نگاهی به رویدادهای ایران در هفته ای که گذشت
همبستگی و سازماندهی شرط موفقیت است : به یاران خود کمک کنی
نامه سرگشاده یک هنرمند موسیقی:
تاجم نمي فرستي تیغم به سر مزن
همبستگی و سازماندهی شرط موفقیت است : به یاران خود کمک کنیم
در طی هفته اخیر دو خبر مهم کارگری در صدر گزارشهای کارگری میهن ما قرار داشت. اولین خبر مربوط میشود به انتشار اعلامیهای به امضاء «کارگران پیشرو ایران خودرو« با عنوان: »ساماندهی قراردادهای موقت فریب کاری است«. و دیگری، بیانیه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه است، تحت عنوان: »به یاران خود کمک کنیم«. ما در ادامه بخشهای مهم این دو اطلاعیه را بازتاب میدهیم، زیرا این همان چیزی است که کارگران آگاه میهن از همه نیروهای مدافع کارگران و زحمتکشان درخواست کردهاند، یعنی انعکاس هرچه وسیعتر صدای حقطلبانه آنان و همصدا شدن با کارگران و زحمتکشان در سراسر ایران. منتها پیش از آن به مواردی چند که با خواندن این دو اطلاعیه کارگری جلب نظر میکند، به طور خلاصه اشاره میشود. زیرا این امر درجه رشد آگاهی و همبستگی کارگران میهن ما را به خوبی نشان میدهد. از زمان اعلام طرح ضد کارگری رژیم زیر عنوان ساماندهی قرار دادهای موقت کار، مبارزه کارگران رشتههای مختلف اوج بیشتری در بیان خواستههای خود گرفته است. این مبارزه محدود به یک کارخانه و یا یک منطقه نیست، بلکه با نگاهی به اخبار اعتراضات کارگری میبینیم که در اغلب کارگاه ها و کارخانه های در شهرهای کشور صدای اعتراض شنیده میشود. در این میان نقش کارگران آگاه و پیشرو در طرح و بیان خواستههای کارگران اهمیت پیدا میکند. این آن چیزی است که در طرح شعار درست پیش بهسوی تشکیل سندیکاهای مستقل کارگری و ساماندهی مبارزه مشترک کارگران در تمام رشتهها و شهرهای مختلف، میتواند نقش مهمی داشته باشد. با نگاهی به دو اعلامیه کارگری که در بالا بدان ذکر شد، این ضرورت و نیاز دیده میشود. باید به این نیاز پاسخ داد و مبارزه کارگری را بر حول حقوق صنفی و سیاسی متشکل کرد. برای نمونه در اعلامیه «کارگران پیشرو ایران خودرو» ضمن بر شمردن مبارزه دشوار کارگران کارخانههای ماشینسازی چنین میخوانیم:
»مدتی قبل مدیریت شرکت ایران خودرو دیزل پس از تجدید نظر »شورای عالی کار« در مورد افزایش دستمزدهای سال ٨۵، مبلغ ٣۰ هزار تومان از حقوق پرسنل قراردادی آن شرکت را کاهش داد. در واکنش به این رفتار غیر انسانی ، کارگران ایران خودرو دیزل قبل از تعطیلات تابستانی، دست به اعتصاب زدند… خبر این اعتصاب در چند روزنامه منتشر شد. کارگران این شرکت تا هم اکنون در حال اعتراض و اعتصاب غذا به سر می برند. مدیریت ایران خودرو دیزل اعلام کرده است که کاهش دستمزد قانونی است و با »توافق با کارگران« صورت گرفته است. اعتصاب بیش از »٣ هزار نفر« به وضوح نشان می دهد که »توافق با کارگران« دروغ محض است. مدیریت این شرکت بارها آمار و سند ارایه کرده است که گواهی نامه های معتبر کیفیت را دریافت کرده است. بزرگترین تولید کننده در نوع خود در منطقه است. رتبه اول فروش را دارد. سود آوری آن نیز بسیار مطلوب است به اضافه اینکه »نیروی انسانی« با ارزش ترین سرمایه شرکت است… ما کارگران ایران خودرو ضمن اعلام حمایت از اعتصاب و همبستگی با همکاران ایران خودرو دیزل به مدیریت ایران خودرو هشدار می دهیم که در مقابل اقدام احتمالی شما برای کاهش دستمزد و مزایای خود، از تجربیات کارگران دیگر از جمله کارگران ایران خودرو دیزل استفاده می کنیم و در مقابل شما خواهیم ایستاد.
کارگران ایران خودرو، سایپا، شرکت نفت، ذوب آهن، معلمان، پرستاران و سایر بخش های طبقه کارگر! باید بدانیم که این شتری است که در خانه همه ما می خوابد. خانه کارگر، شوراهای اسلامی و وزارت کار با طرح پیش نویس اصلاح قانون کار که در تاریخ ۱۶ مرداد ٨۵ انتشار یافت اعلام کرده اند که هدفشان ساماندهی قراردادهای موقت است یعنی اینکه قراردادی کردن همه کارگران و هجوم به امنیت شغلی و دستمزد های ما آشی است که برای ما پخته اند.
کارگران رسمی و غیر رسمی همه مراکز کار! همان گونه که کارگران فرانسوی توانستند متشکل تصمیم بگیرند و متشکل عمل کنند و از گسترش قراردادهای موقت جلو گیری کنند، ما نیز باید در مراکز کار، تشکل های مستقل خود را ایجاد کنیم و با ارتباط با یکدیگر در مقابل این اقدامات ضد کارگری ایستادگی کنیم. ساماندهی قرار دادهای موقت فریب کاری است. لغو قرارداد های موقت و رسمی شدن کارگران خطوط کاری مراکز کار خواسته ما است.« (کارگران پیشرو ایران خودرو- شهریور ماه ۱۳۸۵)
در بیانیه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن فراخواندن کارگران برای ادامه مبارزه و استقامت در راه دفاع از حقوق قانونی صنفی و عمومی کارگران از آنها خواسته شده است که به یاری و همبستگی با کارگران اخراجی شده بشتابند. در بیانیه سندیکای کارگران شرکت واحد تاکید شده است که یکی از راههای افزایش همبستگی حمایت و یاری رساندن به کارگران اخراج شده است. در گوشههای از متن این بیانیه چنین آمده است: »درود به شما یاران و همکاران شجاع و زحمتکش و خدمتگزاران واقعی مردم. ضمن سپاسگزاری از همدلی ها و محبت های بسیار شما به آگاهی می رسانیم: هم اکنون بیش از پنجاه نفر از همکاران شما به دلیل دفاع از حقوق قانونی عمومی کارگری، مدت هشت ماه است که به صورت ناحق و غیرقانونی معلق از کار شدهاند و بدون دریافت هرگونه دستمزد و حقوق در شرایط بسیار بد اقتصادی و در حالی که دفترچه های بیمه خود و خانواده هایشان مدت هاست اعتبار ندارد… همکاران و دوستان شرافتمند: در آستانه مهرماه و فصل بازگشايی مدارس با کمک مالی به یاران و مدافعان سندیکایی خود در واقع به دفاع و حفظ حقوق خود کمک و یاری رسانید.
ما می دانیم راه دفاع از حقوق عمومی کارگران سخت و پرزحمت است اما با آموزش و آگاهی و همبستگی و اتحاد و شجاعت مداوم کارگران، این راه آستان تر پیموده می شود. در آستانه ی مهر مهربانی ها را افزون کنیم.«
ما به دلیل محدودیت جا و صفحات روزنامه، تنها به بازتاب گوشههایی از متن اعلامیههای کارگری اکتفا کردیم. با این وجود خود همین نکات به وضوح تمام، منعکس کننده خواستهها و مبارزات کارگران آگاه و پیشرو میهن ستمزده ما است. این نمونههایی است که امید بخشاند و با تکیه بر آنها و همبستگی روزافزون و سازماندهی کارگران به ویژه تشکیل سندیکایهای واقعی و مستقل میتوان سرنوشت خود را بهدست گرفت و آینده را رقم زد. کارگران میهن ما بدون شک با تشدید پیکار و مبارزه در دفاع از حقوق انسانی خود، حرف آخر را خواهند زد.
***
نامه سرگشاده یک هنرمند موسیقی:
تاجم نمي فرستي تیغم به سر مزن
برای مردم میهنما جای هیچ شکی نیست که یکی از موارد عمدهای که در طول سالهای حکومت ولایت فقیه مورد ظلم و فشار مداوم واقع شده است، همانا هنر و هنرمندان میباشد. این گونه فشارها شامل موارد عدیدهای از جمله، تضیقات، پیگرد، کارشکنی، ممانعت از برگزاری همایشها عدم صدور مجوز برای برگزاری مراسم و بالاخره تهدید و زندانی کردن هنرمندان عرصههای مختلف میشود. در این میان اما، باید عنوان کرد که هنر موسیقی کشور و دستاندرکاران این رشته هنری در طول ۲۷ سال گذشته، مورد ستمهای بیشتری قرار گرفتهاند. مدافعان رژیم بنابر ماهیت عمیقاً ضد مردمی خود با هر نوع از جلوههای زندگی که در رشد و شکوفایی روحیات مردم موثر است نیز مخالفت میورزند. بنابر این ریشه مخالفت آنان را باید در این امر دید. سرنوشت غمانگیز هنر موسیقی میهن ما در این باره مثال زدنی است. در این رابطه باید عنوان کرد که اگر همت و تلاشهای گروهی و فردی نوازندگان، خوانندگان و علاقهمندان موسیقی نبود، بدون شک رژیم تا به امروز نقطه پایانی بر حیات موسیقی ایرانی گذاشته بود. هنرمندان ایرانی در طول سالیان گذشته همواره با دشواریهای عدیدهای روبرو بودهاند. با این حال آنها از تلاش و مبارزه خود در جهت ارتقاء هنر فروگذار نبودهاند. آخرین نمونه این امر نامه سرگشادهای است که یکی از خوانندگان کشور ما از سر عصیان و اعتراض به روشهای مقامات و مسئولین نوشته است. حسام الدين سراج یکی از معدود خوانندگان کشور ما كه چندی پيش برگزاری کنسرت او به دلیل تاخیر در صدور مجوز به اجبار لغو شد، در نامه اي سرگشاده با عنوان »سخنی با مردم« از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتقاد میکند. خطاب این هنرمند ولی نه مسئولین بلکه مردم است. در نتیجه حرفها و شاهدمثالهای وی به گزارشی میماند که وی از سر درد خواسته است با مردم در میان بگذارد. بیخود نیست که بر پیشانی این نامه سرگشاده »سخنی با مردم« قید شده است. از آنجا که موارد اشاره شده در نامه خود به اندازه کافی گویای ماهیت هنر ستیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت احمدینژاد است. نقل گوشههایی از آن قابل تامل است. »امروز 12/6/85 پس از يك ماه تردید و بلاتکلیفی ،دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی براي کنسرت موسیقی بنده و گروه بيدل، مجوز صادر كرد و این در حالي است كه سه روز ببیشتر به تاریخ برگزاری کنسرت نمانده است!
قریب به سه سال است كه به انحاء مختلف با قرار دادن شرایط صعب و اما و اگر هاي ویژه توسط اماکن ذيربط، این اجرا به تعویق افتاده و امسال كه برگزار کننده ، از اوایل مرداد ماه تلاش خود را براي برگزاری کنسرت آغاز نموده پس از طی هفت خوان و بعد بیش از يك ماه تاخیر و ترديد، مجوز به نحوی صادر ميشود تا بدون اطلاع رساني و تبلیغ مردمي چون نوشداروی بعد از مرگ سهراب باشد. « در ادامه این نامه که خبرگزاری کار ایران آن را بازتاب داده است، چنین میخوانیم: »از يك سو مانع تراشی و سنگ اندازي و از سوي دیگر تجلیل هاي ظاهری از فرهنگ و هنر خدایش بیامرزد استاد تاج اصفهانی را در مجلسی به همراه دو يار وفادارش استاد كسايي و استاد شهناز اين بيت را در گلايه از دون صفتي هاي روزگار خوانده بود: تاجم نمي فرستي تيغم به سر مزن / مرهم نمي گذاري زخم دگر مزن! آيا هنرمند حق ندارد با مردم آن گونه كه به نور حقیقت نزديكتر است سخن بگوید و حتما ميبايست سازمانهاي مدعی و ادارات و اماكن ذيربط، چون محتسبي از هنرمند حساب بکشند و میان او و مردم حائل ایجاد كنند و تنها به دستور و مجوز آنان مردم حق داشته باشند به پيام هنر گوش بسپارند و لاغير! در شهرهاي بزرگ كشورهاي ديگر، كه خود را ملزم به حمايت از فرهنگ و هنر مي دانند مفتخر به مقابله با آن سالن هاي آمفي تئاتر و كنسرتهاي چند هزار نفر به وفور وجود دارد و از آن ها در جهت برگزاري كنسرتهاي موسيقي و برنامه هاي فرهنگي و هنري براي رشد و تعالي مردم و فرهنگ و هنر كشور خود بهره مي برند.
اما امروز پس از گذشت بیست و هشت سال از انقلاب و حاكميت جمهوری اسلامي هنوز تنها سالن استاندارد تهران براي برگزاري كنسرت موسيقي، تالار وحدت است كه گنجایش آن فقط ۸۰۰ نفر است و براي كنسرتهاي موسیقی با ظرفیت بیشتر ميبايست از سالنهاي ورزشی يا زمین چمن كاخ موزه ها تنها در سه ماه تابستان استفاده كرد البته اگر راي مديران بر آن تحقق گيرد.« آیا چیز دیگری میتوان از آنچه که بر هنر و هنرمند در ایران میگذرد، به نامه سرگشاده این خواننده افزود؟