مسایل سیاسی روز

کودتای امپریالیستی 28 مرداد و اثرات فاجعه بار آن بر میهن ما


با فرا رسیدن 28 مرداد 1385، پنجاه و سه سال از کودتاي آمريکايي 28 مرداد و سرنگوني حکومت ملي دکتر محمد مصدق مي گذرد. کودتای آمریکایی- انگلیسی 28 مرداد 1332 که حکومت پلیسی و ضد ملی شاه را برای بیش از دو دهه بر میهن ما تحمیل کرد از نمونه های روشن تاریخی در اثبات اثرات دهشتناک مداخلات امپریالیستی در کشورهای جهان است.

کودتای 28 مرداد قاتل دموکراسی نوپا و در حال رشد میهن ما و زمینه ساز پایمال شدن خشن حقوق و آزادی های دموکراتیک مردم ما برای سال های طولانی بود. مسأله پی بردن به ماهیت واقعی دخالت های خارجی، خصوصاً دخالت های امپریالیسم در کشورهای جهان مسأله یی است که درک اهمیت آن این روزها بیش از پیش باید مورد توجه همه نیروهای مترقی و آزادی خواه کشور ما باشد.
درباره وقايع مربوط به جنبش ملي شدن نفت، کودتاي 28 مرداد سال 1332، و در پي آن، حکومت بیست و پنج ساله رژیم دیکتاتوری شاه مقالات، کتب و اسناد فراوانی منتشر شده است. حکومت کودتا و ثنا گویان استبداد سلطنتی در تمامی این سال ها براي توجیه سرسپردگی و خیانت خود به منافع ملی میهن ما تلاش گسترده يي را براي تحریف حقایق تاریخی و پاشاندن بذر نفاق و بدبینی به کار گرفتند. جای تأسف بسیار است که پس از گذشت پنجاه و سه سال از این واقعه و انتشار این همه اسناد تاریخی ما هنوز شاهد رسوبات تبليغاتي دستگاه حکومت کودتا، خصوصاً انتشارات ساواک و سازمان سيا در ميان برخي از مقالات و نوشته هايي هستیم که هنوز دربارة 28 مرداد به رشته تحرير کشيده مي شوند.
حزب تودة ایران در طول پنجاه و سه سال گذشته مجموعه گشترده یی را از اسناد و ارزیابی ها درباره علل و زمينه هاي واقعي کودتاي 28 مرداد منتشر کرده است که عمدتاً بر فاکت های تاریخی و اظهار نظر دست اندرکاران کودتا متکی است. به عنوان نمونه آنتوني ايدن، وزير خارجه وقت انگليس، در اين زمينه در خاطرات خود نوشته است: «هنگامي که من در 27 اکتبر 1951 (آبان 1330) پست وزارت امور خارجه را به عهده گرفتم دورنماي نگران کننده يي که من درباره آن مي انديشدم چنين بود. ما از ايران خارج شده بوديم. ما آبادان را از دست داده بوديم و قدرت و حيثيت ما در سراسر خاورميانه به شدت متزلزل شده بود… من بايد تصميم مي گرفتم که چگونه با اين وضع بايد روبه رو شد… من فکر مي کردم که اگر مصدق سقوط کند کاملاً متحمل است جاي او را دولت عاقل تري بگيرد که انعقاد قرار داد رضايت بخشي را ممکن سازد..«
فاکت دیگر تاریخی جالب اظهار نظر آيزنهاور، رئيس جمهوري وقت آمريکا، در پي برگزاري رفراندوم دکتر مصدق و انحلال مجلس دربار، در تاريخ 14 اوت 1953 (24 مرداد ماه 1332)، درباره وضعيت ايران است. او از جمله گفت: «اين امر براي آمريکا عاقبت شومي در بر دارد. توسعه کمونيسم در آسيا موجب نگراني بسيار است. صبح امروز در روزنامه ها خوانديد که دکتر مصدق نخست وزير ايران سرانجام توانست خود را از زير بار انتقادات مجلس ايران خلاص کند و آن را منحل ساخت. وي البته براي رسيدن به مقصود از کمونيست ها مدد گرفت. لازم است دولت آمريکا براي جلوگيري از توسعه نفوذ کمونيسم در کشورهاي آسيا منجمله ايران اقدامات لازم را به عمل آورد. هم اکنون تصميماتي اتخاذ شده است. دير يا زود بايد راه توسعه کمونيسم در آسيا را مسدود کرد. ما به اين کار مصمم هستيم«.
درباره چگونگي سازمان دهي کودتا نيز در سال هاي اخير اسناد جالبي منتشر شده است. در سندي که در ماه مارس 1954 (فروردين ماه 1333)، به قلم دانلد ويلبر، از طراحان کودتا در سازمان جاسوسي سيا نوشته شده است و در 5 اکتبر سال 1997 (1376) يعني پس از گذشت 44 سال از طبقه بندي اسناد محرمانه سازمان سيا خارج شده است، مي خوانيم: «مأموران سيا در سازماندهي کودتاي ايران، مستقيماً با افسران سلطنت طلب ايران فعاليت مي کردند، جانشين نخست وزير ]دکتر مصدق[ را بر گزيدند، فرستادگان را نزد شاه گسيل داشتند تا به او اعتماد به نفس بدهند و اراده اش را تقويت کنند، يک عمليات بمب گذاري را هدايت کنند که توسط ايراني ها انجام شد که خود را از اعضاي حزب کمونيست توده وانمود مي کردند و مقالات و کاريکاتورهايي در روزنامه ها جا مي دادند…» (نگاه کنيد به روزنامه نيويورک تايمز، 28 فروردين 1379 (آوريل 2000). در همين شماره نيويورک تايمز با استناد به همين اسناد رسمي دولت آمريکا افزوده شده است که: «آلن دبليو دالس، رئيس سازمان سيا، در چهارم آوريل 1953 (فروردين 1332)، با يک ميليون دلار هزينه، براي ساقط کردن دولت مصدق، با هر روش ممکن، موافقت کرد. هدف: «به قدرت رساندن دولتي بود که بتواند به يک راه حل معقول در مورد نفت برسد. ايران را قادر سازد از لحاظ اقتصادي با ثبات و از لحاظ مالي قادر به پرداخت بدهي هايش شود و بتواند حزب کمونيست را که به نحو خطرناکي قوي است مورد تعقيب شديد قرار دهد«.
آنچه از پس اين انبوهه اسناد تاريخي روشن مي گردد اين حقيقت است که دولت هاي استعماري براي سرکوب نهضت ملي ايران و از بين بردن حزب طبقه کارگر و زحمتکشان ايران، يعني حزب توده ايران، کودتاي 28 مرداد را سازماندهي و اجرا کردند. عدم اتحاد نيروهاي ملي و مترقي، تزلزل تاريخي بورژوازي ملي ايران، به رهبري جبهه ملي، و هراس از اتحاد با نيروهاي چپ، اعتماد و خوش بيني نادرست دکتر مصدق به دولت آمريکا و همچنين هم راه شدن بخش هايي از رهبران مذهبي، از جمله آيت الله کاشاني با کودتا گران زمينه هاي شکست جنبش و فاجعه تحميل 25 سال حکومت پليسي و وابسته شاه را، به ايران فراهم آورد. تجربه 28 مرداد همچنان نشان داد که ارتجاع داخلي در اشکال گوناگونش و بررغم همه ادعاهاي دروغين «وطن پرستي» در انتها ابزار دست و زمينه ساز دخالت نيروهاي خارجي در امور داخلي ميهن ماست. اگرچه از کودتاي 28 مرداد 53 سال مي گذرد، ولي درس هاي آن همچنان امروز براي نيروهاي ترقي خواه و آزادي طلب مهم و ضروري است. 28 مرداد نشان داد که آفت پراکندگي نيروها و عدم اتحاد همه مدافعان آزادي و منافع ميهن مهم ترين زمينه ساز پيروزي دشمنان آزادي و استقلال ميهن ماست و اين تجربه تاريخي در اوضاع حساس و مهم کنوني بيش از پيش بايد مورد توجه قرار گيرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا