گسترش نقش ناتو در افغانستان
دولت انگلستان در چند هفته گذشته بخش وسیعی از برنامه های تبلیغاتی خود را صرف توجیه «ضرورت» اعزام نیروی نظامی بیشتر به افغانستان کرده است و سرانجام در روز 19 تیرماه (10 ژوئیه) ، تونی بلر ، نخست وزیر این کشور اعلام کرد که نیروی نظامی بیشتری به افغانستان اعزام خواهد شد. بلر پس از اعلام این خبر گفت که این ماموریتی «سخت» و «خطرناک» است. او گفت : «برای اولین بار ما به جنوب افغانستان ( مرز بین افغانستان و پاکستان ) می رویم، جایی که طالبان و تروریست ها تلاش می کنند تا مواضع خود را پس بگیرند .» (گاردین 10 ژوئیه 2006) بنا به تصمیم دولت انگلستان قریب 900 نیروی نظامی بیشتر به این منطقه که در ماه گذشته شش سرباز انگلیسی در آن کشته شده اند، اعزام خواهند شد. این به مفهوم افزایش تعداد نیروهای انگلیسی از 3600 به 4500 نفر در منطقه است. علاوه بر این، بنا به گفته وزیر دفاع انگلستان، دز براون، چرخ بال های نفر بر و تهاجمی نظامی ویژه نیز به منطقه فرستاده خواهد شد. (همانجا) تصمیم دولت انگلستان برای افزایش نیرو در افغانستان در واقع در چارچوب برنامه ناتو برای افزایش نیرو در افغانستان است. وزرای امور خارجه ناتو در نشستی که در ماه آوریل در صوفیه، پایتخت بلغارستان، داشتند اعلام کردند که «به دلیل اوضاع متشنج در افغانستان، ناتو نیروهای خود را باید در جنوب افغانستان افزایش دهد.» (رویترز 24 آوریل 2006) این تصمیم دولت انگلستان همچنین از سوی احزاب مخالف آن در پارلمان نیز مورد تایید قرار گرفت. روز یکشنبه 18 تیرماه ، مینگس کمپبل، رهبر حزب لیبرال دمکرات، ضمن پشتیبانی از این تصمیم گفت که : « این کشور چاره ای جز اعزام نفرات بیشتر به افغانستان ندارد .« و اضافه کرد که : » نمی توان اجازه داد که ماموریت نظامی در افغانستان با شکست مواجه شود. زیرا در چنین صورتی به ثبات افغانستان آسیبی جدی می رسد و همچنین حیثیت ناتو نیز لطمه می بیند.» (بی بی سی 10 ژوئیه 2006)
وزیر دفاع هلند نیز در دیداری که پس از نشست وزرای امور خارجه ناتو از استرالیا و در رابطه با افزایش همکاری های نظامی دو کشور در افغانستان داشت ، ضمن اعلام جدی بودن «خطر» بازگشت طالبان گفت: «شکست نیروهای ائتلافی و نیروهای نظامی افغانستان در جنوب، راه را برای تجدید حیات طالبان باز خواهد کرد .» (خبرگزاری استرالیا 9 آوریل 2006) در بحبوحه ی چنین بحث هایی بود که گزارش«حملات» نیرو های وابسته به طالبان در جنوب افغانستان افزایش یافت، به طوریکه این افزایش حملات از زمان سرنگونی طالبان ها، از سال 2001، تا کنون بی سابقه بوده است. ایجاد چنین تصویری از «خطر» طالبان و نیاز به افزایش نیرو توسط ناتو، در تناقض با اظهارات «حمید کرزای» رییس جمهوری افغانستان قرار دارد. کرزای در مصاحبه ای که با «سی. ان. ان.» داشت، اعلام کرد که «آنها توان برابری با قدرت ما را ندارند .» او اضافه کرد که «مسأله خطر طالبان که بتوانند برای دولت افغانستان خطر ایجاد کنند و اینکه بتوانند خطری برای برنامه های دراز مدت نیروهای ائتلافی برای ثبات در افغانستان باشند، وجود ندارد.»
این حقیقتی است که به رغم این که سال ها از سقوط طالبان ها و اشغال این کشور توسط نیروهای ائتلافی، می گذرد، این کشور همچنان دستخوش جنگ های داخلی و نابسامانی های فراوانی، توام با بیکاری، فقر و بی نظمی است. این مشکلات تنها به دلیل وجود و عملکرد طالبان نیست، بلکه ناشی از سیاست های غیر مسئولانه ی آمریکا و متحدان داخلی و منطقه ای آن برای مردم افغانستان است. در مورد برنامه آمریکا برای حضور در افغانستان ، برای همه روشن شده است که این امر با هدف «دموکراسی» و خیرخواهانه برای مردم این کشور صورت نمی گیرد، بلکه بخشی از سیاست های جهانی آمریکا و به ویژه کنترل سیاسی و نظامی منطقه در همکاری با ناتو است .
بهانه کردن در گیری های اخیر با طالبان ها برای توجیه اعزام نیروهای نظامی بیشتری به منطقه نیز درست در همین راستا صورت می گیرد. افغانستان در شرایط کنونی اهمیت سیاسی –جغرافیایی ویژه ای برای آمریکا دارد . هم مرزی این کشور با ایران و مسایل بین دو کشور امکان حضور نظامی وسیع تری را به آمریکا می دهد. از سوی دیگر آمریکا حضوری جدی در مرزهای کشورهای آسیای مرکزی که در مقام کنترل منابع مهم نفت و گاز از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند، خواهد داشت. جهت دیگر اهمیت منطقه ای افغانستان، هم مرزی با چین است که در حال حاضر به عنوان رقیبی جدی در عرصه سیاسی و اقتصادی بین المللی حضوری ناراحت کننده برای آمریکا دارد .
این ها از دلایل جدی گسترش نیروهای نظامی ناتو در افغانستان می باشند و آنچه که در حال حاضر تحت عنوان گسترش عملکرد طالبان به مثابه توجیه تقویت نیروهای نظامی ناتو مطرح می شود، تنها یک برنامه تبلیغاتی است. افزایش نیروهای انگلیسی به طور یقین با افزایش نیروهای نظامی از سوی سایر کشورهای عضو ناتو همراه خواهد بود. این برنامه ای تعیین شده از سوی سران ناتو است و در چارچوب سیاست های جهانی کردن کنترل منطقه صورت می گیرد .