سالروز رویداد تاریخی شانزدهم آذر خجسته باد – اتحاد ، مبارزه، پیروزی : شعار سرنوشت ساز جنبش دانشجویی
اعتراض های پر شور دانشجویی در 16 آذر 1332، یعنی چهار ماه پس از کودتای ننگین 28 مرداد،که متوجه همۀ جنبه های ادارۀ کشور توسط کودتاچیان براریکۀ قدرت تکیه زده بود، همچون آذرخشی غران زندگی اجتماعی – سیاسی به سکون و سکوت کشانده شدۀ میهن را به تکان واداشت، و در هنگامۀ خونین آن سه تن دانشجوی دلیر: مصطفی بزرگ نیا(عضو کمیتۀ مرکزی سازمان جوانان تودۀ ایران ) ، احمد قندچی (هوادار دکتر مصدق )، و مهدی شریعت رضوی(عضو سازمان جوانان تودۀ ایران ) توسط رژیم کودتایی کشته شدند و بسیاری از دانشجویان دیگر زخمی و بازداشت شدند. این رویداد مهم، چه از منظر تاریخ جنبش دانشجویی و چه از لحاظ تاریخ جنبش مردمی ایران، در رویارویی با خودکامگی، وابستگی، بی عدالتی و فساد حاکم بر دستگاه های کشوری و لشکری رژیم شاهنشاهی، و میراث خجسته این رویداد در مبارزۀ با استبداد ولایت فقیه کنونی حاکم بر سرنوشت مردم میهن ما، دارای ویژگی های ماندگار است.
از جملۀ این ویژگی ها ”اتحاد“ گرایش های متفاوت سیاسی و اجتماعی در امر مبارزۀ مشترک با استبداد شاهنشاهی بود، که در آن دوران با کودتای سازمان یافته از سوی دربار و سازمان های جاسوسی آمریکا و انگلیس نخست وزیر قانونی را به زیر کشیده ، به حزب تودۀ ایران یعنی تشکل سیاسی زحمتکشان و روشنفکران ایران به طرز ددمنشانه ای هجوم آورده و بدین سان پنج سال پس از تصویب اعلامیۀ جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل موازین قانونی و حقوقی و اخلاقی آزادی بیان و مطبوعات و فعالیت های مدنی را نقض کرده بودند و حکومتی مستبد و بی اعتنا حتی به همان قانون اساسی مشروطه را تحکیم بخشیده بود. سالروز این رویداد مهم در حالی گرامی داشته می شود که کلاً اوضاع و احوال پر تنشی بر جامعۀ ما مستولی است و فعالان دانشجویی در تلاش پیوند بیشتر با جنبش سراسری مردم و حرکت های کارگران، زنان، و روشنفکران است.
یک سال و نیم پس از برگماری رئیس جمهوری جدید که ( با حمایت ولی فقیه و قوای دیگر ) برنامۀ کاری اش در امور داخلی سردادن شعارهای پوپولیستی و وعده های بی پشتوانه در زمینۀ اقتصاد و رفاه حال محرومان از یک سو ، و سرکوب دانشجویان ، سندیکای مستقل کارگری ، تعطیل روزنامه ها و اعمال سانسور شدید بر نشریات و کتاب ، فیلتر گداری سایت های اینترنتی ، و باز گذاردن دست انگل های اقتصادی و اجتماعی ، و در نتیجه گرانی و فقر روز افزون از سوی دیگر، و سیاست استقبال از بحران و گسترش دادن هر چه بیشتر آن در عرصۀ بین المللی است می گذرد. چنین سیاست هایی بی تردید به منظور بهره برداری از جنجال های حاصل از آنها در پوشیده نگهداشتن چپاول منابع مردم و سرازیر کردن شان به کیسه نهادهای انگلی و ایجاد بستری مطمئن برای این چپاول ها ، که لزوماً با سرکوب هر گونه بیان معترض یا انتقاد گری همراه است . یکی از چشمه های جوشان بیان معترض وانتقادگری همواره دانشجویان و محیط های دانشجویی بوده است.
آشکار است که فشارهای همه جانبه ای به منظور سرکوب دانشجویان آگاه و حاضر در عرصۀ اعتراض و انتقاد ، و از ریشه کندن کل حرکت دانشجویی، و تبدیل دانشگاه ها به پرورشگاه موجوداتی از سنخ بسیجی تدارک دیده شده است. این تدارک در اقدامات و تصمیم هایی که به ویژه در ماه های اخیر از سوی کمیته های انضباطی برای محروم کردن دانشجویان از تحصیل ، ممنوع الورود کردن آنان به دانشگاه ها ، کتک زدن ها ، اهانت ها ، چاقو و چماق کشی ها، که دیگر جزو رفتارهای معمول نسبت به دانشجویان شده است ، مشاهده می شوند. ماجرای ستاره دار کردن دانشجویان ، با وجود صلاحیت علمی شان، ممانعت از ادامۀ تحصیل آنان، و فاجعه بارتر از همۀ اینها ، به قتل رساندن آنان توسط چاقو کشان مزدور یا در زندان ها با ترفند های زندان بانی و امنیتی ( اکبر محمدی ها و . . . ) . به موازات اینها، باز نشسته کردن استادانی که با سلیقۀ حاکمان دمساز نیستند، و تاثیر چنین اقدام هایی بر روند علمی و اجتماعی دانشجویان ، همه حکایت از تدارک یک ”انقلاب فرهنگی“ دیگر دارد .هر چند که ”انقلاب فرهنگی“ کذایی رسماً مدت هاست پایان یافته ، اما ظواهر امر چنین نشان می دهد که همچنان در شکل های گوناگونی از تصفیه و حذف به روند خود ادامه می دهد و از این به بعد دشواری هایی در برابر تحصیل و فعالیت های اجتماعی دانشجویان به وجود خواهد آورد. گزارش تشکل مستقل کانون مدافعان حقوق بشر (در ایران) ، که وضعیت حقوق بشر در ایران در شش ماهۀ گذشته سال جاری را بررسی کرده است به ”بیش از 130 مورد احضار دانشجویان در کمیته های انضباطی دانشگاه ها . . . و احضار این دانشجویان به مجتمع های قضایی و محکومیت آنان ” و محرومیت بیش از 50 دانشجو از تحصیل اشاره می کند (بی بی سی،30 مهر) . نقش دانشجویان در پیروزی انقلاب بهمن و حضور فعال آنان در عرصه های خطیر زندگی جامعه ، این حقیقت تاریخی را که مهر تجربه بر آن خورده است به روشنی بیان می دارد که نیروی دانشجویی بخش جدایی نا پذیری از نیروی مردمی است، مردمی که خواهان عدالت اجتماعی و آزادی اند. دانشجویان در هر اوضاع و احوال حساس و سرنوشت سازی متحد طبیعی توده های زحمت اند ، و بی دلیل نبود و نیست که هم در رژیم شاه و هم در رژیم ولایت فقیه سرکوب می شوند ، اهانت می بینند، از آنان به عنوان ”اراذل و اوباش“ نام می برند ، شکنجه می شوند، به قتل می رسند، چرا که حرکت آنان آهنگ نبض جنبش را تندتر می کند و به پویایی آن یاری می رساند. بی تردید نیروی نو اندیش، بالنده و جوان دانشجویی با اتحاد خود با دیگر نیروهای خواستار عدالت اجتماعی، با نیروی زحمتکشان، زنان، جوانان، و روشنفکران بر سرنوشت جنبش عدالت جویانه میهن ما تاثیر قاطع خواهد داشت.
جنبش دانشجویی میهن در شرایط دشوار کنونی با آزمونی دشوار و پر اهمیت رو به روست. ارتجاع حاکم همه ابزارهای خود را برای درهم شکستن جنبش سازمان یافته دانشجویی به کار انداخته است و تنها با اتحاد عمل، هماهنگی و کار مشترک با دیگر نیروهای اجتماعی است که می توان توطئه های ارتجاع را با شکست روبه رو کرد. تاریخ پر شور مبارزات جنبش دانشجویی کشور حاکی از استواری و توان آن در مقابل تهاجمات دشمنان مردم میهن ماست. این بار نیز بی شک به یاری و با همبستگی همه نیروهای مترقی و آزادی خواه میهن جنبش دلیر دانشجویی کشور بر دشواری های پیش رو غلبه خواهد کرد و از آزمون کنونی سربلند بیرون خواهد آمد.
فرخنده باد 16 آذر سالروز تولد جنبش دانشجویی و شعار اتحاد، مبارز، پیروزی. باهم در راه طرد رژیم ولایت فقیه و استقرار آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی.