سیاست جدید بوش: ادامه ی جنگ و تشنج بیشتر در منطقه
به دنبال سخنان بوش در 14 دی ماه ( 4 ژانویه) ، در باره ی ”سیاست جدید“ آمریکا در خاورمیانه ، حرکت ها و تحولات بسیار جدی و سریعی صورت گرفته است، که می تواند زنگ خطری برای گسترش تشنجات و جنگ در منطقه باشد.
آنچه که در سخنان بوش تحت عنوان ”استراتژی جدید در عراق“ مطرح شد، در واقع ادامه ی برنامه آمریکا برای حضوری گسترده تر و مطمئن در خاورمیانه است .
سخنرانی بوش در وهله ی اول بی اعتنایی به ”گروه تحقیق عراق“ بود، که حل مسئله ی عراق را، به واسطه ی شرایط بغرنجی که در آنجا به وجود آمده و تشدید در گیری های نظامی و تشنجات، از طریق سیاسی و مذاکره با همسایگان عراق، به ویژه ایران و سوریه، میسرمی دیدند و نه درافزایش جنگ و برخورد نظامی.
بوش با مواضع جدید و خشن تر، و اعلام تصمیم به اعزام 21500 نفر نیروی نظامی جدید به عراق که تعداد نیروهای آمریکایی در این کشور را به 153000 نفر می رساند، و نیز گسیل ناوهای هواپیما بر به خلیج فارس ، تنها در پی حل مسئله ی عراق نمی تواند باشد و با توجه با آنچه که درشرف تکوین است ، اهداف دیگری را دنبال می کند که همچنان بر پایه راهبرد نظامی استوار است.
هرچند که اعزام نیروهای بیشتر به عراق به بهانه ی خاتمه دادن به ”نا امنی و جنگ در عراق“ صورت گرفته است، اما با تحولاتی که پس از سخنرانی بوش صورت گرفته است پیش بینی می شود که ابالات متحده هدف های وسیع تری را تعقیب می کند، که می تواند به آغاز جنگ و تشنج جدیدی در منطقه منجر شود.
اعزام سردمداران دولت بوش، یکی پس از دیگری ، پس از سخنرانی وی، به منطقه ، وسعت هدف های آتی آمریکا را به خوبی نشان می دهد. پس از دیدار ”کوندالیزا رایس“، وزیر امور خارجه ی آمریکا، با سران کشورهای عربی ، و گفت و گو در مورد طرح واشنگتن برای فرونشاندن خشونت های سکتاریستی در عراق، این کشورها ” طی بیانیه ای از ایران خواستند تا از دخالت در امور عراق خودداری ورزد.“ (خبرگزاری فرانسه 27 دی ماه – 17 ژانویه)
همین خبرگزاری می نویسد:“ رایس در سفر به کشورهای منطقه ، سعی کرد تا حمایت آنها را در پشتیبانی از استراتژی ”موجی“ رییس جمهور ، جرج – دبلیو- بوش ، با اعزام 21500 نفردیگر برای توقف خشونت در عراق جلب کند …. طرح آمریکا که هفته گذشته آشکار شد، از طرف بسیاری از کشورهای عربی ، حتی متحدان آمریکا در خلیج [فارس] ، مورد حمله قرار گرفت… [اما] روز دوشنبه رایس موفق شد بعد از ملاقات با حسنی مبارک ، رییس جمهور مصر، حمایت قاهره را به دست آورد.“(همانجا)
پیش از رایس ، دیک چنی ، معاون رییس جمهور ، طی دو ماه گذشته به عربستان سفر کرده بود تا از حمایت این کشور از برنامه های آمریکا مطمئن شود.
پس از رایس نیز رابرت گیتس ، وزیر دفاع آمریکا، به فاصله ی چند روز ، وارد عربستان شد . او که همچون دیگر فرستادگان بوش به دنبال جلب حمایت عربستان بود، گفت: ” …واشنگتن در مورد موضوعات حساس منطقه که با فعالیت هسته ای ایران شروع می شود، بر حمایت ریاض حساب می کند“ (خبرگزاری فرانسه 2 بهمن ماه – 22 ژانویه).
به گزارش خبرگزاری خلیج ”نیکلاس برنز“ ، معاون بخش سیاسی دولت آمریکا، در رابطه با برنامه های آمریکا در منطقه ، در سخنرانی ای که در ”مرکز تحقیقات خلیج [فارس]“ ، در دبی ، داشت ، از چهار مشکل اصلی در منطقه نام برد که نیاز به حل سریع آنها وجود دارد: عراق، لبنان، درگیری بین فلسطین و اسراییل ، و ایران.
او پس از تشریح موقعیت آمریکا در منطقه و اهداف ایران برای تبدیل شدن به قدرت برتر در منطقه ، و این که چنین فرآیندی می تواند برای اهداف راهبردی آمریکا در منطقه خطرناک باشد، گفت:“ …ایالات متحده دست به هر کاری خواهد زد تا از منافع خود دفاع کند… ما از تمام امکانات اقتصادی ، بازرگانی ، سیاسی و در صورت لزوم (نه ترجیحاً) از طریق نظامی، عکس العمل نشان خواهیم داد.“ ( همانجا)
لازم به تذکر است که در ادامه ی این تحرکات و تحولات ، دولت بوش در بیانیه ای اعلام کرد که ” سربازان آمریکایی ایرانی های ”فعال“ در عراق را دستگیر و یا بکشند.“ چنین اطلاعیه ای در واقع چیزی به غیر از اعلام صریح جنگ بر ضد ایران نیست و می تواند عواقب خطرناکی را به دنبال داشته باشد.
”برنز“ پس از دیکته کردن خطوط طرح های آمریکا برای منطقه به سران کشورهای عربی ، به دفاع از اسراییل و سیاست های آن پرداخت ودر واقع به کشورهای عربی دستور داد تا اسراییل را به رسمیت بشناسند. او پس از اشاره به ده ها سال جنگ و در گیری بین فلسطین و اسراییل ، گفت: ” امنیت اسراییل و حق حاکمیت دولت فلسطین هدف ماست … موجودیت اسراییل یک واقعیت است و این کشور یک متحد کلیدی آمریکا به شمار می رود … ما می خواهیم تا اعراب این را بپذیرند“ (خبرگزاری خلیج [فارس] 3 بهمن ماه – 23 ژانویه).
پس از اتمام سفر دولتمردان آمریکایی به کشورهای عربی ، ماموریت سران کشورهای تحت سلطه ی آمریکا در منطقه برای عملی کردن طرح های آمریکا برای خاورمیانه آغاز شد. پرویز مشرف، رییس جمهورپاکستان، در یک سفر ادواری که به کشورهای عربی داشت، با پادشاه اردن ” عبدالله دوم“ در مورد اوضاع خاور میانه به مذاکره پرداخت (خبرگزاری پاکستان دیلی 3 بهمن ماه – 23ژانویه ). بنا به اساس گزارش های منتشر شده مشرف و عبدالله دوم ، در مورد مسئله ی درگیری فلسطین و اسراییل نیز مذاکره کردند. در همین رابطه وزیر امور خارجه ی عربستان ، سعود الفیصل ، نیز در دیداری غیر مترقبه به استانبول رفت تا در چارچوب طرح های آمریکا برای منطقه ، با رهبران ترکیه به گفت و گو بنشیند. وزیر سعودی در بیانیه ای که در اختیار خبرگزاری کویت قرار داد اظهار داشت که تبادل نظر هرازگاهی با مقام های ترکیه ضروری است. به ویژه آنکه در شرایط کنونی منطقه مسایل متعددی، از جمله در عراق، لبنان و دیگر کشورهای عربی و اسلامی وجود دارد که سبب نگرانی پادشاهی عربستان و ترکیه است (به نقل از خبرگزاری کویت 4 بهمن – 24 ژانویه ).
همچنین به گزارش ”خبرگزاری خلیج [فارس]“ عربستان اعلام کرده است که ”دولت این کشور در حال بررسی پیشنهاد ارایه شده از سوی ناتو برای پیوستن [عربستان] به اجلاس ترکیه است که قرار است در مورد همکاری بین کشورهای حوزه ی خلیج فارس و ناتو در عربستان در روز 21 ژانویه گشایش بیابد.
بنا به گزارش همین خبرگزاری، در سال 2004 ”بنا به پیشنهاد آمریکا، چهار کشور کویت، بحرین، امارات متحده ی عربی و قطر، موافقت نامه ای را در رابطه با تبادل اطلاعات ، همکاری های تکنیکی در مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت مرزی این کشورها به امضا رسانده اند“ (همانجا). با چنین اقدامی، و عضویت کشورهای حوزه ی خلیج فارس در ناتو، عملأ این امکان به آمریکا داده می شود تا رسماً نیروهای خود را برای فعالیت در منطقه مستقر سازد. دیدارهای انجام شده بین سران کشورهای عربی و پرویز مشرف، و سپس دیدار وزیر سعودی از ترکیه ، حول محور مسایل کاملاً مشخصی صورت گرفته اند، که نمونه برداری شده از سخنان نمایندگان دولت بوش هستند و نقطه نظرها نیز همان نقطه نظرهایی اند که در دیدار فرستادگان بوش به کشورهای عربی ارایه شده اند.
دیدار با مشرف به عنوان متحد غیر ناتویی ، و دیدار از ترکیه ، به عنوان متحد کلیدی و ناتویی آمریکا، می تواند بیانگر نقشه های آمریکا برای دامن زدن به مناقشه ای جدید در منطقه و حضوری وسیع تر در آن باشد. در کنار این ها ، انتخاب چهار کشور بحرین ، قطر، امارات متحده ی عربی و کویت در اطراف ایران و کشاندن آنها به چارچوب تعهد نظامی ناتو، و افزایش تعداد نیروی نظامی در عراق و افغانستان( از طریق اعزام نیروهای نظامی ناتو به این کشور و ”آزاد شدن ” نیروهای آمریکایی از عملیات این کشور و آمادگی برای عملیات در نقطه ای دیگر) تایید کننده ی وجود خطری است که منطقه خاورمیانه، و به ویژه ایران، را تهدید می کند.
آنچه که در سخنان بوش و فرستادگانش به کشورهای عربی تحت عنوان حل مسایل عراق، افغانستان ، و فلسطین و اسراییل ، اعلام شده است ، تنها بهانه ای برای آمریکاست تا بتواند سیاست های خشن و نظامی گرانه ی خود را توجیه کند . سیاستی که تنها بر سرکوب خشن مخالفین متکی است. آمریکا تلاش دارد تا از این طریق حضوری وسیع تر در منطقه بیاید و از این طریق بتواند کنترل کامل نظامی – سیاسی خود را به خلق های منطقه تحمیل کند.