مسایل سیاسی روز

ایران 28 سال پس از انقلاب بهمن 1357 و ادامه فاجعه بار حاکمیت رژیم ولایت فقیه

با فرا رسیدن 22 بهمن ماه 1385، بیست و هشت سال از پیروزی انقلاب بهمن، انقلاب شکوهمند مردم ایران بر ضد استبداد رژیم سلطنتی و برای تحقق آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی می گذرد.

انقلاب بهمن حرکت پر شکوه کارگران، دانشجویان و جوانان و زنان رزمنده میهن ما بود که در صفی واحد و سازمان یافته رژیم مسلح و سرکوب گر شاه را با وجود همه امکانات و حمایت های کشورهای امپریالیستی، خصوصاً آمریکا به زانو در آورد و راه را برای بازسازی و تحقق ایرانی آباد، آزاد و دموکراتیک گشود. با سرنگونی رژیم سلطنتی شاه انقلاب مرحله سیاسی خود را با پیروزی پشت سر گذاشت و به مرحله اجتماعی یعنی تلاش در راه دگرگون کردن حیات جامعه و تحقق روابط اقتصادی – اجتماعی نوین گام نهاد. سرکوب طولانی، خشن و خونین نیروهای چپ و دموکراتیک جامعه برای بیش از دو دهه، توسط دستگاه پلیسی – امنیتی ساواک شاه شرایط ویژه یی را برای خمینی و همراهان او، که با شعارهای جنبش مردمی همگام شده بودند، برای قبضه کردن رهبری انقلاب بهمن 1357 فراهم آورد. طرح شعارهایی همچون آزادی برای همه نیروهای سیاسی و همچنین حرکت به سمت تحقق عدالت در جامعه و تأمین منافع میلیون ها ایرانی که با وجود ثروت عظیم نفت در فقر و محرومیت به سر می بردند، نیروی عظیم اجتماعی را پشت سر رهبری انقلاب بهمن 57 قرار داد. ولی تحولات بغرنج سال های نخست انقلاب، از جمله مداخلات پی در پی امپریالیسم برای به زانو درآوردن جنبش عظیم مردمی، برخوردهای داخلی و همچنین آغاز جنگ ایران و عراق، که رژیم صدام حسین به دستور مستقیم آمریکا بر ضد انقلاب ایران آغاز کرد، خیلی زود انقلاب را از مسیر خود خارج کرد و این امکان را به نیروهای ارتجاعی داد که مهر و نشان خود را بر انقلاب و روند تحولات جامعه ما بزنند. خیانت بزرگ رهبری انقلاب به آرمان های والای جنبش مردمی، یعنی آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی و جانشین کردن رژیم سرنگون شده شاه با حکومت استبدادی قرون وسطایی، متکی بر حاکمیت مطلق و بی چون چرای روحانیون، فاجعه یی عظیم بود که ثمرات مخرب آن تا به امروز دست به گریبان میهن ماست. بررسی تاریخی حوادث 28 سال گذشته نشانگر این امر است که رژیم ولایت فقیه نه تنها نتوانسته است گامی در راه تحقق آرمان های والا و مردمی انقلاب بهمن 57 بر دارد بلکه عملاً با اتخاذ سیاست های ضد مردمی و عمیقاً ارتجاعی، رژیم استبدادی – پلیسی گذشته را این بار در شمایل یک حکومت مذهبی قرون وسطایی باز سازی کرده است. ادامه حاکمیت روابط سرمایه داری و نقش کلیدی یی که بورژوازی تجاری و بورژوازی بوروکراتیک رشد یافته در دستگاه عمیقاً فاسد حکومتی رژیم فقها در تعیین روابط اقتصادی – اجتماعی کشور دارد نیز نشانگر این واقعیت است که انقلاب بهمن نتوانست به یک انقلاب اجتماعی فرا روید و تحولات زیربنایی ضرور را در ساختار جامعه ما پدید آورد. انقلاب بهمن 1357، همچون انقلاب بزرگ بورژوایی فرانسه سرگذشت حرکتی عظیم و تاریخی بود که به خاطر خیانت آشکار رهبران انقلاب به باز تولید “بناپارتیسم” و بازگشت دیکتاتوری منجر گردید و فرزندان واقعی انقلاب، رهبران جنبش مردمی، که دهه ها در سیاه چال های رژیم پلیسی شاه رز میده بودند، روشنفکران، فعالان جنبش کارگری، دانشجویی و مبارزانی که نقش اساسی یی در شکل دادن و رهبری جنبش به عهده داشتند خیلی زود دوبار به شکنجه گاه های سابق بازگردانده شدند و سرانجام نیز در یک جنایت بی سابقه سیاسی هزاران تن زندانی سیاسی و رزمنده راه آزادی به جوخه های مرگ رژیم سپرده شدند تا حکومت پوسیده و از نظر سیاسی، نظری و اخلاقی ورشکسته ولایت فقیه دمی بیش به حیات خود ادامه دهد. ایران 28 سال پس از پیروزی انقلاب بهمن 57، کشوری است که با بحران گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دست به گریبان است. فقر و محرومیت بی سابقه، که میلیون ها خانواده شریف و زحمتکش ایرانی را در شرایط دشوار و غیر انسانی حیاتی دردناک قرار داده است، در کنار ورشکستگی اقتصادی، که حاصل پیروی از برنامه های مخرب و دستورات نهادهای امپریالیستی همچون صندوق بین المللی پول و بانک حهانی است و همچنین ادامه سرکوب خشن و گسترده حقوق اولیه وسیع ترین قشرهای جامعه ما از جمله ثمرات سیاست های ضد مردمی رژیم حاکم بر میهن ماست. براین فاحعه باید سیاست های ماجراجویانه و تنش برانگیز سران رژیم، که ایران را در آستانه خطرات جدی دخالت همه حانبه و از جمله درگیری های نظامی با امپریالیسم قرار داده است را باید افزود تا کارنامه روشن خیانت کاری های سران رژیم ولایت فقیه آشکار تر گردد.
ایران 28 سال پس از انقلاب بهمن 57، بیش از پیش نیازمند یک حرکت وسیع و سازمان یافته نیروهای اجتماعی و سیاسی برای طرد استبداد و رهایی کشور از خطرات کنونی است. تحولات سال های اخیر در کشورهای همسایه ایران، از جمله در عراق و افغانستان نشانگر این واقعیت است که چگونه سیاست های دیکتاتور ها و حکومت های ضد مردمی می تواند پای اشغالگران را به کشور باز کند و فاجعه بیافریند و ثمرات آن باعث کشتار عظیم مردم بی گناه و تخریب کامل کشور باشد.
نیروهای مترقی، آزادی خواه و صلح دوست کشور ما در این اوضاع به شدت بغرنج و حساس وظایفی خطیر در راه نجات کشور از چنگال خطر دارند. باید همچون تجربه پیروزی شکوهمند انقلاب بهمن، دست در دست هم در مقابل ارتجاع و سیاست های مخرب آن ایستادگی کرد و در عین حال اجازه نداد که امپریالیسم با مداخله آشکار در امور میهن ما راه تحقق حاکمیت مردم بر حقوق شان را بار دیگر سد کند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا