درس هایی از دوره اول انتخابات رياست جمهوری فرانسه
دور اول انتخابات ریاست جمهوری فرانسه روز 2 اردیبهشت برگزار شد. «نیکلا سارکوزی»، نامزد حزب دست راستی ” اتحاد برای دمكراسی فرانسه“((UDF، با کسب نزدیک به 31% آراء و خانم «سه گولن رویال»، نامزد حزب سوسیالیست فرانسه، با نزدیک به 87/ 25% آراء به دور دوم انتخابات، که روز 16 اردیبهشت برگزار خواهد شد، رسیدند. مسئله تاسف آور دور اول انتخابات تقلیل قابل توجه رای نیروهای جپ فرانسه بود که با پنج کاندیدا در این انتخابات مهم و تعیین کننده شرکت جستند. بنظر ناظران مطلع تحولات سیاسی فرانسه تعدد نامزدهای چپ و عدم توافق بر سر قبول یک برنامه مشترک و تعیین کاندیدای واحد نه فقط آراء چپ را شکست، بلکه برخی از رای دهندگان بالقوه را به سمت نامزد حزب دست راستی ” اتحاد برای جنبش مردمی“ (UMP) «بايرو» راند که در دور اول نزدیک به 57/ 18% آرا را بدست آورد. احتمال اینکه سارکوزی برنده نهائی این انتخابات بشود، با توجه به نقطه نظرات ارتجاعی و شبه فاشیستی او در رابطه با آزادی های فردی و اجتماعی و مسیر آینده سرمایه داری فرانسه، نگرانی همه نیروهای دموکرات و مردمی فرانسه را برانگیخته است. در بیان ماهیت مواضع سارکوزی همین بس که «لوپن»، کاندیدای حزب نو فاشیستی فرانسه، او را متهم کرد که برای جلب آراء شعار ها و سیاست های کلیدی او را دزدیده است!!
حزب کمونیست فرانسه از ابتدای کارزار انتخاباتی اخیر تلاش فراوانی به عمل آورد تا جبهه واحدی را برای انتخاب یک نامزد مشترک چپ تشکیل شود اما این امر با تک روی برخی نیروهای چپ افراطی و آنارشیست با ناکامی رو به رو شد. نیروهای چپ فرانسه در شرایطی در مرحله دوم انتخابات شرکت می کنند که انتخابی جز رأی به خانم رویال در مقابل آنها وجود ندارد، بدون آنکه بتوانند بر سیاست ها و ترکیب کابینه خانم رویال تأثیر مشخصی داشته باشند.
نظر به اهمیت نتیجه انتخابات فرانسه، و تجربیات نیروهای چپ در جریان این مبارزه بغرنج و دشوار، ”نامه مردم“ در ادامه ترجمه کامل سر مقاله مهم و هشدار دهنده روزنامه ”اومانیته“، وابسته به حزب کمونیست فرانسه، را که درست یک هفته قبل از انتخابات چاپ شد، منتشر می کند.
فقط 7 روز به انتخابات مانده است. هنوز همه چيز امكان دارد. شبكة مبارزان كه در سراسر كشور در حال گسترش است هنوز می تواند از هر دامی بپرهیزد و شرايط را برای تحقق اميدی تازه به وجود آورد. پس ما می گویيم: از چپ حمايت كنيد!
آشكار است كه نخبگان مالی فرانسه در دفاتر خصوصی خود تصميم گرفته اند كه به صورتی بی سابقه از ثروت هنگفت و موقعيت و نفوذ خود استفاده کنند و انتخابات رياست جمهوری و مجلس را از مسائل جدی مطروحه منحرف کنند، به ويژه به منظور پرده پوشی مسائل مبرم اجتماعی. فرانسوی ها بايد این امكان را داشته باشند که خود بتوانند برنامه ای را یا طرحی قانونی را که اكثريت تدوین کرده است برگزینند. در عوض، می خواهند از آشپزخانة سياسی، معجونی قلابی به خورد مردم بدهند كه كل نظام سياسی فرانسه را به سوی راست سوق خواهد داد. به همین دلیل است که هيچ گونه مناظره ای كه در آن نقطه نظرهای مخالف بيان شود انجام نگرفته است، که این خود منجر به بروز شایعاتی در مورد ساختگی بودن انتخابات شده است. بحث هایی كه در محافل مختلف مطرح شده اند، از جمله در همایش داووس، در نشست صندوق بين المللی پول، توسط نخبگان سرمایه داری فرانسه در جنبش کارفرمایان فرانسوی [بزرگ ترین اتحادیة کارفرمایان فرانسه]، و از سوی دو حزب دست راستی اتحاد برای جنبش مردمی (UMP)بايرو، و اتحاد برای دموكراسی فرانسه ( (UDFساركوزی – همگی یک پیام دارند: به دلیل بدهی، به دلیل اروپا، و به دلیل جهانی سازی، چرخش به طرف يك نظام مترقی تر غیرممكن است. هدف آنها ممانعت از اين است كه رأی دهندگان امکان واقعی واکنش و برخورد مثبت به آروزهای اجتماعی و دموكراتيك خود را ببينند، چيزی كه بنا به گفتة مكرر ماری ژرژ بوفه (Marie George Buffet)از طريق یک همبستگی نوین دموکراتیک، سياسی، اقتصادی و اجتماعی اروپایی، در میان چپ می توان بدان دست يافت. تردیدی نیست که تحقق اين امر در جهت منافع ملی ماست.
پيشرفت اقتصادی به پيشرفت اجتماعی بستگی دارد. هدف از توطئة منزجر کنندة ايجاد يك ”رقابت دوستانه“ بين لوپنِ ماورای راست و ساركوزی، پس از آن كه لوپن نمايندگی ساركوزی را به رسميت شناخت، چیزی نیست جز تبدیل كشور ما به مملکتی تحت تسلط قانون جنگل محافظه كارانة سرمايه داری افراطی، از نوع مدل بوش يا تاچر. اما تمام رأی دهندگان چپ، تمام كسانی كه مانند ما به آرمان های جبهة مردمی 1936، به جنبش مقاومت در دوران اشغال نازی ها، به رهایی و مبارزات عمدة سياسی و اجتماعی از آن زمان تا به حال وفادار مانده اند، بايد تا پايان آگاه، فعال و مبارز باقی بمانند تا مطمئن شوند ـ به لطف چپی كه با وجود چند سانی همچنان قوی است ـ که آرمان ها و آرزوهای آنها برای دگرگونی های ژرف توسط ترفندهای ديگران محو نخواهند شد.
در آخرین هفتة نخستین دور كارزار انتخابات رياست جمهوری، گروه به اصطلاح ”چپ آمريكایی“ شكل گرفت که سردمداران آن میشل روُكار و برنار كوشنر هستند. پیشنهاد اینان ائتلاف با بخشی از راست است، که هدف آن چیزی نیست جز تلاش برای به گور سپردن سوسياليسم و كمونيسم، يك بار برای هميشه. روُكار و كوشنر هميشه در کنار احزاب ميانه و دولت های متمایل به ”ژيسكار دستن“ راحت تر بوده اند تا در ائتلاف با كمونيست ها، زيرا آنها مخالف تمام خط مشی های اصلی چپ هستند. این دولت روُكار بود که در سال 1990 س اس ژ (كمك اجتماعی همگانی) را اختراع کرد كه ماليات ناعادلانه ای بود برای هزینه های تأمین اجتماعی، كه کمونیست ها عليه آن رأی عدم اعتماد دادند. از سوی دیگر، گروه وزیران سابق سوسياليست به نام ”گراك“ (Graque) پيشنهاد مشابهی را برای ائتلاف با بخشی از راست مطرح کرده است. ويژگی اين سوسياليست های سابق این است که همگی از مديران عامل شركت های سرمايه داری فرانسوی، از رؤسای بانك ها يا شركت های خصوصی بزرگ هستند.
فراخوان ائتلاف با حزب بايرو، آن هم فقط يك هفته پيش از دور اول انتخابات، از یک سو تهديد بزرگی عليه كارزار حزب سوسياليست سرگولن رويال، و از سوی دیگر کسب اعتباری است برای بايروی دست راستی؛ شادی او از اين بابت قابل فهم است. زمینة مشترک تمام این مانورهای سياسی، سمت و سوی ضد كمونيستی آنهاست: حذف يا بی اعتبار کردن سازمان یافتة دیدگاه ها و ابتكارهای ماری ژرژ بوفه. در این میان رسانه ها هم توجه بيشتری به لوپن نشان می دهند.
می بينيم كه این ”چپ آمريكایی“ بحث هایی را دوباره مطرح میكند که مبارزان سوسياليست می خواستند با رأی دادن عليه نامزدی دومينيك استراوس كان برای رهبری حزب از آن اجتناب كنند. ”چپ آمریکایی“ همچنین با چيزی مخالفت می کند که 5 سال پيش با حمایت کمونیست ها وطرفداران محیط زیست از طرف رأی دهندگان سوسياليست رد شده بود. گروه های اخیر در انتخابات استانی جناح راست را شكست داده و اكثريت چپ جديدی را در استان ها تشکیل داده بودند، و با تشكيل یک جبهة مشترک وسيع از نیروهای چپ توانستند مانع تصویب قانون اساسی اروپایی ماورای ليبرال بشوند.
در اين شرايط، و به نام ژان ژُره بنیانگذار نشریة اومانيته، ما تمام رأی دهندگان چپ را با تمام تفاوت های شان، فرا می خوانیم که:
شما كه مشتاقانه خواهان پيروزی چپ هستيد، چپِی كه خواهان تحول است، شما كه سراب يك ”نيروی سوم“ را كه چیزی نیست جز عصای دست سرمايه های بزرگ طرد کرده اید، شما برای متوقف کردن چرخشی که اکنون عده ای برای حرکت به طرف يك نئو ليبراليسم اجتماعی مخلوط با يك ليبراليسم ضد اجتماعی راه انداخته اند ، فقط يك راه مؤثر داريد: رأی دادن به ماری ژرژ بوفه در دور اول انتخابات رياست جمهوری و به نامزدهای مورد حمايت وی برای مجلس.
ماری ژرژ بوفه تنها نامزدی است كه خواستار همکاری نیروهای چپ با یکدیگر برای متحول کردن زندگی روزمرة مردم به صورتی مثبت شده است. او نمایندة چپ مبارز و تأثیر گذار است، چرا که تعداد رأی هایی كه او به دست می آورد، وسيله ای خواهد بود برای متوقف کردن راست، ماورای راست و سرمايه های بزرگ. يك رأی برای ماری ژرژ بوفه يعنی يك رأی برای سياستی متفاوت با گزینه های پيشنهادی راست؛ او در راه یک خط مشی اصیل سياسی چپ فعالیت می کند. تاريخ به روشنی به ما نشان می دهد كه وجود یک چپ قوی، كه در آن حزب كمونيست نقش مهمی را بازی میكند، پيشرفت در عرصة سياست های اجتماعی و دمكراتيك استوار و درازمدت را ممكن می سازد.
ماری ژرژ بوفه مظهر چنين تضمينی است. هر چه رأی های او بيشتر باشد، شرايط برای پيروزی چپ هموارتر خواهد شد. اما، پیش از هر چيز، او ضامنی خواهد بود برای آن که اميدها نه تخطئه بشوند و نه به گمراهی کشانده شوند.
فقط 7 روز به انتخابات مانده است. هنوز همه چيز امكان دارد. شبكة مبارزان كه در سراسر كشور در حال گسترش است هنوز می تواند از هر دامی بپرهیزد و شرايط را برای تحقق اميدی تازه به وجود آورد. پس ما می گویيم: از چپ حمايت كنيد!