مسایل بین‌المللی

100 روز عدالت پس از 16 سال نو لیبرالیسم


زمان پدیده ای نسبی است، و اگر صحبت از نیکاراگوئه باشد، این امر بیشتر صادق است. 16 سال حکومت نولیبرالیسم، این کشور آمریکای مرکزی را نابود کرد. فقر و نابرابری بیشتر شد و شرایط کشور به همان اسفناکی دوران دیکتاتوری سوموزا شد. با در نظر گرفتن این امر، به نظر می آید که 100 روز تأثیر مهمی نداشته باشد. اما در واقع این طور نیست، به رغم این واقعیت که نیروهای سیاسی راست گرا، پیمان شکنان چپ، و دیگر نیروهایی که در آن نظام انحصارگرا و بیدادگر به نان و نوایی رسیده بودند، منکر چنین امری هستند.
100 روز برای دولت مردمی و انقلابی که به مردم نیکاراگوئه قول داد که شرایط گذشته را به نفع اکثریت جامعه دگرگون کند نیز زمانی پر اهمیت است. به رغم کارزارهایی که مخالفان به راه انداختند، دولت در راه این هدف درنگ نکرد. دولت به سراغ انقلاب های بولیواری و کوبا رفت که همیشه آماده برای همبستگی اند، و فقط در مدت 100 روز توانست حقوق بنیادی بشر را که توسط ”دموکرات“ های نولیبرال زیر پا گذارده شده بودند، دوباره احقاق کند: آموزش و بهداشت و درمان رایگان برای همه. از آن گذشته، پرزیدنت دانیل اورتگا 24 ساعت پس از ادای سوگند ریاست جمهوری، بر اساس اصول هماهنگی و همکاری بدون اعطای امتیازِ ”گزینة آمریکای بولیواری“(ALBA) به این نهاد پیوست، و نخستین گام ها را در راه برون رفت از بحران انرژی به ارث رسیده از حاکمان پیشین برداشت.
پیروزی ساندینیست ها در پی کارزاری انتخاباتی به دست آمد که در آن رسانه ها، حاکمان، و متنفذان و سیاست مداران راست گرایی که آنها را نمایندگی می کنند، تمام همّ خود را مصروف تبلیغات منفی برضد اورتگا و بی اعتبار کردن برنامة اش به عنوان رییس جمهور کردند. او در 10 ژانویة امسال، وقتی که رهبری کشور را به دست گرفت، به دشواری مسئله واقف بود. این انقلابی است که واشنگتن آن را به دلیل ریشه داشتن در جنبش ساندینستی و سربلند کردن دوبارة اصول مقدس آن، هنوز نبخشیده است. اتفاقی نیست که پرزیدنت اورتگا صدای اعتراض خود را برضد ضربة سنگینی که توسط کاخ سفید بر عدالت و شرافت وارد شد، بلند کرده است. این طور که اعلام شده است، واشنگتن اجازه داده است که بدنام ترین تروریست این نیمکره، یعنی لوییز پوسادا کاریلس، که نیکاراگوئه خواهان استرداد او [به ونزوئلا] شده بود، از زندان آزاد شود. نباید فراموش کرد که دست داشتن پوسادا در حمایت از نیروهای ضد انقلابی نیکاراگوئه جزو سوابق جنایی اوست.
70درصد از جمعیت نیکاراگوئه، که بر اساس برآورد نهادهای بین المللی در فقر به سر می برند، و از عهدة پرداخت هزینة مدرسه و بیمارستان بر نمی آیند، اکنون بار دیگر از مزایای آموزش و بهداشت و درمان رایگان برخوردارند. نابسامانی اجتماعی نولیبرالی در این کشور تا این حد بود که این بخش از جمعیت حتی موقعی که مدرسه ها و بیمارستان ها توسط دولت اداره می شدند از عهدة مخارج آنها بر نمی آمدند.
فراتر از اینها، همه چشم انتظار فرا رسیدن 16 می [26 اردیبهشت] و آغاز رسمی ”کارزار ملی پیکار با بی سوادی“هستند، که در آن از روش آموزشی ”من می توانم“ کوبایی بهره گرفته خواهد شد که همین حالا هم 70 هزار نیکاراگوئه ای از ثمرات آن بهره مندند. دولت انقلابی کوبا برای یاری رساندن به این تلاش، علاوه بر کارت های نمایش و دیگر مواد کمک آموزشی، 5000 دستگاه تلویزیون و به همین تعداد دستگاه پخش ویدیو اهدا کرد که در مناطق مختلف کشور توزیع شدند.
35 درصد جمعیت نیکاراگوئه (بیشتر از 5 میلیون) بی سواد هستند. بسیاری از آنها در نواحی دور افتاده زندگی می کنند، یا فقط به زبان های محلی و بومی تکلم می کنند، مثل میسکیتو و مایانیا. برای این عده، کارت های نمایش کمک آموزشی را به زبان خودشان ترجمه کردند.
دولت ساندینیست تلاش زیادی نیز برای تشویق تعاونی های تولید کشاورزی و تولید کنندگان کوچک به خرج داده است، و مواد و مصالح مورد نیاز را در اختیار آنها قرار داده است، به این امید و با این هدف که بتواند به توسعه ای پایدار و در نهایت به خودکفایی غذایی دست یابد.
نیکاراگوئه هم مثل برزیل کارزار اجرای برنامة ریشه کن کردن گرسنگی را آغاز کرده است که در 5 سال آینده بیشتر از 75 هزار خانوار روستایی را در بر خواهد گرفت. این برنامه صرف نظر از میزان انرژی ای که کشور برای مصرف داخلی و رشد اقتصادی به آن نیاز دارد، اجرا خواهد شد. علاوه بر همة اینها، سیاست صرفه جویی دولت نیز دنبال می شود تا بهره گیری از آن منابع در برنامه های اجتماعی امکان پذیر شود.
پیروزی اورتگا و جنبش ساندینیستی بدون تردید ضربة سنگینی بود بر امپریالیسم، چرا که آرمان هایش الهام بخش و مشوّق تلاش های دیگر ملت های آمریکای مرکزی است برای حرکت در همان سَمت. با همة اهمیتی که این رویداد داشت، پیشرفتی که در این 100 روز نخست در راه فراگیری و عدالت اجتماعی به دست آمد، همان طور که دانیل اورتگا و جنبش ساندینیستی قول داده بود، اهمیت بیشتری دارد.
با حرکت در این جهت، با چشم انداز تحکیم یک دولت انقلابی و مردمی، به زودی شب دراز نولیبرالیسم به سر خواهد آمد و روز استقرار نظامی دیگرگونه خواهد رسید که انسانیت و دفاع از استقلال را در سرلوحة کار امروز خود، به عنوان تضمینی برای آینده، قرار خواهد داد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا