مصاحبه »نامه مردم« با رهبر سندیکایی یونان
در فرصتی که اخیراٌ فراهم شده بود ”نامه مردم“ صحبت کوتاهی با رفیق «گیورگوس اسکیادیوتیس»، از رهبران جنبش سندیکائی یونان و عضو شورای مرکزی «کنفدراسیون سراسری کارگران یونان»، در رابطه با محورهای مبارزاتی تشکل های طبقاتی کارگران در ابتدای قرن بیست ویکم میلادی داشت. رفیق «گیورگوس اسکیادیوتیس» که 45 سال دارد عضو با سابقه کمیته مرکزی حزب کمونیست یونان و مسئول دایره امور سندیکائی آن است. او به لحاظ حرفه ای کارگر فلزکار در صنایع تاسیساتی و ماشین سازی است.
در ابتدای مصاحبه، پس از صحبتی در مورد تبعات جهانی شدن در دهه های اخیر و به ویژه انتقال تولید به اقتصاد های کم خرج تر نظیر آمریکای لاتین و چین و افزایش بیکاری در کشورهای سرمایه داری پیشرفته، نظر رفیق «گیورگوس» در مورد اثرات جهانی شدن سرمایه داری بر زندگی کارگران، و تاثیر آن بر فعالیت های سندیکاهای کارگری را جویا شدیم. رفیق مبارز یونانی اظهار داشت: ”یکی از اساسی ترین مسایلی که در روند رویدادهای گذشته روشن شده است، ضرورت جلوگیری کردن و درنگ انداختن در تجدید سامان جاری سرمایه داری، و عقیم گذاردن اقدام های ضد کارگری آن است. این تجدید سامان سرمایه داری بر همة جنبه های اساسی حیات خانواده های طبقة کارگر تأثیر می گذارد، از جمله بر حق داشتن کار دایمی و ثابت با کلیة حقوق لازم، حق دسترسی داشتن به آموزش و بهداشت و درمان رایگان و مدرن، حق داشتن تأمین اجتماعی و دریافت بازنشستگی مناسب، حق بهره مند بودن زحمتکشان از زمین، آب و هوا در محیط زیستی بهسازی شده، حق زندگی کردن در دنیایی دموکراتیک، ایمن و صلح آمیز، و حق تماس داشتن با فرهنگ، سنت، و تمدن ملت های دیگر. در عین حال، امروزه شعارها، خواست ها و ضرورت هایی فوری مطرح می شوند تا کارگران را حول یک جبهة مشترک با قشرهای میانی زحمتکشان در شهرها و روستاها برضد انحصارها، امپریالیسم و نمایندگان سیاسی آنها به حرکت در آورند. بین المللی شدن سرمایه، بدون این که عنصر جدیدی در رشد سرمایه داری در مرحلة کنونی تحول این نظام وارد شود، یکی از خصیصه های اصلی کارکرد سرمایه است. سرمایه داران به عمد واژة ”جهانی شدن“ را استفاده می کنند تا به کارکرد آشکارا طبقاتی اقتصاد سرمایه داری رنگ و رویی بی طبقه و خنثی بدهند.
در ادامه گفتگو، پیرامون اهمیت مبارزات زحمتکشان در کشورهای در حال رشد برای تضمین خواست های پایه ای آنها از قبیل حق تشکل، مبارزه با استثمار کودکان در کارگاه ها، تبعیض در بنگاه های تولیدی ، و بهداشت و امنیت کاری صحبت شد. از رفیق گیورگوس خواستیم که در رابطه با ابعاد بین المللی مبارزه کارگران، عملکرد سازمان های بین المللی سندیکائی، ضرورت حمایت جنبش کارگری کشورهای پیشرفته از مبارزات عدالت جویانه در جوامع در حال رشد، جنبه های بین المللی مبارزه کارگران و چگونگی تقویت همبستگی بین المللی کارگران جهان نظر خود را با ما در میان بگذارد. رفیق مبارز یونانی توضیح داد: ”رقابت و بین المللی شدن فزاینده موجب افزایش تازشگری سرمایه داری در هر دو سطح ملی و بین المللی می شود، که به صورت فرایندهایی مستقل اما مکمل یکدیگر عمل می کنند. یکی از عناصر این تازشگری و سرچشمه ای که آن را تغذیه می کند، تسلیم و بی خاصیت کردن آن سازمان های سندیکایی است که در راستای همکاری طبقاتی در سطح ملی و بین المللی کار می کنند، مثل ”اتحادیه های صنفی آزاد“ یا ”فدراسیون اتحادیه های صنفی اروپا“ و دیگران، که در خدمت منافع سرمایه و بنگاه های فرا ملی قرار دارند و از سیاست های دولت های سرمایه داری پشتیبانی می کنند. بلند کردن پرچم طبقاتی در برابر خط مشی چنان اتحادیه های صنفی، و تقویت و تحکیم ”فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری“ و گرایش طبقاتی آن، از مسایل عمده در تجدید سازمان جنبش کارگری در هر کشوری است. نحوة سرمایه گذاری سرمایه صرفاً و منحصراً مبتنی بر معیار کارگر ارزان نیست. از جمله عوامل و معیارهای دیگری که سرمایه در سرمایه گذاری هایش به آنها توجه دارد، عبارتند از میزان بارآوری کار و برگشت سرمایه، معیارهای نظامی و سیاسی، و غیره.
در برابر این عملکرد سرمایه داری، پاسخ دیگری جز اعتلای مبارزة طبقاتی برضد تجدید سامان سرمایه داری در کشورهای جداگانه و در سطح بین المللی وجود ندارد. بدون مبارزه برضد طبقة بورژوا، و در درجة اول در هر کشور جداگانه و در سطح ملی، که در بیشتر موارد مشخصه ای انترناسیونالیستی نیز پیدا خواهد کرد (به دلیل حضور انحصارهای بین المللی در بخش های گوناگون تولید، و غیره)، نمی توان مبارزة کارگران و مبارزة ضرور انترناسیونالیستی را به پیش برد. پیشبرد مبارزات کارگری چه در عرصة محیط های کار مجزا و چه در پهنة بخش های گوناگون تولیدی در هر کشور جداگانه عاملی ضروری است که باید با عمل مشترک و همبستگی زحمتکشان در بخش های تولیدی مورد نظر در هر کشور، و نیز در کشورهای دیگر، و در کل از طریق ”فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری“ و اتحادیه های کارگری تحت نفوذ آن، در هم آمیخته و هماهنگ شود. جنبش بین المللی کارگری می تواند از راه های بسیاری، به ویژه از طریق ”فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری“، به مبارزة کارگران یاری رساند، از جمله از راه ابراز همبستگی با مبارزات کارگران، فشار آوردن به کارفرماها و دولت ها، پشتیبانی مالی و مادی، تبادل تجربه در زمینه های گوناگون، و غیره.
رفیق «گیورگوس » در این مقطع با اشاره به ضرورت توسعه مبارزات متحد کارگران جهان به اهمیت توجه به شعارهای مبارزاتی روز اول ماه مه و تنظیم آن با درک صحیح جنبه های انترناسیونالیستی مبارزات زحمتکشان اشاره کرد و گفت: روز جهانی کارگر (اول ماه مه) مثل خیلی از روزهای دیگر، و روزی تشریفاتی نیست؛ روزی است برای اعلام خواست ها و مطالبات طبقة کارگر و فراخوان برای عملی کردن این خواست ها. روز کارگر در عین حال روزی است برای ادای احترام به میلیون ها شهید طبقة کارگر در مبارزه اش با وحشی گری سرمایه داری؛ روزی است که در آن پرولتاریای جهان با یکدیگر ابراز همبستگی و پشتیبانی می کنند و دست به اقدام های مشترک می زنند.
اما فراتر از هر چیز، روز جهانی کارگر روزی است که در آن بر مبارزة طبقاتی و برخورد طبقاتی به عنوان شاخص عمده و مهم ترین مشخصة هر تحول مترقی در سطح ملی و بین المللی تأکید می شود.
در انتهای مصاحبه از رفیق سندیکالیست یونانی خواستیم که نقطه نظرات خود در مورد ضرورت توجه سندیکا های کارگری به مسایلی نظیر صلح جهانی و حفظ محیط زیست و انعکاس این مسایل مهم در شعارهای مبارزاتی اتحادیه های کارگری ارائه دهد. او بطور پیگیرانه و در راستای درک طبقاتی و رزم جویانه خود اشاره کرد: ”حفاظت از محیط زیست و حراست از صلح موضوع هایی خنثی و بی طبقه نیستند. حاد شدن این مسایل با همان تحولات پیش گفته در اقتصاد سرمایه داری و با تازشگری امپریالیستی پیوند دارد.
سرمایه داری نه ملاحظة محیط زیست را می کند و نه به دنبال حراست از صلح است. این مسایل همیشه مورد منازعه خواهند بود. فقط با قدرتمندتر شدن مبارزة طبقاتی زمینة حل این مسایل پیدا خواهد شد، و فقط در شرایط وجود قدرت بَرندة طبقة کارگر است که این مسایل در کل قابل حل خواهند بود. به طور کلی، جنبش مردمی و کارگری دلیلی برای این ندارد که مترصد و علاقه مند به ثبات اجتماعی [موجود] باشد. ثبات اجتماعی تحت نظام سرمایه داری معنایی ندارد جز حراست از قدرت سرمایه. برعکس، هدف جنبش [کارگری] باید گسترش و اعتلای مبارزة طبقاتی و منازعه و مبارزة اجتماعی باشد، با چشم انداز تأکید بر خواست های روزمرة طبقة کارگر، و در کنار آن، مبارزه برای آن که پرولتاریا و متحدان آن بتوانند قدرت سیاسی را به رهبری حزب انقلابی پیشاهنگ، یعنی حزب کمونیست مارکسیست ـ لنینیست آن، به دست آورند.
پرسش اساسی این نیست که آیا اولویت جنبش باید محیط زیست باشد یا صلح. مهم آن است که این هر دو موضوع بخشی از عمل و اقدام جنبش باشند. اقدام برای دستمزدهای بهتر، پیش فرض مبارزه برای حفاظت از صلح و محیط زیست است، و بالعکس.