مصاحبه با هنا امیره، عضو هیئت سیاسی حزب مردم فلسطین و عضو کمیتهٔ اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف)
مصاحبهگر: رشید هیلال از «مرکز بینالمللی رسانهای خاورمیانه»
سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۶
فاصلهای را که بین جنبش فتح و حماس به وجود آمده است دیگر نمی توان از راه گفتگو از میان برداشت.
جنبش حماس اصرار بر حفظ موقعیت کودتاییاش در نوار غزه دارد و هر گونه ابتکار عملی را که از سوی گروههای فلسطینی مطرح می شود، رد می کند.
هنا امیره در مورد نقش اسراییل می گوید که آنچه اسراییل به عنوان «تقویت محمود عباس» مطرح می کند، چیزی نیست جز سیاستی برای تضعیف عباس. سیاستهای اسراییل هیچ تأثیر مثبتی بر وضع موجود ندارد، به ویژه با توجه به این که ارتش اسراییل به نقض حقوق مردم، از جمله ترورها، تهاجم، دستگیریها، ساختن و توسعهٔ شهرکهای یهودی نشین،و ساختن دیوار غیرقانونی حایل فلسطین ادامه می دهد. این سیاستها موجب تضعیف موقعیت عباس و نیز حکومت خودگردان فلسطین شده است که کمرش در زیر بار محاصره در حال شکستن است.
س: با توجه به شرطهایی که رهبران حماس برای هر گونه گفتگوی داخلی مطرح کرده اند، چشم انداز گفتگوهای ملی بین گروههای مختلف فلسطینی را چگونه می بینید؟
ج: به نظر من گفتگو به شکل سابق آن امروز دیگر امکان ندارد، و رخدادهای اخیر در غزه به روشنی نشان می دهد که موافقتنامههای داخلی امضا شده، از جمله معاهدهٔ وحدت مکّه، نمی توانند جلو برخوردها و کشمکشها را بگیرند. کودتای حماس در غزه تازهترین نمونه از این عدم موفقیتهاست. اختلاف نظر با حماس حول چهار مسئله دور می زند: برنامهٔ کار سیاسی آنها، نقش حکومت خودگردان فلسطین و اهداف آن، سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) به عنوان گذشتهٔ سیاسی، و معنا و اهداف مقاومت.
من فکر نمی کنم که با مذاکره بشود این کشمکشهای داخلی را متوقف کرد. حتی معاهدهٔ وحدت مکه نتوانست بحران میان فتح و حماس را حل و فصل کند. فلسطینیها علاوه بر اینکه بر اثر اشغال در حالت انزوا و مورد حمله قرار گرفتهاند، تحت فشارهای منطقهای و بینالمللی نیز قرار دارند که بر نتیجهٔ این گفتگوها بی تأثیر نیست.
در هر حال، گفتگوهای ملی باید حول راهکار و مفهوم نوینی صورت بگیرد مبتنی بر تقویت بنیان دموکراتیک مبارزهٔ ملی، و بهرهگیری از دموکراسی به عنوان کارپایهٔ حل و فصل معضلات داخلی بدون توسل به زبان تهدید و اسلحه. سازمان آزادی بخش فلسطین باید بر بنیانی دموکراتیک بازسازی و ساماندهی شود، و فلسطینیها باید انتخابات زودهنگام مجلس و ریاست جمهوری را برگزار کنند. همچنین، پیش از آغاز گفتگوهای ملی، نخست باید به کودتا در غزه و همهٔ پیامدهای آن پایان داد، تا بتوان از پَسرفت به وضعیت سابق، یعنی تشدید دوبارهٔ تحریم و محاصره بر ضد مردم فلسطین جلوگیری کرد. حماس باید ابتکار عمل را به دست گیرد؛ باید عقب نشینی کند و به کودتایش خاتمه دهد.
س: حزب مردم فلسطین طرحی را برای پایان دادن به بحران ارائه کرده است، و دیگر نیروها و احزاب فلسطینی نیز هر کدام طرحهایی را ارائه کردهاند. اما همهٔ این طرحها مورد انتقاد حماس قرار گرفتند. به نظر شما چرا؟
ج: به نظر من انتقاد حماس به دلیل آن بود که این طرحها خواستار عقب نشینی نظامی حماس از مناطق تحت کنترلش در غزه بودند. اخیراً شورای مرکزی سازمان آزادی بخش فلسطین تصمیمهایی گرفت و خواستار اتحاد همهٔ گروههای فلسطینی زیر پرچم آن سازمان شد. شورا همچنین خواستار برگزاری زودهنگام انتخابات مجلس و ریاست جمهوری مبتنی بر اصل مجموع کل آرا شد که مستلزم اصلاح قانون کنونی انتخابات است که بر اساس آرای نسبی است.
اما به نظر می رسد که حماس کماکان ایدهٔ انتخابات زودهنگام را رد می کند و نمی خواهد به کودتایش پایان دهد. این مسئله با استفاده از نیروی نظامی قابل حل و فصل نیست. نوار غزه و کرانهٔ غربی باید متحد شوند. کودتای نظامی در غزه مسئلهای جدی و خطرناک است که اتحاد ملی فلسطینیها را تهدید می کند. ما نمی توانیم و نباید اجازه دهیم که چنین اتفاقی دوباره رخ دهد، و امروز ما باید به مردم روی بیاوریم و بگذاریم که آنها از طریق انتخابات نظرشان را بدهند؛ در چنین وضعی کمیتهٔ مرکزی سازمان آزادی بخش فلسطین نباید طرحی را ارائه دهد.
س: قرار است که کمیتهٔ مرکزی روز چهارشنبه جلسه داشته باشد. انتظار می رود که تصمیمهای مهمی در این جلسه گرفته شود، به ویژه آنکه دورهٔ دولت موقت اضطراری به سر آمده است و شورای قانونگذاری غیرفعال شده است. به نظر شما شورا چه تصمیمهایی خواهد گرفت؟
ج: انتظار من این است که شورا تصمیمهایی بگیرد که عامل تحقق عملی تصمیمهای پیشین باشد، به ویژه در مورد تقدیم قطعنامهای به پرزیدنت محمود عباس برای اصلاح قانون فعلی انتخابات. شورای قانونگذاری قبلی مصوبهای صادر کرد که کمیتهٔ اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین را موظف می کند که متن قانون انتخابات تازهای را تهیه و به شورای ملی ارائه دهد، و گامهای ضروری را برای تجدید فعالیت «ساف» و صندوق ملی فلسطینی بردارد.
اینجا باید توجه داشت که شورای مرکزی «ساف» جایگزین شورای قانونگذاری نخواهد شد، بلکه تلاش خواهد کرد تا جاهای خالی ناشی از درست کار نکردن شورای قانونگذاری را تا حدی پر کند، چرا که جلسههای آن همیشه دچار وقفه می شدند و نیمهکاره می ماندند. شورای مرکزی پیشنهادی در مورد انحلال شورای قانونگذاری نخواهد داد زیرا چنین تصمیمهایی مثل آن است که حکومت ملی خودگردان فلسطین را منحل کنیم. چنین چیزی امکان ندارد. شورای مرکزی از طریق گزارشهای کمیتهٔ اجرایی «ساف» تحولات سیاسی جاری را دنبال خواهد کرد. این شورا بر ضرورت آغاز اقدامهای عملی برای رسیدن به یک راه حل جامع را، به جای اتلاف وقت بر سر مسائل فرعی یی که فقط وضع را پیچیدهتر می کنند و ثمری برای پایان دادن به بحران سیاسی کنونی ندارند، تصریح خواهد کرد. مردم ما به مشارکت سیاسی واقعی نیاز دارند، نه فقط حرف زدن به صرف آنکه حرفی زده شود.
س: اسراییل کماکان حملههای تجاوزگرانهاش به مردم فلسطین را ادامه می دهد، و این در حالی است که نخست وزیر اسراییل ادعا می کند که برای برداشتن گامهای عملی به سوی آغاز یک فرایند صلح آماده است. آیا اسراییل برای صلح آمادگی دارد؟ و آیا برای دستیابی به صلح قدم برخواهد داشت؟
ج: به نظر من – و این امر پس از نشست سران در شرمالشیخ بیشتر روشن شد – که اسراییل به برداشتن گامهای عملی برای کمک به پیشبُرد امر صلح و رسیدن به یک راه حل نهایی، تمایلی ندارد. اسراییل دربارهٔ یک افق سیاسی مهآلود و ناروشن حرف می زند. اهود اولمرت، نخست وزیر اسراییل، قولی برای تخفیف محدودیتهای اعمال شده بر مردم فلسطین نداد. او فقط بخشی از پولی را که اسراییل توقیف کرده بود آزاد کرد، و به رغم آنکه بیشتر از ۱۰۰۰۰ نفر هنوز در اسراییل زندانی اند، قول آزادی فقط ۲۵۰ فلسطینی بازداشت شده را داد.
او قول داد که به تسهیل جا به جایی ساکنان کرانهٔ غربی اشغال شده کمک کند، اما وعدهٔ او مبهم بود و از میان برداشتن واقعی ایستگاههای بازرسی میانجادهای یا شهرکهای یهودی نشین را شامل نمی شد. وزارت دفاع اسراییل از دادگاه عالی سه ماه وقت خواست تا دربارهٔ امکان برداشتن یک پاسگاه غیرقانونی در یکی از شهرکها فکر کند! این نشان می دهد که آمادگی اسراییل بسیار محدود است؛ نشان می دهد که دولت ضعیف است و تلاش دارد که با خودداری از هر گونه عملی که ممکن است از سوی ساکنان شهرکها پذیرفته نشود، حمایت جناح راست افراطی را به دست آورد.
ما نباید به وعدههای آمریکاییها و به اصطلاح «مقاصد خیرخواهانهٔ» اسراییلیها دل خوش کنیم؛ ما باید بر این امر پافشاری کنیم که هر گونه راه حلی می بایست مبتنی بر اجرای شرایط حقوق بینالمللی باشد. تلاش ما باید در راه انجام گفتگوهایی با شرکت کشورهای عربی و جامعهٔ بینالمللی باشد. ما باید بخواهیم که جامعهٔ بینالمللی به اسراییل برای انجام تعهدهایش در زمینهٔ فرایند صلح فشار بیاورد.
آنچه اسراییل از آن به عنوان «تقویت قدرت پرزیدنت عباس» یاد می کند، فقط حرف است؛ اسراییل عباس را تضعیف می کند و برای رسیدن به راه حل نهایی و قطعی مسئله هیچ تلاشی نشان و برنامهای ارائه نداده است. اسراییل به ساختن شهرکها و گسترش آنها ادامه می دهد؛ ارتش اسراییل کماکان دست اندر کار ساختن دیوار حایل غیرقانونی است، و به تهاجم، آدمربایی و ترور ادامه می دهد. این سیاستهای اسراییل موجب تضعیف موقعیت عباس هستند؛ این سیاستها حکومت خودگران ملی فلسطین را منزوی و تضعیف می کنند.
اسراییل در همان حال که مدعی است با «تروریسم» مبارزه می کند، با شدت و خشونت تمام هر گونه امکان یافتن یک راه حل سیاسی را نیز از میان می برد. جامعهٔ بینالمللی باید به این امر توجه کند و به این خشونتها و نقض حقوقها خاتمه دهد.