کنفرانس آناپولیس: تکرار عبث آزموده ها؟
پس از هفته ها تبلیغ پر سر و صدا در رابطه با ابتکار جدید آمریکا، برای حل مسئله خاورمیانه، روز 6 آذر ماه (27 نوامبر)، کنفرانس آناپولیس با حضور محمود عباس، رهبر تشکیلات خود گردان فلسطین، و اهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل، و در حضور جمعی از سران کشورهای عربی، برگزار شد. کشورهای عضو اتحادیه عرب در راستای پیروی معمول خود از سیاست های کلیدی ایالات متحده، پس از نشست 2 آذر ماه خود، در قاهره، تصمیم به شرکت در کنفرانس آناپولیس گرفتند. نزدیک به پنجاه کشور و سازمان بینالمللی از جمله مهمترین قدرتهای جهانی در کنفرانس آناپولیس شرکت داشتند.
جورج بوش برای پاسخگوئی به انتقادهای سختی که در مورد شکست سیاست های ایالات متحده در خاورمیانه، بر ضد دولت او وجود دارد، حمایت مستقیم خود را از این کنفرانس که با هدف اعلام شده ”شروع جدیدی از مذاکرات صلح بین اسراییل و فلسطین“، سازماندهی شده بود، اعلام کرد. این اجلاس در شرایطی برگزار شد که هیچ تغییر ویژه و جدیدی در مواضع و سیاست های ایالات متحده و اسرائیل صورت نگرفته بود. حتی به اعتراف برگزار کنندگان کنفرانس نیز، هدف از برگزاری آن دست یابی به یک توافق نامه و یا قطعنامه برای صلح نبود، بلکه در اساس ”آغاز“ دور جدیدی از مذاکرات در آینده برای صلح بود. مذاکراتی که اسرائیل و متحدان آن هیچگونه تعهدی در رابطه با اجرای قطعنامه ها و مصوبه های آن نداشته باشند، فقط نقش پرده استتاری است برای ادامه سیاست های فاجعه بار ادامه اشغال و سرکوب. این حقیقتی است که پیش از آغاز اجلاس آناپولیس دو طرف از خواست های یکدیگر آگاهی داشتند، خواست هائی که از جانب یک طرف حق طلبانه و عادلانه و از جانب دیگر، سلطه جویانه و تجاوز کارانه است. جورج بوش در نطق افتتاحیه کنفرانس آناپولیس، در تایید شرایط موجود گفت: ”هدف ما در آناپولیس انعقاد قرارداد نیست، بلکه آغاز مذاکرات جدید صلح میان اسراییل و همسایگان عربش ، از طریق ایجاد یک کشور جدید در خاور میانه است“ (اینتر پرس 27 نوامبر). آنچه که در روند طرح، سازماندهی و اجرای ”نمایش” آناپولیس به خوبی روشن بود، اهمیت ندادن سازمان دهندگان این کنفرانس به موضوع حل پایه ای و عادلانه مسئله فلسطین بود. در واقع ایالات متحده تلاش دارد تا با برخی حرکت های بی محتوی و نمایشی در منطقه، افکار عمومی کشورهای عربی را به خود جلب کند و در سایه آن نیز بتواند از سویی پشتیبانی این کشورها را در جنگ صلیبی خود بر ضد ”تروریسم“ و ”افراطی گری“ به دست آورد و از سوی دیگر شرایط منزوی کردن ایران را فراهم سازد. بوش در بخشی از سخنان خود، هرچند که اسمی از ایران نبرد، گفت: ”جنگی به خاطر آینده ی خاور میانه در حال تکوین است و ما نباید پیروزی را به افراطی ها تسلیم کنیم.“ نیویورک تایمز نیز با اشاره با این سخنان بوش خاطر نشان شد: “کنفرانس صلح خاور میانه در آناپولیس، به طور رسمی در مورد خاتمه بخشیدن به جنگ بین اسراییل و فلسطین بود، اما در خفا هدف ناگفته ای وجود داشت ، جلوگیری از رشد نفوذ ایران و رادیکالیسم اسلامی در منطقه“. منتقدان سیاست های ابالات متحده در رابطه با عدم امیدواری خود به هرگونه نتیجه جدی ار این کنفرانس مطرح کردند که این کشور تنها زمانی از ”تفاهم“، ”صلح“، و ”گسترش ” روابط بین کشورها صحبت می کند که منافع مشخص و جدی در این حرکت ها داشته باشد، مثال مشخص در این رابطه طرح ”نقشه راه“ می باشد که در سال 2003 و در اوج بحران ناشی از حمله نظامی و اشغال عراق برای صلح بین اسراییل و فلسطین مطرح شد، اما 4 سال پس از امضای آن مشکلات همگی به جای خود باقی هستند و تقریبأ کسی از ”نقشه راه“ نام نمی برد. با پایان یافتن کنفرانس آناپولیس، و آغاز مذاکرات در واشنگتن، نمایشی و بی محتوی بودن آن کاملأ مشخص شده است. دیدگاه های متفاوت سران دو دولت، فاصله ی عمیق بین خواست های آنها را نشان می دهد. محمود عباس در واشنگتن گفت:“ من باید از حقوق مردم خودم دفاع کنم ” و به دنبال آن خواست های فلسطینی ها را برشمرد که شامل، آزادی زندانیان فلسطینی از زندان های اسراییل، برچیدن ”پست های بازرسی نظامی“ و برچیدن دیوار ”حائل ” بود. خواسته هائی که به صراحت از سوی نمایندگان رسمی دولت اسرائیل مردود شمرده شده اند. در واقع این مذاکرات صلح بین دو دیدگاه کاملأ متفاوت می باشد. نیروهای ترقی خواه فلسطینی خواستار بازگشت آوارگان خود به کشورشان و زندگی در میهن خود هستند ، اما در این مناطق هم اکنون شهرک های اسراییلی بنا شده اند و دولت اشغالگر در صدد الحاق دائمی و ضمیمه کردن آنها به اسراییل است. ”عمر موسی“، دبیر کل اتحادیه عرب، پيش از ترك واشنگتن گفت: ” اگر از من بپرسيد كه آيا اسرائيل حقيقتاً خواهان رسيدن به صلح است، پاسخ من منفي است“.
در تحلیل دلایل شکست محتوم راه حل های پیشنهادی کنفرانس آناپولیس باید اذعان داشت که در کنار تاثیر مشخص عوامل خارجی، آنچه حصول صلح و مبارزه برای آن را در سال های اخیر مشکل تر کرده است، در گیری ها و اختلاف های درونی در بین نیروهای فلسطینی می باشد که در عمل دست اسراییل را برای مانور و به عقب راندن خواست های مردم فلسطین باز نگه داشته است. در شرایط کنونی اتحاد نیروهای فلسطینی می تواند گامی جدی برای فشار به اسراییل و وادار کردن آن به شرکت جدی در گفت و گوهای صلح باشد، آنچه که اسراییل تاکنون در همکاری با ایالات متحده، از آن امتناع کرده است.