کنگره »حزب چپ اروپا« ما نولیبرالیسم را به چالش می کشیم!
* ملاقات و گفتگوی نماینده حزب با آقای لوتار بیسکی، صدر جدید حزب چپ اروپا، و فرانسیس وورتز، رهبر گروه نمایندگان کمونیست، چپ و سبز پارلمان اروپا
دومین کنگره حزب چپ اروپا در فاصله روزهای 23 الی 25 نوامبر در پراگ، پایتخت جمهوری چک، برگزار شد. نزدیک به 400 نماینده که نیمی از آنان زن بودند، از طرف 19 حزب عضو و 10 حزب ناظر تشکیل دهنده ”حزب چپ اروپا“ در این کنگره شرکت داشتند. با توجه به اینکه برگزاری کنگره مصادف با هفته مبارزه با خشونت علیه زنان بود (25 نوامبر روز جهانی مبارزه باخشونت علیه زنان تعیین شده است) روز اول گردهمائی به فعالیت های زنان اختصاص داده شده بود، که در جریان آن نمایندگان زن در چارچوب سه کارگاه ”حقوق زنان“، ”در نفی خشونت علیه زنان“ و ”عدم ثبات شغلی و کار برای زنان“ به بحث در مورد مسائل و مشکلات اجتماعی پرداختند.
نمایندگان 36 حزب کمونیست، چپ، دموکراتیک و مدافع محیط زیست از کشورهای مختلف جهان، و از جمله از کوبا، چین و بولیوی، به عنوان میهمانان بین المللی کنگره به دعوت ارگان های رهبری ”حزب چپ“ در کنگره حضور داشتند. از ایران هیئت های نمایندگی حزب توده ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و یک جریان منتسب به چریک های فدائی خلق ایران (اقلیت) در این کنگره شرکت داشتند.
اهمیت این کنگره که هم در اسناد کلیدی آن و هم در بحث ها و مصوبات اصلی کنگره منعکس بود، را باید هم در کوشش آن برای تعریف هویت و جایگاه این حزب نسبتاً جوان در صحنه مبارزات سیاسی اروپا، و هم در تدقیق موضع آن در رابطه با روند ”همگرایی“ و ”انتگراسیون“ اتحادیه اروپا که اکنون 27 کشور اروپائی عضو آن هستند و در سال اخیر شاهد تلاش های جدی از سوی سرمایه داری نولیبرال اروپا برای قبولاندن ”قانون اساسی“ بوده است، دانست.
”حزب چپ اروپا“ در سال 2004 و متعاقب بحث های پر دامنه ای، که از نیمه دوم دهه 1990 میلادی در بین احزاب کمونیست، سوسیالیست و چپ اروپا در جریان بود، و در رابطه با فعالیت هائی که در مقابله با بر آمدهای ”جهانی شدن“ سرمایه داری و از جمله چگونگی همکاری و عمل مشترک در انتخابات پارلمان اروپا و همچنین روند شکل گیری ”فوروم اجتماعی جهانی“ مطرح بود، شکل گرفت. از زمان برگزاری کنگره موسسان حزب در ماه مه 2004 در روم و اولین کنگره آن که دو سال قبل در آتن برگزار شد، ”حزب چپ“ در باز تعریف نقش خود به مثابه یک حزب فرا ملی، محدوده عمل خود در پهنه اروپا، و عملکرد هماهنگ در اتحادیه اروپا قدم های کلیدی ای برداشته است. نقش پررنگ حزب کمونیست ”رفونداسیون“ ایتالیا، حزب کمونیست اسپانیا، حزب کمونیست فرانسه و حزب ”سوسیالیسم دموکراتیک“ آلمان در تدوین مواضع کلیدی، شیوه عمل، ساختار های رهبری و سازمان دهی ”حزب چپ اروپا“ که در آغاز با عضویت 11 حزب در کشورهای اتحادیه اروپا فعالیت خود را شروع کرد، مشخص بوده است.
حزب توده ایران از همان ابتدای پایه گذاری حزب چپ اروپا روند شکل گیری و تعریف هویت سیاسی و ایدئولوژیک آن را دنبال کرده و بر پایه روابط برادرانه و پرسابقه خود با برخی از احزاب متشکله آن، رابطه نزدیکی با آن داشته است. دعوت از نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران برای حضور، سخنرانی و تبادل نظر با گروه نمایندگی آن در پارلمان اروپا، در استراسبورگ، در ژوئن 2006، و همچنین حمایت رسمی ”حزب چپ اروپا“ از ابتکار های سیاسی حزب ما و از جمله بیانیه های مشترک مهم احزاب کمونیست- چپ جهان در رابطه با تحولات جاری ایران در مارس2007 و سپتامبر 2007 از تبعات مشخص این رابطه بوده است.
دومین کنگره دو سند مهم ”تزهای سیاسی“ و بیانیه نهایی موسوم به ”بیانیه پراگ“ و قطعنامه های متنوعی را مورد بحث قرار داد و به تصویب رساند. سند ”تزهای سیاسی“ به موازات ارائه نقدی پایه ای از ”نولیبرالیسم“ به مثابه چالش اصلی در مقابل نیروهای چپ اروپا، در رابطه با تعریف خطوط عمده هویت، حیات، فعالیت و مبارزه ”حزب چپ اروپا“ کوشش می کند. در سند آمده است که در مرحله کنونی رشد سرمایه داری، فعالیت های سودا گرانه و ”خصوصی سازی“ نه فقط تجدید ساختار تولید را هدف قرار داده است بلکه در سازماندهی تمامی عرصه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تاثیر کلیدی داشته است. سند تاکید می کند که روندی که از پیمان معروف ”ماستریخت“،در دهه 1980 میلادی، و با رهبری ”مارگرت تاچر“، نخست وزیر دست راستی آن زمان انگلستان، شروع شد، حمله به شرایط زندگی و کار زحمتکشان اروپا را به دنبال داشته است. این سند اساسی کنگره مخالفت مردم با ”همگرایی اروپا“ را نتیجه عملکرد مدل غیر قابل دوام سیاسی، اکولوژی، پدر سالانه و اجتماعی ای می داند که ”نابرابری ها، فجایع محیط زیست و شرایط کاری و زندگی سئوال برانگیز و مخاطره آمیز“ محصولات آن می باشند، و می افزاید: ”شرط قبول اتحادیه اروپا توسط شهروندان، ایجاد امکانات بیشتر برای شرکت آنان در امور است. چپ اروپا طرفدار دموکراتیزه شدن اتحادیه اروپا و ساختار های اداری آن است.“
سند تزها در رابطه با شکل گیری حزب و توسعه آن به عنوان یک عنصر مبارزه با ”بحران سیاست“ که ”یکی از خطرناک ترین اثرات مدل نولیبرالی است که در بیست سال گذشته بر قاره اروپا تحمیل شده است“، همچنین اضافه می کند: ”حزب چپ اروپا از طریق خواست احزاب سیاسی مدافع تغییرات اجتماعی و دموکراتیک، و ارائه جایگزین برای سیاست های نولیبرالی، و از طریق مداخله و شرکت فعال آن در عرصه نهادهای اروپایی و در جنبش های جایگزین گوناگون، ایجاد شده است.” به گفته سند حزب چپ اروپا: ”برای صلح، دموکراسی، حقوق اجتماعی و سیاسی که پارامتر های جداگانه ای نیستند، بلکه اجزاء یک راه توسعه جایگزین در تمامیت خود می باشند یعنی توسعه قابل تداوم، مبارزه می کند.“
سند ”بیانیه نهایی“ مصوبه کنگره در رابطه با تهدیدهای ایالات متحده بر ضد ایران متذکر می شود که: ”کسانی در واشنگتن هستند که در تدارک جنگ دیگری هستند، این بار بر ضد ایران. دولت های اروپايی می بایست برخوردی که مبتنی بر جنگ است را رد بکنند. فقط از بین بردن تمام سلاح های هسته ای در خاورمیانه، از ماجراجویی نظامی جدید جلوگیری خواهد کرد. اختلافات در رابطه با مسئله برنامه اتمی ایران می تواند و باید از طریق مذاکره و با احترام به قوانین بین المللی حل بشود. زبان تهدید باید کنار گذاشته شود.“
بحث در رابطه با مسئله فلسطین و بحران خاورمیانه با توجه به سابقه شرکت فعال بسیاری از احزاب متشکله حزب چپ در کارزار دفاع از حقوق مردم فلسطین ، یکی از مشخصه های ویژه این کنگره بود. حضور هیئت های نمایندگی تمامی نیروهای چپ و ملی فلسطینی در کنگره، چندین قطعنامه مشخص در رابطه با فلسطین، و تشکیل جلسه جنبی ویژه ای در پایان روز اول کنگره را باید انعکاسی ار این مسئله دانست. در قطعنامه مصوب کنگره در رابطه با خاورمیانه، از جمله اشاره می شود: ”چپ اروپا از هدف نیروهای چپ فلسطینی برای خاتمه دادن به اشغال مناطق فلسطینی توسط اسرائیل، از جمله تخلیه شهرک های یهودی نشین در کرانه غربی و عقب نشینی از آنها، برچیدن دیوار حائل و ایستگاه های بازرسی، و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در کرانه غربی و نوار غزه، و بیت المقدس شرقی به مثابه پایتخت آن، و برای یک راه حل عادلانه در رابطه با مسئله پناهندگان فلسطینی و حق آنان به بازگشت به سرزمین خود، بر پایه قطعنامه های 194، 242، 338، و 1397 سازمان ملل حمایت می کند.“
حضور هیئت نمایندگی حزب ما در کنگره پراگ، فرصت مناسبی برای تبادل نظر در رابطه با تحولات ایران، اروپا و جهان با رهبران و مسئولان ”حزب چپ اروپا“ و توافق در رابطه با همکاری های متقابل در عرصه های مبارزه برای صلح و دموکراسی بود. هیئت نمایندگی حزب در طول مدت کنگره نشست های سودمندی با هیئت های نمایندگی احزاب برادر و از جمله آکل قبرس، حزب کمونیست فرانسه، حزب کمونیست فنلاند، حزب کمونیست آلمان، حزب کمونیست آفریقای جنوبی، حزب کمونیست لبنان و حزب کمونیست عراق در رابطه با روابط متقابل و نیز تحولات پر شتاب در ایران و منطقه خاورمیانه انجام داد. در گفتگو با رفیق مفید جزایری، نماینده پارلمان عراق و عضو رهبری حزب کمونیست عراق، شرایط بحرانی عراق، تحولات سیاسی این کشور و روابط نزدیک بین دو حزب مورد بحث قرار گرفت. شرکت هیئت عراقی در این کنگره در شرایط حاضر و توجهی که از سوی رهبران حزب چپ به راهکارهای حزب کمونیست عراق نشان داده شد، منعکس کننده اهمیتی است که از سوی چپ اروپا به تدقیق و پررنگ نمودن نقش خود در قبال تحولات بغرنج خاورمیانه داده می شود. هیئت نمایندگی حزب همچنین گفتگوهایی با هیئت های نمایندگی نیروهای فلسطینی حاضر در کنگره در رابطه با تحولات ایران و فلسطین، و اثرات متقابل آن ها و ضرورت فعالیت های هماهنگ تر انجام داد. در ملاقات و گفتگویی با رفیق اوفوک اوراس، رهبر ”حزب آزادی و همبستگی“ ترکیه که در انتخابات اخیر این کشور از استانبول به پارلمان این کشور انتخاب شد، در رابطه با تقویت ارتباط بین دو حزب و تحلیل دو حزب در رابطه با تحولات سیاسی دو کشور تبادل نظر شد. هیئت نمایندگی حزب توده ایران در جریان کنگره ملاقات و گفتگو های سودمندی با رهبران حزب چپ اروپا و از جمله لوتار بیسکی، صدر ”حزب چپ آلمان“، که در کنگره پراگ به سمت رهبر حزب چپ انتخاب شد، و همچنین رفیق فرانسیس وورتز، رهبر گروه نمایندگان کمونیست- چپ در پارلمان اروپا در رابطه با خطر بالا گرفتن درگیری های ایالات متحده و جمهوری اسلامی و تهدید حمله نظامی به ایران انجام داد.
لوتار بیسکی در ملاقات خود با نماینده حزب مان در رابطه با خطر جنگ گفت: ”این جنگ برای اروپا خیلی خطرناک است. این جنگی است بر ضد آن کسانی در اروپا که با جنگ مخالفند. این جنگی است بر ضد فرهنگ اروپا“. ” جنگ بر ضد ایران از همه نظر یک فاجعه خواهد بود… باید راه های دیگری برای رسیدن به یک راه حل صلح آمیز وجود داشته باشد. بوش سیاست های غلطی دارد و مشکلات بسیاری را برای بسیاری از مردم جهان ایجاد خواهد کرد.“
درباره احتمال شرکت دولت آلمان در ماجراجویی احتمالی جورج بوش در ایران، رهبر چپ های اروپا خاطر نشان کرد: ”دولت آلمان از جنگ بر ضد عراق حمایت کرد. درست است که سرباز نفرستاد اما آن ها هر اقدام دیگری را انجام دادند… اگر بوش جنگ دیگری را آغازکند، احتمالاٌ دولت آلمان دنبال آمریکا خواهد رفت و این برای آینده آلمان بد خواهد بود.“
فرانسیس وورتز درباره ارزیابی چپ اروپا از اوضاع گفت: ” بدترین راه حل ممکن در این شرایط، یک جنگ دیگر است. جنگ به هیچ وجه و هرگز نمی تواند راه حل هیچ مسئله ای باشد…. اگرچه ما انتقادهای شدیدی به مقام های ایرانی داریم، ولی از سوی دیگر نگران مردم و پیامدهای جنگ هم هستیم…..به نظر من جنگ برای مردم فاجعه آفرین خواهد بود، و ناسیونالیسم به طور کلی، و ناسیونالیسم مذهبی را تقویت خواهد کرد. بنابراین، جنگ بدترین گزینه است و به همین دلیل است که ما به شدت و قاطعانه مخالف چنین دید و بینشی هستیم.“ رهبر نمایندگان پارلمانی چپ اروپا در رابطه با شیوه برخورد دولت های اروپایی با جمهوری اسلامی اشاره کرد: ” ما به خوبی نسبت به بسیاری از مسایل و معضلات مشخص در ایران آشنایی و آگاهی داریم، ولی باید به پیمان منع گسترش تسلیحات هم احترام بگذاریم؛ ما باید برای آژانس بین المللی انرژی اتمی، و برای برخورد مثبت آقای البرادعی احترام قایل شویم. در نتیجه، ما نباید شرایط را برای موضع گیری های آقای احمدی نژاد تسهیل کنیم، بلکه باید زمینه این گونه برخوردها را از میان ببریم. به نظر من برخورد آقای بوش، و متأسفانه بسیاری از دولت های اتحادیه اروپا، به رفتار و شیوه برخوردهای احمدی نژاد کمک می کند و شرایط را برای موضع گیری های او آماده و تسهیل می کند.“
حضور در کنگره دوم حزب چپ اروپا فرصتی مناسب برای تبادل نظر با احزاب چپ اروپا و طرح امکان فعالیت های مفید و مهمی در حمایت از جنبش مردمی در کشور برای صلح، دموکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و برای طرد رژیم ولایت فقیه بود.