فراخوان «حزب كمونيست فدراسيون روسيه» خطاب به مردم روسیه
پیام گنادی زیوگانف، صدر كميتهٔ مركزی حزب كمونيست فدراسيون روسيه، و نامزد رياست جمهوری فدراسيون روسيه، در پايان 12مين كنگره (فوق العاده) حزب، به مردم روسیه.
۲۹ آذر ۸۶ (۲۰ دسامبر ۲۰۰۷)
رفقای عزیز، هموطنان گرامی!
ما وارد مرحلهٔ نوينیاز مبارزهٔ سیاسی می شويم؛ انتخابات رياست جمهوری ۲ مارس ۲۰۰۸ (۱۲ اسفند ۸۶).
مرحلهٔ قبلی، یعنی انتخابات مجلس، آزمايش دشواری برای مردم بود. جامعه هرگز در مقابل چنان اضطرار و تحمیل دشواری مانند رأی دادن به حزب حاكم، همراه با تقلب گسترده در نتايج انتخابات روبرو نشده بود. همه چيز به خدمت گرفته شده بود: فشار عظيم از طرف دولت، شستشوی مغزی مداوم از راه تلويزيون، ظهور شماری از احزاب كاذب، رأی های قلابی، رأی های غيابی، و تقلب در پروتكل كميسيون های انتخاباتی و غيره. حزب كمونيست فدراسيون روسيه با يك حزب سياسی روبرو نبود. این دستگاه بوروکراتيک- اليگارشی دولتی بود كه در لباس فريبندهٔ حزب روسيهٔ متحد علیه ما مبارزه میكرد. حاصل این وضع همان «شمارش آرایی» بود که هیچ انسان منطقی نمیتواند به آن اعتماد داشته باشد. بوروكراسی و اليگارشی فقط با تخلف های قانونی آشکار و نقض اصول وجدانی و اخلاق انسانی پذیرفته شدهٔ جهانی توانستند در قدرت بمانند. حزب ما تنها اپوزيسيون واقعی است كه در مقابل فشار شديد و تقلب ها بر مواضع خود ايستاد. ما حاميان جديدی پيدا كرده ايم. در مقايسه با انتخابات سال ۲۰۰۳ نيم ميليون رأی بيشتر به دست آورديم. ما برنامهٔ جامعی برای بازسازی روسيه به جامعه ارائه دادیم و توانستيم از طريق پخش ميليون ها نسخهٔ پراودا و سويتسكايا روسيا آن را به اطلاع مردم برسانيم. تقريباً دو سوم رأی دهندگان، یعنی ۶۵ ميليون نفر، یا به صندوق های رأی گیری نرفتند یا به پوتين و حزب روسيهٔ متحد او رأی ندادند. در هر حال، امكان دارد كه رژيم فعلی دربارهٔ پيروزی انتخاباتی خود لاف بزند، ولی نمیتواند این واقعیت را که دیگر از حمايت اكثريت مردم برخوردار نیست، پنهان سازد. آنچه در جریان انتخابات دوما رخ داد باعث شد تا حس تشويش تمام كشور را در برگيرد. همهٔ آنانی هم كه یا از سر وفاداری كاذب، خوش خدمتی، جاه طلبی و منفعت طلبی، يا بی تفاوتی محض دوباره مطيعانه به حزب حاكم رأی دادند، به نظر خوشحال نمیآیند. بدون شک احساس تشويش و ناآرامی مردم بعد از حركت های طعنه آميز كرملين بلافاصله پس از انتخابات، به شدت افزايش يافت. اكنون هر شخص هوشمند و عاقلی میتواند ببيند كه جامعهٔ ما آشكارا و بی شرمانه به بازی گرفته شده است. اکنون تزارهای جدید، خواص و اربابان بدون این که از کسی بپرسند، بر زندگی مردم مسلط شده اند. اینان همگی از يكی از اداره های شورای شهر لنينگراد سابق به خدمت گرفته شده اند. ما شاهد جا به جایی در میان گروهی هستیم متشكل از دوستان شخصی و ياران وفادار به سرکردگانشان که حرص پول و شهوت قدرت دارند.
در همین حال، به كشور و دنيا گفته می شود كه هدف آنان حفظ قانون اساسی، رعایت قانون، دموکراسی و عدالت است. در حقیقت آنچه به خورد ما داده می شود، علاوه بر داشتن یک رییس جمهور و دولت «برحق» و ساير نهادهای قانونی، یک رهبر ملی است كه ماورای همه چيز قرار دارد و سرنوشت كشور را تحت برنامه و دستورکاری نامعلوم رقم می زند. به ما مجلسی را داده اند مطيع و تحت كتنرل كامل يك رهبر غيرقانونی، متشکل از سيصد يا چهارصد نفر كه برنامه و هدف ديگری جز آمادگی برای خدمت به اليگارشی ندارند. به ما حاكميت حزب روسيهٔ متحد را تحمیل کرده اند كه در حقيقت اصلاً حزب نيست، بلکه ساختاری بوروكراتیک تحت پوشش یک سازمان سياسی است. این «حزب» محصول كيمياگرانی در نهاد اداری رياست جمهوری است كه ابزاری هيولایی را برای كنترل كامل حیات دولت و جامعهٔ روسيه ساخته اند. به ما می گویند كه كشور در حال رشد اقتصادی، دفاعی، فرهنگی و علمی است در حالی که واقعيت اين است كه صنايع كارایی درستی ندارند، كشاورزی در نابسامانی به سر می برد، ارتش قادر به جنگ نيست، علم نادیده گرفته شده است، و فرهنگ ملی مورد تاخت و تاز فرهنگ منحط خارجی قرار گرفته است. به ما می گویند كه درآمدها رو به افزايش دارد و وفور نعمت به واقعيت تبديل می شود، و این در حالی است كه كشور در لبهٔ فقر قرار دارد. با ما حرف از آزادی مطبوعات می زنند در حالی كه هر كودكی در روسيه می داند كه چنين آزادی ای وجود ندارد، و به جای آن سانسور بیرحمانه و بیشرمانه، كنترل كامل بر رسانه های گروهی و بیشتر از همه بر رسانه های الكترونيكی برقرار است.
برنامه های پوتين و ساختار قدرت عمودی كه بر پا كرده است، نمايش مضحكی از نظم دموكراسی و نظم مبتنی بر قانون اساسی است. روسيه در مقابل چشمان ما به یک «دهكدهٔ پوتمكين عظيم با برج های نفتی تبديل می شود»، و هر چه بيشتر در مرداب دروغ ها، خودکامگی نيمه فئودالی فرو می رود. زمان آن رسیده است که به این وضع پايان داده شود. زمان آن رسيده است كه به امور نظمی بدهيم و برای خود احترام قائل شويم.
ما فراخوان خود را به تمام رأی دهندگان اندیشگر، كسانی كه می خواهند بفهمند، كسانی كه نمی خواهند از طريق تلويزيون مسخ شوند و آنها كه به سرنوشت وطن خود اهميت میدهند، تجدید می كنيم. در نهايت، این که در آينده می خواهيد چگونه زندگی كنید بستگی به تصميم خود شما دارد. اما، دوباره از شما می خواهیم که تأمل و فكر كنید. این به عهدهٔ شماست که مقايسه كنيد كدام دیدگاه به حقيقت نزدیکتر است و آنگاه به حكم عقل سليم، وظيفه و وجدان عمل كنيد.
ما وارثان حزبی هستيم كه شكوفایی كشور را بعد از يك جنگ داخلی ويرانگر تأمين و تضمین كرد و تمام تلاش خود را برای برپایی یک صنعت مدرن و شكست فاشيسم به كار برد. نمیتوان گفت كه در تاريخ ما، و در حقیقت در تاريخ بسياری از كشورهای ديگر، لكه های تيره وجود ندارد. ما به اشتباه هایی که در گذشته صورت گرفته است معترفيم و خود را از مسئوليت آن اشتباه ها بری نمیدانيم. اما، در عين حال يادآور می شويم كه تحت دولت شوروی بود که كشور ما به یک قدرت جهانی واقعی تبديل شد و نخستین كشوری بود كه فضا را به تسخير در آورد. همه كار و درآمدی درخور داشتند. آموزش و بهداشت و درمان رايگان بود. مسكن و تعطيلات تابستانی بسيار ارزان بود. بورسیهٔ دولتی به قدری بود كه هر دانشجویی، چه رسد به شاغلان، قادر بود با هواپيما به مسكو يا جنوب مسافرت رفت و برگشت داشته باشد. كودكان به مدارس ورزشی می رفتند و در محافل آماتوری شرکت می کردند. اعتياد عملاً وجود نداشت. همه خیالشان از آينده شان راحت بود. كشور ما از احترام زیادی در دنیا برخوردار بود. در دوران اتحاد شوروی، ناتو نمی توانست به يوگسلاوی تجاوز کند، چه رسد به آن که به سرزمین وسیعی که طی هزاران سال به عنوان روسیه وجود داشت، نفوذ کند.
با ظهور يلتسين و جانشينان او دوران جديدی آغاز شد. معدودی مال اندوز – ۲ تا ۳ درصد – در رفاه هستند در حالی كه اكثريت مردم در فقر به سر می برند. اختلاف رسمی بين ثروتمندترين ٪۱۰ و فقيرترين ٪۱۰ مردم، 15 مرتبه است، در حالی بعضی از کارشناسان آن را 30-40 برابر میدانند. در اروپا این نسبت اختلاف غنی و فقیر 1 به 5 تا 7 است. اقتصاد به در آمد نفت و گاز وابسته است. بهداشت و درمان و آموزش از دسترس شهروندان عادی دور شده است. قيمت مواد غذایی و سوخت روز به روز افزايش می يابد. جرم و جنايت سراسر كشور را فرا گرفته است. دوباره ميليون ها كودک خيابانی و بی سواد در کشور وجود دارد. برحسب شاخص توسعه انسانی، روسيه به مقام ۶۵م نزول کرده است ، یعنی پایین تر از کشور آفریقایی ليبی كه در ردهٔ ۶۴م قرار دارد. و اين در حالی است كه ما ثروتمندترين كشور جهان هستيم. ارزش ثروت طبيعی در روسيه ۱۶۰٫۰۰۰ دلار برای هر نفر است؛ در آمريكا اين رقم ۱۶٫۰۰۰ و در اروپا 6٫000 دلار است. اما ما در شرايط بسيار بدتری از آنان زندگی می كنيم. چرا؟ چون از قبال منابع طبيعی و پولی که به خارج برده می شود، مشتی از وابستگان به اليگارشی و استادان غربی آنها ثروتمندتر می شوند.
اساس مواضع حزب ما چيست؟
متوقف ساختن غارت روسيه و ادارهٔ آن به نحوی كه هر كس احساس آسایش كند. ما با بی عدالتی خشنی که اکنون وجود دارد مخالفيم. چرا بخش كوچکی از جمعيت به ثروت كلانی که حاصل دسترنج نسل ها از پدران و نياكان ماست چنگ انداخته است؟ آنها در راه توسعهٔ توليد سرمایه گذاری نمی کنند، و در عوض در فرانسه کاخ، در ايتاليا كشتی تفريحی و در انگلستان باشگاه فوتبال میخرند. روسيه از لحاظ تعداد ميلياردرها در جهان مقام دوم را دارد، ولی از لحاظ طول عمر مردم تقريبأ در آخر جدول قرار دارد. آيا اين عادی است؟ چرا در حالی که دولت ۶۰۰ ميليارد دلار در بانک های خارج دارد، معلمان و پزشكان حقوق های ناچيزی دارند، كشاورزان به سختی زندگی می كنند و میانگین حقوق بازنشستگی ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ روبل است، که در حدود نصف هزینه ای است که خرج یک زندانی می شود؟ آيا كسی می تواند با چنان حقوق بازنشستگی، با توجه به افزايش پیوستهٔ قيمت ها، زندگی شایسته ای داشته باشد؟ ما قاطعانه و مطلقاً مخالف اين هستيم كه زحمتكشان در روسيه به گدا تبدیل شوند. چرا از ۷۴ ميليون نيروی كار فعال، ۵۵ ميليون نفر دستمزدی كمتر از ۵۰۰۰ روبل در ماه دارند، در حالی که حداقل هزینهٔ زندگی۲۶۰۰ روبل تعيين شده است، كه ۷۰۰ روبل کمتر از خط فقر جهانی است. چرا از هر ۱۰۰ دلار درآمد نفت فقط ۳۴ دلار آن به خزانه داری می رود؟ رقم مشابه در آمريكا ۶۰، در نروژ ۸۲ و در امارت ۹۱ دلار است. آيا اين می تواند يكی از دلايل غرق شدن مردم در فقر باشد؟ تبليغات بسياری در اطراف طرح های ملی در زمينهٔ بهداشت و درمان عمومی، آموزش و مسكن شده است. اما در همین حال مدرسه ها، بيمارستان ها و مراكز پزشكی را در روستاها بر می چینند. بهداشت و آموزش ديگر رايگان نيست، كيفيت آنها پایين آمده و قيمت یک مترمربع فضای مسكونی به حدی بالا است كه حتی خانواده ای با درآمد متوسط استطاعت خريد آن را ندارد.
بسياریاز نامزدهای انتخابات سعی میكنند با دادن وعده و وعیدهای واهی كه به آنها عمل نخواهند كرد، برای خودشان رأی جمع كنند. برنامهٔ پوتين و همكارانش، همان طور که در ۸ سال گذشته نشان داده اند، جز یک رشته آرزوهای خوب برای گمراه کردن مردم، غارت آنان و خوشآمد ميلياردرهای روسيه نيست. حزب كمونيست فدراسيون روسيه اين برنامه ها را نفی می كند، و با برنامه های مشخص خود در انتخابات رياست جمهوری شركت خواهد كرد.
پيشنهادهای ما چیست؟
ما يك برنامهٔ حداقل داريم كه بايد بلافاصله به اجرا در آيد. هدف این برنامه دور كردن كشور از ورطهٔ هولناكی است كه ساليان درازی کشور در لبهٔ آن قرار داشته است و به محض توقف سودهای سرشار حاصل از درآمد نفت به درون آن خواهد لغزيد. برنامهٔ نهایی ما عبارت است از تأمين و تضمین سطح زندگی پایدار و شايسته برای تمام شهروندان روسيه بدون استثنا، از طريق احيای اقتصاد و معنويت روسی و ترمیم موقعيت ما در سطح جهان. حزب كمونیست فدراسيون روسيه ايمان دارد كه اگر غارت كشور متوقف شود، صنايع و كشاورزی بازسازی شود و همه کار داشته باشند، زندگی مردم روسيه به طور چشمگيری بهبود خواهد يافت. ما کشور غنی شگفت انگیزی داریم. ما مطلقاً همه چیز داریم: منابع طبیعی منحصر به فرد، و مردمی با استعداد، اندیشمند و تحصیل کرده داریم. ما تاريخ و رسوم شگرفی داريم. دارایی های زيادی داريم كه در بانک های خارج ضبط شده اند. ما برای مدرن كردن اقتصاد و بهبود زندگی مردم همه چيز داريم.
از کجا شروع كنيم؟
ضروری است كه قوانين ضدمردمی ای كه از سال 1991 تصويب شده اند بازنگری شوند، از جمله در زمینه های اصلاحات «پول نقد به جای مزايا»، «بيمهٔ اجباری اتومبيل» و قوانين كار، زمين، آب و مسكن. حزب ما خواهان ملیكردن منابع طبيعی كشور و صنايع استراتژیک مانند برق، مجتمع های صنعتی نظامی، حمل و نقل و ارتباطات، و برقراری انحصار دولتی در توليد و فروش الكل و دخانیات است. اليگارشی بايد آن ثروتی را که در سال های «آزاد برای همه» دههٔ 1990 به دست آورد به جامعه بازگرداند. ملی كردن صنايع بزرگ همراه با اقداماتی در حمايت از کسب و کارهای كوچك و متوسط صورت خواهد گرفت. فقط در این صورت است که پول كافی برای پرداخت دستمزدهای شایسته، مقرری بازنشستگی، و برای مسكن، آموزش و بهداشت رايگان موجود خواهد بود. ضروریاست كه پول «صندوق ثبات» [بخشی از پول نفت که در خارج از کشور سرمایه گذاری شده است – م] به روسیه بازگردانده و در راه مدرن كردن صنايع و كشاورزی و احيای علم، فرهنگ، آموزش، بهداشت عمومی و ارتش سرمايه گذاری شود. بايد دست کم ٪۱۰ از درآمد تولید ناخالص ملی به آموزش، ٪۴ (و در نهایت تا ۸٪) به علم، و حداقل ۳٫۵٪ به نيروهای نظامی اختصاص يابد. حداقل ۱۵٪ از بودجهٔ دولت بايد به حمايت از صنايع عمدهٔ كشاورزی و توسعهٔ روستایی اختصاص يابد. بايد به دنبال برابری قيمت ها میان فراورده های صنعتی و كشاورزی باشيم و تعاونی های مصرف را احيا كنيم. خريد و فروش زمين بايد لغو شود. در مناطق روستایی باید مدرسه ها، امکانات درمانی و فرهنگی بازسازی شوند. به نظر ما حداقل دستمزد و حداقل هزینهٔ زندگی نه در حد کنونی ۲٫۶۰۰ روبل، بلكه بايد ۱۰٫۰۰۰ تا ۱۲٫۰۰۰روبل باشد. حقوق بازشستگی بايد حداقل 3 تا 4 برابر افزايش يابد تا معادل ۵۰٪ دستمزد شود (نه مانند امروز كه ۲۴٪ است). کمک هزینهٔ فوق العاده برای هر بچه ۳۰٫۰۰۰ تا ۵۰٫۰۰۰ و حق اولاد ماهانه ۱۵۰۰ روبل باشد. وظيفهٔ دولت است كه اين نرخ ها را كنترل كند. درآمد ناشی از ماليات بايد به صورت ٪۶۰ برای مصارف مناطق و ٪۴۰ برای مصارف فدرال سهمیه بندی شود. كسانی كه درآمدی كمتر از ۱۰ هزار روبل دارند بايد از پرداخت ماليات معاف باشند. و ماليات بر درآمد ثروتمندان بايد حداقل ۳۰ درصد باشد و نه ۱۳ درصد امروز. وام مسكن بايد با شرايطی بسيار آسان، و بهرهٔ سالانهٔ حداکثر ٪۵ در اختيار مردم گذاشته شود. با تولد اولين فرزند ۲۵ درصد وام مسکن بايد بخشيده شود، و با تولد دومين فرزند از ۵۰ درصد معافيت مالياتی برخوردار شود. خانواده ای با 3 فرزند بايد از وام بدون بهره برخوردار شود. به واقع به همهٔ اينها می توان جامهٔ عمل پوشاند. به یاد آورید كه در دولت شوروی حداقل دستمزد 100روبل (معادل ۱۰٫۰۰۰روبل امروز) بود. میانگین حقوق بازنشستگی 90 روبل (معادل ۹۰۰۰ روبل امروز) بود. بیکاری در کشور وجود نداشت، میزان جرم و جنايت در حدی بسيار پایين، و آموزش و بيمهٔ درمانی رايگان بود. ما راسخانه برای بازسازی همهٔ اينها تلاش خواهيم كرد.
چه کارهای ديگری خواهيم كرد؟
پس اندازهای بانكی مردم را كه در دوران «اصلاحات» يلتسين – گايدار از آنها ربوده شده بود، بیدرنگ باز پرداخت خواهیم کرد. چرا ما برای پرداخت وام كشورهای غربی به هر کاری دست می زنیم ولی لجوجانه از بازپرداخت وام به مردم خودمان پرهیز میكنيم؟ ما قاطعانه مخالف چنین وضعی هستيم. بايد فساد ريشه كن و حكم مرگ برای جرم های سنگین احيا شود.
تفاوت ما با ديگر نيروهای سياسی كه برای رياست جمهوری نامزد معرفی كرده اند چيست؟
این ممكن است برای با تجربه ها و خبرگان سؤال گيج كننده ای باشد. قدرت حزبی حاكم كه شامل «روسيهٔ متحد»، حزب دموکرات لیبرال روسیه (ال.دی.پی.آر)، «روسيهٔ منصف»، حزب كشاورزی و «نيروی مدنی» است به شدت دربارهٔ ميهن پرستی و عدالت اجتماعی داد سخن می دهد. همین چند سال پيش بود که فقط كمونيست ها دربارهٔ این چیزها حرف می زدند و ديگران مزايای «بازار آزاد» و «ارزش های غربی» را می ستودند. امروزه آنان در لباس احزاب «انصافگر» تلاش می كنند تا این نظرها و شعارها را از كمونيست ها بربايند. اما روسيهٔ متحد و يارانش مدت ها قبل می توانستند به آن چيزهایی كه امروز به رأی دهندگان وعده میدهند جامهٔ عمل بپوشانند. سال هاست كه سيل سودهای نفتی به سوی روسيه جاری است، اما فقط در شب پيش از انتخابات بود كه مقام های کشوری تصميم گرفتند ذره ای از آن را با مردم تقسيم كنند. پس از انتخابات همين یک ذره، و حتی بيش از آن هم، از مردم پس گرفته خواهد شد. تفاوت عمده میان حزب كمونيست فدراسيون روسيه و «قهرمانان مردم» خودخوانده، آن است که ما امتحان خود را در تعهد برای تأمین سعادت مردم و ميهن پرستی پس داده ایم. تفاوت ديگر میان حزب ما و ساير احزاب اين است كه آنها وعده های فریبنده به رأی دهندگان می دهند كه فقط حرف است و بس. به اعتقاد ما فقط بر پايهٔ یک اقتصاد قوی میتوان زندگی مردم را به سرعت بهبود بخشيد، و آن هم فقط از طريق ملی كردن استراتژیکی و همزمان سودآورترين بخش های اقتصاد و بازسازی روند کار عادی صنايع و كشاورزی. ما نمیخواهيم زمان را به عقب بازگردانيم. ما از مردم می خواهيم كه به پيش حرکت کنند، به سوی سوسياليسم نوينی كه با واقعيت های امروز روسيه و دنيا منطبق باشد، یک سوسياليسم مبرا از اشتباه ها و کژاندیشی های گذشته.
امروز تمام بشريت، ازجمله چين و آمريكای لاتين، به سوی سوسياليسم می رود. چين مدت ها پیش راه موفقيت آميزش به سوی سوسياليسم را انتخاب كرد، و امروز پرشتاب ترين اقتصاد در حال رشد را دارد. اکنون چين به مركز توليد دنيا تبديل شده است. در آنجا ۲۰ كارخانهٔ خودروسازی و جاده های درجه یک در دست ساختمان است، و چینی ها در تدارک سفر به ماه هستند. آمريكای لاتين همین اخيراً به سوسياليسم رویآورد و بعد از چندين دهه دودلی آزار دهنده تصميم گرفت به جای آمريكا، راه كوبا را دنبال كند، چرا که اين راه تنها راه به سوی رهایی از فقر و غارت وحشتناک «اقتصاد بازار» است. آنها راه بازار را كه امروز روسيه در حال پیمودن است قبلاً پيموده اند و قاطعانه سوسياليسم را انتخاب كرده اند. روسيه بی گمان راه خود به سوی سوسياليسم را از سر خواهد گرفت. هر چه مسير حوادث در كشور را زودتر تغيير دهيم، زودتر به یک زندگی ارزشمند و شایسته باز خواهيم گشت.
برای اجرای برنامه هایخود به چه كسانی میتوانيم تكيه كنيم؟
ما از کادرهای ارشدی كه رشوه های دولت را رد كردند و حاميان ثابت قدم ما باقی ماندند، صمیمانه سپاسگزاريم. ما همچنين از كسانی كه با وجود تفاوت ايدئولوژیکی، منصفانه تشخيص دادند كه حزب كمونيست فدراسيون روسيه تنها گزینه در برابر دولت چپاولگر و راهزن کنونی است، قدردانی میكنيم. ما از تغيير اساسی گرایش های سياسی در كشور آگاه هستيم. نه تنها افراد نسل گذشته، بلكه كسانی كه در بهار زندگی قرار دارند، اندیشگرترين و تواناترين بخش مردم نيز هر چه بیشتر به رأی دهندگان به حزب كمونيست فدراسيون روسيه می پیوندند. حزب ۳۰ تا ۵۰ درصد آرا در مراكز تحقيقی و تكنولوژی پيشرفته را از آن خود می کند. اینان اعضای حزب كمونيست فدراسيون روسيه نيستند. اینان كسانی اند كه بدون تعصب اوضاع كشور را میبينند و پی می برند كه روند جاری به ناچار به سقوط كشور خواهد انجامید. این گروه واقف اند كه روسیه به یک اپوزيسيون قوی نیاز دارد و فقط حزب كمونيست فدراسيون روسيه قادر است روسيه را به جادهٔ بازسازی و سعادت بازگرداند. فقط بوروكراسی نازپرورده، ساکنان آسایشگاه های کیفری، زندانيان و بيماران بيمارستان های روانی هستند كه به مقامهای كنونی رأی میدهند. ما رأی مردم آزاده را داریم: دانشگاه ها و شهرهای علمی. مردمی كه نگران سرنوشت كشور و خانواده شان هستند، هر چه بیشتر به ما رأی میدهند؛ مردمی كه تازه درک میكنند كه فقط سوسياليسم میتواند پیشرفت كشور را در کُل و رشد هر شهروند را به طور خاص تأمين كند. بر خلاف این ادعا كه حمايت از حزب ما كاهش يافته است، باید گفت که پايگاه اجتماعی حزب پیوسته در حال رشد است، زيرا مردم جز بی فایدگی دولت کنونی بوروكرات ها و اليگارشی چیزی نمی بينند. مردم نمی توانند گذشتهٔ نه چندان دور خوبشان را با وضعیت کریه و ناخوشایندی كه تحت عنوان «اقتصاد بازار» و «ارزش های غربی» به آنها تحميل شده است مقایسه نکنند. مردم هوادار عدالت اجتماعی و ميهن پرستی اند، که دقيقاً همان معيارهایی هستند كه كمونيست ها پیشگام آنند.
روی سخن ما با رأی دهندگان صادق است. اگر فكر میكنيد زندگی بسیار خوبی داريم به نمايندهٔ روسيهٔ متحد و يارانش، به نامزدهای حزب اليگارشی و بوروكرات ها رأی بدهيد. اما اگر فكر می كنید كه اين زندگی بايد به نحوی تغيير يابد، از حزب كمونيست فدراسيون روسيه، حزب زحمتكشان، حمايت كنيد. نامزدهای ديگر فقط به منظور شکستن رأی ها و انحراف توجه از مشكلات خرد كنندهٔ كشور در انتخابات شرکت می کنند. اگر از آنها حمايت كنيد آرای شما به نفع نامزد حزب حاكم خواهد بود.
روی سخن ما با رأی دهندگان اندیشگر است. انتخابات بستگی زیادی به شما دارد. میتوانيد رأی ندهيد. می توانيد به پای صندوق های رأی بروید و مطيعانه به حزب حاكم رأی بدهيد. اما در آن صورت اوضاع نه تنها عوض نمي شود، بلكه بدتر هم خواهد شد. روی سخن ما با رأی دهندگان ميهن پرست است. از حزب كمونيست روسيه حمايت كنيد. كشور ما میتواند و بايد احيا شود. با رأی دادن به ما به آيندهٔ خود نیز رأی خواهيد داد.
گنادی زیوگانف
صدر كميتهٔ مركزی حزب كمونيست فدراسيون روسيه، نامزد رياست جمهوری فدراسيون روسیه