مسایل بین‌المللی

پاسخ های رفیق هنا امیره ، عضو هیئت سیاسی حزب مردم فلسطین، به سئوالات ”نامه مردم“

در هفته های اخیر بحران سیاسی- اجتماعی در فلسطین، و به ویژه در نوار غزه، به دلیل ادامه بن بست سیاسی در روابط دولت خود گردان و حماس، ادامه حملات مرگبار نظامی اسرائیل بر ضد مردم بی گناه غزه و محاصره تنبیهی و غیرانسانی این منطقه توسط دولت اسرائیل دامنه وسیع تری گرفته است. تخریب بخشی از دیوار مرزی بین مصر و فلسطین و سرازیر شدن صدها هزار شهروند فلسطینی برای تهیه ارزاق عمومی به مصر بار دیگر افکار عمومی جهان را متوجه این منطقه خاورمیانه کرد. در اولین روزهای بهمن ماه در جریان تبادل نظرهائی با رفیق هنا امیره، عضو هیئت سیاسی ”حزب مردم فلسطین“ و همچنین ”کمیته اجرائیه سازمان آزادیبخش فلسطین“ در رابطه با این تحولات، رفیق فلسطینی در پاسخ به سئوالاتی که از طرف ”نامه مردم“ مطرح شد، تحلیلی را ارائه داد، که ترجمه آن برای اطلاع خوانندگان ”نامه مردم“ از زمینه واقعی این تحولات و راه برون رفت از بحران، در زیر می آید:
*************
روشن است که تخریب دیوارهای مرزی میان غزه و مصر، و سیل هجوم مردم به سوی خاک مصر، نتیجه مستقیم سیاست‌های غیرانسانی اسرائیل در منطقه نوار غزه و بر ضد ساکنان آن است. محاصره غیرقابل نفوذ نوار غزه و دشمن شمردن آن، زمینه‌های ایجاد وضعیت فاجعه‌باری را فراهم آورد. قطع جریان سوخت، گاز، برق و کالاهای مصرفی مردم در ماه‌های اخیر، وضعیت موجود در غزه را وخیم‌تر از گذشته کرده است. تردیدی نیست که این سیاست اسرائیل سیاستی بی‌ثمر است. سیاست‌گذاران اسرائیلی فکر می‌کردند که می‌توانند حماس را زیر فشار قرار دهند و آن را در مخمصه بیندازند. آنها تصور می‌کردند که حماس چاره دیگری جز تسلیم به شرایط اسرائیل ندارد، و در غیر آن صورت کنترل منطقه از دستش خارج خواهد شد. دولت اسرائیل روی این محاصره حساب می‌کرد، و امیدوار بود که تبعات اجتماعی آن منجر به شورش گرسنگان برضد حماس بشود. اما پس از آن که حماس دیوار و حصارهای گذرگاه رفح را منفجر کرد و در هم‌شکست، سیل شورش گرسنگان متوجه مصر شد و بیشتر از نیم میلیون نفر از ساکنان غزه با گذر از مرز به سوی مصر سرازیر شدند. این امری پوشیده نبود که حماس مدت‌ها پیش نقشه انفجار دیوارهای مرزی با مصر را در سر داشت و فقط منتظر فرصت مناسب بود. وقتی که اسرائیل تصمیم به قطع سوخت و برق کرد، در واقع این فرصت مناسب را در یک سینی طلایی تقدیم حماس کرد. حزب ما – ”حزب مردم فلسطین“ – نه تنها پیوسته نسبت به این سیاست‌های فاجعه‌بار اسرائیل هشدار داده است، بلکه هم‌زمان از حماس خواسته است که شلیک موشک‌های خودساخته‌اش علیه اسرائیل را متوقف کند. اسرائیل همین موشک‌های ساده و بَدَوی را بهانه‌ای کرده است برای تشدید تجاوزش علیه کل جمعیت ساکن نوار غزه. حزب ما همچنین خواستار آن شد که حماس در به اصطلاح ”سیاست موشکی“ خودش تجدید نظر کند، و تأکید کرد که بین مقاومت و خودکشی تفاوت بزرگی است. روشن است که موازنه آنچه به دست می‌آید و آنچه از دست می‌رود – در زمینه‌های سیاسی، نظامی و انسانی – به هیچ‌وجه به سود فلسطینی‌ها نیست. بنابر آمار موجود، در سال ۲۰۰۷ در حدود ۱۰۸۰ موشک قسام و در حدود ۱۳۷۰ گلوله توپ به سوی اسرائیل شلیک شده است. اسرائیل بر اثر این حمله‌ها فقط دو نفر تلفات داده است. اما از سوی دیگر، ارتش اسرائیل در طول همین مدت، به بهانه دفاع از خود و تلافی تهاجم فلسطینی‌ها، ۴۶۷ فلسطینی را کشته است. متأسفانه این سیاست به اصطلاح دفاعی اسرائیل، به رغم آنکه نوار غزه را به جهنم تبدیل کرد، مورد توجه مساعد بین‌المللی قرار گرفت. حرف ما این است که، خلق فلسطین کاملاً حق دارد با تمام قوا و به هر وسیله در برابر اشغال مقاومت کند، ولی مقاومتی را که نتواند لطمه‌ای به دشمن وارد آورد، نمی‌شود مقاومت به حساب آورد.
”حزب مردم فلسطین“ همواره تجاوز گری اسرائیل را محکوم و آمادگی خود را برای مبارزه دوشادوش حماس و فتح و همه سازمان‌های فلسطینی بر ضد هرگونه تهاجم تازه اسرائیل به نوار غزه اعلام کرده است. از سوی دیگر، حزب ما کودتای نظامی حماس در غزه را محکوم کرده و سیاست‌های ماجراجویانه و شیوه‌های غیر دموکراتیک آن را در داخل فلسطین مورد انتقاد قرار داده است. بنابراین، حزب ما میان ضرورت پایان دادن به محاصره غیرانسانی غزه از یک سو و تلاش‌های حماس برای استفاده از مسئله عبور قهری از مرزهای مصر به منظور کسب اعتبار سیاسی برای عمل غاصبانه نظامی‌اش، تفاوت قائل است. حماس اکنون تلاش دارد سهمی در کنترل گذرگاه مرزی رفح به دست آورد و خود را به عنوان مقامی همتراز و همتای تشکیلات خود گران فلسطین، تحمیل کند. دست‌کم آنکه می‌خواهد در مقابل رضایت دادن به بازگشایی مجدد گذرگاه مرزی رفح، شرایط معینی را تحمیل کند. برای همین بود که سخنگوی حماس در غزه حمله به دولت فلسطین در رام‌الله را تشدید و زمزمه غیر مشروع بودن آن را آغاز کرد. کاملاً روشن است که موضع و واکنش حماس در برابر رویدادهای اخیر، نه تنها اثری از فکر کردن جدی دیده نمی‌شود، بلکه در آن نقشه اسرائیل برای انداختن مسئولیت اوضاع نوار غزه به گردن مصر نیز نادیده گرفته می‌شود. اسرائیل به عنوان یک نیروی اشغالگر در پی دست یافتن به دو هدف متناقض است، یکی حفظ محاصره غزه و دیگری شانه خالی کردن از هرگونه مسئولیتی در قبال اوضاع نوار غزه. اهود اولمرت، نخست وزیر اسرائیل، هنوز تقاضای پرزیدنت محمود عباس را برای به دست گرفتن کنترل همه گذرگاه‌های مرزی با مصر و اسرائیل را نپذیرفته است، و در عین حال اعلان کرد که اسرائیل اجازه نخواهد داد که وضعیت کنونی در گذرگاه رفح، که منافع امنیتی آن را به مخاطره می‌اندازد، ادامه یابد. همه اینها به چه معنایی است؟ همه اینها در عمل به این معناست که وحدت سیاسی و اقتصادی بین غزه و کرانه غربی در مخاطره است؛ به این معناست که آنچه از سرزمین آبا و اجدادی فلسطین باقی مانده است (غزه و کرانه غربی) اکنون مورد تهدید یک نقشه جداسازی تازه است؛ به این معناست که استقرار دولت آتی فلسطین در عرض یک سال، آن طور که در کنفرانس آناپولیس قول آن داده شد، دیگر هدفی دست‌نیافتنی است. اسرائیل از سیاست‌های خصومت‌آمیزش دست بر نخواهد داشت مگر آنکه از سوی جامعه بین‌المللی زیر فشار جدی قرار بگیرد. باید اسرائیل را مجبور به گردن نهادن به قوانین بین‌المللی و برداشتن کامل محاصره غزه کرد. بدون چنین فشارهایی وضع هر روز وخیم‌تر خواهد شد و ناسازگاری اسرائیل ادامه خواهد یافت. پیامد اصلی عبور قهری از مرزهای مصر و سرازیر شدن صدها هزار تن به درون مصر چنین است: ثابت شد که استراتژی آمریکا و اسرائیل در محاصره غزه به منظور سرنگون کردن حماس شکست بزرگی بود و نتیجه معکوس داشت، و باید فوری متوقف شود. قربانی اصلی این سیاست غیرانسانی، بی‌رحمانه و ظالمانه، کسی نیست جز توده‌های فلسطینی. لازم است که حماس با رسیدن به نوعی تفاهم با پرزیدنت عباس یکی دو گام به عقب بردارد و از گذرگاه رفح دست بکشد، با این تضمین که گذرگاهی آزاد و منظم تحت کنترل تشکیلات خودگران فلسطین خواهد بود. به عنوان نخستین اقدام برای پایان دادن به هرگونه حمله نظامی اسرائیل به فلسطینی‌ها گام مهم دیگری نیز باید برداشت، و آن پایان دادن به حمله‌های موشکی بر ضد اسرائیل است. این تفاهم متقابل باید از سوی یک طرف سوّم هماهنگ شود. و بالاخره اینکه ما بر این باوریم که در نبود یک راه کرد سیاسی در آینده‌ای قابل پیش‌بینی، تقویت پایداری فلسطینی‌ها در برابر ضربه‌های بی‌وقفه اسرائیل وظیفه‌ای است بنیادی که برای انجام آن باید همه تلاش‌ها را متحد کرد. به این ترتیب، ما تأکید می‌کنیم که آشتی ملی فلسطین مستلزم اجرای و رعایت این موارد است:
۱) حماس باید تهاجم نظامی‌اش در غزه را پایان دهد و موضع سیاسی جدیدی منطبق با قطعنامه‌های بین‌المللی در مورد حقانیت فلسطین و طرح صلح اعراب اتخاذ کند؛
۲) یک دولت مرکزی موقت تشکیل شود که مسئولیت اداره امور داخلی را به عهده بگیرد و فعالیت‌های سیاسی، از جمله مذاکرات را به عهده سازمان آزادی‌بخش فلسطین واگذارد؛
۳) انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و مجلس به شیوه ای متناسب و زیر نظارت بین‌المللی و عربی تدارک دیده شود، و همه متعهد شوند که به نتیجه این دو انتخابات احترام و گردن بگذارند.
کلام آخر اینکه به اعتقاد ما استحکام توان و تحمل مردم فلسطین و تقویت استقامت و پایداری آنان، و تأمین اتحاد در جبهه خانگی، باید محور اصلی حل معضل کنونی باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا