پیروزی چشمگیر«چپ » در انتخابات شهرداری ها و شوراهای محلی و منطقه ای در فرانسه
پس از گذشت هشت ماه از انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس در فرانسه و پیروزی طرفداران پرو پا قرص سرمایه داری لیبرال، در انتخابات شهرداری ها و شوراهای محلی و منطقه ای، که در اسفندماه 86 برگزار شد، نیروهای راست شکست سختی را متحمل شدند. پی بردن به علت آن، کار دشواری نیست. رئیس جمهور مافوق لیبرال، نیکلاسارکوزی، و نخست وزیر گوش به فرمانش به اتفاق نمایندگان حزب حاکم در پارلمان، پس از به دست گرفتن قدرت در تمام جبهه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، به یورشی همه جانبه و بی رحمانه دست زدند. تاخت و تاز به تمام دست آورد های مبارزات چند دهه را با شتاب آغاز کردند و با شتاب ادامه می دهند . یکی از شاهکارهای اینان افزایش ساعات کار به طرق مختلف است، از جمله با اجرای شعار انتخاباتی سارکوزی: «اگر پول بیشتر می خواهی باید بیشتر کار کنی» و یا مجاز ساختن کار در فروشگاه های بزرگ در روزهای یکشنبه! (در گذشته حتی برده ها را هم روز یکشنبه به کار وا نمی داشتند) نه تنها در جبهه داخلی بلکه در سیاست خارجی نیز به سوی هم آوائی هر چه بیشتر با سیاست مرتجع ترین عناصر و در راس آنها جورج بوش، به پیش می رود. سیاست جنگ طلبانه و ماجراجویانه سارکوزی خطر بزرگی را برای جهانیان و صلح جهانی در پی دارد. همین چند روز پیش او صریحأ اعلام کرد که در صورت لزوم از به کار بردن سلاح های هسته ای نیز امتناع نخواهد کرد. سارکوزی هم اکنون حتی خشن تر از بوش در کارزار از پیش طراحی شده ضد چینی شرکت کرده وبا لحنی تهدید آمیز و خارج از هر گونه نزاکت سیاسی، چین را در حد یک اولتیماتوم مورد عتاب و سر زنش قرار داد و به حمایت علنی از «دالائی لاما»، این آتش بیار معرکه، بر خاست. علاوه بر این فرانسه اعلام کرده است که برای نخستین بار اقدام به تاسیس یک پایگاه نظامی دائمی در خلیج فارس خواهد کرد.
چنین سیاست خانمان بر انداز داخلی و ماجراجویانه خارجی نمی توانست بی پاسخ بماند. اعتراض ها، تظاهرات، اعتصاب ها و دیگر اشکال مبارزه فراگیر شد و میزان«محبوبیت» سارکوزی به سرعت سیر نزولی در پیش گرفت و به حدی رسید که تا کنون، در چنین مدت کوتاهی در مورد هیچ رئیس جمهور دیگر سابقه نداشته است.
انتخابات اخیر موقعیت مناسبی بود برای نشان دادن نا رضایتی ها، و این چنین بود که مردم پاسخی روشن و بایسته به مرتجعان دادند و شکست سختی را به آنان تحمیل کردند . پیروزی «چپ» ( سوسیالیست ها، کمونیست ها، سبز ها و جز اینها) در پاره ای از شهرها شگفت آور بود، مثلأ در یکی از شهر های بزرگ، شهر «متس» که از سال 1848 (هیچ اشتباهی نشده، از سال 1848) که همواره یک پایگاه راست ها بود، اینک چپ ها اکثریت را به دست آوردند (به نقل از: اومانیته هفتگی، 20 ماه مارس).
از ده شهر بزرگ، «چپ» در هفت شهر و از 39 شهر با جمعیتی بیش از یکصد هزار نفر «چپ» در 27 شهر پیروز شد و در شهرهای با جمعیت بیش از سی هزار نفر، «چپ» 185شهر و راست 124 شهر را به دست آوردند و در شهر های کوچکتر با جمعیتی بین پانزده تا سی هزار نفر رهبری، 350 شهر به «چپ» تعلق گرفت ( در برابر 291 شهر در سال 2001 ). در پاریس شهردار سوسیالیست مجددأ و با موقعیتی مستحکم تر انتخاب شد. نکته جالبی که باید متذکر شد سرنوشت یک حزب دست راستی ( دو قلوی سابق حزب حاکم) است که از انتخابات پارلمانی به این سو، به علت نا کامی ها و خطر اضمحلال شروع کرد به رقصیدن بین راست و چپ و سر انجام در این انتخابات بازنده اصلی بود. و اما در انتخابات شورا های مناطق نیز چپ ها برنده بودند و توانستند در هشت شهرستان تازه اکثریت را به دست آورند. در اینجا نیز«چپ» شهر هایی کمابیش مانند «متس» را به دست آورد که در گذشته به طور سنتی پایگاه راست ها بود.
موقعیت حزب کمونیست با موفقیت هایی همراه بود که بنا به ارزیابی خود حزب، بیشتر از یک «مقاومت» بود . به عبارت دیگر، حزب کمونیست پس از دو بار نتیجه نامطلوب در انتخابات ریاست جمهوری سال های 2001 و2007، این بار موقعیت خود را به طور نسبتأ رضایت بخشی بهبود بخشید و موفقیت های جالبی کسب کردو جایگاه خود را در میان احزاب چپ تقویت کرد. حزب کمونیست در تمام شهر هایی که «چپ» برنده شد به طور متناسب نماینده خواهد داشت و بر شمار نمایندگان آن ده ها تن افزوده شد. علاوه بر آن، در نود شهر با جمعیت بیش از سه هزار نفر(در مقابل هشتاد و شش در سال 2001 ) و بیست و هشت شهر با جمعیت بیش از سی هزار نفر حائز اکثریت شد. همچنین ریاست شورا های دو شهرستان را به دست آورد. علاوه بر آن، مانند شهرداری ها، در تمام شورا ها ئی که چپ برنده شد نمایندگان حزب کمونیست نیز حضور خواهند داشت.
نکته جالبی که در این انتخابات باید به آن توجه کرد، کوشش نیرو های چپ در مجموع مبتنی بر جلو گیری از تفرقه بود، هر چند هم «سوسیالیست »ها و هم « سبز» ها در پاره ای از شهر ها (غالبأ آشکارا به ضرر کمونیست ها) تک روی های سرشتی خویش را داشتند. نکته جالب دیگر کشف تقلب آشکار در یکی از شهر ها به نفع کاندیدای اکثریت بود، به این ترتیب که در چند حوزه رای گیری عده ای از دست اندرکاران حوزه ها مقداری پاکت حاوی آرا به نام کاندیدای حزب حاکم را در جوراب خود پنهان کرده و آنها را در موقع شمارش آرا با ورقه های دیگر تعویض کردند! اما حتی با بر ملا شدن این رسوایی، انتخابات باطل نگشت و کاندیدای دولتی رسما برنده اعلام شد!
مطلب آخر: با وجود شکستی که نصیب رئیس جمهور و دولت او شد، آنان همچنان بر سیاست ضد مردمی خود پای می فشارند. گوئی پیام خلق را دائر بر یک جهت یابی سیاسی و اجتماعی مردمی و دموکراتیک نشنیدند و در نیافتند و قصد دارند همچنان به سیاست های ضد مردمی خویش ادامه دهند. پس از دور دوم ،نخست وزیر با جمع کردن وزرا و نمایندگان پارلمانی حزب حاکم از آنها خواست تا صفوف خود را به دور رئیس جمهور فشرده سازند و افزود اگر شما خواهان پیروزی در سال 2012 (انتخابات آینده ریاست جمهوری) هستید باید «جام» اصلاحات را محکم در دست خود نگاه دارید! این تجدید عهد زمانی صورت می گیرد که حتی در صفوف حزب حاکم نیز صدا های نا موافق به گوش می رسد. با این همه رئیس جمهور به نوبه خود گفت :«آنچه که مسلم است این است که من به آن سمتی میروم که پاره ای ابتکارات ( و فقط ابتکارات) را برای دگرگونی هایی که برای کشور لازم است بکار برم.»
مردم و زحمتکشان فرانسه، این فرزندان کمون پاریس و مقاومت زمان جنگ و… پاسخ شایسته خود را به متجاوزان حقوق خویش خواهند داد.