راهبرد امپریالیسم، خطوط انتقال گاز و منافع ملی ایران
همزمان با سفر دیک چنی به منطقه خاور میانه وحوزه خلیج فارس و دیدارها و گفتگوی وی با مقامات بلند پایه کشورهای این منطقه موضوع چگونگی احداث شاه لوله های استراتژیک نفت و گاز باردیگر در صدر اخبار و گزارشات رسانه های بین المللی قرار گرفت. بر پایه گزارشات انتشار یافته، مقامات رسمی پاکستان و ترکمنستان اعلام کردند که برنامه ساخت شاه لوله انتقال گاز از طریق مسیر پاکستان که دردوران طالبان از سوی برخی انحصارات فراملی طرح ریزی شده بود، بار دیگر در دستور کار سه کشور ترکمنستان، افغانستان و پاکستان قرار گرفته و این کشورها با تشویق انگلستان و آمریکا خواستار احداث آن هستند.
به علاوه در2 فروردین ماه مدیر عامل طرح احداث شاه لوله معروف به ناباکو، طی یک کنفرانس مطبوعاتی در آنکارا پایتخت ترکیه خاطر نشان ساخت که این طرح با سرمایه گذاری مناسب در سال 2013 میلادی آغاز به کار خواهد کرد.
مطابق طرح ناباکو، که هدف آن عرضه گاز به اروپا بدون مشارکت روسیه است، گاز کشورهای ایران، ترکمنستان، جمهوری آذربایجان، قزاقستان از راه ترکیه به اروپا صادر می شود و در مرحله دوم که بلافاصله آغاز خواهد شد، کشورهای عراق و مصر نیز به این طرح می پیوندند و مصر با مشارکت اسراییل در پروژه راهبردی ناباکو سهیم می شود.
در این خصوص در 6 فروردین ماه مطبوعات منطقه خبر توافق میان مصر و اسراییل در زمینه صادرات گاز را منتشر کردند. بر پایه این گزارشات، وزیر مشاور در امور پارلمانی مصر امضای تفاهم نامه صادرات گاز از سوی مصر به اسراییل را تایید و یاد آوری کرد که این طرح توسط شرکت های خصوصی مصر به اجرا در خواهد آمد.
از دیگر سو و به موازات این اخبار، وزارت نفت عراق اعلام داشت، صادرات نفت این کشور به ترکیه به بیش از 400 هزار بشکه در روز رسیده است که این میزان صادرات به ترکیه، بالاترین حد پس از اشغال عراق محسوب می گردد. همچنین مقامات وزارت نفت عراق خاطر نشان می کنند، در حال حاضر در هر ساعت 18 هزار بشکه نفت از کرکوک به بندر جیهان ترکیه صادر می شود و عراق خود را برای پیوستن به طرح عظیم ناباکو آماده می کند.
در مقابل طرح فوق العاده عظیم ناباکو و طرح انتقال گاز ترکمنستان از راه پاکستان با طراحی و تشویق انحصارات فراملی، فدراسیون روسیه بر تلاش خود برای احداث شاه لوله جایگزین (آلترناتیو) معروف به“جریان جنوبی“ افزوده است.
مسئولان گاز پروم روسیه ضمن مخالفت با طرح ناباکو تاکید می کنند، احداث همزمان دو شاه لوله استراتژیک انتقال گاز به اروپا، از آنجا که گاز کافی برای پر کردن هر دو شاه لوله موجود نیست، ماهیت صرفا اقتصادی ندارد، ولی دراین رقابت، پروژه ای پیروز خواهد شد که ساخت واحداث آن زودتر آغاز و سریع تربه پایان برسد. در طرح عظیم روسیه به نام“جریان جنوبی“ گاز روسیه از راه بلغارستان، مجارستان و صربستان به اروپا صادر شده و صربستان به یکی از مراکز انتقال گاز به اتحادیه اروپا بدل می گردد. روسیه امیدوار است این طرح زودتر از سال 2011 آغاز به کار نماید. همچنین روسیه با طرح لهستان درزمینه انتقال گاز به اروپا به شدت مخالفت کرده و پیشنهاد لهستان را به دلیل غیراقتصادی و“ریسک سیاسی بالای آن“ غیر قابل اجرا نامید.
لهستان ضمن دفاع از طرح ناباکو، خواستار احداث شاه لوله ای از مسیر کشورهای بالتیک (استونی، لتونی و لیتوانی) و لهستان به اتحادیه اروپا شده بود تا گاز روسیه از این طریق به اروپا صادر شود.
میهن ما نیز در این رقابت ها از بازیگران اصلی به شمار می آید، ولی به دلیل سیاست نابخردانه ارتجاع حاکم و فشارهای حاد امپریالیسم جهانی، قدرت مانور و میزان نفوذ آن با چالش های جدی روبرو است. در این خصوص جمهوری اسلامی با تایید طرح ناباکو ابتدا قرارداد صدور گاز با سوییس را به امضاء رساند که بخشی از طرح ناباکو و در پیوند با آن ارزیابی می گردد. به موازات امضاء این قرارداد، ایران پیشنهاد تاسیس یک ترمینال گازی را برای انتقال گاز ایران به سوییس و اتریش از مسیر کرواسی ارایه داد. در طرح ایران، کرواسی به یکی از مراکز انتقال گاز طبیعی ایران به اتحادیه اروپا تبدیل می شود .
علاوه بر این، مقامات رسمی شرکت ملی نفت ایران از گفتگو و تهیه مقدمات تشکیل کنسرسیومی متشکل از آلمان، سوییس و چین برای راه اندازی فازهای 17 و 18 میدان بزرگ گازی پارس جنوبی اطلاعاتی را منتشر ساختند . این قرارداد، در صورت نهایی شدن بالغ بر 4 میلیارد یورو خواهد بود. همچنین ایران از مواضع اخیر وزیر نفت هند دراین خصوص که، این کشور مذاکرات تعلیق شده در باره احداث خط لوله صلح را با پاکستان از سرخواهد گرفت، استقبال کرد.
همه این مسایل و رقابت های سخت و تنش آفرین، باردیگر اهمیت دفاع قاطع از منافع ملی کشور را در این مقطع حساس و پر خطر تاریخی برجسته سازد. ایران از مزیت ژئوپلتیکی منحصر بفرد برخوردار است. مهین ما از سویی عضوی از مجموعه کشورهای خاور میانه قلمداد می گردد و در عین حال بخشی از زیر مجموعه آسیای جنوب غربی و نیز عضوی از کشورهای حوزه خلیج فارس و دریای مازندران است و درتعریف ژئوپلتیکی بخشی از آسیای میانه بزرگ است. به این دلیل ایران مفصل دو منطقه فوق العاده با اهمیت جهانی است.
درست به علت چنین موقعیت ممتاز و استثنایی، کشور ما باید بتواند از تمام ظرفیت های سیاسی-اقتصادی- فرهنگی و تاریخی خود در جهت تامین صلح، دوستی و گسترش رابطه متقابلا سودمند اقتصادی دراین مناطق استراتژیک و در راستای تامین امنیت و منافع ملی خود استفاده کند. اصولا تامین منافع ملی ایران در این مناطق فوق العاده با اهمیت جهان، بدون تامین صلح و ژرفش روابط احترام آمیز میان کشورها دور از دسترس خواهد بود.
سیاست تقویت همگرایی میان ایران و کشورهای منطقه و نیز قاره آسیا در چارچوب توافقاتی مانند پیمان شانگهای، اکو ونظایر آن کاملا در جهت تامین امنیت و منافع ملی ایران است.
فراموش نباید کرد، اهداف راهبردی امپریالیسم آمریکا در این مناطق که احداث شاه لوله هایی غیر اقتصادی و تنش آفرین بخشی ا زآن به شمار می آید، امر خطیر صلح و گسترش روابط دوستانه و متقابلا سودمند اقتصادی را به خطر انداخته و در نقطه مقابل منافع ملی ایران قرار دارد.
میهن ما به دور از شعار زدگی پوچ و ماجراجویی و انفعال باید ضمن تقویت همگرایی منطقه ای، در رقابت های موجود بر سرچگونگی انتخاب مسیرهای انتقال نفت و گاز از حوزه دریای مازندران و آسیای میانه با تاکید برحقوق مشروع همه کشورهای منطقه ضمن فاصله گرفتن از سیاست انفعالی کنونی و جانبداری های ناسنجیده و زیان بار مانند پذیرش بی چون و چرای طرح ناباکو(تاکید می کنیم بی چون و چرا، زیرا می توان با توجه به موقعیت جغرافیایی ممتاز کشور، به شکل مدبرانه و آگاهانه از ظرفیت های انکار ناپذیر ایران در تنظیم و اجرای طرح ها بهره برد) نقشی درجه اول در این رقابت ها درجهت مثبت و مترقی و مغایر با راهبرد امپریالیسم آمریکا و به سود صلح و حقوق مسلم و انکار ناپذیر خود ایفا کند. ایران این توانایی را داراست ولی مشکل، رژیم ولایت فقیه و مجموعه سیاست های غیر اصولی و مغایر با منافع ملی و حقوق حقه مردم ایران است. اکنون امپریالیسم به ویژه امپریالیسم آمریکا برای اجرای نقشه های سلطه طلبانه خود در این مناطق سخت فعال و در تکاپو است.
خنثی سازی این نقشه و برنامه های شوم و توسعه طلبانه فقط و فقط با اتخاذ یک سیاست خارجی فعال و مبتکرانه که تامین حقوق مردم ایران در مرکز آن قرار داشته باشد، امکان پذیر است.
تجربه ثابت می کند، رژیم سرکوبگر و واپس مانده ولایت فقیه توان و ظرفیت تاریخی اجرای چنین وظیفه خطیر ملی را ندارد!