مسایل سیاسی روز

بازی با آتش

نشریه نیویورک تایمز روز جمعه 31 خرداد ماه (20 ژوئن) خبر مانور هوائی گسترده دولت اسرائیل را بر فراز مدیترانه شرقی و به منظور تمرین سوختگیری و بمباران اهداف دور دست، منتشر کرد. به گزارش این روزنامه هدف اصلی این عملیات تمرین برای بمباران تاسیسات هسته ای ایران بوده است. دیگر رسانه های گروهی آمریکا و اروپا نیز در گزارش های روزهای اخیر خود با تأیید خبر این مانور، که با هماهنگی ناوگان دریایی دولت آمریکا در منطقه صورت گرفته است، به بررسی ابعاد گوناگون سیاست دولت اسرائیل در مقابله با سیاست های هسته ای ایران و عواقب آن پرداختند.
در کنار خبر این مانور گسترده نظامی که با شرکت 100 جنگنده اسرائیلی صورت گرفت اظهارات هفته های اخیر ”شائول موفاز“، معاون نخست وزیر، و وزیر دفاع پیشین اسرائیل درباره چگونگی برخورد با ”خطر برنامه هسته ای ایران“ نیز قابل تأمل است. ”موفاز“ در مصاحبه مطبوعاتی که با عکس العملل گسترده و شدیداً منفی محافل دیپلماتیک رو به رو شد از جمله گفت: ”برای متوقف کردن برنامه های اتمی ایران، راهی جز حمله نظامی به این کشور باقی نمانده است.“ روشن است که تهاجم نظامی به ایران، با هر هدف، و با هر بهانه ای نه تنها بر ضد صلح و مصالح عاجل و دوردست مردم ایران و منطقه خاورمیانه است، بلکه می تواند اثرات وخامت باری برای کل منطقه و کشاندن آن به سمت درگیری های فاجعه بار نظامی جدید و گسترده یی به همراه داشته باشد. محمد البرادعی، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، در عکس العمل درست و حساب شده ای به این اخبار نگران کننده اعلام کرد: ”به عقیده من حمله نظامی از هر کار دیگری بدتر است و این منطقه را به آتش خواهد کشید… اگر به ایران حمله نظامی شود باعث خواهد شد من نتوانم به کارم ادامه دهم.“ سخنگوی دولت روسیه نیز اعلام کرد که: ”تهدید به اتخاذ زور بر ضد ایران و یا تلاش برای تشدید تحریم ها خارج از چارچوب مصوبات شورای امنیت سازمان ملل می تواند مذاکرات حساس با ایران را دچار مشکل کند.“ دبیر کل سازمان ملل، ”یان کی مون“، نیز اعلام کرد: “ما تلاش داریم بتوانیم پرونده هسته ای ایران را از راه مسالمت آمیز و گفت و گو و به دور از سخنان تحریک آمیز حل و فصل بکنیم.“
مسئله تشنج و خطر درگیری های جدید نظامی در منطقه خاورمیانه و تهدیدات کشورهای امپریالیستی و دولت اسرائیل برای حمله نظامی به ایران موضوعی است که در ماه های اخیر، و خصوصاً با نزدیک شدن دولت بوش به انتهای دوران ریاست جمهوری اش، مورد بحث و بررسی جدی دولت های اروپایی و همچنین نامزدهای ریاست جمهوری آینده آمریکا بوده است.
حزب توده ایران در پی روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و تشدید تشنج سیاسی در منطقه، خصوصاً درباره برنامه هسته ای ایران، همواره ضمن محکوم کردن سیاست های نابخردانه، که اگر چه زیر پوشش شعار های تند و تیز ارائه می گردد، در انتها تنها آب به آسیاب سیاست های امپریالیسم آمریکا در منطقه می ریزد، همواره بر حل اختلافات از طریق صلح آمیز تأکید کرده است. ما در عین حال بار دیگر تأکید می کنیم که حق مسلم ایران و دیگر کشورهای منطقه در بهره وری صلح آمیز از انرژی هسته ای، نیازمند تأیید این یا آن کشور نیست و هرگونه فشاری برای تضییع این حق دخالت آشکار و قلدرانه در امور داخلی کشورهای مستقل است. بر طبل جنگ کوبیدن و مانورهای نظامی تحریک آمیز نظامی تنها بازی با آتش است که می تواند عواقب فاجعه باری برای کل منطقه و جهان به همراه داشته باشد. مخالفت و بسیج کارزاری جهانی در مخالفت و به منظور مقابله با این سیاست های مخرب مسئله ای فوری و حیاتی است. محافل مدافع صلح، دموکراسی و پیشرفت در جهان می توانند و ضروری است که کارزار موثری را در مذمومیت و مقابله با سیاست ها و اقدامات تحریک آمیز و نهایتاٌ خطرناک سران دولت اسرائیل و متحدان اروپایی و آمریکائی آنان سازمان دهی کنند. شعار چنین کارزاری می تواند دفاع از صلح و تمامیت ارضی ایران و حمایت از سیاست حل اختلافات از طریق گفتگو و مذاکرات سازنده باشد.
پیش گرفتن یک سیاست خارجی فعال برای بسیج افکار عمومی جهان در حمایت از حق ایران و محکومیت دخالت های امپریالیستی در امور کشور ما نیازی است مبرم که ما نشانه های آن را در سیاست های کنونی دولت احمدی نژاد و دیگر سران رژیم نمی بینیم. اظهارات تحریک آمیز در جریان کنفرانس ”فائو“، در رم، درباره محو شدن اسرائیل از صحنه جهان، و یا اظهارات غلامحسین الهام، سخنگوی دولت، در کم اهمیت جلوه دادن (محال بودن) خطر حمله نظامی اسرائیل به ایران به عوض اعتراض مستدل به تهدیدات اسرائیل از طریق مراجع صلاحیتدار جهانی و کوشش در جلب نظر افکار عمومی بین المللی در مخالفت با تجاوزگری اسرائیل، سیاست های کوته بینانه ای است که نمی تواند منافع ملی میهن ما را تأمین کند.
تجربه سال های اخیر و چندین درگیری نظامی فاجعه بار در منطقه، که به قیمت نابودی صد ها هزار تن انسان تمام شده است، نشان داد که دولت ایالات متحده، بر پایه منافع امپریالیستی و برتری جویانه خود، حاضر است برای کنترل خاورمیانه و خصوصاً کنترل منطقه استراتژیک خلیح فارس دست به هر ماجراجویی، هر چند خطرناک و مخرب، بزند. محافظه کاران نو (نئوکان ها) که کنترل محوری دولت جورج بوش را به دست دارند، در راستای کسب این برتری به صراحت اعلام کرده اند که نباید دولت ایران و سیاست های آن در منطقه را، خصوصاً در رابطه با عراق، لبنان و فلسطین و حمایت از نیروهای افراطی اسلامگرا، تحمل کرد.
اوج گیری مواضع تهدید آمیز ایالات متحده و اسرائیل در شرایطی صورت می گیرد که به نظر می رسد مذاکرات حساسی که در رابطه با حل اختلاف نظر دو طرف در جریان است امکان حصول نتایج مشخصی را دارد. مسافرت هیئت نمایندگی گروه ”5 + 1“ به ریاست خاویر سولانا، مسئول امورخارجی و دفاعی اتحادیه اروپا، در اواسط خردادماه به تهران و مذاکرات رسمی او با نمایندگان رژیم در رابطه با بسته های پیشنهادی دو طرف، در رابطه با مسئله محدوده و ماهیت تاسیسات هسته ای کشور، مسئله مهمی است که نباید در تحلیل شرایط کنونی بی تفاوت از کنار آن گدشت. ”ویتالی چورکین“، سفیر روسیه در سازمان ملل، در این رابطه می گوید: ”آنچه ما برای اولین بار پس از مدت ها در دست داریم، یک حرکت دیپلماتیک است که بدنبال سفر سولانا به تهران از طریق یک بسته بزرگتر و گسترده تر به دست آمد.“
محافل قدرتمندی در اروپا بر پایه منافع خود در رابطه با منابع انرژی خاورمیانه، بازار های وسیع این منطقه، و دیگر ملاحظات دقیق سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک، که می تواند در رقابت با ایالات متحده آمریکا شکل گرفته باشد، از اینکه در یک ماجراجویی جدید در خاورمیانه گرفتار شوند، ابا دارند و درست به همین دلیل است که بسیج افکار عمومی جهان در مخالفت با آغاز درگیری جدید نظامی می تواند تحقق چنین سیاستی را با دشواری رو به رو کند.
ما تمامی محافل صلح طلب، دموکراتیک و ترقی خواه ایران و جهان را فرا می خوانیم که متحد و یک صدا مخالفت خود را با هر اقدام ماجراجویانه ای از سوی هر نیروئی در رابطه با تحولات کشور ما و منطقه اعلام کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا