تأملی بر کنفرانس سران کشورهای ثروتمند جهان
سران ۸ کشور ثروتمند جهان (8G یا ”گروه ۸“) امسال سی و چهارمین نشست سالانهشان را در روزهای ۱۷ تا ۱۹ تیر در ژاپن و در حالی برگزار کردند که جهان سرمایهداری با رکود اقتصادی شدیدی رو به روست. اجلاس سران ”گروه ۸“ معمولاٌ به مثابه نمایشی از کوشش کشورهای سرمایه داری برای هماهنگ کردن سیاست و عملکرد هایشان در قبال عمده ترین مسائل کلیدی جهان سازمان دهی می شود. اجلاس ”گروه 8“ همایشی است غیر رسمی از سران عمده ترین کشورهای سرمایه داری جهان، یعنی فرانسه، ایتالیا، ژاپن، آلمان، بریتانیا، آمریکا، کانادا و روسیه، که به دنبال یک رشته نشستهای دیگر در سطح وزیران در زمینههای مشخصتری مثل کار و اشتغال، توسعه، انرژی و امور خارجی تشکیل میشود. امسال، علاوه بر میهمانانی که از اتحادیه آفریقا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، سازمان تجارت جهانی به همایش سران دعوت شده بودند، هشت کشور عمده اقتصادی دیگر، یعنی چین، هندوستان، برزیل، آفریقای جنوبی، مکزیک (موسوم به ۵ ”کشور بزرگ رو به رشد“)، و کره جنوبی، اندونزی و استرالیا نیز فرصت یافتند در یک نشست ویژه در همایش شرکت کنند. گرمایش زمین، بحران مواد غذایی، کمک به کشورهای آفریقایی، مسائلی مثل تروریسم و خلع سلاح اتمی (در ارتباط با زیمبابوه، ایران و کره شمالی)، و اقتصاد جهانی از جمله موضوعهایی بودند که در دستور کار نشست امسال قرار داشتند.
اکنون سالهاست که دانشمندان و کارشناسان و فعالان محیط زیست خواستار کاهش تولید گازهای کربنی هستند، که کشورهای پیشرفته صنعتی و به ویژه آمریکا از بزرگترین تولیدکنندگان آن هستند. گفته میشود که میزان تولید گازهای کربنی در آمریکا در ۱۸ سال گذشته حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است.
یارانههای دولتی اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا، و هدفهای برنامهریزی شده آنها در تولید زیستسوختها که منجر به کاهش سطح زمینهای کشاورزی برای تولید مواد غذایی شده است، دست در دست هم موجب افزایش سرسامآور قیمت مواد غذایی در دو سال اخیر شده است که میلیونها تن از مردم دنیا را در خطر گرسنگی مزمن قرار داده است. خصوصیسازی و مقرراتزدایی تحمیلی در کشورهای وارد کننده تحت فشار سازمانهایی مثل صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، و در نتیجه نابود شدن توان کشاورزی و تولید فراوردههای غذایی در این کشورها در رقابت با صادر کنندگان کشورهای ثروتمند که از مزیت یارانههای دولتی برخوردارند، صادرکنندگان کشورهای بزرگ سرمایهداری را یکه تاز بازار مواد غذایی کرده است.
اگرچه در نخستین روز همایش، به سران هفت کشور آفریقایی از جمله تانزانیا و آفریقای جنوبی و الجزایر فرصت داده شد تا درباره وضعیت کشورهایشان با سران ”گروه ۸“ به بحث بنشینند، اما برخلاف عکس گرفتنها و دست فشردنهای به ظاهر گرم، نه تنها هیچ نشانی از تعهد برای کمکهای مالی به کشورهای فقیر جهان دیده نشد، بلکه وعدههای داده شده در سالهای پیش نیز در سایه تردید قرار گرفتند، از جمله در زمینه تأمین دارو برای درمان ۷ میلیون بیمار مبتلا به ایدز. توافقنامه رهبران نیز که در روز دوم همایش منتشر شد و در آن به موضوعهای اقتصاد جهانی، تغییرات آبوهوایی، آفریقا و بحران مواد غذایی اشاره شده بود، چیزی جز واژههای توخالی، بیمعنا و بیارزش نبود. برای مثال، در مورد کاهش تولید گازهای کربنی تا سال ۲۰۵۰، اولاً معلوم نبود کاهش نسبت به کدام مبنا (۱۹۹۰ یا ۲۰۰۸)، و دوم این که سران ۸ کشور بدون هیچ تعهد مشخصی فقط بیان آرزو کردند، آن هم به شرط آن که همه کشورهای دیگر دنیا هم چنین وعدهای بدهند! در جریان همایش، ”۵ کشور بزرگ رو به رشد“ بیانیه مشترکی صادر کردند و خواستار آن شدند که ”گروه ۸“ تا سال ۲۰۲۰ و ۲۰۵۰ میزان تولید گازهای کربنیشان را به ترتیب به ۴۰ درصد و ۹۵ درصد سطح سال ۱۹۹۰ برسانند، و به جای موعظه برای دیگران در مورد مسئولیتشان، به آنچه خودشان باید بکنند بپردازند.
همچنین، در موافقتنامه ”گروه 8“ اشارهای به این نشد که حتی مطابق با قرارهای قبلی خودشان هم این ۸ کشور ۳۰ میلیارد دلار در پرداخت کمکهای مالی به کشورهای فقیر دنیا عقب هستند. و البته طبیعی بود که اشارهای به آسیبهای ناشی از تولید زیستسوختها نیز نشد و برضد یارانههای دولتی آمریکا و اتحادیه اروپا هم سخنی گفته نشد. با توجه به استراتژی آمریکا در افزایش مصرف اتانول (تهیه شده از ذرت) برای کاهش اتکا به نفت کشورهای دیگر، میشد حدس زد که جورج بوش به آسانی گردن به خواست کاهش تولید زیستسوختها نخواهد گذاشت.
نیروهای مترقی و سازمان های غیر دولتی فعال در امور توسعه و مسائل کشورهای ”جهان سوم“ در ارزیابی های خود نشست امسال را هم بر رغم هیاهوی تبلیغاتی سران ”گروه 8“ فاقد هرگونه دستاوردی در رابطه با حل مسائل عاجل فراروی زحمتکشان و فقرای جهان دانستند. ”کومی نایدو“، صدر کارزار ”فراخوان جهانی اقدام بر ضد فقر“ در خاتمه اجلاس گفت: ”این نشست خیانتی دیگر به فقرا و شهروندان کشورهای ”گروه 8“ است.“ ”نتایج اجلاس نمایش دهنده عدم درک مسایل اساسی ای است که گرسنگی و بیچارگی در بسیاری از کشورها را باعث می شود. ما امیدواریم که شهروندان این 8 کشور فشار بیشتری روی رهبران خود که عملاٌ با واقعیت ها بیگانه هستند، بگذارند.“ ”کومی نایدو“ در ادامه اظهار داشت که ”نبود هیچ گونه بحث واقعی در رابطه با عواقب زیستسوختها حقیقتاٌ تاسف بار است. آنجا هائی هم که به بهداشت، آموزش و آب اشاراتی می شود، متاسفانه کوششی برای اختصاص بودجه و منابع مالی برای آن ها و یا توافق بر سر یک زمانبندی برای عمل نمی شود.“
نماینده یک کارزار بین المللی دیگر گفت: ” کوشش های ”گروه 8“ برای توسعه بازارهای آزاد و کارآ در رابطه با محصولات کشاورزی عملاٌ هرگونه شانسی را از مردم فقرزده برای این که بتوانند خودشان را تغذیه کنند، گرفته است. این تفکر به غذا به مثابه یک کالای محض برخورد می کند.“
سران کشورهای ”گروه 8“ در اجلاس امسال به کوشش های هدفمند خود برای سرهم بندی کردن برخی توافق ها در رابطه با اتمام مذاکرات در مورد تجارت و لیبرالیزه کردن داد و ستد در جهان در قالب ”سازمان تجارت جهانی“ ادامه دادند. ”دیان کارنیکا“، از فعالان کارزار جهانی ضد فقر از اندونزی، گفت: ”این تراژدی است که توسعه متکی بر بازار، یکی از عوامل عمده بحران غذایی حاضر، بنظر می رسد که از سوی رهبران ”گروه 8“ به عنوان راه حل مطرح می شود. این حقیقتاٌ ترساننده است.“ یکی از رهبران کشاورزان ژاپنی اظهار داشت: ” ما درک نمی کنیم که چرا رهبران ”گروه 8“ تظاهر می کنند که با توسل به تجارت آزاد بیشتر بحران غذا حل می شود. این در حالی است که این لیبرالیزه کردن کشاورزی و بازار مواد غذایی بوده است که به بحران حاضر انجامیده است.“
بیانیه کشاورزان معترض به ”گروه 8“ در همین رابطه اشاره می کند: ” کشاورزان کوچک در سراسر جهان، مرد و زن، نتایج نابود کننده تجارت آزاد و سیاست های سازمان تجارت جهانی را روی زندگیشان و تولید مواد غذایی تجربه کرده اند.“ بیانیه در ررابطه با گسترش عملکرد سرمایه داری در تحمیل تولید کشاورزی در کشورهای فقیر با هدف صادرات محض اشاره کرد: ” آن ها از حق کشور ها به حفاظت از بازارهای بومی، حمایت از کشاورزان کوچک، و ارائه مواد غذایی در کشورهایی است که این مواد در آنجا تولید می شود، دفاع می کنند.“
این مشخص است که فعالان اجتماعی و مهمتر از آن مردم دنیا به روشنی هر چه بیشتر پی میبرند که کشورهای ثروتمند نه توان و نه تمایل به حل کردن این معضلات جهانی را دارند، خود این کشورها – که واقف به این امر هستند – سعی دارند با کشیدن پای کشورهای دیگر به همایشهایی این چنینی، دیگران را شریک جرم کنند یا مقصر اعلام کنند و از آنها بخواهند که اقدامی بکنند. نظریههایی از قبیل این که مصرف زیاده از حد جمعیت چین و هندوستان عامل کمبود مواد غذایی و گرانی آن است، یا این که این دو کشور رو به رشد عامل اصلی تولید گازهای کربنی هستند، نیز هدفی غیر از پنهان کردن علت ریشهای این معضل جهانی – که همانا ماهیت سودجویانه سرمایهداری است – ندارند. تردیدی نیست که نه این همایش سران و نه هیچ همایش مشابهی که بیشتر از صد کشور جهان از شرکت در آن محرومند، نخواهد توانست راهحلی به نفع کشورهای آسیبدیده و آسیبپذیر ارائه دهد. گفتگو در چارچوب سازمان ملل، برای مثال در مورد برخورد با مسئلهٔ گرمایش زمین و دگرگونیهای آب و هوایی جهان، میتواند فرایند مؤثرتری در یافتن راهحلهای مناسب باشد. اما آنچه اهمیت حیاتی در این زمینه دارد و نمیتوان تأثیر قاطع آن را نادیده گرفت،
جنبش مردمی در کشورهای گوناگون دنیا برای برخورداری از یک زندگی انسانی و شرافتمندانه، و مبارزه با بیعدالتیهایی است که نظام سرمایهداری موجد آن بوده است، نظامی که اینک ناتوانیاش در حل مسائل مبرم جهانی بیش از پیش بر همه روشن میشود؛ نظامی که برای برطرف کردن دشواریهای اقتصادیاش حتی از درگیر شدن در ماجراجوییهای نظامی و به راه انداختن جنگ و نابودی کشورها و ملت ابا ندارد، از جنگهای جهانی گرفته تا تازهترین نمونههایش در یوگسلاوی و عراق و افغانستان.