رفیق شهید عبدالحسین آگاهی: فیلسوف بزرگ
شهادت در زیر شکنجه
رفیق آگاهی، متولد ۱۲۹۷ – تهران، هنگامی که افسر جوانی از رسته «مهندسی ارتباط و مخابرات قسمتی» بود، در سال ۱۳۲۳، به عضویت حزب توده ایران در آمد و بلافاصله در سازمان نظامی مبارزه انقلابیاش را آغاز کرد.
شور انقلابی وی، توام با تلاش خستگی ناپذیر، خشم «ستاد ارتش شاهنشاهی» ضد خلقی را برانگیخت. او را زندانی و سپس به شیراز تبعید کردند. اما رفیق آگاهی راه شیراز را تا پایان نپیمود و موفق شد که با گریخت از چنگ ماموران و تغییر لباس دیگر بار خود را به تهران برساند. آنگاه به دستور حزب راهی مازندران شد و در سازمان حزبی، کار انقلابیاش را پی گرفت. با قیام «افسران خراسان» رفیق آگاهی در گرگان به آن پیوست و در نبرد نابرابر با نیروهای مسلح رژیم شاه شرکت کرد. سپس مخفیانه به آذربایجان رفت و به رهنمود حزب عضویت فرقه دموکرات آذربایجان را پذیرفت. او با درجه سروانی در ارتش آزادیبخش آذربایجان به خدمت جنبش درآمد. پس از یورش خونین ارتش شاه، رفیق آگاهی ناگزیر از ترک وطن و مهاجرت شد. از آن پس به پژوهشهای دامنهدار علمی دست زد و سرانجام درعلوم فلسفی فوق دکترا گرفت. به جرات میتوان گفت که رفیق آگاهی از فیلسوفان بزرگ ایران بود که متاسفانه در کشور ما، هنوز آنچنان که باید، شناخته نشده است. اما کتابها و مقالات او به زبانهای دیگر خوانندگان بسیاری داشت. به ویژه اثر مشهور وی درباره دکتر تقی ارانی، به زبان روسی، با تیراژ وسیع در کشور شوراها منتشرگردید که جلب نظر بسیار کرد. رفیق آگاهی مقالات علمی بسیاری در زمینه تاریخ جنبش کمونیستی و کارگری ایران، بویژه در دورهای که زنده یاد ارانی رهبری جنبش کمونیستی کشور را عهدهدار بود، نوشته است. و نیز وی با آن که فارس زبان بود یکی از صاحب نظران در ادبیات و زبان آذربایجانی بشمار میرفت. رفیق عبدالحسین آگاهی، در دوره مهاجرت، به عضویت کمیته مرکزی فرقه دموکرات آذربایجان- سازمان حزب توده ایران در آذربایجان و سپس به عضویت مشاور کمیته مرکزی و در پلنوم هفدهم به عضویت اصلی کمیته مرکزی حزب توده ایران برگزیده شد. با پیروزی انقلاب بهمن ۵۷، رفیق آگاهی به میهن بازگشت و در دبیرخانه حزب به فعالیت پرداخت. در این دوره بسیاری از کادرهای حزبی در کلاسهای وی به آموزش فلسفه و تاریخ پرداختند. پژوهشهای وی، که دارای اعتبار علمی و تاریخی است، تا هنگام دستگیریاش در جریان اولین یورش وسیع جمهوری اسلامی به حزب توده ایران ادامه یافت. بخش مهمی از این پژوهشها، که مجموعه گرانبهایی را تشکیل میدهد، هنوز انتشار نیافته است.
روز یورش، ۱۷ بهمن ۶۱، نیروهای مسلح رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی به خانهاش هجوم بردند و چون در را بسته دیدند، درست هنگامی که رفیق آگاهی داشت در را باز میکرد، آن را با رگبار مسلسل سوراخ سوراخ ساختند و در نتیجه گلولهای به پای وی خورد. مزدوران جمهوری اسلامی رفیق آگاهی را با پیکر خونین به شکنجهگاه بردند و آخرین دوره زندگیاش، دوره ایستادگی و مقاومت در زندان، آغاز شد که به مرگی قهرمانانه انجامید. رفیق آگاهی هیچگاه از آرمانهای انقلابی خود روی برنتافت و تا آخرین نفس به حزبش وفادار ماند. او نمونه یک تودهای آگاه، مبارز و صادق بود.
بدینسان، بر زندگی رفیق دانشمند ما، فیلسوف بزرگ عبدالحسین آگاهی، عضوکمیته مرکزی حزب توده ایران نقطه پایان نهاده شد که بیش از چهل سال، چه در چهره یک سازمانده و چه در چهره یک دانشمند و پژوهشگر پیگیر، نبرد کرد و همواره از جان مایه گذاشت.