یادمان

رفیق شهید گاگیک آوانسیان

شهادت در زیر شکنجه – فرور دین سال ۱۳۶۴

رفیق گاگیک آوانسیان عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران، فرزند ‏طبقه کارگر ایران، که یک عمر برای به ثمر رساندن خواست‌های مردمی و ضد سلطنت، ضد دیکتاتوری و عدالت‌جویانه مردم میهن ما رزمیده بود و در زمان رژیم شاه به زندان افکنده شده و شکنجه دیده بود، در اثر جراحات و صدمات ناشی از شکنجه‌ها در فراموش خانه‌های جمهوری اسلامی ایران و به دست جنایتکاران ساواکی به شهادت رسید.

رفیق گاگیک آوانسیان، در ‏سال ۱۳۰۵‏ در شهر قزوین به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۲ ‏به عضویت سازمان جوانان و سپس حزب توده ایران در آمد. رفیق گاگیک از همان دوران جوانی تا روز شهادتش در صفوف حزب پیگیر و خستگی ‏ناپذیر به مبارزه خود ادامه داد و بارها در اثر فعالیت خود دستگیر و راهی شکنجه‌گاه‌های ساواک ‏شد. اولین بار در سال ۱۳۳۹ ‏دستگیر و تا سال ۱۳۴۲ ‏(۳ سال) در زندان قصر بود. در سال ۱۳۴۷مجددا دستگیر، تا سال ۱۳۵۰‏در زندان قصر محبوس بود. پس از دستگیری و شهادت رفیق تیزابی ‏در اواسط سال ۱۳۵۰‏ ساواک به تعداد زیادی از اعضای قدیمی حزب یورش برد و رفیق گاگیگ را نیز همراه یاران با وفایش دستگیر کرد و رفیق در سال ۱۳۵۷ ‏همراه با دیگر زندانیان سیاسی، در آستانه ‏انقلاب، آزاد شد.
رفیق گاگیگ در زندان به «سید» ‏معروف بود و بعد از انقلاب مسئول تدارکات حزب بود. برای او خستگی معنی نداشت و تمام وقت خود را در اختیار حزب گذاشته بود. رفیق در سال ۱۳۶۰ ‏(قبل از یورش سرتاسری به حزب) دستگیر و این بار راهی شکنجه‌گاه‌های جمهوری اسلامی ‏گردید. او مدت‌ها در زندان‌های نامعلوم تحت شکنجه‌های وحشیانه روحی و جسمی قرار گرفت و پس از بازداشت رهبری حزب از بازداشتگاه نامعلوم به کمیته مشترک (بند ۳۰۰۰ ‏سابق) منتقل شد و دوباره زیر شکنجه رفت ولی با همه اینها رژیم نتوانست خللی در ایمان بی خدشه او به حزب و آرمان‌های انسانی‌اش به وجود آورد و بالاخره در سال ۱۳۶۴ ‏در ا ثر ضربات سنگین ناشی از شکنجه به شهادت رسید. او جان داد و پیمان نشکست.

***

‏‏«در انتقال زندانیان از بندی به بندی دیگر همیشه چشم ها بسته، دست‌ها به شانه رفقای جلو بود، رفیقی مشاهده می‌کند زندانی‌ای ناتوان از حرکت اختیاری با شلواری مندرس و پاره شده که پاهای مجروحش نمایان بود برای حفظ تعادل و امکان راه رفتن هر دو دست را روی شانه‌های نفر جلو قرار داده و با اتکا به او راه می رود. وقتی این رفیق مشاهدات خود را در اتاق جمعی برای سایرین مطرح می‌کند، رفیق بهزادی می‌گوید آن شخص «سید» (رفیق گاگیک) بوده است.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا