کنگره 13 حزب کمونیست فدراسیون روسیه:«به سوی سوسیالیسم قرن بیست و یکم»
حزب کمونیست فدراسیون روسیه ۱۳مین کنگره خود را در روزهای ۹ و ۱۰ آذرماه و با حضور نمایندگانی از بیش از ۸۰ کشور با موفقیت کامل برگزار کرد. از سوی رهبری حزب برادر، نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران برای حضور در کنگره دعوت شده بود. در جریان کنگره هیئت های نمایندگی عالی رتبه احزاب کمونیست چین، ویتنام و اوکرائین پیام های رفیقانه خود را به نمایندگان کنگره تقدیم داشتند. در روز 11 آذرماه رهبری منتخب کنگره در جلسه ای با حضور نمایندگان احزاب برادر، نقطه نظرها و تحلیل مشخص خود را از شرایط کشور و مبارزه کمونیست های روسیه برای بدست گرفتن ابتکار عمل سیاسی ارائه داد. در جریان کنگره برنامه جدید حزب کمونیست فدراسیون روسیه و همچنین قطعنامه با اهمیتی درباره بحران اقتصادی جهان مورد تصویب قرار گرفت.
در جریان برگزاری کنگره، گنادی زیوگانف، رهبر حزب، گزارش سیاسی همه جانبه کمیته مرکزی را به کنگره ارائه داد. در این گزارش ضمن توجه به اهمیت کار کنگرههای حزب در بررسی نتیجه کار حزب و تعیین خط مشی آینده آن، به بحران موجود در نظام سرمایهداری و امپریالیسم، و به جهانیسازی سرمایهداری اشاره میشود. در گزارش آمده است که امروز سران انحصارها تلاش دارند در زیر شعار ”اولیگارشها و استثمارگران جهان برای نجات سرمایهداری متحد شوید“ نیروهایشان را دوباره گرد آورند، ولی به باور کمونیست های روسیه ”امروز نسیم تاریخ دوباره در جهت موافق بادبانهای ما میوزد…۲۰ سال پیش وقتی که در نتیجه سیاست خائنانه گورباچف و دسیسهچینیهای همدستان آمریکایی آنها اتحاد شوروی از هم پاشید، به دنیا اعلام کردند که دوران هر شکلی از عدالت اجتماعی سر رسیده است و همه چیز مطابق الگوی بازار آزاد …به پیش خواهد رفت.“
گزارش ادامه میدهد که ”پس از گرایش به راست در اوایل دهه ۹۰، اینک آونگ تاریخ به سرعتی فزاینده به سوی چپ حرکت میکند ”فروپاشی بازار مالی“ نقطه عطفی محسوب میشود. بازگشتی به گذشته در کار نیست. الگوی اجتماعی که به زور بر تمام دنیا تحمیل شده بود، اینک در امواج بحران غرق میشود.“ زیوگانف در این گزارش با یادآوری دوران قدرتگیری فاشیسم و دو جنگ جهانی در پی بحرانهای نظام سرمایهداری در قرن گذشته، توجه جامعه جهانی را به افزایش خطر جنگ افروزی ناشی از این چنین بحرانهایی جلب میکند.
گزارش در ادامه به سیاستهای دولت روسیه در برخورد با بحران کنونی میپردازد که ”به عوض سرمایهگذاری در توسعه واقعی اقتصاد، نجات کشاورزی و تأمین خودکفایی غذایی اهالی کشور“، تریلیونها روبل به جیب بازار میریزد. ”دنیا به انتظار آن است که روسیه…به عنوان یک عضو برابر حقوق خانواده ملتها، به عنوان یک مدافع صلح و عدالت و ترقی، به عنوان حامی تهیدستان و محرومان، سر پای خودش بایستد. وظیفه ماست که برای تسریع پیشرَوی جنبش به آن سو، دست در دست همه نیروهای مترقی دنیا، با تمام توان بکوشیم.“
رفیق زیوگانف در ادامه گزارش سیاسی کمیته مرکزی به وضعیت حزب در آستانه کنگره دهم در تابستان ۲۰۰۴ اشاره میکند که شماری از ”اپورتونیستهای خرده بورژوازی“، از میان اعضای کمیته مرکزی و کادرهای حزبی، در صدد ایجاد تفرقه در حزب برآمدند ولی با مقاومت بدنه حزب روبرو شدند، و اینک رهبری بسیاری از سازمانهای حزب در دست افراد رزمدیده، وفادار و اغلب جوان قرار دارد. ”این نشان میدهد که پایگاه اصلی حزب همانا ”حوزههای حزبی“ و کمونیستهای بدنه حزب هستند…اینک حزب کمونیست فدراسیون روسیه عمدهترین حزب میهنی فعال چپ در کشور است. ما در برابر همه تلاشهایی که برای غیرقانونی کردن، ارعاب و نابود کردن ما از درون صورت گرفت، شجاعانه مقاومت کردیم.“ گزارش سپس به برگزاری کنگرههای فوقالعاده ۱۱ و ۱۲، ۱۵ نشست کمیته مرکزی و دیگر نشستهای رهبری حزب، و فعالیتهای مداوم ستادهای انتخاباتی حزب در چهار سال گذشته اشاره میکند. آن طور که در گزارش آمده است، حزب کمونیست روسیه در فاصله بین دو کنگره کار زیادی روی تدقیق برنامه حزب انجام داده است؛ از دیگر فعالیتهای حزب ، تدارک و راهاندازی ستاد مبارزه اعتراضی سراسری روسیه است که کارزارهای گوناگونی را در سراسر کشور سازمان داده است، از جمله کارزار علیه نفوذ ناتو در سرزمین روسیه. فعالیتهای حقوقی حزب نیز از دیگر جنبههای برجسته کار حزبی در دفاع از اعضا و کادرها در دادگاهها، و نیز به چالش کشیدن قوانین ضدمردمی نظام حقوقی کشور است. از فعالیتهای نمایندگان کمونیست در دوما نیز به عنوان برگ درخشان دیگری در دفتر فعالیتهای حزب کمونیست روسیه یاد شده است. طبق گزارش کمیته مرکزی به کنگره ۱۳ در زمینه مطبوعات، ”تیراژ شمارههای ویژه نشریههای سوویتسکایا روسیا و پراودا به ۱۰ تا ۱۵ میلیون نسخه رسیده است.“
رفیق زیوگانف در ادامه گزارش به وضعیت کنونی کشور میپردازد که با سه خطر حیاتی روبروست: ”صنعتزدایی، کاهش جمعیت، و درماندگی روحی مردم“. در حالی که رسانههای تحت کنترل دولت و ”روسیه متحد“ ادعا میکنند که رژیم استوار است و آیندهای درخشان دارد، مردمی که بهشت سرمایهداری به آنها وعده داده شده بود اینک آن را سرابی بیشتر نمیبینند و در پرتو بحرانهای مالی و تولیدی عمیقی که کشور در آن غوطه میخورد، گرایشی محسوس و طبیعی به گذشته شوروی و آرمانهای عدالت اجتماعی نشان میدهند. دولت کنونی، تحت فشار مردم، به ناچار هر چه بیشتر از مضامین میهنی چپگرایانه بهره میگیرد. به بیان گزارش، ”همه اینها ما را به یک نتیجه میرساند: ما در آستانه چرخش سیاسی – اجتماعی عمدهای در جهان و در کشور خودمان قرار داریم…راه برون رفت از بحران عمیقی که روسیه در آن فرو رفته است، در برنامه جدید حزب بیان شده است.“
گزارش سپس به بررسی وضعیت اقتصادی روسیه میپردازد و از جمله این آمارها را ارائه میدهد: ”تولید ماشین ابزار ۱۱ مرتبه (1100 درصد)، تولید تراکتور ۱۴ مرتبه (1400 درصد)، و تولید کامپیوتر ۱۵ مرتبه (1500 درصد)، کمتر از میزان مشابه در سال ۱۹۹۱ است. بهرهوری صنعتی فقط ۴۵ درصد میزان مشابه در سال ۱۹۹۱ است که فقط قابل مقایسه با زمانی است که فاشیستها یک سوم از پیشرفتهترین بخش اروپا را تسخیر کرده بودند. از سال ۱۹۹۱ به این سو، هیچ بنگاه مدرن تازهای ساخته نشده است…روسیه اینک قادر به تولید فقط نیمی از قطعات مورد نیاز در صنایع دفاعیاش است. از صنعت فضانوردی، که زمانی جزو افتخارات ما بود، چیزی باقی نمانده است… سن بیشتر کارگران بالاتر از ۵۰ سال است. جوانان تمایلی به کار در کارخانهها ندارند چرا که دستمزدها پایین است. نظام آموزش حرفهای ما که زمانی بهترین در دنیا بود، کاملاً نابود شده است… وضع در روستاها از این هم فجیعتر است. دامها و زمینهای قابل کشت نابود شده است و بیکاری، فقر، مصرف الکل، و مرگ و میر غوغا میکند… بنزین در روسیهای که خود صادر کننده نفت است، گرانتر از آمریکاست… فساد تمام گوشه و کنار دولت را در بر گرفته است… ثروتمندان ثروتمندتر میشوند و تهیدستان تهیدستتر… و این در حالی است که در دوران هشت سال حکومت پوتین، سودهای سرشاری ناشی از قیمت بالای نفت نصیب روسیه شد… مجموع ثروت صد تن از ثروتمندترین اشخاص روسیه، ۵2۰ میلیارد دلار، یعنی برابر با ذخایر ارزی و طلای کشور است، و نسبت درآمد بین بالاترین ۱۰ درصد ثروتمندان و پایینترین ۱۰ درصد تهیدستان از ۱:۱۵ تا ۴۲:۱ گزارش شده است.“ گزارش سپس به وضعیت اجتماعی مردم کشور، و از جمله بهداشت و درمان و فرهنگ و آموزش میپردازد: ”در ۸ سال گذشته بیشتر از ۳۰۰۰ بیمارستان و ۲۵۰۰ درمانگاه تعطیل شده است. قیمت دارو سرسام آور است… فشارهای روحی، بیماری، و مصرف الکل از دیگر پیامدهای بیاطمینانی مردم به آینده است… آموزش عالی رایگان در عمل فقط چیزی است مربوط به گذشته… مؤسسات تحقیقاتی به حراج گذاشته شدهاند. تا کنون ۱۰۰ هزار دانشمند و ۸۰۰ هزار کارشناس عالیرتبه کشور را ترک کردهاند…» در زمینه فرهنگ عام جامعه، گزارش به تنزل فرهنگی و تأثیر شدید فرهنگ آمریکایی و لمپنیسم بر جامعه اشاره میکند. در ادامه آمده است مسکن که در زمان شوروی مسئلهای حل شده بود، اینک بر اثر بیتوجهی دولت به معضلی برای مردم بدل شده است. کاهش شدید جمعیت در مقیاس ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر در سال، و کاهش طول عمر متوسط مردم، که روسیه را در رده صد و پنجاه و هفتم در دنیا قرار میدهد، از دیگر مسائل اجتماعی است که گزارش به آن اشاره میکند.
گزارش سیاسی کمیته مرکزی سپس به مبارزه سیاسی جاری در کشور میپردازد و تضاد عمده در این مبارزه را در مرحله کنونی تضاد میان سرمایه اولیگارشی و کار خلقهای روسیه ارزیابی میکند که فاقد قدرت سیاسی و اقتصادیاند، و به سبب وجود شکاف میان کار و سرمایه از یک طرف و منافع «نخبگان» غربزده و منافع ملی کشور از طرف دیگر، این مبارزه را دارای خصلت دوگانه طبقاتی و ملی میداند. حزب کمونیست فدراسیون روسیه وظیفه اصلی خود را ادغام مبارزه طبقاتی اجتماعی با مبارزه برای آزادی ملی میداند و آن را شرط اصلی گذار روسیه «به سوی سوسیالیسم قرن بیست و یکم» میشمارد که هم از دستاوردهای شکوهمند اتحاد شوروی بهره میگیرد و هم از درسها و تجربههای منفی آن. حزب در صدد بازگرداندن ثروت عمومی ربوده شده و قدرت سیاسی و اقتصادی به زحمتکشان ملیتهای ساکن روسیه است. حزب با شوونیسم مقابله میکند که بورژوازی از آن برای تفرقهاندازی و ادامه حکومت خود استفاده میکند، و در پی ایجاد اتحاد و وفاق بین خلقهای ساکن روسیه از جمله از طریق تأمین نیازهای فرهنگی و زبانی خلقها و شرکت دادن آنها در نهادهای دولتی است. گزارش گوشههایی از تاریخ سوسیالیستی شوروی را چنین فهرست میکند: «حزب ما سوء استفاده از قدرت در دوران مبارزات سیاسی سالهای دهه ۱۹۳۰ و اشتباههای صورت گرفته در آن زمان را محکوم کرده است… تاریخ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تاریخ قهرمانیهای تودهای است و خدمت به مام وطن… از میان بردن بیسوادی و بیکاری، اجرای برنامههای هستهای و فضایی، وجود نویسندگان، شاعران، هنرمندان، اندیشمندان، و دانشمندان بزرگ، برندگان جایزه لنین و نوبل… ما به درستی به میهن، به وطن سوسیالیستیمان افتخار میکردیم… تاریخ دوباره مردم کشور ما را در برابر انتخابی مشابه آنچه در سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۴۱ با آن رو در رو بودند قرار داده است: یک قدرت بزرگ و سوسیالیسم یا نابودی بیشتر کشور و تنزل آن به منبع تأمین مواد خام. ما باز هم میگوییم: مسئله طبقاتی و ملی فقط در مسیر سوسیالیسم قابل حل است.» گزارش سیاسی سپس به برنامه حزب برای آینده روسیهای نیرومند و سربلند در زمینههای گوناگون اشاره میکند و اضافه میکند که برای اجرای این برنامه، تغییر در قدرت ضروری است، چرا که گروه حاکم کنونی خواست و تمایل سیاسی برای اعتلای کشور و مردم را نمیتواند داشته باشد و ندارد و اهداف آن برضد منافع اکثریت وسیع مردم کشور است.
به بیان گزارش، سیاست خارجی حزب ناتو را خطر اصلی برای منافع روسیه میداند و در مورد مقاصد خصمانه غرب نسب روسیه هشدار داده است، و به همین سبب از سوی حاکمان فعلی برچسب شوونیسم به آن زده شده است. «فراموش نکنیم که نخبگان کنونی روسیه هنوز در پی آنند که جزو دنیای امپریالیستی باشند… و هنوز در رویای پذیرفته شدن در باشگاه «میلیارد طلایی» [”غرب“] هستند، منتهی به عنوان یک عضو برابر… غرب هم سعی دارد شروط خود را تحمیل کند و از هیچ فرصتی برای استفاده از ضعف روسیه فروگذار نمیکند… مناقشه اوستیای جنوبی گوشهای از این وضع و آزمونی بود برای رهبری روسیه، که زیر فشار نیروهای میهندوست و حمایت وسیع مردمی مجبور به مقابله شد…» در ادامه گزارش آمده است: «ما لازم نداریم که در ”پاسداری از صلح“تجاوزکارانه به رهبری آمریکا و ناتو در نقاط مختلف دنیا شرکت کنیم… متحدان طبیعی ما ملتهای اتحاد شوروی سابقاند… کشورهای آسیایی، آمریکای لاتین و آفریقایی هستند که با مسائل مشابهی در روابط خود با مدافعان“جهانیسازی“ روبرو هستند…»
در ارتباط با فعالیتهای بینالمللی حزب و مقابله با حملات ضد کمونیستی، گزارش به تبلیغات و کارزاری اشاره میکند که ضد کمونیستها در سراسر جهان، با حمایت مالی و تبلیغاتی آمریکا و ناتو و مراکز اروپایی، به مناسبت هفتادمین سالگرد قرارداد عدم تجاوز بین شوروی و آلمان در سال ۱۹۳۹ تدارک میبینند و حزب کمونیست فدراسیون روسیه برای مقابله قاطع با این کارزار جویای همبستگی و حمایت گسترده احزاب کمونیستی و چپ در سراسر دنیاست. در همین زمینه، گزارش به تضییقات و محدودیتهای ایجاد شده برای نیروهای چپ و کمونیست، و بازداشت و پیگرد کمونیستها در سراسر جهان، به ویژه در پرتو بحران اقتصادی کنونی نظام سرمایهداری اشاره میکند و با ذکر نمونههایی از جمهوری چک، لهستان و مجارستان، به تلاشهایی اشاره میکند که در برخی از کشورهای سوسیالیستی سابق برای تصویب قانون ”یکسان دانستن کمونیسم با فاشیسم“ صورت میگیرد. اما در مقابل، به قدرت گرفتن فزاینده نیروهای چپ و کمونیست نیز توجه شده است، از جمله پیروزیهای انتخاباتی در برزیل، و نزوئلا، یونان، هندوستان… و اخیراً انتخاب رفیق کریستوفیاس به ریاست جمهوری قبرس. ضمن ذکر نقش پراهمیت نیروهای کمونیست در خاورمیانه در مخالفت با سیاستهای آمریکا و اسرائیل و همبستگی با مردم فلسطین، در گزارش آمده است که «جنبش ما باید از مرحله دفاعی بگذرد و موضع قاطع تهاجمی علیه دشمن بگیرد.»
گزارش در ادامه تحلیلی از ساختار پویای طبقاتی جامعه روسیه ارائه میدهد. «پس از کودتاهای سال ۱۹۹۱ و ۱۹۹۳… برای نخستین بار پس از ۱۹۱۷، طبقه جدیدی از استثمارگران، متشکل از اتحادی از اولیگارشی، بورژوازی و بوروکراتها در کشور پدید آمد که بخش عمدهای از تولید و قدرت را در دست دارد… بخش عمدهای از جمعیت کشور را مزدبگیران و صاحبان کسب و کار کوچک تشکیل میدهند… طبقات اجتماعی محروم و سرکوب شده را در حالت بیتفاوتی و ترس از آینده نگاه داشتهاند… بخش بزرگی از روشنفکرانی که در سالهای آخر دهه ۱۹۸۰ برای آزادی بیشتر فریاد میزدند، اینک خود را در خدمت گروه حاکم قرار دادهاند…از سوی دیگر، نارضایتی در حال افزایش است… و استثمار شدید و نابرابریهای اجتماعی بیش از حد منجر به آگاهی طبقاتی تازهای در میان زحمتکشان میشود… وظیفه ماست که وضعیت هر گروه اجتماعی را مطالعه کنیم و برای جذب آنها بکوشیم…»
گزارش سپس به امر تشکیلات حزب، به عنوان یک حزب مخالف و نه حزب حاکم، میپردازد که در حدود ۱۶۰ هزار عضو و بیشتر از ۴ میلیون هوادار فعال دارد و مهمترین وظیفه تشکیلاتی حزب را تقویت سازمانی و نظری آن میداند. جذب جوانان به حزب و یافتن زبان مناسب برای ارتباط با جوانان امروز، که اینک فقط حدود ۵ تا ۷ درصد اعضا را تشکیل میدهند از وظایف مهم حزب برشمرده شده است. دیگر موارد مورد توجه گزارش عبارتند از آزادی انتقاد و بیان آزادانه نظریات و آراء، جذب زنان و سپردن مسئولیتهای سازمانی به آنها، مسائل امنیتی در درون حزب، تربیت کادر، پرهیز از روشهای بوروکراتیک، انظباط حزبی و دموکراسی درون حزبی، جمعآوری کمکهای مالی، فعالیتهای تبلیغاتی (نشریات، تارنگارها، رادیو و تلویزیون و غیره)، فعالیت در پارلمان، در اتحادیهها، در سازمانهای غیر دولتی (NGO) و در جنبشهای اعتراضی مردمی، و نیز فعالیت در زمینه حقوق بشر به عنوان بخشهایی از مبارزه سیاسی حزب. در زمینه فعالیتهای نظری، گزارش کمیته سیاسی خواستار آن است که حزب در کاربرد اصول مارکسیسم – لنینیسم در برخورد با نظام سرمایهداری امروزی از رویکردهای مکانیکی پرهیز کند و برخوردی خلاق در تحلیل مسائل نوین امروزی داشته باشد، بدون آن که به سوسیال دموکراسی بغلتد.
در بخشهای پایانی گزارش آمده است: «ما زمانی بر این باور بودیم که میتوانیم با شرکت در انتخابات در سطوح مختلف قدرت را به دست بگیریم. اما امروز، با توجه به تقلبها و تخلفهای گسترده انتخاباتی و فشار شدید مقامهای حکومتی بر جامعه، این سناریو را نامحتمل میبینیم. اما این هم بدان معنا نیست که ما دیگر در انتخابات شرکت نکنیم. ما باید حتی از همین فرصتهای محدود سیاسی که در نظام کنونی هنوز وجود دارد، استفاده مؤثری بکنیم… ساده لوحی است اگر انتظار داشته باشیم که قدرت را دو دستی به ما تقدیم کنند. ما باید از هر امکانی – شیوهها و شکلهای پارلمانی و غیر پارلمانی مبارزه – برای تضعیف گروه حاکم و افشای ماهیت آن استفاده کنیم… ما باید حزب کمونیست فدراسیون روسیه را به عنوان یک حزب مردمی واقعی، که در اتحاد با دیگر نیروهای میهندوست قادر به پذیرفتن مسئولیت اداره کشور و نجات آن از بحران است، تحکیم و تقویت کنیم.» زیوگانف در گزارش به صراحت اعلام میکند که «رفقا، حزب ما مخالف سرسخت دولت کنونی است. این یک تاکتیک نیست. این موضع آگاهانه و اصولی ماست… مثل هر حزب جدی دیگری، وجود حزب ما نیز برای کسب قدرت است. این حق ما و وظیفه ما در برابر مردم است… ما اطمینان داریم آرمانی که ما در راه آن میرزمیم، بیتردید پیروز خواهد شد. اما راه رسیدن به موفقیت نه کوتاه است و نه آسان.»