مسایل سیاسی روز

به مناسبت جنبش 2 بهمن – حل مساله ملی در چارچوب مبارزه سراسری امکان پذیر است!

ستم ملی میراث شوم رژیم وابسته، ضد ملی و سلطنتی و از نتایح ناگوار رشد مناسبات سرمایه داری درکشور وتسلط سرمایه داری وابسته (کمپرادور) ایران به موازات نفوذ امپریالیسم درحیات سیاسی-اقتصادی میهن ما است. از روز 2 بهمن سال 1324، که در شهر مهاباد دریک گردهمایی20 هزار نفری، طی قطعنامه ای تشکیل حکومت خود مختار کردستان درچارچوب ایران اعلام گردید و زنده یاد قاضی محمد صدر حزب دمکرات کردستان ایران به ریاست این حکومت ملی ومردمی برگزیده شد، بیش از 64 سال می گذرد. درتمام این مدت جنبش حق طلبانه مردم کردستان ایران برای الغای ستم ملی و حقوق برابر، با همه فراز و نشیب ها و شکست ها و پیروزی ها با وفاداری به سنت جنبش 2 بهمن همواره به عنوان بخش جدایی ناپذیر مبارزه سراسری مردم ایران برضد استبداد، ارتجاع و امپریالیسم قلمداد شده و می شود! جنبش 2 بهمن، همچون نهصت 21 آذر در آذربایچان، مساله ملی مردم کرد ایران را مانند جزیی از مبارزه رهایی بخش سراسری مردم وتابعی از این مبارزه مطرح و درچارچوب منافع و مصالح عمده آن پیگیری وحل کرد.
ستم ملی میراث شوم رژیم وابسته، ضد ملی و سلطنتی و از نتایح ناگوار رشد مناسبات سرمایه داری درکشور وتسلط سرمایه داری وابسته (کمپرادور) ایران به موازات نفوذ امپریالیسم درحیات سیاسی-اقتصادی میهن ما است. ستم ملی پس از انقلاب به طور عمده توسط سرمایه بزرگ تجاری و متحد آن سرمایه بوروکراتیک نوین با خیانت به آرمان های مردمی انقلاب بهمن ادامه یافت و رنگ مذهبی و قرون وسطایی به خود گرفت و درحال حاضر به معضلی جدی بدل شده و چالش های خطرناکی پدید آورده است. برای درک مساله ملی و تجربیات ارزنده تاریخی دراین زمینه که نهضت 21 آذر و جنبش 2 بهمن از آن جمله اند، باید مساله ملی را آنچنان که هست به شیوه علمی درک کرد و راه حل عادلانه برای آن ارایه کرد. همچنانکه که گفته شد، ستم ملی و تبعیض دراین زمینه با پیدایش و رواج سرمایه داری وابسته درایران و نفوذ استعمار به دست این بخش سرمایه داری ایران پیوند سرشتی دارد. به دنبال وارد شدن مناسبات سرمایه داری به میهن ما، ایران وارد مرحله تمرکز سیاسی، اقتصادی ونظامی و فرهنگی با محتوی سرمایه داری وابسته شد. این تمرکز برخلاف آرمان های بزرگ انقلاب مشروطیت توسط رضاخان و با اشاره امپریالیسم انگلستان به اجرا گذاشته شد و ماهیتی ضد ملی، ضد مردمی و ضد دمکراتیک داشت.هدف عمده چنین تمرکزی که فقط با منافع سرمایه داری وابسته منطبق بود و منافع همه لایه های سرمایه داری ایران را بازتاب نمی داد، تبدیل ایران به بازار سرمایه داری انحصاری و تشدید استثمار زحمتکشان و فشار مضاعف بر خلق های کشور بود. دامن زدن به مسایل ملی، بی توجهی به فرهنگ خلق ها و نادیده انگاشتن و تحقیر آن بطور سیستماتیک انجام می گرفت و آماج اصلی آن سرپوش گذاردن بر مبارزه طبقاتی حادی بود که با پیدایش و رشد سرمایه داری جامعه ایران را در می نوردید . بنابراین مساله ملی در کشور ما برخلاف تبلیغات مسموم بلندگوهای امپریالیستی و نیروهای ارتجاعی، ریشه تاریخی نداشته و با فرهنگ و سنن تاریخی ما ایرانیان آمیخته و همزاد نیست و ربطی به ستم ملی از سوی یک قوم یا خلق بر اقوام وخلق های دیگر ندارد و اصولا چنین برداشتی با تاریخ و فرهنگ ملی ایران بیگانه است!
سرتاسر خاک ایران وطن مشترک هزاران ساله خلق هایی است که دراین پهنا می زیسته اند، می زیند و خواهند زیست، فرهنگ بزرگ و غنی ایران را نمایندگان همه این خلق ها آفریده اند و همین فرهنگ و تمدن پر آوازه و نامیرا دستاورد مشترک همه آنها است. به قول زنده یاد علی گلاویژ پژوهشگر ژرف نگر و مبرز مساله ملی درایران که از جمله رهبران شهید حزب ما درجریان فاجعه ملی است: ”هر ایرانی درهر گوشه ایران صاحب خانه است و مردمان این سرزمین باهم علاقه روحی و خانوادگی دارند و به هیچ وجه بیگانگی درکار نیست وباید دانست که اگر حل مساله ملی درایران بر روال درست قرار گیرد، خلق های برادر ایران به هم نزدیک تر و نزدیک تر خواهند شد، زیرا که برای این نزدیکی بسیاری از ریشه های تاریخی، روحی و فرهنگی وجود دارد“.
بنابر این درک صحیح از مساله ملی برای حل درست آن حائز اهمیت اساسی است و به اعتقاد ما همانگونه که تجربیات جنبش 2 بهمن ثابت می کند، مساله ملی را نه می توان انکار کرد و نه آن را به عنوان حلقه اساسی مبارزه ارزیابی کرد. محتوی و اهمیت مساله ملی در همه دوران ها یکسان نیست، باید به این موضوع برخورد مشخص تاریخی داشت. برای الغای ستم ملی و حل عادلانه مساله ضرور است، تکامل جامعه را در دوران های مختلف، خصوصیات تکامل هر کشور معین، تناسب نیروهای طبقاتی در صحنه جهان و در درون هر کشور معین، درجه فعالیت توده های زحمتکش ملت های مختلف، سطح آگاهی و تشکل آنها، سنن مبارزاتی خلق ها و جز اینها را به صورت دقیق به حساب آورده، درنظر گرفت.
علاوه براین مساله ملی و مبارزه در راه الغای ستم ملی همیشه و در همه حال تابع مبارزه طبقاتی سراسری است و نباید خارج از این چارچوب معرفی و یا ارزیابی گردد. به دیگر سخن، اگر ارتباط مساله ملی با جنبش سراسری ضد استبدادی و ضد ارتجاعی کنونی میهن ما قطع یا تضعیف شود، ضمن آنکه بخشی از نیرو و توان جنبش سراسری لطمه می بیند، مبارزه در راه الغای ستم ملی نیز تکیه گاه و ستون فقرات خود را از دست داده و به شکست منتهی خواهد شد. در دوران کنونی، امپریالیسم، به ویژه امپریالیسم آمریکا، تلاش بسیاری داشته و دارد تا از مساله ملی در ایران سوء استفاده کند. تقویت جریانات مرتجع نظیر گروهی که در استان سیستان و بلوچستان تحت نام جندالله فعالیت می کنند و به قتل، آدم ربایی، جنایت و اقدامات تروریستی مشغول هستند، خود بهتر ین گواه سیاست امپریالیسم در ایران و بطور کلی منطقه است. درست به همین دلیل تاکید بر روی سنن پرافتخار جنبش 2 بهمن اهمیت می یابد، زیرا این جنبش دمکراتیک، مردمی و ضدامپریالیستی اصول بنیادین و عام مبارزه برای حل مساله ملی و شاهراه اصلی جنبش مردم کردستان را معین کرده است که دراوضاع حساس و بغرنج کنونی حاکم بر ایران و منطقه اصولیت و صحت خود را حفظ کرده و بهترین و موثرترین قطب نمای مبارزه در راه الغای ستم ملی به شمار می آید. هرگونه دوری از این سنن و تجربیات به زیان مردم کرد و جنبش سراسری ضد استبدادی میهن ما است.تجربه های تلخ و دردناک سالیان اخیر گواه این مدعا است!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا