زنان سرپرست خانوار رنج فقر، درد تبعیض
با رژفش بحران اقتصادی و رشد تورم و گرانی سرسام آور، زندگی میلیون ها ایرانی با سقوط فاحش روبرو گردیده است، دراین میان زنان سرپرست خانوار از زمره گروه های اجتماعی به شمار می آیند که این بحران بر زندگی حال و آینده آنها بیشترین تاثیر را باقی گذارده است.
وضعیت معیشت این زنان محروم و زحمتکش در سال های اخیر با توجه به سیاست های اقتصادی-اجتماعی ارتجاع حاکم وخیم تر از قبل شده و فقر با همه زشتی خود برزندگی آنان سایه افکنده است.
درآخرین گزارشی که از اوضاع زندگی زنان سرپرست خانوار دررسانه های همگانی انتشار یافته، می توان به خوبی به ابعاد فقر و بی عدالتی درحق آنها پی برد. روزنامه سرمایه 16 آذرماه امسال در این باره با استناد به آمار و ارقام سازمان بهزیستی نوشت: ”در حالی که براساس قانون مستمری ها هر ساله باید 40 درصد حداقل حقوق و دستمزد سالانه به عنوان مستمری به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد تعلق گیرد، اما در حال حاضر مستمری آنها تنها 10 تا 20 درصد حداقل دستمزد سالانه است.“
دراین خصوص مدیر کل امور زنان سرپرست خانوار سازمان بهزیستی به خبرنگاران خاطر نشان ساخته: ”رقمی که دولت دراختیار ما گذاشته امکان اینکه بتوانیم 40 درصد حداقل حقوق و دستمزد را به زنان سرپرست خانوار بپردازیم برایمان فراهم نکرده است.“
به این ترتیب دولت احمدی نژاد از تخصیص بودجه کافی و قانونی (روی قانونی باید تاکید کرد زیرا مصوبه ارگان های همین حکومت است) برای پرداخت مستمری زنان سرپرست خانوار امتناع کرده واین درحالیست که درچند سال اخیر با توجه به قیمت جهانی نفت، دولت مشکل مالی جدی و عمده نداشته است. درسال کنونی وزارت کار و اموراجتماعی برپایه مصوبه شورای عالی کار، حداقل دستمزد را 325 هزار تومان مقرر ساخته، ولی با این حال بالاترین رقم مستمری ای که سازمان بهزیستی یا کمیته امداد به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش خود می دهند، 60 هزار تومان برای یک خانواده 5 نفر به بالا است. زنان سرپرست خانوار با یک فرزند چیزی حدود 32 هزار تومان مستمری دریافت می کنند. مقایسه این ارقام با قیمت کالاها و هزینه مسکن به معنای زندگی درزیر خط فقر سیاه است! روزنامه سرمایه 16 آذرماه درگزارش این مساله از قول مسئولان سازمان بهزیستی یادآور می شود: ”امکان اینکه بتوانیم حتی 40 درصد حداقل دستمزد را به زنان سرپرست خانوار بپردازیم، نداریم. 40 درصد حداقل دستمزد مصوبه شورای عالی کار رقمی معادل 120 تا 130 هزار تومان می شود، ولی ما درحدود 60 هزار تومان به خانوارهای 5 نفره تحت سرپرستی زنان می دهیم و مستمری زن سرپرست به عنوان یک نفر با یک فرزند 32 هراز تومان ماهانه است.“
درگزارش دیگری که چند ماه قبل توسط سایت کانون زنان ایران انتشار یافت، به واگذاری ارایه خدمات به زنان سرپرست خانوار توسط بخش خصوصی اشاره گردیده بود و یکی از بخش های سیاست اصلاح ساختار اقتصادی که دولت ارتجاع حاکم به شدت از اجرای آن پشتیبانی می کند خصوصی سازی تحت بهانه کاهش هزینه ها و کوچک سازی دولت است که مطابق آن بسیاری از امور کلیدی و موثر اجتماعی و اقتصادی از جمله ارایه خدمات به زنان سرپرست خانوار، بیمارستان های تامین اجتماعی، خدمات مربوط به معلولان و جز اینها به بخش خصوصی واگذار خواهد شد. درنخستین گام دولت ضد مردمی احمدی نژاد اعلام داشته، 30 هزار زن سرپرست خانوار خدمات خود را از بخش غیر دولتی (خصوصی) خواهند گرفت.
درمخالفت با این برنامه خصوصی سازی پایگاه اطلاعاتی کانون زنان 5 اذر ماه امسال از جمله نوشت: ”وضعیت زنان سرپرست خانوار کشور با استانداردها فاصله بسیار دارد و اقدامات سازمان بهزیستی در قالب واگذاری ارایه خدمات به زنان سرپرست خانوار به بخش خصوصی دربهبود وضعیت این دسته از زنان تاثیری ندارد….اگر بخش هایی که بهزیستی تحت عنوان بخش خصوصی از آنها یاد می کند تاکنون درست عمل کرده پس چرا بعد از سال 1382 یعنی سال واگذاری خدمات زنان سرپرست خانوار به بخش خصوصی وضعیت این زنان تغییری نکرده است؟“
واگذاری ارایه خدمات زنان سرپرست خانوار به بخش خصوصی آن هم بخش خصوصی دلال و سودجوی ایران رنج و فقر این زنان را بیش از پیش افزایش داده و فرزندان آنان را به کام تباهی خواهد کشید. آنچه درخصوص وضعیت زنان محروم سرپرست خانوار باید درنظر گرفت، رشد این گروه به میزان قابل توجهی است. بنابه آمار سازمان بهزیستی درسال 1385 بیش از 1 میلیون و 641 هزار زن سرپرست خانوار سرشماری شد. مدیر کل دفتر امورزنان و خانواده سازمان بهزیستی دراین مورد به خبرنگاران تاکید کرده است: ”درسرشماری سال 1375، 1میلیون زن سرپرست خانوار درکشور داشتیم که تعداد آنها درسال 1385 به 1 میلیون و 641 هزار نفر رسیده است درحالیکه اگر قرار بود روند رشد آنها همان روند سال های گذشته را طی کند درسال 1385 باید 1 میلیون و 100 هزار زن سرپرست خانوار درکشور می داشتیم.
بنابر این رشد تعداد جمعیت زنان سرپرست خانوار بیش از 35 درصد بیشتر از رشد مورد انتظار بوده است که به منزله هشدار است وباید برنامه ریزی دقیقی برای آنها شود اما متاسفانه توجهی به این مساله نمی شود. درزمینه زنان سرپرست خانوار تاکنون سیستم رفاهی خیلی خوب عمل نکرده است، با اینکه رشته مطالعه خانواده دردانشگاه ها ایجاد شده اما به بحث زنان سرپرست خانوار نپرداخته و درحال حاضر متخصصی دراین زمینه نداریم.“
علاوه بر همه این ها به تصریح کلیه کارشناسان و فعالان حقوق زنان و مبارزان جنبش زنان کشور، زنان سرپرست خانوار شاید بیش از زنان دیگر از تبعیض و قوانین ناعادلانه صدمه دیده و می بیند. درحقیقت این زنان محروم و ستمدیده از سویی درد تبعیض را بر شانه های خود می کشند و از دیگر سو داغ فقر را برپیشانی دارند.
به گزارش رسمی سازمان بهزیستی 50 درصد زنان سرپرست خانوار از یک بیماری رنج می برند وسلامت جسمی و روانی آنان در مخاطره قرار دارد و درنتیجه فرزندان معصوم این زنان در معرض انواع آسیب های اجتماعی هستند. درهمین گزارشات با صراحت عنوان می شود درکل کشور 50 درصد خانوارهای تحت سرپرستی زنان جزء فقیرترین گروه ها هستند و سوء تغذیه بالایی دراین خانواده ها شیوع دارد. برنامه و سیاست های رژیم ولایت فقیه عامل اصلی فقر و تبعیض درحق زنان سرپرست خانوار است. حمایت از منافع و حقوق این زنان محروم و ستمدیده نباید در برنامه های مبارزاتی جنبش زنان و جنبش دمکراتیک سراسری مردم نادیده گرفته شود!