آمریکای لاتین در مسیر تحولات جدید
در چند ماه اخیر، کشورهای آمریکای لاتین دست به تغییرات جدیدی در قوانین کشورشان و در راه تسریع تحولات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی زده اند. در بولیوی ، ”اوو مورالس“ رییس جمهوری بولیوی، برای تضمین عدم بازگشت کشور به شرایط گذشته و سرعت بخشیدن به تغییرات اقتصادی کشور، اعلام رفراندوم برای تغییر در قانون اساسی کرد و توانست بیش از 61.97 درصد آرا ی مردم را به دست آورد. بنا به تغییر جدید در قانون اساسی ، که طرح اولیه آن در سال 2006 صورت گرفت، دسترسی بومیان بولیوی به خدمات اجتماعی ، تحصیل و بهداشت افزایش خواهد یافت و دولت نقش اصلی و تععین کننده را در مدیریت اقتصاد و کنترل منابع طبیعی بر عهده خواهد گرفت. این انتخابات علاوه بر تقویت نیروهای مترقی بولیوی ، ضربه ای جدی به نیروهای راست این کشور بود که پس از روی کار آمدن دولت مورالس ، تلاش کرده اند تا با پشتیبانی ایالات متحده، با تجزیه طلبی و تخریب در منابع نفتی و گازی بولیوی، در دولت مورالس اختلال و عدم ثبات ایجاد کنند.
در روز 15 ماه مارس مردم السالوادور با انتخاب ”ماریسو فونس“ نامز جبهه آزادی بخش ملی ”فارابوندو مارتی“ به حکومت نیروهای دست راستی در این کشور خاتمه دادند و دوران نوینی را برای بازسازی مردمی این کشور آغاز کردند.
دولت ونزوئلا نیز در 15 فوریه، در رفراندومی، با به دست آوردن 54.85 درصد آرا، قانون انتخابات ریاست جمهوری را، که محدود به انتخا ب شدن دردو دوره را می کرد، تغییر داد و امکان انتخاب چندین باره را جایگزین آن کرد. هدف از این تغییر، ایجاد امکان برای پیشبرد پیگیر استراتژی اقتصادی بود. چنین تغییری زمینه لازم را برای دولت به وجود می آورد تا با ادامه کار خود، طرح های اقتصادی را بدون توقف و طبق برنامه های تنظیم شده و تحت نظارت دولت ، به پیش ببرد. به دنبال رفراندوم های انجام شده در بولیوی و ونزوئلا، ”رافائل کوررا، رییس جمهور اکوادور ، نیز در روز 10 مارس ، در مصاحبه ای با نشریه ”ال تلگرافو“ ، اعلام کرد که در روز 26 آوریل 2009، در این کشور انتخابات زود رس صورت خواهد گرفت، تا دولت او بتواند با تغییر در مجلس کشور و با به دست آوردن اکثریت نمایندگان در مجلس ، روند تغییرات را سرعت بخشیده و از سیاست های بازدارنده ، مخرب و ایجاد عدم ثبات به وسیله بخشی مشخصی از نمایندگان مجلس ، جلوگیری به عمل آورد.
”کوررا“ در مصاحبه خود ، در باره این اقدام اضافه کرد : ” .. برای تغییر در کشور ، من نیاز دارم تا به ریاست جمهوری خود ادامه بدهم، و….به همین دلیل نیز نیاز به یک اکثریت در مجلس داریم . ما قدرت را به خاطر داشتن قدرت نمی خواهیم، ما به قدرت نیاز داریم تا بتوانیم سیستم را تغییر بدهیم.“ او اخطار کرد که ، پیروزی در این انتخابات شرط لازم برای ادامه روند اصلاحات است و در غیر این صورت به مفهوم بازگشت به گذشته خواهد بود. او به رغم نظر سنجی های انجام شده که او او را شانس مسلم پیروزی می دانند، اعلام کردکه همه چیز در روز 26 آوریل مشخص خواهد شد، و تا آن روز حوادث بسیاری ممکن است اتفاق بیافتد، از جمله این که بنا به شواهد به دست آمده ، قرار بود تا دولت اورا متهم به دریافت پول از فروش مواد مخدر کنند. حرکت های اخیر در کشورهای آمریکای لاتین به صورت تغییر در قوانین این کشورها دو هدف اصلی را دنبال می کنند. هدف اول، ایجاد شرایط ضروری برای پیشبرد تغییرات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی به سود اکثریت مردم که بنا به قوانین گذشته و قدیمی این کشورها، دولت از اختیار کامل برای این تغییرات برخوردار نیست و هدف دوم برای دولت های این کشورها به دست آوردن پشتیبانی وسیع مردم در تسریع تغییرات و مشارکت آنها در مهم ترین مسایل کشور است. آنچه که مردم را به آینده کشورشان پیوند می دهد و پشتوانه نیرومندی را در تحولات آینده ایجاد می کند.
اما ایجاد تغییرات به سادگی صورت نمی گیرد و نیروهای مخالف دولت ، که به طور عمده از کلان سرمایه داران و ملاکان بزرگ و مدیران بخش های اقتصادی بزرگ کشور هستند، در کنار دخالت ها و تهدید های ایالات متحده، سد بزرگی در راه ایجاد تغییرات هستند و در تلاشی دایمی می کوشند تا با ایجاد عدم ثبات، کار شکنی و توطئه و یا حتی تهدید نظامی ، از عمیق تر شدن تحولات جلوگیری کنند و یا در صورت امکان ، شرایط را به گذشته برگردانند. با این که براساس تحولات و پیشرفت هایی که در آمریکای لاتین صورت گرفته است ، بسیاری بر این باورند که روند تغییرات و استقلال این کشورها از ایالات متحده ، غیر قابل بازگشت به نظر می رسد، با این حال ، ایالات متحده سیاست های مخرب و مزورانه ای را در قبال این کشورها اتخاذ کرده است . سیاست هایی که در دوران ریاست جمهوری جرج بوش ، از طریق تحریم، خرابکاری ، تبلیغ و تهدید فشار های نظامی ، برضد این کشورها اعمال شد. با روی کار آمدن دولت ”اوباما“ ، به باور برخی ، چنین سیاست هایی می بایست و می توانست تغییر یابد و قدم هایی در جهت به رسمیت شناختن حقوق قانونی این کشورها برداشته شود . اما آنچه که از برنامه های اعلام شده دولت ”اوباما“ بر می آید، دال بر ادامه کلی سیاست های پیشین در پوششی متفاوت و مداخله های بیشتری در منطقه از سوی آمریکا می باشد.
هیلاری کلینتون، در نشستی که درروز 23 ژانویه در وزارت خارجه ایالات متحده داشت، بر روی حرکت ها و گفت و گوهای دیپلماتیک تاکید کرد، آنچه که در تضاد با نظرات پیشین او بود . کلینتون در مقاله ای که در شماره 86 ، اکتبر 2007، مجله ”مسایل خارجی“ (Foreign Affairs ) نوشته بود، دولت بوش را به بی توجهی و سهل انگاری در مورد امور آمریکای لاتین متهم کرده و اظهار داشته بود که این سهل انگاری باعث عقب نشینی و افت اقتصادی و محدود شدن دمکراسی در بخشی از کشورهای آمریکای لاتین شده است. او با اشاره به شرایطی که پیش آمده ، خواستار ”دخالت ” بیشتر و نیرومند تر شده است. کلینتون در جلسه بررسی گزارشی که از سوی ”کمیته نیروهای مسلح“ سنا ی این کشور، در روز 14 مارس 2008، ارایه شده بود، حضور داشت، خواستار لغو محدود یت های برنامه های نظامی ایالات متحده برضد کشور هایی در آمریکای لاتین شد که حاضر نیستند قرار داد های ”امنیتی ” دوجانبه را امضا کنند. چند روز پس از دیدار کلینتون از وزارت کشور، ، معاون وی ” جیمز استین برگ“ ، که به تازه گی به این مقام منصوب شده بود، در سخنان خود گفت: ” دوستان و شرکای ما در آمریکای لاتین ، از ما انتظار دارند تا ایالات متحده در برابر دولت هایی مانند ونزوئلا و بولیوی، که بر سر قدرت هستند و سیاست هایی را اعمال می کنند که منافع مردم شان و منطقه را تامین نمی کنند، رهبری قدرت مندتری را ارایه کند و به آنها یاری برساند.“
این تهدیدها و برنامه ها در شرایطی صورت می گیرد که دولت آمریکا از زمان بوش تا کنون ، از سال 2000 به بعد، بیش از 5 میلیارد دلار ، به صورت وسایل نظامی و کمک در قالب ” طرح کلمبیا“ و تحت پوشش ”مبارزه با مواد مخدر“، به دولت دست راستی و فاسد این کشور کمک کرده است. هر چند که فعالیت ” طرح کلمبیا ” تحت نام ”مبارزه با مواد مخدر ” صورت می گیرد، اما هدف اصلی آن از سویی مبارزه با نیروهای ترقی خواه ” ارتش انقلابی کلمبیا“ (FARC) ، و از سویی دیگر تغذیه نیرو های ضد انقلابی برضد سایر کشورهای مخالف با آمریکاست.
سخنان و اقدام های مخرب و غیر قانونی ایالات متحده برضد کشورهایی صورت می گیرد که بر اساس رای مستقیم مردم و بر اساس مبارزات مردم همین کشورها به قدرت رسیده اند. کشورهایی که دولت های آنها با رسیدن به قدرت ،به تغییرات اساسی در کشور و در راه منافع اکثریت مردم ، دست زده اند و دیگر حاضر نیستند آزمایشگاه سیاست های غیر انسانی ایالات متحده باشند.
دولت های مردمی و چپ گرای آمریکای لاتین با فراخواندن مردم برای شرکت در همه پرسی ها ، علاوه بر مبارزه با سیاست های تجاوز کارانه ایالات متحده که تحت نام ” گسترش دمکراسی ” و ” دفاع از منافع مردم“ صورت می گیرد، کوشش در جلب پشتیبانی مردم برای تسریع کردن روند تحولات کشور، و وارد کردن آنها به عرصه مسایل سیاسی اجتماعی کشور دارند.
در حالی که ایالات متحده ، به همراه سایر کشورهای بزرگ سرمایه داری ، از پیدا کردن راهی برای پایان بخشیدن به فاجعه اقتصادی که گریبان آنها را گرفته است ، عاجز مانده است، کشورهای آمریکای لاتین، به و یژه در جنوب آن، در راه تجربه سیستم سیاسی کارایی هستند که راه تحولات اجتماعی و اقتصادی در این کشور را مهیا می سازند. تغییرات صورت گرفته در این کشورها ، کنترل منابع انرژی را در اختیار مردم قرار می دهد و باعث ایجاد هرچه بیشتر ثبات آنها می شود.
رفراندوم ها و تغییرات در قوانین اساسی این کشورها ، بر خلاف ادعای اعضای دولت اوباما، نه در راه قبضه کردن قدرت ، بلکه در راه تقویت ثبات کشور و دادن قدرت واقعی به دست مردم و نهاد های برآمده از اراده خلق است. این دولت ها به خوبی درک کرده اند که با حضور مردم در صحنه و دادن قدرت به دست مردم ، می توانند با تهدیدها و ترفند های ایالات متحده به مقابله بپردازند.