برنامه های ارتجاع و کودتاچیان حاکم و وظایف دشوار جنبش مردمی
رژیم کنونی حاکم بر کشور ما، خصوصاً در پی کودتای انتخاباتی اخیر، رژیمی بیش از پیش نظامی-انتظامی است که برای ادامه حیات خود به سمت تشدید سرکوب و تبدیل حاکمیت سیاسی-اقتصادی به نوعی ”خلیفه گری“ قرون وسطایی حرکت می کند. مخالفت با این شیوه حکومتی با توجه به همه امکانات گسترده ارتجاع نیازمند سازمان یافتگی جنبش مردمی، ایجاد ائتلاف های بیش از پیش گسترده مبارزاتی و پیگیری و هوشیاری همه نیروهای ترقی خواه و آزادی طلب میهن ماست علی خامنه ای، رهبر کودتاچیان و ولی فقیه رژیم، طی حکمی که امروز، دوشنبه 12 مرداد ماه، از سوی رئیس دفتر او قرائت شد، محمود احمدی نژاد را برای بار دوم به سمت ریاست جمهوری رژیم ورشکسته ولایت فقیه منصوب کرد. خامنه ای در این حکم از احمدی نژاد، به عنوان ”مرد شجاع، و سخت کوش و هوشمند“ یاد کرد. احمدی نژاد نیز در سخنانی، ضمن تکرار مواضع روز های اخیر سران ارتجاع و متهم کردن ”دولت های خارجی“ به دخالت در اوضاع ایران، انگیزه مداخله خارجی در امور ایران را جلوگیری از مطرح شدن ”الگوی جدید مردم سالاری الهی در سطح جهان“ اعلام کرد.
در این مراسم علی لاریجانی، رئیس مجلس، محمود شاهرودی، رئیس قوه قضائیه و احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، و احمدی نژاد، در جایگاه مخصوص، در کنار خامنه ای حضور داشتند. بر خلاف مراسم سال 1384، هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی در این مراسم شرکت نکردند.
برگزاری مراسم تنفیذ احمدی نژاد، بر رغم اعتراضات میلیونی توده ها بر ضد نتایج تقلبی اعلام شده در مورد انتخابات و پایمال شدن رای میلیون ها ایرانی و همچنین در شرایطی که رژیم محاکمات فرمایشی و شوهای مشمئز کننده قربانیان شکنجه را برای ایجاد جو رعب و وحشت به راه انداخته است نشانگر برنامه سران کودتا و تاریک اندیشان حاکم برای تنگ تر کردن حلقه محاصره بر ضد جنبش اعتراضی و ادامه شیوه حکومتی بیش از پیش سرکوب خشن و متکی بر نیروی نظامی-انتظامی است که دیگر حتی توان تحمل بخش های گسترده یی از موتلفان دیروزی خود را ندارد.
اجرای برنامه تنفیذ احمدی نژاد، از سوی سران کودتا همچنین با امید به نقطه پایان گذاشتن بر ادامه اعتراضات مردمی و جلوگیری از گسترش بیش از پیش بحران در بدنه رژیم و حرکت به سمت ”عادی سازی“ اوضاع کشور است.
آنچه سران ارتجاع از درک آن عاجز به نظر می رسند این است که تحمیل محمود احمدی نژاد به مجموعه حاکمیت، آنهم با توجه به کارنامه سیاه دولت احمدی نژاد و عملکرد آن در چهار سال گذشته، در عرصه های گوناگون، هزینه سنگینی برای مجموعه رژیم ولایت فقیه به همراه داشته است که اثرات آن بسیار طولانی و سنگین خواهد بود. بی اعتباری بیش از پیش علی خامنه ای، به عنوان ولی فقیه رژیم، که امروز به شکل بی سابقه و علنی یی از سوی شماری از رهبران مذهبی به چالش کشیده شده است، بی شک کار ولی فقیه رژیم را با دشواری های روز افزونی رو به رو خواهد کرد. نکته دیگر اینکه یورش خشن و گسترده سران کودتا به بخش گسترده یی از نیروهای دیروزین حاکمیت، که حاضر به پذیرش تقلبات گسترده کودتاچیان در انتخابات نبودند، شکاف عمیق و بی سابقه یی را در درون حاکمیتی که بر اساس نظریه ”وحدت کلمه“ خمینی بنا شده بود پدید آورد که بی شک پایه های اجتماعی رژیم را بیش از پیش متزلزل خواهد کرد.
و بالاخره تهاجم علنی و خشن سران رژیم به حقوق محدود مردم و پایمال کردن رای میلیون ها ایرانی، آنچنان موج گسترده یی از اعتراض و همبستگی توده ای در مقابله و مبارزه بر ضد سران ارتجاع را برانگیخت که در طول حیات سی ساله رژیم ولایت فقیه بی سابقه بوده است. بیشترین هراس سران ارتجاع نیز از همین جنبش گسترده توده ای و توان آن برای ادامه مبارزه در اشکال مختلف است. بیهوده نبود که خامنه ای در نماز جمعه پس از انتخابات ضمن اعلام خطر درباره این جنبش از جمله گفت: ”امروز يك لحظه حساس تاريخي براي كشور است و نگاهي به وضع دنيا، خاورميانه، كشورهاي همسايه و همچنين وضع اقتصادي جهان ثابت مي كند كه در نقطه تاريخي قرار داريم، بنابراين همه وظيفه داريم كه در اين مرحله تاريخي هوشيار و دقيق باشيم و اشتباه نكنيم. ”
و بالاخره اعتراف به فشارهای جنبش مردمی و این موضوع که سران ارتجاع مصمم اند اجازه ندهند تا اصل حاکمیت مردم برقرار شود و در ضمن تهدید مخالفان سیاسی به سرکوب خشن: ”برخي ها بدانند كه با حركات خياباني نمي توان اهرم فشار بر ضد نظام بوجود آورد و مسئولان را وادار كرد تحت عنوان مصلحت زير بار خواسته هاي آنها بروند چرا كه تن دادن به مطالبات غير قانوني زير فشار، شروع نوعي ديكتاتوري است… اينگونه تصورات و محاسبه ها، اشتباه است و اگر اين تصورات غلط، عواقبي هم پيدا كند مستقيما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد بود كه اگر ضروري شد مردم آنها را در وقت لازم خواهند شناخت.“
بی شک سران ارتجاع در روزهای آینده تلاش گسترده یی را برای ”عادی سازی“ شرایط کشور با ادامه محاکمات فرمایشی و تشدید فشار بر روی نیروهای سیاسی مخالف برای تن دادن به حکم ”ولی فقیه“ و ادامه ریاست جمهوری احمدی نژاد برای چهار سال آینده شروع خواهند کرد. امید ارتجاع این است که با اعمال خشونت گسترده، جنبش مردمی و نیروهای اصلاح طلب و دگراندیش را مرعوب و خانه نشین کنند. مقابله با این برنامه ارتجاع یکی از مهم ترین و دشوار ترین چالش های نیروهای سیاسی و مردمی میهن ماست. به رسمیت نشناختن دولت غاصب و تحمیل شده محمود احمدی نژاد در کنار ادامه مبارزه با استفاده از همه امکانات موجود یگانه راه مقابله با برنامه های رژیم است.
نکته دیگری که تأمل بر آن در شرایط حساس کنونی ضروری است، مسئله ضرورت همکاری های گسترده تر نیروهای سیاسی مخالف استبداد و تلاش برای حرکت به سمت ایجاد جبهه یی فرا گیر از همه نیروهای ضد استبداد با حضور گسترده ترین طیف نیروهای سیاسی و اجتماعی است. بدون جضور پررنگ نیروهای اجتماعی در صحنه مبارزه، رژیم خواهد توانست با اتکاء به حربه سرکوب جنبش مردمی و نیروهای سیاسی اصلاح طلب و آزادی خواه را با دشواری های جدی یی رو به رو کند و برنامه های خود را به پیش ببرد.
رژیم کنونی حاکم بر کشور ما، خصوصاً در پی کودتای انتخاباتی اخیر، رژیمی بیش از پیش نظامی-انتظامی است که برای ادامه حیات خود به سمت تشدید سرکوب و تبدیل حاکمیت سیاسی-اقتصادی به نوعی ”خلیفه گری“ قرون وسطایی حرکت می کند. مخالفت با این شیوه حکومتی با توجه به همه امکانات گسترده ارتجاع نیازمند سازمان یافتگی جنبش مردمی، ایجاد ائتلاف های بیش از پیش گسترده مبارزاتی و پیگیری و هوشیاری همه نیروهای ترقی خواه و آزادی طلب میهن ماست.