ترقی خواهان جهان می گویند: احمدینژاد در سوی غلط تاریخ قرار دارد!
در تاریخ سیاست جهان میتوان نمونههای مشابهی را ذکر کرد، اما اگر تفاوتی هم میان آنها باشد، باید گفت که رژیم تئوکراتیک ایران به روشنی ثابت کرده است که در جانب ناحق تاریخ قرار دارد و مورد غضب آن است. حامیان جنبش صلح، استقلال، آزادی و رهایی ایران نباید به آن سو کشیده شوند
حمایت افکار عمومی و همبستگی نیروهای دموکراتیک و مترقی جهان با جنبش حق طلبانه مردم ایران روز به روز ابعاد گسترده تری می یابد. از قطعنامه های همبستگی اتحادیه های کارگری و نامه های اعتراضی شوراهای اتحادیه های کارگری به سفارتخانه های رژیم گرفته تا برگزاری روز جهانی همبستگی بی سابقه با مبارزات مردم ایران، در هفته اول مردادماه در شهرهای بزرگ در هر پنج قاره جهان، ابتکارعمل نیروهای ترقی خواه را مرزی نیست. در این راستا بسیاری از احزاب کمونیست و کارگری جهان با مسئولیت تحسین برانگیز و بر رغم کوشش های محتوم کارگزاران رسمی و غیر رسمی رژیم، از طریق برگزاری جلسات توضیحی، انتشار بیانیه ها و مقالات سعی به توضیح گوشه های بغرنج تحولات و سعی به روشنگری اقکار عمومی و جلب همبستگی جنبش های کارگری کشورهای خود کرده اند. کوشش اعضاء و هواداران سازمان های حزب توده ایران در توضیح ماهیت برحق، مردمی و دموکراتیک جنبش مردمی میهن مان در هفته های اخیر در راستای گسترش جنبش همبستگی بین المللی تاثیر فراوانی داشته است. از کار توضیحی رفقای حزبی برای شرکت کنندگان فستیوال های احزاب کمونیست در کشورهای گوناگون اروپا گرفته، تا شرکت آنان در تظاهرات اعتراضی در پایتخت ها و شهرهای بزرگ جهان، تا تماس با روزنامه ها و آژانس های خبری جهان برای اطلاع رسانی در مورد جنایات رژیم، توده ای ها همراه جنبش اعتراضی برحق مردم بوده اند.
حضور نمایندگان رهبری حزب در جلسه هیئت اجرائیه حزب کمونیست بریتانیا، ملاقات نماینده کمیته مرکزی حزب با دفتر بین المللی حزب کمونیست پرتغال، گفتگو و تبادل نظر با رهبری حزب کمونیست یونان، سخنرانی نماینده حزب در اجلاس ویژه تحولات ایران که از سوی حزب کمونیست کانادا سازمان داده شده بود، برخی از مجموعه فعالیت هائی است که از سوی حزب توده ایران برای گسترش جنبش همبستگی با مردم ایران انجام شده است. صدها گزارش، مقاله و تحلیل همه جانبه در ارگان های احزاب برادر منتشر شده است. گزارش نمودهای این فعالیت ها به تدریج در نامه مردم منتشر خواهد شد. در زیر یک دستاورد نمونه چنین فعالیت هایی برای اطلاع خوانندگان نامه مردم ارائه می شود.
مقاله زیر در در روزنامه چپ «مورنینگ استار» چاپ لندن، نشریه «جهان هفتگی مردم»- ارگان حزب کمونیست ایالات متحده آمریکا، و نشریه پر تیراژ «هاراوگی»- ارگان آکل، حزب رحمتکشان مترقی قبرس، منتشر شده است. متن مقاله به شرح زیر است.
رویدادهای اخیر ایران در پی «خود-گزینش مجدد» محمود احمدینژاد را باید با توجه به مجموعه شرایط تحلیل کرد.
داوری درست در مورد رویدادهای اخیر در ایران و «خود-گزینش مجدد» پرزیدنت محمود احمدینژاد مستلزم نگاه به تصویر جامع اوضاع، چه داخلی و چه بینالمللی، است. برخی از فعالان سیاسی، که میتوان آنها را در زمینههای دیگر جزو نیروهای ضدامپریالیستی بیرون از ایران دانست، در نتیجه واکنشهای داخلی و خارجی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری اخیر، در مورد پیشزمینه داخلی و تاریخی کارزار این انتخابات دچار ابهام نظر و ایهام شدهاند. عمدهترین عامل این اعوجاج نظری، واکنش دولت آمریکا نسبت به «پیروزی» احمدینژاد بوده است. اما استناد به واکنش آمریکا، به عنوان نقطه شروع برای ارزیابی رویدادهای اخیر در ایران، روشی تردید برانگیز است؛ و بدتر از آن اینکه این خطر را دارد که در برهوت نقشههای سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی سرگردان شویم. باید توجه داشت که نه آمریکا و نه دیکتاتوری حاکم در تهران هیچکدام مقاصد و تحلیلهای خود را به شیوه های گوناگون و بیان های متقاوت مطرح نمی کنند. برای روشن شدن این دوگانگی یک نمونه ذکر میشود. همین چند ماه پیش بود که دولت و رسانههای ایالات متحد آمریکا از احتمال گشودن یک جبهه نظامی سوم در ایران سخن میگفتند، در حالی که همان موقع رژیم ایران به هارت و پورت و دادن شعارهای توخالی ضدصهیونیستی و ضدآمریکایی مشغول بود، و در عین حال، برای برقراری همکاریهای اقتصادی و نظامی با آمریکا تلاش میکرد. دولت آمریکا هم به سهم خود، و با احتیاط و دوراندیشی، در ازای همکاری ایران با آمریکا و عدم مداخله این کشور در عملیات آمریکا در افغانستان، به ایران قول عدم دخالت میداد. بر همین اساس بود که برخی پیشنهاد همبستگی تام و تمام با فاشیستهای بنیادگرای افغانستان را مطرح کردند که خود با مخالفت ملیگرایان بنیادگرا در ایران رو به رو هستند، البته بر اساس اصول مذهبی و نه بر مبنای مواضع سیاسی.
چراغ سبز تهران به عملیات اقتصادی و نظامی آمریکا در افغانستان این امکان را به آمریکا داد که در ضمن ادامه دادن به سخنپراکنیهای ضد ایران، دیگر دم از تهدیدهای نظامی نزند. به این ترتیب بود که انتصاب دوباره احمدینژاد با استقبال آمریکا رو به رو شد که به طور ضمنی، نگرانی خود را از نقض روند دموکراتیک انتخابات با ایما و اشاره اعلام کرد و برای کشتار مردم در تظاهرات پس از انتخابات اشک تمساح ریخت، مردمی که به صرف بیان نگرانیهای دموکراتیک خود در شهرهای بزرگ ایران به خیابانها آمدند اما توسط اراذل احمدینژاد هدف گلوله قرار گرفتند. اساساً از همان آغاز انتخابات در ایران احتمال تقلب در آن میرفت. وقتی یک حکومت دیکتاتوری با مخالفت گسترده مردم رو به رو میشود، همیشه احتمال چنین پیامدی هست. اما حضور و شرکت میلیونی مردم در انتخابات، رژیم دیکتاتوری را به موضع تدافعی میکشاند.
احمدینژاد از همان زمان که برای نخستین بار «انتخاب» شد، در سراسر جهان خود را به عنوان یک رهبر کبیر مطرح کرد: لاف زد که با خدا گفتگو کرده است، هولوکاست نازیها را انکار کرد، حقوق بشر را در ایران پایمال کرد، و مخالفان را به زندان انداخت. باید توجه داشت که احمدینژاد، پیش و بیش از هر چیز نماینده مشتاق و آماده به خدمت طبقه سوداگر تجاری و تئوکراتیک ایران است، همان طبقهای که تقریباً سی سال است آمال و آرمانهای ضدامپریالیستی انقلاب ۵۷ را زیر پا گذاشته است، طبقه کارگر و سازمانهای دانشجویی را سرکوب کرده است، دست به اعدام و شکنجههای وحشیانه و خشن زده است، محدودیتهای شدیدی را در مورد حقوق زنان و معتقدان به مذاهب دیگر اعمال کرده است، و با وجود همه اینها اکنون در لباس شبه ضدامپریالیستی ظاهر میشود. واقعیت این است که این رئیس جمهور نمیتواند خود را در پس چنین لباس ظاهری پنهان کند. هرگونه ارزیابی مترقیانه از واقعیت سیاسی ایران باید بر این اساس صورت بگیرد. بخشهای وسیعی از مردم ایران بر همین واقعیتها تکیه کردهاند و میکنند، و برای بیان اعتراض خود به خیابانها آمدهاند. تجربه این مردم اساس آگاهی آنهاست و آنها را به اعتراض کشانده است. مثل همه دیکتاتوریهایی که با مخالفت دموکراتیک مردم رو به رو میشوند، رژیم ایران نیز با خشونت و ایجاد تراژدی به این اعتراضها پاسخ داد. اکنون زمان آن است که تودههای مردم ایران و سازمانهای خودجوش و مستقل آنها مورد حمایت قرار گیرند. رژیم مذهبی ایران کماکان مواضع و رفتار گذشتهاش را ادامه میدهد: در پشت ارتباطات تجاری با کشورهای دیگر پنهان میشود، ادعا میکند که دست و توطئه خارجی در کار است، در پی یافتن سپربلا و انداختن گناه به گردن آن است، و طبق معمول با مشت آهنین به مردم پاسخ میدهد.
در تاریخ سیاست جهان میتوان نمونههای مشابهی را ذکر کرد، اما اگر تفاوتی هم میان آنها باشد، باید گفت که رژیم تئوکراتیک ایران به روشنی ثابت کرده است که در جانب ناحق تاریخ قرار دارد و مورد غضب آن است. حامیان جنبش صلح، استقلال، آزادی و رهایی ایران نباید به آن سو کشیده شوند.