در حاشیة رویدادهای هفته ای که گذشت
اعمال فشار هدفمند برجنبش دانشجویی کشور
وقتی شکنجه گر در نقش وکیل و قاضی ظاهر می شود! اعمال فشار هدفمند برجنبش دانشجویی کشور
کودتاچیان با آگاهی از نقش و جایگاه جوانان و جنبش دانشجویی درتحولات کشور و حضور موثر و ارزنده آنان درمبارزه سراسری علیه کودتای انتخاباتی، با نزدیک شدن زمان گشایش دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی بر شدت اعمال فشار خود برجنبش دانشجویی افزوده اند. درحالیکه ده ها دانشجوی عدالت جو و میهن دوست دروقایع اخیر دستگیر و درزندان بسر می برنند و از سرنوشت برخی از آنان اطلاعی دردست نیست. موج صدور احکام انضباطی دانشگاه های سراسر کشور را فراگرفته است. دردانشگاه تهران، شیراز، مشهد، همدان، تربیت معلم، پلی تکنیک(امیرکبیر) و دانشگاه صنعت نفت اهواز، بسیاری از دانشجویان به کمیته های انضباطی فراخوانده شده و مورد تهدید قرار گرفته اند. دراین باره خبرنامه امیرکبیر 14 مرداد ماه درگزارشی از جمله نوشت: ”در دانشگاه تربیت معلم، صدور احکام انضباطی برای دانشجویان پس از احضارهای اولیه آغاز شد. پس از موج گسترده احضارها به کمیته انضباطی در دانشگاه تربیت معلم و درحالی که کماکان به تعداد احضار شدگان به کمیته ی انضباطی افزوده می شود، دو دانشجو این دانشگاه به محرومیت از ترم های تحصیلی محکوم شدند.“
علاوه براین دردانشگاه تهران تاکنون حداقل بیست دانشجو به کمیته های انضباطی معرفی و مورد تهدید قرار گرفته اند. به این دانشجویان گفته شده درصورت ادامه فعالیت اخراج خواهندشد. خبرنامه امیرکبیر 13 مرداد ماه گزارش داد: ”از دانشگاه صنعت نفت اهواز نیز طی هفته های پس از انتخابات بیش از 10 دانشجو به دلیل اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت شدند. اکثر این دانشجویان به درخواست سپاه بازداشت شده اند. درروزهای اخیر نیز حداقل چهار دانشجو از سوی کمیته انضباطی بازجویی شده اند.“
درحال حاضر ده ها دانشجو دردانشگاه های مشهد و شیراز احکام احضاریه به کمیته انضباطی دریافت کرده اند. خطر اخراج و محرومیت از تحصیل برخی از آنان را تهدید می کند. بازداشت، تعلیق ترم تحصیلی و اخراج از دانشگاه به عنوان اهرم فشار از سوی کودتاچیان و ارتجاع حاکم علیه جنبش دانشجویی به کار گرفته می شود. مرتجعان با نزدیک شدن زمان بازگشایی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی، از مبارزه دانشجویان و گسترش آن به جامعه نگران هستند و از این رو از هم اکنون با اعمال فشار هدفمند سعی در مهار جنبش دانشجویی دارند. هراس ارتجاع تبدیل دانشگاه به مرکزی برای مبارزه علیه کودتای انتخاباتی پس از آغاز به کار دولت ضد مردمی احمدی نژاد است. حفظ وحدت درصفوف جنبش دانشجویی و برخورد و عمل سنجیده و حساب شده و تشدید اعتراضات درپیوند با پیکار همگانی توده ها، می تواند توطئه کودتاچیان را عقیم بگذارد!
وقتی شکنجه گر در نقش وکیل و قاضی ظاهر می شود!
برگزاری دادگاه نمایشی که طی آن اعترافات اجباری برخی از اصلاح طلبان پخش شد، باردیگر موضوع شکنجه در رژیم ولایت فقیه و برپایی نمایشات مشمئز کننده اعترافات را به صدر اخبار و گزارشات تبدیل کرد. دراین میان موضعگیری ارگان های تبلیغاتی کودتاچیان نظیر کیهان، رجانیوز، عدالتخانه، ثانیه نیوز و خبرگزاری فارس بسیار قابل توجه و افشاگرانه بوده و هست. این رسانه ها با وقاحت تمام از شکنجه و کشتار در زندان ها و نمایشات زشت و منزجرکننده اعترافات دفاع کرده و آن را نشانه توانایی و درایت رژیم دربرابر مخالفان خود ارزیابی می کنند. مثلاً خبرگزاری فارس 11 مردادماه نوشت: ” بهترین شیوه انتقال واقعیت ها اظهار نظر مستقیم متهمان است، با توجه به ضرورت اطلاع رسانی به افکار عمومی بهتر است این اطلاعات از زبان خود متهمان بیان شود تا اینکه مسئولان امنیتی آن را برای مردم بیان کنند …“. امّا این فقط خبرگزاری فارس نیست که با این بی آبرویی از شکنجه و اعتراف گیری حمایت می کند، حسین شریعتمداری شکنجه گر سپاه زمانی که اعترافات ابطحی به نمایش گذاشته شد، به زعم خود با نام بردن از زنده یاد رفیق طبری، به مقایسه علت مشترک اعتراف اصلاح طلبان و رهبران شهید حزب ما پرداخته و در کیهان 12 مردادماه در ستون نکته، نوشت:“ اعترافات تکان دهنده متهمان آشوب های اخیر در دادگاه علنی روز شنبه … همانگونه که انتظار می رفت اردوگاه فتنه انگیزان را با شوک شدیدی روبرو کرد، چرا که اعترافات و اسناد منتشرشده از چنان استحکامی برخوردار است که نفی و انکار آن برای سران فتنه امکان پذیر نیست.“
کیهان سپس با نام بردن از زنده یاد رفیق احسان طبری به زعم خود دلیل اعترافات را ”استحکام استدلال بازجویان“ و ” منطق قوی جمهوری اسلامی در مقابل مخالفان “عنوان می سازد. پر واضح است سند و دلیل مورد ادعای شریعتمداری سخنان شخص شکنجه شده دربرابر دوربین تلویزیون و یا هر تریبون دیگری است. چنین ”منطقی“ فقط و فقط در رژیم ولایت فقیه یافت می شود. در دهه خونین شصت، بسیاری از بازجویان و شکنجه گران در عین حال قاضی نیز بودند. تعدادی از بازجویان شعبه های دادستانی انقلاب اسلامی تهران، نظیر شعب پنج، شش و هفت برخی روزها با کابل، دستبند قپانی و دیگر انواع شکنجه های جسمی و روحی از زندانیان بازجویی کرده و آنها را وادار به اعترافات ساختگی می کردند و روزهای دیگری را به امر قضاوت می پرداختند و زندانیان را در دادسرای انقلاب اسلامی بدون وکیل محاکمه کرده و برای آنان حکم های مختلف صادر می کردند. صحنه این گونه دادگاه ها را زنده یاد دکتر احمد دانش عضو کمیته مرکزی حزب توده ایران و از زمره شهدای فاجعه ملی در نامه تاریخی خود به آیت الله منتظری به تصویر کشیده است. درنامه دکتر احمد دانش دراین خصوص آمده است:“… باری، بلاخره پس از بیش از دو سال زندانی بودن و در شرایط سخت و بلاتکلیفی، یک روز صبح زود مرا صدا کردند، مانند همیشه با چشم های بسته از سلول بیرون آمدم و توسط مامورین به اطاقی هدایت شدم. درآنجا برای اولین باراجازه یافتم که چشم بند خود را بردارم. روحانی جوانی پشت یک میز تحریر نشسته بود و شروع کرد از داخل پرونده ای که در مقابلش بود، سئوال مطرح کردن، که به آنها جواب داده شد و من فکر کردم این جلسه ادامه بازجویی های سابق و برای جمع و جور کردن پرونده است. زیرا همان سئوال های دوران بازجویی های کذایی مطرح بود و از جمله سئوال ها اینکه آیا شما هنوز برسر عقاید خود باقی هستید؟ ظاهر جلسه هیچگونه نشانه و اثری از یک جلسه دادگاه نداشت و من بعدها متوجه شدم که این جلسه می بایست جلسه دادگاه باشد. زیرا تنها من بودم و آقای روحانی که پشت میز نشسته بود. ایشان هم سئوال می کرد و هم خود می نوشت. اگر درست باشد که آن جلسه، جلسه دادگاه بوده است، ایشان هم رییس دادگاه، هم دادستان، هم هیات منصفه هم نماینده منافع متهم دریک شخص بوده است. این جلسه که می بایست درآن درباره سرنوشت یک حزب سیاسی با چهل سال سابقه فعالیت ضد امپریالیستی و درباره سرنوشت یک انسان تصمیم گیری شود، چند دقیقه بیشتر طول نکشید ….“. از دستگاه قضایی و تامینی چنین رژیمی البته نباید بیشتر از آنچه شریعمتداری و شریعتمداری ها می گویند انتظار داشت و شگفت آور نیست که بازجو و شکنجه گری مانند حسین شریعتمداری و نظایر او وکیل و قاضی متهمان و زندانیان سیاسی بی پناه هم باشند و برای تایید اعترافات، به دروغ های زشت و عوام فریبی مشمئزکننده متوسل شوند. درباره اصلاح طلبان و دیگر زندانیان حوادث اخیر نیز این امر صادق است. باید تاکید کنیم اصولاً در رژیم ولایت فقیه شکنجه گر درعین حال وکیل و قاضی نیز هست. سی سال جنایت و کشتار و بی رحمی در زندان ها گواه روشن این مدعا است!