مانورهای ارتجاع و راه کارهای جنبش مردمی در برابر کودتاچیان
بدون شک ارتجاع حاکم و نیروهای نظامی و انتظامی پشتیبان آن همه امکانات و توان خود را برای نابودی جنبش مردمی به کار گرفته و مصمم اند تا به بحران کنونی، که سراپای رژیم را در خود فرو کشیده است، پایان دهند. مقابله با این برنامه های رژیم تنها با حرکت به سمت برپایی یک جنبش اجتماعی منسجم، متحد و با برنامه واحد امکان پذیر است. اعلام خبر صدور احکام اعدام برای شماری از دستگیر شدگان اعتراضات مردمی ماه های اخیر و تشدید فشارهای تبلیغاتی و سیاسی بر اصلاح طلبان نشانگر آغاز دور تازه ای از مانورها و حملات رژیم ولایت فقیه برای درهم کوبیدن و نابودی جنبش مردمی در میهن ماست.
سران ارتجاع خوب می دانند که با وجود همه تلاش های سرکوبگرانه آنها، به رغم کشتار های خیابانی و دستگیری هزاران تن از هم میهنان آزادی خواه، جنبش مردمی و اعتراضات توده ای همچنان به مثابه جنبش نیرومندی در بطن جامعه ما به حیات خود ادامه می دهد و از هر فرصتی بهره می گیرد تا رژیم ضد مردمی و استبدادی ولایت فقیه را به چالش بکشاند.
سران رژیم خوب می دانند که به رغم برگزاری دادگاه های فرمایشی هفته های اخیر و با وجود نمایشات ”اعترافات“ قربانیان شکنجه سربازان گمنام ولی فقیه، نه تنها از اعتبار جنبش اصلاح طلبی و نیروهای اصلاح طلب در میهن ما کاسته نشده است بلکه این سران ارتجاع و دولت کودتاچیان هستند که به عنوان مشتی تاریک اندیش جنایتکار بیش از پیش مورد نفرت و انزجار افکار عمومی ایران و جهان قرار می گیرند. دامنه بی اعتباری رژیم ورشکسته ولایت فقیه، که امروز باید آن را یک رژیم شبه نظامی ـ امنیتی ارزیابی کرد، حتی در برخی از کشورهای خاورمیانه، که زمانی پایگاه نیرومند آنها به شمار می رفت به خوبی دیده می شود.
حوادث ماه های اخیر ویژگی جدیدی نیز داشته است که توجه به آن برای تعیین راه کارهای مناسب مبارزاتی حائز اهمیت است. برای نخستین بار در تاریخ سی ساله حکومت جمهوری اسلامی بخش مهمی از روحانیت طراز اول حکومت، یعنی کسانی که نفش های کلیدی یی در رهبری حکومت اسلامی پس از انقلاب بر عهده داشته اند، در پی مخالفت با عملکرد رسوای خامنه ای و همراهان او و همچنین دخالت بی سابقه نظامیان در همه امور کشور، به شدت مورد هجوم نیروهای امنیتی و سرکوبگر قرار گرفته اند، به حاشیه رانده شده اند و به مخالفت با سیاست های رژیم ولایت فقیه برخاسته اند.
به عنوان نمونه محمدباقر ولدان، رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه استانهای فارس و کهکیلویه و بویراحمد، از کارگزاران خامنه ای، در اظهارات توهینآمیز و بیسابقهای آیتالله صانعی و آیتالله سید علی محمد دستغیب، نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان را به اختلال روانی متهم کرد. وی در گفتو گویی با ایرنا اضافه کرد: ”با حرفهایی که آقایان یوسف صانعی و سید علی محمد دستغیب به زبان میآورند ما شک کردیم که شاید آنها از لحاظ روحی و روانی دچار اختلالاتی هستند.“ ولدان همچنین بیانات آیتالله صانعی را ”شرم آور“ و مواضع اخیر آیتالله دستغیب را ”سست و بیبنیان“ توصیف کرده و اظهار داشته است: ”بدنه روحانیت امروز باید انزجار و نفرت خودشان را از این مواضع سخیف و ناصواب ابراز کند.“
همچنین در دیداری که در روزهای اخیر میان میرحسین موسوی و مهدی کروبی برگزار شد، میر حسین موسوی در زمینه حذف بسیاری از نیروهای اساسی یی که در انقلاب نقش رهبری جنبش اسلامی را برعهده داشته اند از جمله گفت: ”در این چهار سال اخیر رفتارهای نادرستی صورت گرفته است که همه نیروهای انقلاب یا به حاشیه رفتهاند یا رغبتی برای کار ندارند. شما نگاه کنید و ببینید که چه تعداد وزیر و وکیل و نیروی انقلابی حذف شدهاند. حاشیه انقلاب ما الان بزرگتر و مهمتر از متن آن شده است.چند رییس جمهور داریم. چندین وزیر داریم. نمایندگان، مدیران و نخبگان طراز اولی داریم که همه در حاشیه قرار گرفتهاند. چرا باید این استعدادها همه حذف شوند؟“
همان طور که در بالا اشاره شد حوادث روزهای اخیر نشانگر تلاش های سازمان یافته سران رژیم برای ضربه زدن بیش از پیش به جنبش اصلاح طلبی در میهن ماست. ما از یک سو شاهد ادامه محاکمات فرمایشی و صدور احکام جابرانه اعدام و تشدید فشارهای امنیتی بر نیروهای دگراندیش هستیم و از سوی دیگر می توان تلاش های رژیم را برای شکستن صفوف نیروهاس اصلاح طلب و متحدان آنها مشاهد کرد. در این زمینه مصاحبه اخیر غفوری فرد با خبرگزاری دانشچویان (ایسنا) جالب توجه است.
به گزارش ”ایسنا“ غفوري فرد كه ديدگاههاي خود را در باره مسائل پس از انتخابات نزديك به ديدگاههاي هاشمي رفسنجاني ميداند، ضمن تاكيد بر اينكه درحال حاضر مشكلاتي وجود دارد و تنشهاي بعد از انتخابات گرچه كم شده اما هنوز تمام نشده است، ميگويد:“تمام كساني كه ولايت فقيه و شخص ولي فقيه يعني مقام معظم رهبري را به عنوان مصداقي بي بديل قبول دارند، را در دايره وحدت قرار مي دهم، اگر اين دايره را آنقدر مضيق بگيريم كه هر كس كه با ما مخالف است خارج از اين دايره قرار گيرد كه نمي توان نام آن را وحدت گذاشت… در اين وحدت كه من مي گويم، آقاي هاشمي كه جزء ذخاير انقلاب هستند حتما در اين دايره مي گنجند، اما در شرايط كنوني به نظر من، آقاي خاتمي، آقاي كروبي و آقاي موسوي در اين محدوده نمي گنجند. چون يك مقدار تنش هاي بعد از انتخابات نتيجه كارهاي آنها بوده است. و سپس می افزاید: “فكر نمي كنم آقاي كروبي و موسوي و خاتمي در محدوده وحدت بگنجند، اما اين به معناي اين نيست كه با آنها برخورد كنيم. بلكه اگر مستندي در خصوص دخالت آنها در اين اغتشاشات وجود داشته باشد، بايد با استناد با آنها يا هر فرد ديگري برخورد شود.“ و نتیجه می گیرد که ”آقايان هاشمي، مهدوي كني، ناطق نوري و لاريجاني كساني هستند كه مي توانند محور وحدت در شرايط كنوني باشند.“
بدون شک ارتجاع حاکم و نیروهای نظامی و انتظامی پشتیبان آن همه امکانات و توان خود را برای نابودی جنبش مردمی به کار گرفته و مصمم اند تا به بحران کنونی، که سراپای رژیم را در خود فرو کشیده است، پایان دهند. مقابله با این برنامه های رژیم تنها با حرکت به سمت برپایی یک جنبش اجتماعی منسجم، متحد و با برنامه واحد امکان پذیر است. پیوند نزدیک نیروهای جبهه اصلاح طلبی، با نیروهای سیاسی ملی و آزادی خواه کشور و سازمان دهی نیروهای اجتماعی: کارگران و زحمتکشان، در کنار دانشجویان آزادی خواه و زنان مبارز میهن راه کار ادامه جنبش با وجود همه فشارها و دشواری های پیش روست. تظاهرات میلیونی توده های معترض در تهران و شهرهای دیگر کشور نشان داد که می توان توده های معترض را حول شعارهای مشخص و واحد به میدان مبارزه آورد و ارتجاع حاکم را به چالش کشید. هدف رژیم خاموش کردن آتشی است که مبارزه توده ها در ماه های اخیر برافروخته است. تنها با خاموش کردن این آتش است که رژیم می تواند بر بحران عمیق کنونی فایق آید. ادامه مبارزه با استفاده از همه امکانات موجود و درگیر کردن نیروهای اجتماعی راه اساسی غلبه بر توطئه های رژیم ولایت فقیه و مزدوران نظامی و شبه نظامی آنست.