مسایل سیاسی روز

آموزش و پرورش زیر سیطره ارتجاع

یکی از اهداف راهبردی دولت برآمده از کودتا، تثبیت موقعیت نهادهای ارتجاعی و نیروهای واپس گرا در عرصه فرهنگ و بویژه آموزش و پرورش است. در این زمینه با کمک دولت احمدی نژاد، موسسه علمی خمینی تحت ریاست مصباح یزدی، کمیته امداد خمینی، بسیج، بنیاد نور و وابستگان انجمن حجتیه سخت فعال هستند و اینک مدارس سراسر کشور عرصه تاخت و تاز این جریانات واپس گرا و تاریک اندیش قرار گرفته است.
چندی پیش در راستای همین سیاست فاجعه بار معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش اعلام نمود، طبق برنامه تدوین شده که ولی فقیه برآن نظارت کامل دارد حداقل یک روحانی (این روحانیون بطور عمده از موسسه پژوهشی خمینی تحت ریاست مصباح یزدی انتخاب می گردند) در کنار معلمان و کادر اداری و آموزش مدارس بطور دایمی در مدارس و دبیرستان ها حضور خواهد داشت. در نخستین دوره فعالیت دولت احمدی نژاد یعنی درسال 1385 با هزینه سرسام آوری ستادی تحت عنوان ستاد همکاری های وزارت آموزش و پرورش و حوزه علمیه تشکیل گردید که یکی از وظایف آن تعیین مواد آموزشی برای مدارس و اعزام روحانیون به دبستان ها و دبیرستان هاست. مطابق آمار رسمی آموزش و پرورش از زمان اجرای ابلاغیه اصل 44 یعنی خصوصی سازی های طبق فرمان ولی فقیه بسیاری از مدارس فعالیت خود را به موسسات دینی و بنیادهای انگلی سپرده اند. تاکنون برپایه سیاست خصوصی سازی 4200 مدرسه در اختیار حوزه علمیه قرار گرفته است. روزنامه اعتماد چهارم آذر ماه امسال در گزارشی نوشت: ”عملیات اجرای واگذاری شماری از مدارس به حوزه های علمیه مختلف آغاز شد تا هیچ جای تردیدی درباره اجرایی شدن این طرح و سایر طرح ها مشابه مانند طرح استقرار دایمی روحانیون، تشکیل بسیج دانش آموزی در مدارس ابتدایی، اعزام مدرسان تربیت سیاسی به مدارس و… وجود نداشته باشد.“
خبرگزاری ایلنا 2 آذر ماه نیز گزارش داد: ”حجت الاسلام علی ذوالعلم در مصاحبه اختصاصی یادآوری کرد، در حال حاضر بعضی از موسسات علمی (مانند موسسه تحت ریاست مصباح یزدی) و تعدادی از حوزه های علیمه در تهران، قم، تبریز و مشهد و دیگر شهرها مدیریت برخی مدارس کشور را برعهده گرفته اند. این اقدام در قالب مجوز قانونی که از آموزش و پرورش صادر گردیده، انجام می شود و در مجموع تاکنون مدیریت و عملکرد موفقی داشته اند… این حرکت درجهت سیاست های کلان آموزش و پرورش صورت می گیرد و حوزه های علمیه قطعا از جمله نهادهایی هستند که حتی قبل از انقلاب هم با توان خود نقش مهمی در مسایل آموزش داشته اند به اعتقاد ما برپایه ولایت محوری، موسسات وحوزه های علمیه مناسب ترین بستر آموزش درکشور هستند…“.
در مخالفت با چنین طرحی، بسیاری از کارشناسان متعهد و آگاه آموزش و پرورش از کار برکنار شده اند. در این باره یکی از کارشناسان به خبرگزاری ایلنا 7 آذر ماه خاطر نشان ساخت: ”چنین سیاست هایی نشان از نارضایتی عمیق دولت و مراکز حکومتی از فضای فرهنگی مدارس دارد… در نظر بگیرید که تاکنون 4200 مدرسه با متوسط 200 دانش آموز یعنی چیزی حدود 800 هزار محصل تحت مدیریت موسسات خصوصی مذهبی قرار گرفته اند. اولین مشکل این است که ما این ها را ببریم زیر پوشش مدارس اسلامی، رضایت دانش آموزان یا اولیای آنها چه می شود؟ آیا قراراست کسانی که دیپلم می گیرند، طلبه شوند؟ آیا بازار کار و کشور به این همه مبلغ دینی نیاز دارد؟…“.
در کنار این موضوع، باید به مساله حضور بسیج و پلیس بطور سیستماتیک در مدارس و مراکز آموزشی، است اشاره کرد.
پاسدار رجب زاده در آستانه 13 آبان روز دانش آموز به خبرگزاری ایسنا گفته بود: ”پلیس های مختلف علاوه بر نیروی بسیج حضور مستمر و ملموس در دبستان ها و دبیرستان ها دارند، ما تلاش داریم همکاری دانش آموزان با پلیس را نهادینه کنیم.“
آیا سقوط سطح علمی کشور و رشد بی سوادان و کم سوادی و تنزل فرهنگی جامعه و در یک کلام فقر فرهنگی رو به گسترش و افزایش انواع ناهنجاری های دردناک اجتماعی نتیجه این گونه سیاست ها نیست؟!
سیطره ارتجاع برفرهنگ و آموزش به معنای تنزل علمی و فرهنگی جامعه است!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا