مسایل سیاسی روز

در حاشیة رویدادهای هفته ای که گذشت

مادران عزادار: نماد استواری و حقانیت جنبش مردمِی!
حق بیمه زنان خانه دار: تبلیغاتی که دروغ از آب درآمد!
زنان سرپرست خانوار و مشکلات بی شمار!! مادران عزادار: نماد استواری و حقانیت جنبش مردمِی!

امروزه وقتی از مقاومت دلیرانه توده ها و نقش بی بدیل جنبش زنان در مبارزه علیه استبداد ولایی و دولت کودتا سخن به میان آورده می شود، نمی توان به جایگاه مهم و والای مادران عزادار توجه و تاکید نداشت!
از فردای کودتای انتخاباتی و سرکوب خونین مردم حق طلب، مادران، این آفرینندگان زندگی و هستی بخشی از بارسنگین و وظیفه خطیر و دشوار تاریخی مبارزه را به دوش گرفتند و بدینسان از میان مردم و مادران داغدار و براساس ضرورتی عینی تشکل مادران عزادار تولد یافت که درآن مادران شهدا، زندانیان سیاسی، مفقود شدگان و اسیران جنبش مردمی درحوادث پس از کودتای انتخاباتی حضور دارند.
مادران عزادار خواستی جز روشن شدن وضعیت فرزندان و بستگان خود ندارند. پس از کودتای انتخاباتی و سرکوب و جنایت درخیابان و بازداشتگاه ها، گروهی از هم میهنان ما خصوصا جوانان جان خود را از دست داده و یا درزندان ها گرفتار بازجویان جنایتکار وزارت اطلاعات سپاه پاسداران شدند. مادران عزادار خواستار رسیدگی به این فجایع هستند. آنها هر شنبه درپارک لاله گردهم می آیند و با اعتراض واقدامات مسالمت جویانه خود، خواستار شناسایی و معرفی آمران و عاملان کشتارهای اخیر و محاکمه و مجازات این عوامل می باشند.
کودتاچیان و ارگان های امنیتی رژیم ولایت فقیه همواره با خشونت با مادران عزادار برخورد کرده اند. هجوم اوباش بسیج، لباس شخصی و نیروهای انتظامی به گردهم آیی مادران درپارک لاله و بازداشت و ضرب و شتم آنها نشانگر هراس عمیق مرتجعان از نقش غیر قابل چشم پوشی مادران عزادار در این مرحله حساس از مبارزه است.
مادران عزادار یار و تکیه گاه همه آن جوانان دلیری هستند که از فردای کودتای انتخاباتی به مصاف واپس گرایان رفته و بانگ عدالت و آزادی سرداده اند. از این روست که دستگاه جهنمی سرکوب پیوسته این مادران را هدف قرار داده است.
به گزارش فعالین حقوق بشر، درآستانه بیست و دوم بهمن ماه و در اوج دستگیری های وسیع، شماری از مادران عزادار و حامیان آنها بازداشت شدند. درگزارش مذکور از جمله آمده است: ”از بامداد روز یکشنبه 17 بهمن ماه یورش به حامیان مادران عزادار آغاز شد و شب 19 بهمن به اوج خود رسید. یورش های ماموران وزارت اطلاعات از ساعت 22:30 آغاز و تا ساعت 3 بامداد ادامه یافت. درجریان این یورش ها، حداقل 7 نفر از مادران دستگیر و به سلول های انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شدند. تیم های پنج نفره وزارت اطلاعات به خانه های مادران هجوم برده و با خشونت و وحشی گری بی حدی آن ها را درمقابل چشمان وحشت زده و گریان فرزندان، مادران و اعضای خانواده دستگیر کرده و با خود می بردند. این بازداشت ها با هماهنگی و همکاری لباس شخصی های محلی صورت گرفته است …“.
این گزارش فقط یک نمونه از نوع و شیوه برخورد کودتاچیان و مزدوران مسلح ولی فقیه دررابطه با مادران عزادار را نشان می دهد. هیچ سرکوب و وحشی گری نمی تواند صدای حقانیت این مادران را که صدای همه عدالت جویان و آزادیخواهان ایران است خاموش کند. نامه افشاگرانه مادران عزادار پس از این دستگیری ها به رییس مجلس و تاکید آنها برخواست هایشان و ادامه مبارزه گواه عزم و اراده ای خلل ناپذیر است. در این نامه که 24 بهمن ماه منتشر گردیده، با صراحت خاطر نشان می شود: ”… طی روزهای اخیر ده ها مادر شبانه از خانه هایشان ربوده شده اند. دو ماه است که از سرنوشت چند نفر از مادران خبری نیست … به ما بگو طبق کدام قانون شرع و عرف، ماموران دولت مجازند مادران و زنان و فرزندان ما را بدون هیچ گناهی شبانه بازداشت کنند؟ آیا شما قانون گذار این کشور نیستی؟ اگر واقعا نمی توانی با این قانون شکنی ها مبارزه کنی با کمال شجاعت برو کنار! …“.
همچنین باید به بیانیه دیگر مادران عزادار که درتاریخ 2 اسفند ماه انتشار یافت، اشاره نمود. دراین بیانیه که تحت عنوان ”مادران را آزاد کنید“ منتشر شده به خواست هایی چون معرفی و مجازات عامران و عاملان جنایت های اخیر باز هم تاکید شده و خواستار آزادی مادران عزادار و حامیان دربند آنها شده اند. مبارزه مادران عزادار وخواست های به حق آنان، مبارزه و خواست همه احزاب و نیروهای ملی، انقلابی ومیهن دوست کشور است. فعالیت خستگی ناپذیر ومستمر مادران گواه حقانیت و استمرار مبارزه با استبداد وخودکامگی است.
هشتم مارس (17 اسفند) روز جهانی زن فرا می رسد، به این مناسبت بجاست ضمن آنکه قاطعانه حمایت و پشتیبانی خود را از مبارزه مادران عزادار و حامیان آنها اعلام می کنیم، در برابر اراده، شجاعت و استواری آنها سرتعظیم و تکریم فرود آوریم. در روز جهانی زن هر ایرانی میهن دوست و عدالت خواهی شاخه گل سرخی از قلب خود نثار این مادران، مادران عزادار می کند. مادران عزادار نماد استواری و پیروزی جنبش مردمی بوده، هستند و خواهند بود!

حق بیمه زنان خانه دار: تبلیغاتی که دروغ از آب درآمد!

پیش از برگزاری انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، دولت احمدی نژاد تبلیغات پر سرو صدایی را پیرامون تدوین طرح پرداخت حق بیمه به زنان خانه دار به راه انداخت. درهمان زمان بسیاری از احزاب مترقی و آزادیخواه و فعالان جنبش زنان اعلام داشتند، طرح حق بیمه زنان مانند، افزایش حقوق بازنشستگان و اختصاص سهام عدالت با هدف جلب افکار عمومی و درچارچوب مصالح انتخاباتی شکل گرفته و درست یک ماه مانده به انتخابات مطرح می شود و فقط یک ترفند انتخاباتی محسوب شده و عاری از واقعیت است. اکنون با گذشت ده ماه ازاین وعده انتخاباتی، دولت نامشروع کودتا درباره این طرح سکوت اختیار کرده و از پذیرش مسئولیت دراین زمینه شانه خالی می کند.
نکته اساسی در طرح دولت ضد ملی احمدی نژاد، نامشخص بودن چارچوب و مکانیسم پرداخت حق بیمه به زنان خانه دار بود. وزارت رفاه در تیرماه امسال درگرماگرم رویدادهای پس از کودتای انتخاباتی با صراحت یادآور شد، تا زمانیکه آیین نامه اجرایی این امر ابلاغ نشود، بحث های کارشناسی در مورد اعداد و ارقام پرداختی (حق بیمه) ادامه می یابد و فعلا دولت هیچ عدد و رقمی برای پرداخت حق بیمه زنان خانه دار معین نکرده است. درعین حال سازمان تامین اجتماعی نیز تاکید نموده بود، درصورت تصویب پرداخت حق بیمه زنان خانه دار، آنها جزو بیمه های اختیاری خواهند بود و قوانین بیمه درمانی و بیکاری شامل حالشان نمی گردد. مطابق آمار سازمان تامین اجتماعی بیش از 10 میلیون زن خانه دار مشمول پرداخت حق بیمه هستند و دولت تاکنون روشن نساخته چگونه و از کدام منابع می خواهد سهم خود را درمساله حق بیمه زنان خانه دار پرداخت کند.
از دیگر سو شماری از فعالان جنبش زنان به درستی اشاره می کنند پوشش بیمه ای به تنهایی تاثیری دربهبود وضعیت زنان و مقابله با فقر درجامعه ندارد، بویژه آنکه زنان خانه دار باید 20 سال حق بیمه پرداخت کنند تا بتوانند از مزایای آن بهره مند شود. با همه این مسایل، تا به امروز دولت مدعی ”مهرورزی“ و ”عدالت محوری“ کوچکترین اقدامی درزمینه بیمه زنان خانه دار انجام نداده و میلیون ها زن خانه دار که بسیاری از آنها به همراه فرزندانشان نقش فعال درجنبش ضد استبدادی و مبارزه با دولت کودتا دارند، به چشم می بینند، وعده های دولت احمدی نژاد از جمله درزمینه حقوق ومنافع زنان خانه دار یکی پس از دیگری پوچ و دروغ از آب در می آید. زنان خانه دار و منافع آنها با مبارزه جنبش زنان برای رفع تبعیض جنسیتی پیوند ناگسستنی دارد!

زنان سرپرست خانوار و مشکلات بی شمار!!
رشد فزاینده پدیده فقر و ژرفش شکاف طبقاتی درجامعه، موضوع زندگی و آینده صدها هزار زن سرپرست خانوار را به بحث بسیار جدی درکشور بدل ساخته است. آخرین برآوردهای آماری نشان می دهد، تعداد خانوارهایی که سرپرستی آن با زنان است، مداوم درحال افزایش می باشد.
معاون پژوهشی مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه اعلام می کند، از سال 1375 تا 1385 با وجود حذف عواملی مثل جنگ که برمیزان تعداد زنان سرپرست خانوار تاثیر گذار است، تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور افزایش یافته و بیش از 9 درصد درکل جمعیت ایران را شامل می شود.
پایگاه اطلاعاتی تغییر برای برابری 19 بهمن ماه با انتشار گزارش مرکز مطالعات و پژوهش های جمعیتی آسیا واقیانوسیه متذکر گردید: ”… خانواده های زن سرپرست بیش از خانواده های تک سرپرست که پدران عهده دار سرپرستی هستند، از فقر رنج می برند … هر چه سن زنان افزایش می یابد، سهم سرپرستی خانوار درآن ها نیز افزایش می یابد، بطوری که سرپرست خانواری درزنان از حدود 25 سالگی شروع ودرحدود بالای 65 سالگی به بیش ترین حد خود می رسد، بنابراین از آنجا که زنان سرپرست خانوار اغلب سالمندان هستند، فقر و ناتوانی اقتصادی درمیان آن ها بیشتر است.“
در حال حاضر آمار رسمی جمهوری اسلامی حاکی از آن است که نزدیک به 2 میلیون و 400 هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد که اکثریت مطلق آنها با فقر دست به گریبان بوده و خود و خانواده هایشان در بدترین وضعیت معیشتی و رفاهی قرار دارند. طبق برآوردهای آماری فقط 200 تا 250 هزار زن سرپرست خانوار از کار ثابت یا اشتغال دایم برخوردارند، بقیه زنان سرپرست خانوار قادر به تامین معاش خود نیستند واغلب آنقدر فقیر هستند که زیر پوشش سازمان بهزیستی و یک نهاد انگلی بنام کمیته امداد خمینی قرار داشته و مستمری دریافت می کنند. بالاترین رقمی که به خانواده های پنج نفره به بالا که زنان سرپرستی آنها را بردوش می کشند و تحت پوشش بهزیستی هستند، پرداخت می گردد ماهیانه 60 هزار تومان است. با توجه به این مبلغ مستمری پیداست که این زنان محروم و خانواده هایشان درچه اوضاع ناگواری بسر می برند! خبرگزاری مهر 29 آبان ماه درگزارشی پژوهشی تحت عنوان، ”زنان سرپرست خانوار، گم شدن انسانیت در زیر پوست شهر“ از جمله نوشته بود: ”رشد بیش از 35 درصدی زنان سرپرست خانوار درچند سال اخیر مساله ای است که آسان نمی توان از کنار آن گذشت … زن سرپرست خانوار (یا خانواده) از واژه هاییست که دریک دهه اخیر درایران رایج شده است و برآن دسته از واحدهای خویشاوندی اطلاق می شود که گاه مادر و پدری پیر ویا چند فرزند را در برمی گیرد. نان آوران این واحدها زن است، این زنان که از معلوماتی کم و فقری شدید دررنجند علاوه بردرآمدی که از طریق کارهای موسمی و کم دستمزد بدست می آورند از کمک دولت یا بنیادهای دیگر نیز برخوردارند که بسیار ناکافی به نظر می رسد … زنان سرپرست خانوار به دلیل اخراج و بیکاری روز افزون از مراکز کار و فعالیت دچار فقر شدیدی هستند.“
درادامه این گزارشی از قول یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران خاطر نشان می گردد: ”درحالی که بیش از 50 درصد خانوارهای زن سرپرست جز فقیرترین گروه ها قرار گرفته اند، این رقم درخانوارهای مرد سرپرست 16 درصد است به عبارت دیگر زنان سرپرست خانوار فقیرترین فقرا را تشکیل می دهند … .“ دراین میان سیاست ارتجاع حاکم خصوصا دولت نامشروع کودتا بجای رسیدگی به وضعیت این زنان محروم و حمایت همه جانبه، واگذاری ارائه خدمات به زنان سرپرست به بخش خصوصی است. دراین زمینه جنبش زنان میهن ما مخالفت قاطع خود را اعلام کرده است. سال گذشته و درگرماگرم بحث واگذاری ارایه خدمات به بخش خصوصی، پایگاه اطلاع رسانی کانون زنان ایران گزارش داد: ”با واگذاری ارایه خدمات به زنان سرپرست خانوار به بخش خصوصی وضعیت این زنان بهتر نمی شود…“.
عامل فقر تاثیری مستقیم بروضعیت فرهنگی-اجتماعی خانوارهای تحت سرپرستی زنان باقی گذاشته و به همین علت این خانواده ها در معرض انواع آسیب های اجتماعی قرار دارند و مشکلات فراوانی زندگی شان را ناگوار و تلخ ساخته است. اینکه یک زن سرپرست خانوار می شود خود مشکلی نیست. مشکل از آنجا آغاز می شود که زنان سرپرست خانوار برای یافتن کار و تامین خانواده تحت تکلف خود با انواع تبعیض و تمایزات طبقاتی و جنسیتی که علیه کار زنان در جمهوری اسلامی وجود دارد مواجه می شوند. خبرگزاری فارس سیزدهم بهمن ماه نوشت: ” حدود 5 درصد از زنان سرپرست خانوار بیکار، سلامت روانی مناسب دارند. نیمی از آنان سلامت جسمی مناسب نیز ندارند و بسیاری از آنان معتقدند که از حمایت و امنیت اجتماعی هم برخوردار نیستند.“
افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار همراه با افزایش فقر و تبعیض در زندگی آنهاست. دولت کودتا حتی کوچکترین گامی برای بهبود وضعیت این زنان محروم و زحمتکش که در چنگال فقر و تبعیض جنسیتی گرفتارند به پیش برنداشته و اصولا این گروه اجتماعی جایگاهی در سیاست گذاری های ارتجاع حاکم ندارد.
منافع و حقوق زنان سرپرست خانوار از زمان برگماری احمدی نژاد بیش از پیش رو به وخامت گذاشته و به قول برخی کارشناسان امور اجتماعی، دیده نشدن یا مورد توجه قرار نگرفتن موضوع زندگی و سرنوشت آنان به نفع دولت است. زیرا آشکار شدن واقعیت زندگی زنان سرپرست خانوار افشاگر مدعیات پوچ دولت ضد ملی احمدی نژاد بوده و عیار واقعی برنامه های ضد مردمی آن را در برابر دیدگان جامعه هویدا می سازد!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا