نوزدهمین سمینار بین المللی کمونیستی بحث و بررسی احزاب کمونیست در باره پی آمد های بحران اقتصادی سرمایه داری بروکسل -۲۴ تا ۲۶ اردیبهشت ( ۱
۰۱ تعمیق بحران در سیستم سرمایه داری
۰۲ و ظایف احزاب کمونیست
سخنرانی نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران
نوزدهمین سمینار بین المللی کمونیستی، به روال هر سا له و با شرکت چهل و یک حزب کمونیست و کارگری از جمله حزب توده ایران، از ۲۴ تا ۲۶ اردیبهشت، در بروکسل، پایتخت بلژیک، تشکیل شد، و بیست و سه حزب برادر که نتوانستند در آن شرکت کنند با ارسال پیام، همبستگی خود را با سمینار اعلام داشتند. سمینار، پس از معرفی احزاب شرکت کننده، کارخود را با پیام رفیق «بودوآن دکر»، عضو دفتر سیاسی حزب کارگر بلژیک، آغاز کرد. آنگاه رفیق «ژو کوتنویه»، عضو دیگر دفتر سیاسی، طرح نتیجه گیری های کلی و عمومی به منظور بحث در سمینار، زیر عنوان «پی آمد های بحران های اقتصادی و مداقه و بررسی احزاب کمونیست در آن» را ارائه داد. این طرح در طول سه روز با سخنرانی ها و ارائه نظر یکایک شرکت کنندگان در سمینار(از جمله نماینده حزب ما) و نیز بحث و بررسی نوبتی در بین سخنرانی ها، به طور قابل ملاحظه ای اصلاح و تکمیل شد، و سر انجام طرح نهائی به تصویب سمینار رسید، که چکیده ای از آن در زیر می آید:
۰۱ تعمیق بحران در سیستم سرمایه داری
بیانیه نهایی سمینار بین المللی کمونیستی (س.ب.ک) در سال ۲۰۰۹، این مطلب را مورد تأئید قرارداد که: ”سسیستم سرمایه داری در برابر بحرانی قرار دارد که از فروریزی سال ۱۹۲۹ بسی وخیم تر است. این یک عارضه گذرا و تصادفی نیست، بلکه بحران فراگیر سیستم سرمایه داری است که سرچشمه آن در قلمرو تولید قراردارد. این بحرانی طولانی و عمیق خواهد بود که ما هنوز در آغاز آن هستیم.“ این پیش بینی، با روی دادها و واقعیت ها تائید شد. بحران سراسری و ادامه داری تمام سیاره مارا زیر ضربه گرفته است. این بحران مهم ترین مراکز امپریالیستی (ایالات متحده، اتحادیه اروپا و ژاپن) و بسیاری از کشور های دیگر و از آن جمله کشور های زیر سلطه را نیز دربر گرفته است…“
سندِ نتیجه گیری های کلی بحث های امسال سمینار در ادامه می افزاید که، این درطبیعت و سرشت سیستم سرمایه داری است که با یورش به حقوق دستمزد بگیران و افزایش بیکاری، نرخ سود آوری را بهبود بخشد. ما ضمنأ در دوران « نقل مکان» [منظور جا به جائی کامل کارخانه ها از کشورهای پیشرفته سرمایه داری به کشورهائی است با دستمزد و خدمات اجتماعی پائین تر.- نامه مردم ] و همچنین در دوران بستن کارخانه ها و بیکاری های انبوه هستیم. با این شیوه ها، انحصارات صنعتی و بانکی موقعیت خود را بهبود می بخشند و سود بری خود را مجددأ بر قرار می سازند و نیز در زمان بحران، بزرگ تر ها، حتی بیش از معمول، موقعیت خود را به حساب کوچک تر ها باز سازی می کنند. میلیون ها نفر از زحمت کشان و کارگران کشاورزی به کوچه ها ریخته می شوند و دستمزد ها کاهش می یابند. تنها در سال ۲۰۰۸ در سطح جهانی پنجاه میلیون نفر بیکار شدند و شمار «کارگران فقیر» در حال افرایش سریع است…“ بحران، در همه جای جهان فاصله بین ثروت و فقر را زیاد ترکرده است. کشور های « جنوب» اولین قربانیان بحرانی هستند که توسط مراکز امپریالیستی پدید آمد و عمومیت یافت. غالب این کشورها وابسته به تولیدِ مواد اولیه و محصولات کشاورزی برای صادرات هستند. . . . امر دهنده بودنِ صندوق بین المللی پول، سازمان تجارت خارجی( جهانی)، آمریکا و اتحادیه اروپا، بافتِ صنعتی بومی و کشاورزی کشورهای جنوب را ویران ساخت و آن ها را زیر سلطه شرکت های فرا ملی قرار داد… چنین وضعی بیش از پیش آن ها را وامدار و نیازمند به استقراض بیشتر کرد و تحت آمریتِ بیشتر امپریالیست ها قرار داد…“
بحران یونان برای جهان سرمایه داری یک خطر کلی را دربردارد، زیرا می تواند یک ورشکستگی مالی تازه ای را در پی داشته باشد. خطر آنست که ( این بحران ) به کشورهای دیگر اروپا گسترش یابد: نخست اسپانیا و پرتغال و سپس ایرلند، ایتالیا، انگستان، بلژیک و حتی فرانسه. اگر این سرایت گسترش یابد می تواند ادامه حیات یورو، واحد پول اروپا، را مورد تهدید قراردهد. بحران، خندقِ میان کشورهای قوی تر و توانمند تر و کشورهای ضعیف تر جنوبی و شرقی اتحادیه اروپا را عمیق تر کرد. واکنش ناسیونالیست ها در این کشور ها، تضاد ها را باز هم تشدید می کند… یونان امروز آزمایشگاه ضد کارگری اتحادیه اروپاست. حملات فوق العاده شدیدی که ار سوی دولت سوسیال دموکرات به زحمتکشان وارد می شود از آن جمله باعث خواهد شد که به طور متوسط ۳۰ % از درآمد زحمتکشان کاسته شود (چنین سخت گیری هائی شامل تمام زحمتکشان در سراسر یونان خواهد شد)…
بحران اقتصادی موجب بحران های سیاسی عمیق در میان نیروهای حاکم در کشورهای سرمایه داری شده است. در رویارویی با طغیان روز افزون توده های کار در یونان، اتحادیه اروپا وضعیت سرکوبگرانه خود را در پرتغال، فرانسه و. . . بسط وگسترش داده است. برای تحمیل این تحکم و استبداد انحصارات، نوعی فاشیستی کردن رژیم های دموکراسیِ بورژوازی انجام می یابد. و این موید آن است که «جنگ با تروریسم» نیز، به ویژه برای حفاظت از خویش در مقابل دشمن داخلی است. دست آوردهای سال ۱۹۴۵ [پیروزی بر فاشیسم] به طور منظم ریشه کن و ویران شده اند و می شوند. نژاد پرستی و ناسیونالیسم توسعه می یابد. و نیز دولت های سرمایه داری بیش از پیش برای نقش اساسی خود در آخرین خاکریز، در برابر طغیان توده ها متمرکز می شوند: لطمه زدن و تهاجم به حقِ اعتصاب، به حقوق دموکراتیک اولیه و یا وضعِ قوانین استثنائی، به یک قاعده مبدل شده است. کار زار ضد کمونیستی که بر ضد بسیاری از احزاب کمونسیت در اروپا ی مرکزی و شرقی در جریان است و یا کوشش برای دو باره سازیِ تاریخ جنگ دوم جهانی از طریق سرهم بندی کردن دروغ ها نیز در خدمت به سیاست ضد خلقی جاری امپریالیست ها قرار دارد. باز نویسی تاریخ مبنی بر این که گویا کمونیسم و فاشیسم هر دو مسئولِ قربانی شدن میلیون ها نفر در جنگ بودند، زمینه ای برای سیاست ضد کارگری، بیگانه ستیزی و نظامی گری امروزین . . . چنین حملاتی از سوئی دیگر از جانب احزاب سنتی و به ویژه سوسیا ل دموکرات ها نیز به عمل می آید….
بحران، تضاد های بین قدرت های بزرگ امپریالیستی را تقویت می کند، و در دراز مدت، سبب تسریع دگرگونی هائی در موازنه قوا در سیستم جهانی امپریالیست ها خواهد شد . قدرت های امپریالیستی در جنگ از برای تقسیم جهان و برای کنترل منابع مواد اولیه، نیروی کار ارزان قیمت، عرصه های سرمایه گذاری و (گسترش) حیطه نفوذ در مناطق استراتژیک، به رقابت با یکدیگر می پردازند… بحران همچنین، تیز تر شدنِ تضاد بین مراکز مهم امپریالیستی غربی و ژاپن از یک سو و اقتصادهای نو خاسته ای مانند چین، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی و… را از سوئی دیگر، به همراه خواهد داشت. اما همه این ها، باعث نمی شود که قدرت های امپریالیستی روی مواردی که به منافع اساسی آنان مربوط می شود، متفق نباشند. آنان بر وارد آوردن فشار روی ملت های جهان به منظور آنکه بارِ سنگین بحران را به دوش گیرند، کاملأ همداستانند. . . . ایالات متحده برای حفظ موقعیت «ابر قدرتی» خویش می کوشد و از ناتو برای وارد کردن متحدان خود در استراتژی سلطه گری جهانی اش بهره گیری می کند… بحران، نظامی گری را تقویت می کند. . . ایالات متحده همواره همان استراتژی نظامی جهت کنترل کامل بزرگ ترین منابع نفتیِ خاورمیانه، و ضمنأ با هدف در دست داشتن کامل منابع انرژی مورد استفاده رقبایِ عمده خویش و مقدم بر همه چین، را ادامه می دهد. دستگاه حکومتی امریکا و پنتاگون همچنان در حا ل تمرکز ابزارجنگی در جوار ایران، مانند پایگاه نظامی «دیه گو گارسیا»، است، جائی که هزاران بمب متعارف که قادرند برای تخریب تاسیسات زیر زمینی در اعما ق بسیار زیاد نفوذ کنند، انباشته شده اند… سناریو، مشابه همانی است که به تجاوز به عراق منجرشد. ایران متهم شده است که قصد تولید سلاح های هسته ای را دارد بدون این که در این مورد مدرکی موجود باشد. ایالات متحده همچنان به پشتیبانی و حمایت از دولت صهیونیستی اسرائیل ادامه می دهد و سوریه زیر فشار شدید است تا سیاست ضد امپریالیستی خود را رها کند…“
بیانیه سپس به اوضاع آمریکای لاتین و آفریقا می پردازد و آنگاه نقش ریاکارانه آمریکا را در سیاست خلع سلاح هسته ای به نقد می کشد و نشان می دهد که آمریکا حاضر نیست متعهد شود که اولین کشوری نخواهد بود که سلاح هسته ای را به کار برد و هرگز بر ضد کشورهائی که فاقد چنین سلاح هائی هستند مورد استفاده قرار دهد، زیرا صریحأ ایران و جمهوری دموکراتیک خلق کره را از این امر مستثنی کرده است… ژرفای بحرانی که ما در آن هستیم اکثریت عظیمی از جهانیان را بیش از پیش در موقعیتی توان فرسا قرار می دهد . در برابر وخامت بحرانِ شتابنده سیستم امپریالیستی و در برابر بینوائی فزاینده خلق های جهان، تنها جانشین معتبری که باقی می ماند جامعه سوسیالیستی است. سیستم سرمایه داری با چند رفورم و یا با چند دستکاری، مرمت پذیرنخواهد بود…“
۰۲ و ظایف احزاب کمونیست
در این بخش، مبارزات توده ها و وظائف کمونیست ها مورد بررسی فرارگرفت که گوشه هائی از آن نقل می شود: بحران سراسری سیستم سرمایه داری، احزاب کمونیست را وامی دارد تا نقش پیش آهنگ طبقه کارگر را کاملأ به عهده بگیرند، و آن عبارت است از: مسئولیت تحرک، سازمان دهی و جهت دادن به مبارزات توده های استثمار شونده. و همچنین نشان دادن مبدأ و منشا بینوائی روز افزون توده ها و هدایت آنان به راه انقلاب سوسیالیستی. برای تحقق این امر، کمونیست ها باید از هر فرصتی که دست می دهد بهره برداری کنند. پرداختن به مبارزه طبقاتی فرصت والائی خواهد بود برای تربیت نسل جدیدی از کادرها. بخش بزرگی از جوانان امروزین، و مطمئناٌ بخشی از آن نسلی که موج ضد کمونیستی بعد از سال ۱۹۸۹ را تحمل کرد، هرگز تجربه بحرانی با این شدت و اهمیت را از سر نگذرانده اند. در این زمان است که آنان خود را برای به عهده گرفتن وظایف انقلابی شان برای دهه های در پیش رو آماده می کنند. احزاب کمونیستِ جوان تر برای تقویت پیوند های خود با توده ها موقعیتی عالی در اختیار دارند. تئوری های مارکسیسم – لنینیسم باید راهنمای عمل آن ها باشد، و با کار کمونیست ها در میان توده هاست که کسبِ آگاهی گسترش می یابد و ریشه می گیرد. و نیز در خلال تجربیات مبارزاتی است که توده ها می آموزند و بازهم می آموزند… در خلال چنین مبارزاتی است که چشم انداز سوسیالیسم گشوده و نمایان می شود. کمونیست ها باید مطالباتی را مطرح کنند که زحمتکشان می خواهند و امروز برای آن مبارزه می کنند، و در عین حال، باید این مبارزات را به سوی سوسیالیسم جهت داد . کار در میان توده ها متضمن فعالیت و قبول مسئولیت در سندیکا ها و سایر سازمان های توده ای طبقه کارگر است. از زمره تلاش های مهم برای جنبش کمونستی درس گرفتن از ساختمان سوسیالیسم در کشورهای اروپای شرقی و دفاع از ضرورت ساختمان سوسیالیسم و موضوعیت آن است. کمونیست ها در برابر کارزار ضد کمونیستی یی که با باز سازیِ دروغین تاریخ، می خواهد همتا سازی بکند، ساکت نخواهند ماند. احزاب کمونیست باید با تمام توان خود از دست آوردهای تاریخی سوسیالیستی قرن بیستم دفاع کنند.
کمونسیت ها باید در تمام جبهه های مبارزه ضد امپریالیستی خلق ها شرکت کنند. به ویژه باید با نقش رو به فزونی ناتو و تهدید های نظامی روز افزون آن رزمید. زمان آن فرا رسیده است تا با گسترش دادن مبارزات مشترک بین المللی، به جلو رفت. این امر، و نیز همکاری بین احزاب کمونیستی، تعهدی بسیارسنگین از ما در سطح بین المللی طلب می کند. باید همبستگی فعال را در جریان مبارزات طبقاتی گسترش داد. باید کنکاش کرد و شعار واحدی برای مبارزه پیداکرد. باید فعالانه در مبارزات بین المللی جاری شرکت کرد. مانند مبارزه برای «آزادی پنج کوبائی» و یا بیرون بردن نیرو های خارجی از افعانستان.
سخنرانی نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران
نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران نیز از جمله سخنرانان این نشست مهم بود. نماینده کمیته مرکزی در ابتدای سخنرانی خود از جمله گفت: ”رفقای عزیز، اجازه می خواهم به نام حزب توده ایران، بهترین احساسات کمونیستی و سپاسگزاری های صمیمانه خود را به حزب کارگر بلژیک و تمام هیات های نمایندگی احزاب برادر،عرضه دارم.
در حالی که مسئولان گوناگون سیستم سرمایه داری از پایان یافتن رکود در تعدادی از اقتصادهای عمده جهان و نمودار شدن پاره ای علائم بهبود و رشد در مشخصه های سیستم حاکم سخن می گویند، واقعیت زندگی زحمتکشان، ورشکستگی مراکز تولیدی، تراز نامه های منفی بی سابقه کشورهای سرمایه داری، ادامه انقباض سیستم اعتباری و بانکی، بیکاری های میلیونی، بر ادامه بحران اقتصادی جهانی دلالت دارد. علاوه بر آن، بحران ویرانگر یونان و فروپاشی اقتصاد آن کشور، بار دیگر نشان داد که بحران کنونی سرمایه داری وخیم تر از آن است که بتوان حتی از نزدیک شدن پایان بحران سخنی به میان آورد. نحوه رویاروئی با بحران یونان نیز نشان داد که تدابیر اتخاذ شده همانند تمام اقدامات دیگرشان، فقط و فقط به زیان مردم عادی، یعنی کارگران و کارمندان و دیگر زحمتکشان و در جهت حمایت کامل از بانک ها، موسسات مالی و انحصارات امپریالیستی است… ریشه بحران سراسری کنونی سرمایه داری را باید در ادامه انتقال هرچه بیشترعمل کرد سرمایه به عرصه های مالی در دهه های اخیر دانست که با ظهور بحران ”اضافه تولید” در نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ سرعت بیشتری گرفت. سرمایه انحصاری، به ویژه در آمریکا، تلاش کرد تا با استفاده از سازمان تجارت جهانی و سایر نهاد های سرمایه داری بین المللی، نرخ استثمار را در تمام بخش ها به شدت افزایش دهد، از ضریب مالیات بر درآمد های خالص انحصارها بکاهد و بارِ هزینه های اجتماعی را به دوش کارگران، شرکت های کوچک و قشرهای کم درآمد بگذارد (در سایر کشورها نیز به همین گونه عمل شد). بحران اقتصادی کنونی را باید نقطه اوج سلسله بحران های نوبتی و منطقه ای دانست که در سال های نخستینِ دهه ۹۰ ابتد ا از مکزیک و روسیه آغاز شد و بعدأ، در سال های ۱۹۹۷ – ۱۹۹۸ اقتصاد کشورهای جنوب شرقی آسیا را در برگرفت و در سال های۲۰۰۰ – ۲۰۰۱ درآمریکا، با ترکید ن حباب بازار دلالی در صنایع الکترونی آمریکا (ورشکستگی انرون) خود را نشان داد و بعدأ در سال های ۲۰۰۳ – ۲۰۰۴ اقتصاد آرژانتین را زیرو رو کرد. دنباله آن در تابستان ۲۰۰۷ با شدت یافتن بحران در بازار مسکن و ورشکستگی صندوق ها و بانک های مربوط به این رشته در امریکا، تداوم یافت و سرانجام به بحران کنونی انجامید…“
نماینده کمیته مرکزی در بخش دیگری ضمن توضیح شرایط ایران و مبارزات مردم میهن ما از جمله گفت: ”وضعیت در ایران فاجعه آمیزاست. شرایط زندگی به ویژه طی پنج سال گذشته توان فرسا شده است. از سالیان طولانی به این طرف ، بر اساس نسخه های تجویزی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، حکمرانان جمهوری اسلامی -حتی بررغم مواد صریح قانون اساسی- تصمیم به خصوصی سازی بخش عمومی و اقتصاد پایه ای یعنی صنایع نفت، فولاد سازی، کارخانه های تولید ابزار تولید، مخابرات و نظایر آن گرفتند. سران سپاه پاسداران در همه جا حضور دارند از آن جمله –و به ویژه – در اقتصاد، که دست بالا را در آن دارند.
در سیاست خارجی، رژیم سیاستی ماجراجویانه و به غایت خطرناک را، همراه با شانتاژ، ادامه می دهد و با این سیاست حقوق خدشه ناپذیر ما در استفاده صلح جویانه از نیرو ی هسته ای را به خطر می اندازد. ما فکر می کنیم که نوزدهمین سمینار مسائل مربوط به گسترش بحران جهانی را عمیقأ تجزیه و تحلیل خواهد کرد. نتایج بحث ها ما را در مبارزات و نبرد کنونی یاری خواهد داد. و بازهم به تمامی، احترام و دوستی مان را به رفقای حزب کارگر بلژیک تقدیم می داریم.“
فعالیت های دیگر سمینار
علاوه برکار اصلی سمینار که عبارت بود از بحث و بررسی بحران کنونی سرمایه داری، فعالیت های دیگری نیز در زمینه های مختلف انجام گرفت. از آن جمله است تصویب چند بیانیه پشتیبانی:
با احزاب کارگری و کمونیستی کشور های عرب و
خصوصاً مردم فلسطین؛
قطعنامه همبستگی با کوبا؛ و
افشاگری در باره واژگون سازیِ بیشرمانه تاریخ جنگ
ضد فاشیستی