مسایل بین‌المللی

تلاش اسلامگرایان حاکم برای تعطیل دموکراسی در سودان!


رفیق دکترعلی بابیکیر الکینن
نمایندگان رهبری حزب کمونیست سودان و حزب توده ایران، در نخستین هفته تیرماه جاری، برای بررسی آخرین تحولات سیاسی دو کشور ملاقات کردند. در این ملاقات رفیق دکترعلی بابیکیر الکینن، عضو هیئت سیاسی و هیئت دبیران حزب برادر که مسئولیت امور تشکیلات و سازماندهی حزب را به عهده دارد، ماهیت و جهت تحولات ماه های اخیر و از جمله انتخابات فروردین ماه سودان، دستگیری کمیته اعتصاب پزشکان سودان و تشدید فعالیت های سرکوبگرانه نیروهای امنیتی دولت را توضیح داد. رفیق سودانی در این گفتگو به توضیح شباهت های شکلی و محتوایی تحولات دو کشور و نقش رژیم ولایت فقیه در تحولات سودان پرداخت و اهمیت مبارزه برای دموکراسی و حقوق بشر را به مثابه بخشی مهم از مبارزه در جهت تحولات پایه ای و ترقی خواهانه اقتصادی- اجتماعی مورد توجه قرار داد. نمایندگان حزب توده ایران، در این دیدار و تبادل نظر، ضمن توضیح مشخصه های جنبش عظیم مردم ایران و نیرو های متشکله آن، به توضیح تحلیل حزب از شعارها، جهت و آینده جنبش اعتراضی مردم ایران، ماهیتِ به غایت ارتجاعی رژیم حاکم و دولت کودتا، نقش سپاه پاسداران، سیاست و عملکرد امپریالیسم در منطقه، و در انتها، مواضع نیروهای سیاسی مختلف کشور در قبال تحولات کشور پرداختند. نمایندگان دو حزب برادر، ضرورت گسترش روابط متقابل برادرانه و ابتکار های همبستگی بین دو حزب را مورد تاکید قرار دادند.
در حاشیه این ملاقات، خبرنگار ”نامه مردم“ مصاحبه ای با رفیق فتحی الفضل، مسئول امور بین المللی حزب کمونیست سودان، انجام داد که در ادامه متن کامل آن برای اطلاع خوانندگان نامه مردم منتشر می شود.

مصاحبه ”نامه مردم“ با رفیق فتحی الفضل، مسئول امور بین المللی حزب کمونیست سودان

رفیق فتحی، متشکریم که دعوت ما را برای مصاحبه با ”نامه مردم“ پذیرفتید. مختصات و مشخصات عمده اوضاع عمومی هم در سودان و هم در ایران عبارتند از: نقش غالب و بارز نیروهای اسلامی ارتجاعی در اقتصاد، تباهی و فساد اجتماعی و فرهنگی در هر دو کشور، استفاده نیروهای حاکم از زور و خشونت افسارگسیخته به منظور سرکوب دموکراسی و نیروهای دموکراتیک و ترقی‌خواه، تلاش برای اسلامی کردن زندگی فرهنگی و اجتماعی جامعه، اِعمال ستم جنسیتی و تلاش برای محدود کردن نقش زنان در سیاست، اقتصاد و توسعه اجتماعی، و بالاخره، سرکوب اقلیت‌های ملی و مذهبی. امیدوارم در این گفت‌وگو بتوانیم شباهت‌هایی را که در اوضاع هر دو کشور وجود دارد، مشخص ‌تر کنیم.

س. گزارش‌هایی به دست ما رسیده حاکی از آن که وضعیت سیاسی در سودان در چند ماه گذشته به شدت وخیم‌ شده است. ممکن است در مورد علت این وخامت شدید اوضاع سیاسی سودان را توضیح بدهید؟
ج. در بیرون از سودان شاید این طور به نظر می‌رسید که اوضاع در سودان به طور نسبی آرام است. این دورنما به علت توازن قوایی بود که در نتیجه ضعف بازیگران داخلی صحنه سیاست سودان، چه اپوزیسیون و چه دولت، ایجاد شده بود. علت دیگر آن، مداخله مداوم به اصطلاح جامعه بین‌المللی بود که دولت آمریکا در آن نقش عمده‌ای به عهده دارد. کشمکش میان طرف‌های درگیر اجتناب‌ناپذیر بود، اما پس از امضای ”موافقت‌نامه صلح همه‌جانبه“ در ژانویه ۲۰۰۵ میان دولت و ”جنبش آزادی‌بخش مردم سودان“ با وساطت و هدایت مستقیم و آشکار جامعه بین‌المللی (که گفتم دولت آمریکا در آن نقش عمده‌ای داشت)، بهبود قابل توجهی در اوضاع حاصل شد. این قرارداد کشور را در وضعیت تازه‌ای قرار داد که در آن بازیگران داخلی گفتگو با یکدیگر را شروع کردند. اینک در شرایطی قرار گرفته بودیم که امکان رسیدن به توافق‌هایی دیگر در افق دیده می‌شد؛ توافق‌هایی که می‌توانستند منجر به حل یک رشته از مسائل پایه‌ای بشوند. چند ماه پس از آن موافقت‌نامه، توافق‌نامه‌ای میان دولت و ”ائتلاف دموکراتیک ملی“ (متشکل از ۱۳ حزب و گروه) در قاهره به امضا رسید که دو طرف مذاکره اهداف متفاوتی در آن داشتند. هدف اصلی دولت از این توافق‌نامه بازگرداندن اپوزیسیون به داخل کشور بود تا آسان‌تر بتواند آن را زیر نظارت قرار دهد. اما از دید اپوزیسیون، و از جمله حزب کمونیست سودان، مهم‌ترین موضوع احیای حقوق و آزادی‌های دموکراتیک بود و هست. توجه به این نکته اهمیت دارد که در جریان مذاکرات قاهره و پس از آن، اختلاف‌هایی میان گروه‌های اپوزیسیون مشاهده می‌شد. بعضی توافقی یک‌جانبه را آن طور که آمریکا می‌خواست، ترجیح می‌دادند. حزب ”ملت“ (اُمة) از ”ائتلاف“ جدا شد، و ”حزب اتحاد دموکراتیک“ دو دوزه بازی می‌کرد و به دنبال سهمی از این خوان برای خود بود. در بقیهٔ توافق‌نامه‌ها هم، چه در شرق و چه در ابوجا، کمابیش همین روند دیده می‌شد. باید بگویم که در تمام این مدت، از زمان کودتای عمر حسن البشیر در ۱۹۸۹، و به رغم سرکوب‌های دولت جدید، رهبری حزب کمونیست سودان هرگز از کشور خارج نشد. مدتی طول کشید تا تیرگی روابط میان گروه‌های اپوزیسیون از میان برود. نخست صحبت از شرکت در دولت شد. حزب اتحاد دموکراتیک، که ریاست ”ائتلاف دموکراتیک ملی“ را در اختیار داشت، پذیرفت که در دولت نماینده داشته باشد. بخشی از حزب ”اُمة“ هم پُست و مقام‌هایی را احراز کرد. یکی از جناح‌های درگیر در دارفور علاوه بر حضور در دولت ”شرق“ (منطقه دارفور)، به دولت خارطوم هم راه یافت. همه چیز همان طور که جامعه بین‌المللی می‌خواست صورت گرفت. مبارزه‌ای که پس از این تحولات رخ داد، از یک طرف همواره در راستای اجرای توافق‌نامه‌ها بود و از طرف دیگر با مخالفت و کارشکنی دولت روبه‌رو بود. حتی در مورد موافقت‌نامه‌ای هم که با جنبش آزادی‌بخش صورت گرفت، چنین رفتار شد. رژیم در پی کسب مشروعیت و ایالات متحد آمریکا به دنبال برگزاری یک همه‌پرسی در جنوب بود، که می‌توانست به تقسیم کشور منجر شود و دست‌یابی شرکت‌های بزرگ نفتی آمریکایی به سهم بزرگ‌ تری از نفت کشور را آسان‌تر کند. به این ترتیب بود که به رغم ادامه جنگ در دارفور، نبودِ توافق بر سر نتایج سرشماری، تنش‌های جاری در جنوب، و خودداری احزاب عمدهٔ شمال از شرکت در انتخابات، برگزاری انتخابات به سودان تحمیل شد. پس از آن انتخابات ساختگی و تقلبی که آمریکا و اتحادیه اروپا بر آن صحّه گذاشتند، صاف شدن جادّه برای برگزاری یک همه‌پرسی و دادن آن مشروعیتی که رژیم دنبالش بود به آن، رژیم از فرصتی که جامعه بین‌المللی در اختیارش گذاشت نهایت استفاده را کرد و به طور کامل در مقابل ملت قد علم کرد. موج سرکوب کشور را فرا گرفت؛ درست مثل همان روزهای نخست کودتای ۱۹۸۹. خلاصه اینکه، حدّ و مرز دموکراسی در سودان در باریکه توازن قدرت میان دولت و اپوزیسیون نوسان می‌کند. در نتیجه، مجموع آنچه را که در کشور وجود دارد می‌توان پژواکی از دموکراسی خواند. هر فردی حق دارد هر طور که می‌خواهد انتقاد کند، اما در جواب فقط پژواک صدای خودش را خواهد شنید، چرا که مسئولان کشور چشم دیدن و گوش شنیدن ندارند. اصلاً اهمیت نمی‌دهند. از پیش از انتخابات هم همین طور بود. حالا حتی آن اندک پژواک دموکراسی هم از میان رفته است.
س. گزارش‌هایی منتشر شده است مبنی بر اعتصاب پزشکان و اینکه رهبران کمیته اعتصاب بازداشت و شکنجه شده‌اند. خواست‌های اصلی این اعتصاب کنندگان چیست؟
ج. دولت سودان در تلاش برای اجرای کامل نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول دست به خصوصی‌سازی گسترده‌ای زده است، از جمله در خدمات آموزشی و بهداشت و درمان. آموزش در سودان از سطح دبستان تا دانشگاه رایگان بود. درست است که ظرفیت دانشگاه‌ها محدود بود، اما با کمک مصر که یک شعبه از دانشگاه قاهره را در خارطوم ایجاد کرد و به تحصیل صدها دانشجو در مصر یاری رساند، این مشکل تا حدّی بر طرف شده بود. صدها دانشجو نیز در دانشگاه‌های کشورهای سوسیالیستی سابق تحصیل می‌کردند، ضمن آنکه ده‌ها دانشجو برای تحصیل به بریتانیا، دیگر کشورهای غربی، سوریه و عراق می‌رفتند. اما پس از کودتای ”جبهه ملی اسلامی“ و انزوای بین‌المللی آن، دولت همه دانشجویان مقیم خارج را به کشور فرا خواند و به آنها قول امکان تحصیل در مؤسسات آموزش عالی در داخل کشور را داد. اما شمار دانشجویان از خارج آمده بسیار بیشتر از ظرفیت موجود دانشگاه‌ها بود. همین امر منجر به ایجاد دانشگاه‌های خصوصی، و بعدها، تحت ارشاد و راهنمایی‌های صندوق بین‌المللی پول، منجر به خصوصی سازی آموزش شد. در ماه مه ۱۹۸۹ فقط ۶ دانشگاه در سودان وجود داشت. امروز هیچ‌کس به طور قطع تعداد مؤسسات آموزش عالی را نمی‌داند، اما تخمین می‌زنند که فقط در پایتخت بیشتر از ۷۰ دانشگاه وجود دارد. نتیجه این شده است که سطح معلومات فارغ‌التحصیلان به شدت افت کرده است. شمار فارغ‌التحصیلان مرتب بیشتر شده است به طوری که امروزه، هر سال چندین هزار فارغ‌التحصیل با صلاحیت وبی صلاحیت‌ داریم. امروزه می‌توان هر نوع مدرک دانشگاهی را با پرداخت پول تهیه کرد. اینک نتیجه این شده است که تعدادی از فارغ‌التحصیلان پزشکی، به‌ویژه آنان که پیوندهایی با اِخوان‌المُسلمین دارند، غالباً بدون داشتن آموزش و تجربه کافی استخدام شوند. خوب، همین یکی از خواست‌ها و دلایل اعتراض پزشکان است. دیگر خواست‌های پزشکان عبارتند از: پرداخت به‌موقع حقوق‌ها، افزایش حقوق‌ها متناسب با نرخ تورّم، احیای برنامه تأمین رایگان دارو برای تهی‌دستان، به‌ویژه در مناطق روستایی، ملی کردن دوباره بیمارستان‌های اصلی و بزرگ، بهبود شرایط کار و بهداشت در داخل بیمارستان‌ها، و از همه مهم‌تر، احیای حق پزشکان برای تشکیل سندیکای مستقل خودشان. دولت با پزشکان همان طور رفتار کرده است که با مخالفان سیاسی‌اش؛ در حرف می‌گوید آری، اما عملی در کار نیست. هر بار که پزشکان اعتصاب کردند همین طور شد. اما این بار، و پس از انتخابات اخیر، وقتی دولت مشروعیت بین‌المللی را احساس کرد، زور بازویش را به رخ پزشکان کشید. نیروهای امنیتی رهبران پزشکان اعتصابی را ربودند و تا حد مرگ شکنجه کردند. بخش اعظم رهبران را بازداشت کردند. اما پزشکان آماده دفاع از خود و حمله متقابل بودند. همبستگی مردم سودان، آرمان و خواست‌های عادلانه پزشکان، و از همه مهم‌تر اتحاد و پیکارجویی آنان، دولت را مجبور به عقب‌نشینی کرد. این موفقیت نمونه بارزی بود از ثمره اتحاد و همبستگی.
س. یکی دو ماه پیش، انتخابات ریاست جمهوری سودان برگزار شد. حزب کمونیست سودان آن انتخابات را تحریم کرد. علل این تصمیم حزب چه بود؟
ج. حزب آن انتخابات را تحریم کرد چرا که آن را از اول تا آخر جعلی و تقلبی می‌دانست. حزب می‌دانست که انتخاباتی که اِخوان‌المُسلمین برگزار کند، سراپا تقلب‌آمیز خواهد بود. در تمام انتخاباتی که آن ها پس از به دست گرفتن قدرت برگزار کردند، همین روال مشاهده می‌شد. حتی انتخابات اتحادیه‌های صنفی و دانشجویی هم ساختگی‌اند. پس تردیدی نبود که این انتخابات هم ساختگی خواهد بود. با وجود این، حزب تصمیم گرفت در روند مبارزات انتخاباتی شرکت کند تا از آن به عنوان یک مجرای قانونی برای دسترسی به توده‌ها و تماس با آنها استفاده کند. از سال ۱۹۸۹ این نخستین بار بود که حزب فرصت می‌یافت در تمام گوشه و کنار کشور حضور یابد. این اقدام به تقویت سازمان‌های حزبی و تماس گسترده با توده مردم کمک کرد. دلایل تحریم بعدی انتخابات عبارت بودند از نبودِ شفافیت در فرایند انتخابات، مداخله آشکار دولت، به کار گیری نهادهای امنیتی در کمیسیون‌های انتخاباتی، دستکاری و تعویض صندوق‌های رأی زیر نظارت نیروهای امنیتی، عدم امکان برگزاری انتخابات در دارفور و کُردفان جنوبی، و اجرا نکردن تعهدهایی که دولت در توافق‌نامه‌های امضا شده با اپوزیسیون داده بود، به‌ویژه در ارتباط با احیای حقوق و آزادی‌های دموکراتیک.
س. حزب کمونیست سودان همین یکی دو سال پیش از فعالیت زیرزمینی به فعالیت علنی روی آورد. شما حتی کنگره پنجم حزب را در ژانویه ۲۰۰۹ در خارطوم برگزار کردید. چطور شد که چنین تغییر اساسی و مهمی امکان‌پذیر شد؟
ج. رژیم سودان بر اثر جنگ دراز مدت در جنوب و عملیات نظامی ”ائتلاف دموکراتیک ملی“ در شرق (دارفور) ضعیف شده بود. پس از اختلاف با حسن الترابی [از سردمداران اسلامگرایان سودان] و جدا شدن او از حکومتیان، که آشکارا ناشی از جنگ بر سر قدرت بود، برنامه اولیه رژیم برای اسلامی کردن کشور دچار وقفه شد. عوامل دیگر در کنار این عامل عبارت بودند از انزوای فزاینده بین‌المللی رژیم، خراب شدن وضع اقتصادی، و نیز فشار جامعه بین‌المللی. همه این عوامل منجر به این شدند که رژیم سیاست ملایم‌تری را نسبت به اپوزیسیون در پیش گیرد و به برخی از خواست‌های اپوزیسیون که تهدید مستقیمی برای حاکمیت نبود، تن در دهد. کنگره پنجم حزب نیمی قانونی و نیمی زیرزمینی بود. تلاش حزب، اعضا و رهبری آن برای فائق آمدن بر مشکلات و موانع برگزاری کنگره شگفت‌انگیز بود. این کنگره موفقیتی بزرگ برای ما بود. ۳۷۸ نماینده حزبی از سراسر سودان در کنگره شرکت داشتند که به مدت سه روز در بحث‌هایی پرشور، کار کنگره را به پیش بردند و دست آخر قطعنامه سیاسی و دیگر اسناد مربوطه را به تصویب رساندند. کنگره همچنین کمیته مرکزی جدید متشکل از ۴۵ عضو را انتخاب کرد. ۶۸ درصد از اعضای کمیته مرکزی جدید برای نخستین بار بود که انتخاب می‌شدند. ۷ تن از اعضای کمیته مرکزی از رفقای زن ما هستند. کمیته مرکزی در نخستین نشست خود اعضای هیأت سیاسی و دبیرخانه کمیته مرکزی را انتخاب کرد.
س. ما شنیده‌ایم که نشریه المِیدان، ارگان مرکزی حزب کمونیست سودان، تحت فشار شدید سانسور قرار دارد. چگونه است که پس از مدت کوتاهی که فعالیت‌های علنی حزب را تحمل کردند، اکنون رژیم بار دیگر متوسّل به سرکوب و سانسور شده است؟
ج. المیدان همیشه تحت فشار سیاسی، مالی و مداخلات دولت بوده است. به ندرت اتفاق افتاده است که یک شماره از نشریه منتشر شود بدون آنکه نیروهای امنیتی در نشر آن مداخله کنند یا برای حذف مطالبی از آن فشار بیاورند، و لبه تیز تیغ سانسور غالباً متوجه سرمقاله‌ها بوده است. اما اخیراً، و به‌ویژه در پی اعتصاب پزشکان، نیروهای امنیتی بر فشار خود برای جلوگیری از انتشار اخبار و مقاله‌هایی با مضمون پشتیبانی از اعتصاب پزشکان افزوده‌اند. المیدان زیر بار این فشار نرفت و به نیروهای امنیتی اجازه نداد که مطالب را پیش از انتشار بازبینی کنند. همین شد که نیروهای امنیتی به چاپخانه دستور عدم چاپ المیدان را دادند. ما از رفقای توده‌ای تشکر می‌کنیم که در پشتیبانی از پیکار و خواست ما برای رعایت حق آزادی مطبوعات توسط دولت و نیز تأمین و تضمین آزادی‌های حقوقی و دموکراتیک، بیانیه‌ای صادر کردند.
س. در ارتباط با تراژدی دارفور در شرق و رخدادهای جنوب سودان، این روزها در خارطوم و سودان شمالی چه می‌گذرد؟
ج. عدم موفقیت دولت در رسیدن به توافق با شورشیان عمده در دارفور، منجر به تشدید کشمکش‌های نظامی در آن منطقه شده است. همچنین، هزاران غیرنظامی قربانی جنگی هستند که در غرب سودان ادامه دارد. حتی نیروهای سازمان ملل متحد هم که برای دفاع از غیرنظامیان آمده بودند، مورد حمله قرار گرفته‌اند و قربانیانی داده‌اند. مسئله اینجاست که، در حالی که وضع روز به روز بدتر می‌شود، جامعه بین‌المللی در مورد قساوت‌ها و جنایت‌های نیروهای دولتی سکوت کامل اختیار کرده است. وضع در جنوب هم به هیچ‌وجه آرام و پایدار نیست. گروه‌های مسلّح حمایت شده از سوی دولت سودان در جنوب، به اغتشاش و ناامنی دامن می‌زنند و بی‌ثباتی بی‌سابقه‌ای را در جنوب ایجاد کرده‌اند. تهاجم و تجاوز به حقوق دموکراتیک در شمال هم جزئی از روال کار و شیوه عمل نمونه‌وار اخوان‌المسلمین در سراسر کشور است.
س. میان تحولات سودان و آنچه در ایران در حکومت جمهوری اسلامی رخ داده است، شباهت‌هایی وجود دارد. شما این شباهت‌ها، و تفاوت‌های میان اوضاع سیاسی دو کشور را چگونه می‌بینید؟
ج. مشخصه‌های عمده مبارزه در ایران و سودان یکسانند. در صدر خواست‌های اپوزیسیون هر دو کشور، حقوق و آزادی‌های دموکراتیک جای دارد. محافل حاکم در هر دو کشور برخاسته ازقشر های فرهنگی و اجتماعی یکسانی هستند، یعنی با زمینه اسلامی و از قشر های خرده بورژوازی. به علت این شباهت، هر دو در نخستین سال‌های حکومت‌شان حرف‌های مشابهی می‌زدند. برخلاف ایران که آنها سوار بر شانه‌های انقلاب مردم به قدرت رسیدند ولی به تدریج انقلاب را دزدیدند و خواست‌های آن را مهار کردند، در سودان آنها قدرت را از راه کودتا غصب کردند. با وجود این، قول دادند که فقر را ریشه‌کن کنند، سطح زندگی را بهتر کنند، با فساد مبارزه کنند، و ثروت‌های کشور را محافظت کنند. اما امروز هیچ‌کدام از اینها را در هیچ‌یک از دو کشور نمی‌بینیم. خیلی ساده قول‌ها‌شان را فراموش کرده‌اند، برای بقا و حفظ حکومت خود متوسل به ارعاب و سرکوب شده‌اند، ثروت‌های مملکت را به هدر داده‌اند، حقوق اقلیت‌های ملی را نادیده گرفته‌اند و زیر پا گذاشته‌اند، با زنان به عنوان شهروندان درجه دو رفتار می‌کنند، و به علت ماهیت طبقاتی یی که دارند، سیاست‌های ضد طبقه کارگر را در پیش گرفته‌اند. دشمن اصلی آنها دموکراسی و ترسی است که از مردم دارند. گفته‌ها و تبلیغات مذهبی آنها فقط ابزاری است برای توجیه اقدامات محدود کننده آزادی و حریم شخصی افراد. در حالی که آیه‌های قرآن را زیر لب می‌خوانند، در گرفتن رشوه یا ارتکاب وحشیانه‌ترین جنایت‌ها بر ضد بشریت و حتی نقض احکام اسلام تردید به خرج نمی‌دهند. یادتان باشد که این ایران بود که نیروهای امنیتی سودان را آموزش داد که برای نخستین بار دست به شکنجه و ترور افراد در سودان زدند.
س. موضوع مهمی که باید در نظر گرفت، ظهور یک دار و دسته نظامی است که اهرم‌های سیاسی و اقتصادی کشور را در کنترل خود دارد، و به این ترتیب، به خرج توده‌های مردم ثروت‌های افسانه‌ای برای خود انباشته است. در هر دو کشور، همین باند است که منابع طبیعی را حیف و میل می‌کند و به هدر می‌دهد. شما ماهیت رژیم سودان را چگونه می‌بینید؟ در مورد نقش چهره‌هایی مثل حسن الترابی، متحّد پیشین عمر البشیر و منتقد و مخالف کنونی او، چه نظری دارید؟
ج. همان طور که شما هم به درستی ماهیت رژیم را بیان کردید، باید بگویم که قصد و هدف اصلی این رژیم استفاده از قدرت حکومت برای به جیب زدن ثروت و حفظ حاکمیت خودش است، و هر چیز دیگر را می‌تواند در این راه فدا کند. رژیم سودان مسیر رشد سرمایه‌داری بسیار ابتدایی و آشفته‌ای را طی می‌کند، و به همین دلیل، این رژیم همسو با سرمایه‌ جهانی حرکت می‌کند و متحدانش را در آن سو می‌جوید. از طرف دیگر، رژیم سودان بخشی از نهضت اخوان‌المسلمین است که عملاً بر ترکیه و غزه حکومت می‌کند و حضور پررنگی در مصر و سوریه و اردن دارد. از لحاظ ماهیت سیاسی، تفاوتی میان الترابی و البشیر نیست. بزرگ ترین تفاوت آنان در سهمی است که از این خوان یغما می‌خواهند و می‌برند. به نظر من آنها فعلاً دشمن یکدیگر باقی می‌مانند، اما هر زمان که رژیم واقعاً احساس خطر کند، هر دو جناح به یاری هم خواهند شتافت.
س. رژیم حاکم بر سودان چه پایگاه طبقاتی و اجتماعی یی دارد؟
ج. پایگاه طبقاتی رژیم خرده بورژوازی است. رهبری حکومت برخاسته از جنبش دانشجویی است. در پیرامون محافل حاکم، یک لایه اجتماعی ایجاد شده است که منافع آن به طور مستقیم با منافع رژیم پیوند دارد. آنها اساساً در پی کسب سریع منفعت در کوتاه مدت هستند، و به همین دلیل علاقه و توجهی به پروژه‌های دراز مدت که مایه پیشرفت اقتصادی‌اند، ندارند. در بخش‌های آموزش، بهداشت و درمان یا امور رفاهی مردم اصلاً سرمایه‌گذاری نمی‌شود. مثل طبقه حاکم ایران، دشمن اصلی حاکمان سودان نیز طبقه کارگر و جنبش سندیکایی است. آنها به تجربه دریافته‌اند که هرگاه اتحاد عملی این دو نیرو شکل بگیرد، قادر خواهد بود رژیم دیکتاتوری را از سر راه بردارد.
س. همان طور که می‌دانید، جریان فکری یی وجود دارد که معتقد است اسلام با دموکراسی و حقوق بشر ناهمخوان است. آیا رویدادهای سیاسی در سودان مؤید این نظر است؟
ج. من با این نظر موافق نیستم. اسلام، مثل مسیحیت و دیگر اعتقادات مذهبی، مؤلفه مهمی در ترکیب و ساختار تاریخی و فرهنگی ملت سودان است. اسلام دین اکثریت مردمی است که خواهان و پذیرای دموکراسی و همه ارزش‌های همگانی هستند که باید در سودان مورد احترام باشد و در قانون اساسی کشور متبلور شده است. در اواسط دهه ۶۰ میلادی، در پی رشد فزاینده چپ و نفوذ آن در جنبش‌های توده‌ای، سیاستمدارانی پیدا شدند که برای مقابله با مبارزات رشد یابنده توده‌ها و تلاش عظیمی که برای اجرای وظایف مرحله ملی- دموکراتیک صورت می‌گرفت، متوسّل به اسلام به عنوان یک ابزار سیاسی شدند. عامل شکل گرفتن آن جریان فکری که شما به آن اشاره کردید، همین سیاستمداران هستند، چرا که روش‌هایی که آنان به نام اسلام به کار بردند، غیردموکراتیک و سرکوبگرانه بود. در سودان، اِخوان‌المُسلمین از راه سرنگون کردن دولتی که به طور دموکراتیک انتخاب شده بود، قدرت را به دست گرفت. بنابراین، اگر از من می‌پرسید که چه کسی با دموکراسی همخوان و سازگار نیست، پاسخ من این است: همه آنهایی که از مذهب به عنوان وسیله‌ای برای کسب قدرت یا حفظ قدرت دولتی استفاده می‌کنند.
س. نقش جنبش‌های اجتماعی در سودان چگونه است؟ در مبارزه کنونی برای ایجاد تغییرات در سودان، زنان و جوانان و سندیکاها چه نقشی دارند؟
ج. در سودان، جنبش توده‌ای همیشه نقشی اساسی در پیکار در راه احیای دموکراسی و برای رهایی ملی و اجتماعی داشته است. این جنبش کارگری، اتحادیه‌های صنفی و سندیکاها، سازمان‌های زنان و جوانان و ”اتحادیه زنان سودان“ بودند که نخستین دیکتاتوری نظامی را در سال ۱۹۶۴ از قدرت برکنار کردند. نیز همین جنبش‌ها بودند که در اتحاد عمل با یکدیگر توانستند دومین رژیم نظامی در سودان را سرنگون کنند. امروز هم همین نیروهای اجتماعی برای کسب حقوق‌شان دست به کار شده‌اند. اما اینکه تحولات به چه شکلی رخ خواهد داد، صلح‌آمیز یا همراه با خشونت، بستگی دارد به میزان توان نیروهای مقاومت، روش‌های مؤثر برای دفاع از جنبش و حفاظت آن، و نیز حرکت‌های دشمن. دورانی که در پیش داریم دورانی است پراهمیت در راه شکل‌گیری و ایجاد سندیکاهای مستقل، تقویت سازمان‌های زنان، جوانان و دانشجویان، و انتخاب بهترین و روشن‌ترین هدف‌های قابل دسترسی برای جنبش. اهمیت اتحاد میان این نیروها و جنبش‌های اجتماعی بیشتر از اهمیت اتحاد میان احزاب سیاسی است که گاهی اتفاق افتاده است که حرکت توده‌ها را کند هم کرده‌اند.
س. رفیق فتحی، با تشکر مجدّد، آیا پیامی برای خوانندگان “ نامه مردم ” در ایران دارید؟
ج. مایه افتخار و باعث خوشوقتی من است که ”نامه مردم” با من مصاحبه می‌کند. ما چشم امید به روزی داریم که هر دو ملت ما بتوانند در صلح و آرامش، و بهروزی و رفاه زندگی کنند و از دسترنج خود و ثروت‌های کشورشان بهره‌مند شوند. ما تردید نداریم که آن روز دور نیست. آن گاه که توده‌ها متحد شوند و مصمّم به شکست دادن دشمنان و احقاق حقوق‌شان شوند، آن روز به یقین فرا خواهد رسید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا