اوج بشردوستی
سی و سه معدنچی یی، که در پی فروریختن معدن مس و طلای سن خوزه، واقع در منطقه آتاکاما در شمال کشور شیلی، در اعماق زمین محبوس مانده بودند، بالاخره پس از ۶۹ روز، چند روز پیش نجات یافتند و همگی به سلامت به سطح زمین آورده شدند. شاید بتوان این عملیات نجات را برجستهترین عملیات نجات موفقیتآمیز غیرنظامی به حساب آورد. در صنعتی که آن را مترادف با حادثه و تلفات جانی میدانند، تا کنون چنین موفقیتی سابقه نداشته است. موج احترام و تحسینی بحق نسبت به این عملیات نجات و همه آنانی که در آن سهیم بودند، و از جمله خود معدنکاران محبوس، در سراسر جهان به راه افتاد.
چگونگی سازمان دادن گذران روزمره زندگی خود از سوی این سی و سه معدنچی در اعماق زمین، و بهویژه طی ۱۷ روز نخست و پیش از آنکه مأموران نجات بتوانند آنان را پیدا کنند و با آنها تماس بگیرند، به واقع ستودنی و نمایانگر بشردوستی در حد اعلای آن بود. این معدنچیان توانستند با تقسیم و مصرف جیرهای که فقط برای ۴۸ ساعت کافی بود، خود را در ۱۷ روز نخست زنده نگاه دارند. تغذیه معدنچیان در روزهای بعد از سوی مأموران نجات، و نیز زیر نظر داشتن دائمی شرایط جسمانی و روحی معدنچیان گرفتار، از دیگر جنبههای ستایشبرانگیز و نمونهوار این عملیات بود که نه تنها فکر و ذهن ملت شیلی، که توجه همه دنیا را به خود مشغول داشته بود.
منظره رسیدن هر یک از معدنچیان به سطح زمین در کپسول نجات – وسیله یی که از آن برای بالا کشیدن آنها به نقطه امن استفاده میشد، پیش از آنکه به خانواده و دوستان و عزیزانشان بپیوندند – واقعاً تکان دهنده، الهامبخش، و شاهدی بود بر اینکه جان و زندگی انسان تا چه حد ارزشمند و گرانبهاست، و بشریت تا چه حد توانایی و آمادگی دارد تا برای حفظ آن بکوشد. سباستیان پینییرا، رئیس جمهور شیلی، در سر دهانه تونل نجات حضور یافت تا هنگام به سطح زمین آمدن هر یک از معدنچیان نجات یافته، شخصاً ببیندشان و به آنها خوشامد بگوید. صحنههای شادمانی و هیجانی که در پی رسیدن هر یک از معدنچیان به سطح زمین ابراز میشد، واقعاً تکان دهنده بود. همگی این واقعیت را که پینییرا یک میلیاردر است به طور موقت فراموش کرده بودند، اما مردانی که در حال نجات یافتن بودند، در ازای کار در معدنی که همگان از ناایمن بودن آن آگاه بودند، دستمزد ماهانه ناچیزی میگرفتند. در چند روز پایانی عملیات نجات، تنها چیزی که اهمیت داشت حرمت زندگی انسان و تلاش برای نجات دادن سی و سه معدنچی یی بود که در اعماق زمین به دام افتاده بودند. اما اکنون این مردان و خانوادههای آنان چالشها و مشکلات زیادی در پیش رو دارند. آسیبهای روانی ناشی از محبوس ماندن در عمق ۶۲۰ متری زیر زمین برای مدتی طولانی، به احتمال قوی پیامدهای دراز مدتی خواهد داشت. به علاوه، اکنون این عده شهرت زیادی در میان مردم شیلی و در سراسر جهان پیدا کردهاند و مورد توجه زیادی قرار دارند که خود میتواند ایجاد فشار روحی کند. تطبیق دادن خویش با روال زندگی عادی، و پس از نجاتی این چنین، کار سادهای نخواهد بود.
اما هر چقدر هم این چالشها دشوار باشد، احتمالاً با زندگی کارگری و کار در اعماق زمین در معادن مس شیلی قابل مقایسه نخواهد بود. کار در معدن را همیشه در سطح جهان به عنوان کاری پرخطرتر و شاقتر از هر حرفه دیگری دانستهاند، که آمار و ارقام سالانه حوادث و تلفات آن خود نمایانگر این واقعیت است. معدن سن خوزه که مدفن موقت معدنچیان شیلیایی شد، نمونه بارز این واقعیت است. مالک این معدن، امپرزا مینرا سن استبان، شرکتی است که کارنامه سیاهی از لحاظ ایمنی کار دارد. در سالهای اخیر، چندین معدنچی در این معدن جان خود را از دست دادهاند، و این شرکت ۴۲ بار به علت نقض مقررات ایمنی کار جریمه شده است. در سال ۲۰۰۷، پس از آن که اقوام یکی از معدنچیان کشته شده از این شرکت شکایت کردند، معدن به طور موقت تعطیل شد. اما در سال ۲۰۰۸ ، و به رغم آنکه صاحبان شرکت هنوز شرایط لازم ایمنی را به عمل نیاورده بودند، معدن بازگشایی شد. و با همه این احوال، به علت محدودیت بودجه دولتی، در زمان وقوع این حادثه ناگوار دو ماه پیش، تنها سه بازرس ایمنی و بهداشت برای ۸۸۴ معدن موجود در منطقه آتاکاما وجود داشت. مجموعه این شرایط بیتردید زمینه مناسبی برای به جریان انداختن تحقیقات جنایی در مورد حادثه اخیر میتواند باشد.
معدنکاری و استخراج معدن در شیلی یک صنعت عمده است، اما مثل هر صنعت دیگری که جان کارگران در آنها به خطر میافتد، در اینجا نیز ایمنی کار و کارگر در برابر کسب سود نادیده گرفته شده و قربانی میشود. پینییرا، رئیس جمهور راستگرا و عوامفریب شیلی، که هیچ فرصتی را برای بهرهبرداری تبلیغاتی از عملیات نجات و پوشش رسانهای همراه آن از دست نداد، نماینده نابرابری تاریخی و عظیمی است که مدتهاست این منطقه معدنی شیلی را فلج کرده است. پینییرا، یک دیپلمات کهنهکار، در دوران حکومت سبعانه ژنرال پینوشه در بین قشر نخبگان ممتاز شیلی پرورش یافت. او تحصیلاتش را نخست در مدارس خصوصی در آمریکا پی گرفت (پدرش در آن زمان سفیر شیلی در سازمان ملل متحد بود)، و سپس در شیلی ادامه تحصیل داد؛ به دنبال آن، مدرک فوق لیسانس اقتصاد خود را از دانشگاه هاروارد گرفت، و دست آخر به شیلی بازگشت و از سال ۱۹۷۶ به شغل تدریس پرداخت. اگرچه هیچ مدرک و سندی دالّ بر شرکت مستقیم او در رژیم پینوشه یا حمایت او از آن رژیم وجود ندارد، اما این واقعیت که او صاحب بزرگ ترین ایستگاه تلویزیونی شیلی به نام ”شیلیویزیون“ بوده است، که این روزها در صدد فروش آن به غول رسانهای آمریکا یعنی ”تایم ورنر“ است، و نیز داشتن مقدار قابلتوجهی سهام در خطوط هواپیمایی و دیگر شرکتهای ملی و بینالمللی بزرگ، نشان از آن دارد که پینییرا در صف مخالفان نیز نبوده است. برخلاف رویه جاری محافظهکاران کاتولیک، او در همهپرسی سراسری سال ۱۹۸۸ در شیلی رأی ”نه“ داد. همان کارزار ”نه“ بود که سرانجام رژیم پینوشه را از قدرت برکنار کرد. اما در سال ۱۹۸۹، پینییرا مسئولیت کارزار انتخاباتی هرمان بوچی، نامزد ریاست جمهوری، را به عهده گرفت که پیش از آن در دولت پینوشه وزیر دارایی بود. خوزه، برادر پینییرا، نیز در فاصله سالهای ۱۹۷۸ – ۱۹۸۰ در مقام وزیر کار و تأمین اجتماعی، و پس از آن به مدت دو سال به عنوان وزیر معادن [جالب است!] در هیأت وزیران پینوشه شرکت داشت. برادر رئیس جمهور کنونی شیلی اکنون در آمریکا در مؤسسهای به نام کاتو (Cato) کار میکند که یک اندیشگاه راستگرای بازار آزاد مستقر در واشنگتن است. خود پینییرا، که مخالفانش در شیلی او را ”برلوسکونی“ شیلی میخوانند، در سال ۱۹۸۲ در جریان یک رسوایی مالی افشا شد، و در نتیجه حکم بازداشت برای او صادر شد. انتخاب او در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری در اواخر سال ۲۰۰۹، نخستین انتخاب یک رئیس جمهور راستگرا در شیلی در ۵۲ سال گذشته بود. مشخصه پینییرا، علاقه به تکرار ذکر نام خدا در سخنرانیهایش است. او در مبارزات انتخاباتیاش قرعهکشیهایی برگزار کرد که در آنها به برندگان لوازم خانگی میداد، و همچنین به فرودستان قول داد که در صورت انتخاب شدن، مبلغی پول به عنوان پاداش به آنان پرداخت کند. اگر به خاطر شرایط اضطراری محبوس ماندن سی و سه معدنچی به مدت ۶۹ روز در اعماق زمین نبود، بعید به نظر میرسید که آقای پینییرا کاری به کار معدنچیان داشته باشد. اینک که رئیس جمهور میلیاردر سوار بر هواپیمای خصوصیاش راهی کاخ ریاست جمهوری در سانتیاگو شده است، معدنچیان نجات یافته از مرگ در فکر این هستند که آینده آنان و خانوادههایشان چه خواهد شد. امروزه، دهها هزار معدنچی در شیلی و سراسر دنیا برای گذران زندگی، در اعماق زمین از جان خود مایه میگذارند. برای شرکتهایی که این معدنچیها را استخدام میکنند، و برای ثروتمندانی که در این گونه شرکتها سرمایهگذاری میکنند، زندگی و سلامت این کارگران در مقابل آزمندیِ کسب سود، رنگ میبازد و قربانی میشود.
با این وجود، به مدت ۶۹ روز فراموش نشدنی و عملیاتی که به نجات جان سی و سه معدنچی انجامید، اولویتها تغییر کرد. در آن ۶۹ روز ما بخت و افتخار آن را داشتیم که شاهد اوج بشردوستی در عمل باشیم، که نگاهی کوتاه بود به ”دنیای دیگری که ممکن است“. بیتردید، چنین دنیایی ارزش مبارزه برای رسیدن بدان را دارد.
به نقل از نامه مردم 854
3 آبان ماه 1389