مسایل بین‌المللی

لندن در آتش!

”نابود کردن و غارت بزهکارانه مغازه ها و فروشگاه های محلی در طول چند روز شورش البته یک تراژدی است. رخداد های اخیر در لندن به بی خانمانی برخی و از هم گسستن شیرازه زندگی بسیاری دیگر انجامید که مورد تأیید هیچ نیروی ترقی خواهی نیست، اما این بدان معنی نیست که نیروهای سیاسی حاکم که با سیاست های مخرب و ویرانگر اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی خود عامدانه و آگاهانه در ایجاد چنین شرایطی سهم اصلی را دارند، می توانند از زیر بارمسئولیت خود شانه خالی کنند!“

موج نا آرامی های اجتماعی در روزهای شنبه تا پنجشنبه هفته گذشته، ۱۵ تا ۲۰ مردادماه، مناطق مختلف لندن و شهرهای بزرگ انگلیس را فرا گرفت. صفحه های تلویزیون نشانگر هجوم ویرانگر هزاران تن جوان و نوجوان بود، که با یورش به فروشگاه ها و اماکن عمومی و غارت و به آتش کشیدن چندین وسیله نقلیه متعلق به پلیس، اتوبوس های شهری و اتومبیل های پارک شده در کنار خیابان ها عمق و ابعاد بحران اجتماعی جامعه های سرمایه داری و ورشکستگی نولیبرالیسم حاکم بر آن ها را به نمایش گذاشتند.
شورش های پردامنه لندن و شهرهای انگلستان شواهدی کافی برای اثبات شکست سرمایه داری در ایجاد ثبات اجتماعی ارائه دادند. گرچه سران دولت دست راستی حزب محافظه کار و همپالگی هایشان در حزب لیبرال دموکرات، و همچنین مطبوعات رسمی تلاش دارند تا نا آرامی های اجتماعی در این کشور را به گروهی مجرم و جنایت کار نسبت دهند، ولی تحلیل گران جدی سیاسی و نیروهای سیاسی چپ کشور بر این نظرند که، مسئله به این سادگی نبوده بلکه در بی اعتمادی و بی اعتقادی ساختاری نسلی از شهروندان به سیستم سیاسی- اجتماعی حاکم، و بیگانگی بخش قابل توجهی از جوانان طبقات فرودست به سیستم ارزشی متداول در انگلستان، در حکم مظهر سرمایه داری اروپا ، ریشه دارد. آن جمع خشمگین و مخربی که در چهار شب متوالی عمق ناتوانی سیستم سرمایه داری اروپا را به نمایش گذاشت، نه جنایت پیشه و نه مجرم های حرفه ای بلکه عمدتا پسران و دختران قشرهای فرودست جامعه بودند که هیچ گونه دورنمائی برای رهائی از فقر و بیکاری و زندگی در مناطق محروم پیش روی خود نمی بینند. شورش گران مناطق تاتنهام، هاکنی، کرایدون، و … لندن، نسلی از جوانان انگلستان اند که در دهه های اخیر و به ویژه از ۱۹۸۰ ، یعنی زمانی که خانم تاچر و نولیبرال ها در سیستم سیاسی حاکم به قدرت رسیده اند، به بهای ثروتمند تر شدن روز افزون اقلیتی مرکب از بانک داران، سهام داران عمده شرکت های چندملیتی، و آنانی که به معامله های قمار گونه(اسپکولاتیو) در بازارهای سهام مشغولند، در فقر و بی چیزی رها شده اند. در این سال ها فاصله بین اقلیت ثروتمند و فقر زده افزایش یافته است. حتی دولت سوسیال دموکرات های حزب کارگر، که ۱۳ سال و تا ۲۰۱۰ در قدرت بود، نخواست و نتوانست که به طور جدی در این شرایط و در سیاست مسلط خصوصی سازی ها، بیکار کردن ها و راندن مناطق فقر زده زحمتکشان و قشرهای تهی دست به مرزهای فقرزدگی مزمن اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، تغییری ایجاد کند.
نابود کردن و غارت بزهکارانه مغازه ها و فروشگاه های محلی در طول چند روز شورش البته یک تراژدی است. فروپاشی اعتماد و روابط اجتماعی در جامعه های محلی که به ایجاد ترس و وحشت در بین سالمندان و خشم و طغیان در جوانان و نوجوانان انجامیده، البته که هولناک است. رخداد های روزهای اخیر در لندن به بی خانمانی برخی و از هم گسستن شیرازه زندگی بسیاری دیگر انجامید که مورد تأیید هیچ نیروی ترقی خواهی نیست، اما این بدان معنی نیست که نیروهای سیاسی حاکم که با سیاست های مخرب و ویرانگر اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی خود عامدانه و آگاهانه در ایجاد چنین شرایطی سهم اصلی را دارند، می توانند از زیر بارمسئولیت خود شانه خالی کنند!
در اجلاس ویژه پارلمان انگلستان که روز پنجشنبه، ۲۰ مردادماه، و با فراخواندن نمایندگان از تعطیلات تابستانی، برگزار شد، راست گرایان و سخنگویان دولت کوشش کردند که بحث را به عوض پرداختن به عوامل ریشه ای اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی ایجادکننده بحران، یعنی بحرانی که حمله به پلیس و غارت و چپاول مغازه ها را برای بسیاری از جوانان مناطق محروم جذاب کرده است، عمدتاٌ در جهت محکوم کردن ”بزهکاران“ و ”اوباش“ و ضرورت استفاده از قوه قهریه برای مقابله با مسببان شورش و تنبیه های سخت قانونی متهمان رخداد های اخیر منحرف کنند. واقعیت اینست که جنایت واقعی، نابودی و به هرز رفتن زندگی جوانانی است که به دلیل مرتبط نبودن با محافل قدرت های اقتصادی و سیاسی ، زندگی در منطقه یی فقر زده، و یا رنگین پوست بودن شان، سهمی از فرصت های موجود در جامعه را نمی توانند به دست آورند.
اینکه دیوید کامرون ، نخست وزیر محافظه کار انگلستان، در بیانیه خود در اجلاس فوق العاده مجلس عوام، پنجشنبه ۲۰ مردادماه، نه اشاره یی به علل ریشه ای شورش روزهای قبل و خشونت در شهرهای انگلستان کرد و نه پیشنهادی در رابطه با اقدام های لازم برای رسیدگی به آن علل ارائه داد، به هیچ وجه تعجب آور نبود. حقیقت اینست که در چهل سال گذشته حزب محافظه کار سیاست های اجتماعی یی را زیر پوشش ”افزایش مسئولیت فردی شهروندان“ به پیش برده است که هدف آن تشویق تفرقه در جامعه و ایجاد گسست های اجتماعی بوده است.
بازتاب این برنامه در همه سطح ها مشخص است: از فروش بخش مسکن عمومی از سوی شهرداری ها گرفته تا عدم سرمایه گذاری در بخش صنایع تولیدی کار آفرین، کاهش بودجه شهرداری ها و استانداری ها، که به کاهش خدمات به آسیب پذیرترین قشرهای جامعه منجر شده است. برنامه دولت محافظه کار برای تسهیل دستیابی همه جانبه بخش خصوصی به سیستم خدمات پزشکی و درمانی ارائه شده از سوی بهداشت ملی ، به چنین روندی شتاب خواهد بخشید و با مشروعیت بخشیدن به گسترش بخش خدمات پزشکی خصوصی و بیمه های پزشکی خصوصی، عملاٌ ایجاد دو سرویس بهداشتی در کشور، یکی با امکانات ناچیز برای زحمتکشان و لایه های فرو دست و دیگری با بهره گیری از مدرن ترین فن آوری ها و دستاوردهای علمی درمانی- بهداشتی برای ثروتمندان و قشرهای مرفه را موجب خواهد شد. دسترسی به آموزش و پرورش برای کسانی که در مناطق محروم زندگی می کنند در حال حاضربه اندازه کافی دشوار است. زیر پوشش حق انتخاب خانواده ها و عملکرد فیلترهای خاص اجتماعی- آموزشی، قشرهای متوسط و مرفه می توانند مطمئن گردند که کودکان شان به بهترین مدارس دسترسی پیدا می کنند و از بهترین فرصت های تحصیلی بهره مند می شوند، در حالی که جوانان و نوجوانان وابسته به طبقه کارگر محکوم به تحصیل در مدارسی هستند که به دلایل اقتصادی- اجتماعی و سیاسی نه از نظر امکانات آموزشی و نه به لحاظ فیزیکی محیط های مناسبی برای تحصیل نمی توانند باشند. عملکرد پرقدرت و رشد یابنده مدارس خصوصی که فقط و فقط در دسترس قشرهای مرفه است، به طرزی نگران کننده و فزاینده امکان راهیابی به بهترین و معروف ترین دانشگاه ها و رشته های پرطرفدار را در اختیار فرزندان ثروتمندان و سرمایه داران قرار خواهد داد. از سال آینده امکان و شرایط دستیابی فرزندان طبقات زحمتکش با چند برابر شدن شهریه دانشگاه ها و هزینه های تحصیلی از این هم بدتر خواهد شد.
تاتنهام ، منطقه یی که شورش های اخیر لندن از آن جا آغاز شد، دارای بالاترین نرخ بیکاری در پایتخت انگلستان است. با کاهش ۷۵ درصدی بودجه خدمات مربوط به جوانان، همه کلوپ های جوانان، که رده های سنی ۱۱ تا حدود ۲۰ سال از طریق عضویت در آن امکان دسترسی به امکانات ورزشی، آموزشی و تفریحی داشتند، در سال گذشته بسته شده اند. امروز در بریتانیا جوانان سیاه پوست در مقایسه با همرده های سفیدپوستشان ۲۶ بار بیشتر در معرض احتمال متوقف شدن از سوی پلیس و بازجویی و بازدید بدنی اند. در لندن ثروت ۱۰ % از ثروتمندان در حال حاضر ۲۷۳ بار بالاتر از فقیرترین دهک است.
نخست وزیر نگلیس بر رغم آگاهی بر وجود چنین وضعیتی، پنجشنبه گذشته در پارلمان این کشور وقیحانه مدعی شد: ”این [شورش ها] دررابطه با فقر نیست ، این در رابطه با فرهنگ است. فرهنگی که خشونت را ستایش می کند، به قدرت و مقامات صلاحیتدار بی احترامی نشان می دهد و همه چیز را در مورد حقوق می گوید اما هیچ چیزی در مورد مسئولیت به زبان نمی آورد.“ راه چاره یی که دیوید کامرون برای این به اصطلاح ”ضعف فرهنگی“ پیشنهاد می کند، برخورد خشونت بار تر مقام ها چه در مراکز آموزشی و چه در جامعه با جوانان، استفاده از قدرت پلیس و قوه قهریه و به زانو در آوردن این بخش های محروم جامعه است که از شورش کور و ویرانگر برای نمایش خشم شان از بی عدالتی اجتماعی و اقتصادی استفاده می کنند.
سی سال پیش انفجار شورش در خیابان های منطقه بریکستون و توتکث لندن به رویارویی مهمی بین پلیس و جوامع سیاه پوست مقیم لندن انجامید. شاعر پیشگام سبک ”رگگه“، لینتون کویسی جانسون، بسیاری از سرخوردگی های جوانان سیاه در بریتانیا در آن زمان را در اشعار و ترانه های خود بازتاب داد. بخش عمده یی از شعر های او امروز هم قابل انطباق با واقعیت های زندگی قشرهای فرودست و فراموش شده از سوی سیستم سرمایه داری است، اما یک مصرع آن به طور ویژه ای گیرائی دارد: ”چگونه آرامش می تواند وجود داشته باشد ، هنگامی که طوفان هنوز در راه است؟“
آنچه در آن پنج روز شورش و تخریب بی سابقه در خیابان های لندن و بیرمنگام و ناتینگهام و بریستول و منچستر در انظار عموم ظاهر شد، نمایش گر عمق بحران اجتماعی- سیاسی یی همه جانبه در جامعه انگلیس است. نیروهای سیاسی ترقی خواه در رابطه با این امر و توضیح و تحلیل دلایل ایجاد و ریشه های اصلی آن و به چالش کشیدن رسانه های دست راستی و حزب های حاکم توجیه گر حاکمیت سرمایه داری، مسئولیت ویژه ای دارند. توده های جوان عصیانگر و شورشی را باید به راه های علاج قطعی بحران و شرایط دشوار زندگی شان آگاه کرد. ما فراخوان فدراسيون جهانی جوانان دمکرات خطاب به جوانان زحمتکش بريتانيا برای متشکل کردن خود و یافتن بهترين راه‌ها به منظور دگرگون‌سازی کشور را تائید می کنیم، یعنی امری که لازمه آن مطمئناً سرنگونی نظام سلطه در بریتانیا از طریق یک انقلاب اجتماعی سازمان دهی شده است و نه از طريق تخريب دارايی‌های عمومی و خصوصی. حزب توده ایران، همبستگی مبارزه جویانه خود با مبارزه جنبش کارگری انگلستان و به ویژه حزب کمونیست بریتانیا در این راستا را اعلام کرده است.

به نقل از نامه مردم، شماره 875، 24 مرداد ماه 1390

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا