مسایل سیاسی روز

ایران سی و سه سال پس از انقلاب مردمی بهمن


حاکمیت رژیم فساد، سرکوب و جنایت، و واپس ماندگی اقتصادی-اجتماعی هدیه استبداد ولایی به مردم ایران

با فرا رسیدن بیست و دوم بهمن، مردم ما سی و سومین سالگرد انقلاب بهمن 57، یکی از بزرگترین خیزش های خلقی قرن بیستم، انقلاب توده های محروم و ستمدیده، انقلاب مردم منزجر از استبداد پلیسی و وابسته رژیم شاهنشاهی پهلوی و انقلاب ملی و دمکراتیک برای تحول ایران به سمت کشوری آزادی و آباد را گرامی می دارند.
انقلاب بهمن با شرکت گسترده توده های میلیونی مردم از کارگران، دهقانان، خرده بورژوازی شهری گرفته تا لایه هایی از بورژوازی کوچک و متوسط به پیروزی رسید. طبقه کارگر ایران گرچه توانسته بود به لحاظ عینی درانقلاب نقش تعیین کننده ایفا نماید، ولی به دلیل فقدان تشکل های صنفی و پیوند با حزب سیاسی خود قادر نگردید رهبری جنبش را به دست گرفته یا درآن سهمی بدست آورد. درآستانه انقلاب بهمن 57، خرده بورژوازی و قشرهای بینابینی وتهیدستان حاشیه شهرها اکثریت جامعه شهری را تشکیل می دادند و نقش مهمی را در جنبش انقلابی و سرنگونی رژیم ضد ملی شاه ایفا کردند. سران رژیم از همان فردای پیروزی انقلاب تلاش گسترده یی را آغاز کردند تا اثبات کنند که انقلاب ایران انقلابی ”اسلامی“ و فرا طبقاتی است که بر اساس باورهای مذهبی شرکت کنندگان در آن شکل گرفته است. برخلاف تبلیغات دروغین سران رژیم ولایت فقیه، انقلاب بهمن دارای مضمون اجتماعی و طبقاتی بود که در بطن آن کوتاه ساختن دست انحصارهای امپریالیستی، تامین استقلال اقتصادی و سیاسی ایران، برچیدن بقایای نظام های ماقبل سرمایه داری، دمکراتیزه کردن حیات سیاسی و فرهنگی کشور، تامین عدالت اجتماعی و تحقق آزادی های دمکراتیک فردی و اجتماعی و حق حاکمیت مردم قرار داشت. رهبری این انقلاب ملی و دمکراتیک بنا به دلایل معینی به دست نیروهای مذهبی افتاد. حزب ما ازهمان آغاز جنبش انقلابی مردم به این واقعیت، که رهبری جنبش بطور عمده رنگ و شکل مذهبی دارد توجه کرد و به ارزیابی علل آن پرداخت. طی 25 سال پس از کودتای آمریکایی-انگلیسی28 مرداد تا مقطع انقلاب روحانیون تنها گروهی بودند که با استفاده از امکاناتی مانند مساجد، تکایا، جلسات مذهبی و برخی نهادهای رسمی حکومتی مانند انجمن سلطنتی فلسفه به ترویج و تبلیغ افکار و نظرات خود می پرداختند و این درحالی بود که حزب ما، فداییان خلق، مجاهدین خلق و جبهه ملی درزیر فشار ساواک قرار داشتند و امکان تماس مستقیم و بی واسطه با توده ها برایشان وجود نداشت. این امر درتقویت نقش رهبری خمینی و نیروهای هوادار او بسیار موثر بود. بدینسان از خلاء سیاسی ناشی از سرکوب شدید ساواک و نیز ضعف و پراکندگی احزاب و سازمان های شرکت کننده درانقلاب، روحانیون به رهبری خمینی به نفع تحکیم مواضع خود بهره برداری کردند. با پیروزی انقلاب کلیه جناح های هیات حاکمه سابق برکنار و قدرت سیاسی به طیف گسترده نمایندگان خرده بورژوازی، لایه های بینابینی، سرمایه داری تجاری و کلان زمینداران منتقل شد. خمینی و اطرافیان او از موضع سرنگونی شاه، یعنی شعار محوری جنبش، حرکت کردند و با مانورهایی که هدف آن تحکیم موقعیت نیروهای مذهبی در مقابل نیروهای چپ، مترقی و ملی بود، وعده مبارزه با امپریالیسم، آزادی های دمکراتیک و عدالت اجتماعی، البته در چارچوب دیدگاه های حکومت اسلامی، را می دادند و به این ترتیب توانستند در مقام بلامنازع رهبری انقلاب قرار بگیرند. همین امر در انتها در شکل گیری رژیمی متکی بر عقاید قرون وسطایی و استبدادی و مغایر با اهداف و آرمان های انقلاب نقش اساسی یی داشت.

ایران سی و سال پس از انقلاب
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور تقلبی و برگمارده ولی فقیه رژیم، که ریاست جمهوری اش با لگدمال کردن رای میلیون ها ایرانی و سرکوب خشن و خونین معترضان به این کودتای انتخاباتی میسر گردیده است، در سخنانی که در مراسم تدارک دیده شده رژیم ایراد کرد (مراسمی که بخش عمده شرکت کنندگان آن را نیروهای بسیج، سپاه، خانوادهایشان و وابستگان رژیم تشکیل می دادند)، از جمله مدعی شد که دولت‌های پیشین، هر سال تمام درآمدهای نفتی را هزینه می‌کردند و برای تامین منابع مورد نیاز خود در برخی سال‌ها ناگزیر به استقراض می‌شدند…“ به گفته احمدی نژاد برای اولین‌بار در طول تاریخ ایران، در دو سال اخیر دولت بیش از ۳۰ میلیارد دلار در صندوق توسعه ملی ذخیره کرده است. وی بدون اشاره ای به نظر مجلس و دیوان محاسبات و کارشناسان کشور پیرامون پول های مفقود شده از خزانه کشور و حساب های ارزی، مدعی شد که ”دولت ایران پاک‌ترین دولت در همه دنیا است.“ احمدی نژاد سپس با اشاره به برخی کشورهای منطقه که حتی یک انتخابات به خود ندیده‌اند، اظهار داشت که این کشورها به دور هم جمع می‌شوند و برای دیگران و با کمک آمریکا نسخه آزادی و انتخابات می‌پیچیدند و قطعنامه صادر می‌کنند که این از یک طرف تلخ و از طرف دیگر مضحک‌ترین لطیفه‌ تاریخ است. وی در انتها اعلام کرد: ”به فضل الهی مارکسیست‌ها رفتند و صدای شکستن استخوان‌های اندیشه سرمایه‌داری در جهان طنین‌انداز شده است… بنده از زبان همه ملت‌های آزاده اعلام می‌کنم که جایگزین نظم ناعادلانه و ضد بشری فعلی جهان چیزی جز جامعه کامل مهدوی نخواهد بود.“
پیش از احمدی نژاد، علی خامنه ای، ولی فقیه رژیم نیز در سخنان مشابهی ضمن اشاره به اینکه: ”امسال بخصوص دهه‌ى فجر ما حال و هواى دیگرى دارد. امسال در فضاى انقلابهاى پیروز این منطقه، چه در تونس، چه در مصر، چه در لیبى، حرکت انقلابى مردم به نتیجه رسید، کارهاى بزرگى انجام گرفت؛ این براى ما ملت ایران مژده‌ى بزرگى است، حادثه‌ى شیرین و مبارکى است…“ و تأکید بر اینکه تحریم های اقتصادی هیچ تأثیری بر ایران نداشته اند و ضمن انکار هرگونه بحرانی در ایران اضافه کرد: ”مسائل کوچک را نباید بزرگ کرد. نباید القاء بحران کرد. سعى میکنند با هزار وسیله اثبات کنند که در ایران بحران هست. چه بحرانى؟ کدام بحران؟ کشورِ آرام، ملتِ قوى، بانشاط؛ این همه کار از سوى دستگاه‌هاى گوناگون، از سوى آحاد مردم در این کشور دارد انجام میگیرد. به توفیق پروردگار، امنیت کامل برقرار است. دستگاه‌ها با همدیگر همکارى داشته باشند. اگر همکارى بکنند، کارها خیلى بهتر هم خواهد شد. دشمن این را نمیخواهد.آنچه در انتخابات لازم است، رقابت سالم است؛ رقابتِ بدون تهمت‌زنى و بدگوئى به یکدیگر است. فضاى انتخابات باید سالم باشد. مردم اگر خودشان نامزدهاى انتخاباتى را می‌شناسند، طبق تشخیص خودشان حتماً عمل کنند؛ اگر نمی‌شناسند، از افراد بصیر و متدین در گزینشهاى انتخاباتى استفاده کنند. مجریان انتخابات در اجراى درست انتخابات، دقت کامل را به کار ببرند. اینها چیزهائى است که میتواند یک انتخابات خوب را براى کشور به ارمغان بیاورد. این سى و دو سه انتخاباتى که از اول انقلاب تا امروز داشتیم، خوشبختانه همه‌ى اینها سالم بوده. البته در همه‌ى اینها کسانى معترض بوده‌اند، اعتراضها رسیدگى هم شده، احیاناً تخلفات بوده است، اما هرگز عدم سلامت در انتخابات وجود نداشته است… مسئولان از توطئه‌ى دشمن در کار انتخابات غافل نشوند. آن کسانى هم که در انتخابات رأى نمى‌آورند، مواظب باشند آن کلاهى که بر سر رأى‌نیاوردگان سال 88 رفت، بر سر آنها نرود؛ فریب نخورند.“
دروغ گویی های کلان، و تحریف واقعیات از جمله سجایای ”اخلاقی“ است که سران ریز و درشت رژیم می توانند به آن ببالند. سخنان و مدعیات رئیس جمهور و ولی فقیه رژیم که هیچ همخوانی با آمار و داده های رسمی دولتی ندارد نمونه بارزی از کلاشی سیاسی و سقوط کامل اخلاقی سران رژیمی است که تنها هدفشان بقای حاکمیت استبداد به قیمت نابودی کل کشور است.
ما بارها در شماره های مختلف ”نامه مردم“ در ماه های اخیر سیمای دهشتناک فقر، محرومیت و سرکوب حقوق و آزادی های اولیه مردم به خشن ترین شکل ممکن را با اتکاء به آمار و داده های رسمی رژیم ترسیم کرده ایم و در اینجا تنها به گوشه ای از آنها برای اثبات دروغگویی سران رژیم اشاره می کنیم.
بر اساس آمار رسمی، در آمدِ حاصل از فروش نفت طی سه دهه اخیر، بیش از ۸۰۰ میلیارد دلار بوده است. درآمدِ سالانه ارزی در دوره دولت ضد ملی احمدی نژاد ۲/۵ برابر میانگین درآمدِ سالانه دولت خاتمی، ۴/۳ برابر دوره رفسنجانی، و ۴/۸ برابر دوره نخست وزیریِ میرحسین موسوی، و ۵ برابرِ دوره ۹ ساله آخر حیات رژیم سلطنتی بوده است. با وجود این درآمدِ هنگفت، میهن ما در اوضاعی ناگوار قرار دارد و مردم با فقر و عقب ماندگی دست و پنجه نرم می کنند. آمار نشان می دهد که نرخ بیکاری در وضعیت کنونی حدود ۲۰ درصد است. همچنین بر اساس گزارشِ اداره آمارِ اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی برایِ شاخص های ماهانه اقتصادی (فروردین ماه ۱۳۹۰)، شاخصِ بهایِ کالاها و خدماتِ مصرفی در شهر تهران (پایتخت) به عدد ۲۴۹/۲ رسید و با فروپاشی صنعت و تولید و رشدِ نرخ تورم، رشدِ شاخصِ مزد و حقوقِ کارگران و کارکنان واحدهای صنعتی بزرگ کشور طی ۵ سال اخیر ۳۳ درصد کمتر از رشدِ شاخصِ هزینه های زندگی بوده است. همچنین بر اساس ادعای رئیس مرکز آمار ایران، عادل آذر، بیش از ده میلیون ایرانی زیر خط فقر مطلق و نزدیک به سی میلیون ایران در زیر خط فقر نسبی به سر می برند (به نقل از ”آفتاب نیوز“، 7 خرداد ماه 1389).
در مورد ”پاک بودن“ دولت احمدی نژاد کافی است اشاره کنیم که دولت نامبرده بی شک رکورد دار شمار و گستردگی ابعاد پرونده های دزدی، فساد، رشوه گیری و اختلاس های هزاران میلیاردی در تاریخ معاصر میهن ماست و از این بایت بی شک نمونه است. ناپدید شده میلیارد ها تومان از صندوق دولت، واگذاری هزاران میلیارد تومان پروژه های اقتصادی، از ارتباطات تا راه سازی به سران سپاه پاسداران و وابستگان دولت و همچنین تخریب بی سابقه زیر ساختار تولیدی کشور و جایگزین کردن آن با اقتصادی متکی بر دلالی و سفته بازی از جمله ”دست آوردهایی“ است که در پرونده سیاه و ضدمردمی دولت احمدی نژاد ثبت شده است. سخنان خامنه ای درباره ”انتخابات“ و سالم بودن روند آن در سال های اخیر شوخی تلخی و ناگواری است که با واقعیات سخت میهن ما و کودتای خشن ولی فقیه و نیروهای سرکوبگر وابسته به او، برای لگدمال کردن راِی میلیون ها ایرانی که در خرداد ماه 1388 بی شک و تردید میرحسین موسوی را به ریاست جمهوری برگزیده بودند، همخوانی ندارد. خامنه ای در سخنان خود از ”بهار عربی“ و سرنگونی دیکتاتورها در تونس، مصر و لیبی سخن می راند و فراموش می کند که ماهیت رژیمی که او بر راس آن قرار دارد نیز از نوع همان حکومت های استبدادی است که در این کشورها سرنگون شد و این نیز عاقبتی است که دیر یا زود گرببان او و رژِیمش را خواهد گرفت. امروز در ایران نه تنها اکثریت مردم، بلکه می توان گفت بخش بزرگی از رهبران اولیه حکومت جمهوری اسلامی، از ”مراجع تقلید“، تا نخست وزیر هشت ساله دوران ”دفاع مقدس“ تا رئیس جمهوری های پیش از احمدی نژاد و سخنگویان مجلس و سران نهادهای دیگر باوری به دروغ های علی خامنه ای و نزدیکان او درباره به رسمیت شناختن حقوق مردم ندارند. در کشوری که نخست وزیر هشت ساله ”دفاع مقدس“، و ”یار امامش“ در کنار رئیس مجلس اش، که کیهان شریعتمداری زمانی او را قهرمان دفاع از ولایت می خواند، در حبس به سر می برند دم زدن از آزادی و حق انتخاب کردن مردم را نمی توان باور کرد. به نظر می رسد تنها کسانی که منکر وجود بحران همه جانبه سیاسی-اقتصادی در ایرانند، ولی فقیه و تاریک اندیشان حاکم اند که بی اعتنای به ابعاد دشواری ها، فقر و فلاکتی که برای مردم ما پدید آورده اند به سیاست های خانمان سوز کنونی ادامه می دهند.

راه کارهای آینده و مبارزه پیش رو
از ویژگی های شرایطی که انقلاب بهمن 57، در بستر آن شکل گرفت و به وقوع پیوست، بحران فزاینده طبقه حاکمه، بی اعتباری بیش از پیش رهبران سیاسی کشور و بحران همه جانبه اقتصادی بود که زندگی برای میلیون ها ایرانی را با دشواری های بسیاری رو به رو کرده بود. امروز نیز ما شاهد شکل گیری چنین شرایطی هستیم که به تدریج ادامه وضعیت کنونی را با چالش های جدی روبه کرده است. اگرچه رژیم ولایت فقیه توانست با سرکوب خشن و خونین اعتراض های گسترده مردمی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 را مهار کند اما مبارزه و مقاومت تحسین برانگیز توده های وسیع مردم شامل طبقات و قشرهای اجتماعی گوناگون دربرابر کودتای انتخاباتی نشان داد که توان عظیم بالقوه ای در میهن ما آماده نبرد با دیکتاتوری است. معضل اساسی سازمان دادن این توان و مسلح کردن آن به برنامه سیاسی مشترک و کارا است. طی سه دهه اخیر، هرگز تا به این پایه اهمیت اعمال اراده توده ها در برابر استبداد ولایت فقیه که مشروعیت خود را ناشی از خواست، نظر و اراده مردم نمی داند، برجسته نبوده است. نزدیک به سه سال پس از قیام دلیرانه مردم بر ضد کودتای انتخاباتی، ولی فقیه، کودتاچیان و بطور کلی طیف ارتجاع حاکم همچنان در وحشت و هراس از جنبش مردمی به سر می برند و از همین روست که با فراخوان برگزاری تظاهرات 25 بهمن ماه نیروهای امنیتی کارزار گسترده یی را برای مختل کردن هرگونه امکان سازمان دهی یک اعتراض سراسری به راه انداخته اند. مانورهای فریبکارانه ولی فقیه و انصارش به قصد شکستن اراده میلیون ها مردم معترض میهن ما راه بجایی نمی برد. مردم میهن ما را پس از دست یابی به مشعل آگاهی دیگر نمی توان به ظلمات تاریک اندیشی قرون وسطایی به زنجیر کشید. بی شک توده های آگاه با درایت از همه امکانات و روزنه های موجود برای ادامه مبارزه کنونی بهره خواهند جست.
اهمیت مبارزه امروز مردم با استبداد ولایی که ظرافت، تدبیر، موقع شناسی، پیشروی سنجیده و عقب نشینی و انعطاف حساب شده و مدبرانه لازمه آن است، برای آینده و سرنوشت میهن ما برکسی پوشیده نیست. در این راه دشوار و پرسنگلاخ، بدون تردید آرمان ها، تجربیات و نیز آرزوهای غرق به خون نسل آرمان گرای انقلاب، ره توشه گرانبهای پیکار با ارتجاع و استبداد برای نیل به آزادی، حق حاکمیت مردم و عدالت اجتماعی است.
جنبش کنونی ضد دیکتاتوری تبلور خواست ها و آرمان های انقلاب شکست خورده بهمن است که در زیر آوار رژیم استبدادی ولایت فقیه مدفون شده است!

به نقل از نامه مردم، شماره 888، 24 بهمن ماه 1390

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا