برگزاری پانزدهمین کنگره ”فدراسیون دموکراتیک جهانی زنان“ پیام تشکیلات دموکراتیک زنان ایران به کنگره
ازکشورمان، “تشکیلات دموکراتیک زنان ایران“، عضوِ مؤسس “فدراسیون دموکراتیک جهانی زنان“، برای شرکت در این اجلاس مهم بین المللی دعوت شده بود.
برازیلیا، پایتخت رسمی کشور برزیل، درفاصله روز های ۲۰ تا ۲۴ فروردین ماه، میزبان پانزدهمین کنگره بزرگترین تشکل مستقل و مبارزه جوی زنان دموکرات جهان بود. صدها نماینده زن از ۴۹ کشوردر پنج قاره جهان در این شهر گردهم آمده بودند تا با جمع بندی نتیجه کارزارهای خود در دفاع از حقوق زنان و برابری جنسی، و نیز در رابطه با ضرورت درپیش گرفتن سیاست هائی که بتواند در شرایط امروزین جهان و رویارویی با چالش های عمده بر سر راه مردم جهان، تصمیمگیری کنند. ازکشورمان، “تشکیلات دموکراتیک زنان ایران“، عضوِ مؤسس “فدراسیون دموکراتیک جهانی زنان“، برای شرکت در این اجلاس مهم بین المللی دعوت شده بود. نکتههای اصلی پیام “تشکیلات دموکراتیک زنان ایران” خطاب به کنگره پانزدهم ”فدراسیون“، در این شماره ”نامه مردم“ منتشر شده است. در جریان برگزاری کنگره، به موازات تشکیل کار- گروه های ویژه، در باره عرصه های کلیدی و توجه برانگیز جنبش های زنان، و همچنین در باره شیوه های مبارزاتی زنان درجامعههای مختلف و تجربه اندوزی از آنها، بحث و تبادل نظر شد. تظاهرات و راه پیمایی با شکوهی در برازیلیا سازمان داده شد که نمایندگان پانزدهمین کنگره در آن شرکت داشتند. قطعنامههای تصویب شده در کار- گروه های کنگره در شمارههای آینده ”نامه مردم“ منتشر خواهند شد. کنگره، رهبری آینده “فدراسیون“ را با رأی نمایندگان حاضر و بر پایه نمایندگی قاره ها و منطقههای مختلف جهان، انتخاب کرد. رفیق مارسیا کامپوس از برزیل، به سمت رئیس ”فدراسیون“، و رفقا: مایادا عباسی از فلسطین، آنی راجا از هندوستان، الیزابت تورتوزا از ونزوئلا، اسکوی کوکوماس از قبرس، و لوئیزا اینگا از آنگولا، به سمت معاونان رئیس “فدراسیون“ در منطقههای مختلف جهان، انتخاب شدند.
کنگره پس از ۴ روز بحث و فعالیت، در روز ۲۴ فروردینماه با تصویب بیانیه پایانی کنگره، به کار خود پایان داد. “بیانیه نهایی کنگره” در رابطه با شرایط بحرانی کنونی در جهان به صرحت میگوید: ”ما در شرایط بحران عمیق و ساختاری نظام سرمایه داری به سر می بریم که بر زندگی لایه های گوناگون زنان در سراسر جهان، و به ویژه زنان کارگر، تاثیر مشخصی دارد. ما به این نتیجه دست یافتیم که مسئله، بدهی و یا مدیریت بحران نیست، بلکه این بحران سیستم سرمایه داری است، و هیچ فرقی نمی کند که دولت نولیبرال مصدر قدرت باشد و یا سوسیال دموکرات طرفدار امپریالیسم. این بحران به بیکاری وسیع انجامیده است، و با تحمیل انعطاف پذیریِ غیرمعقول نسبت به شرایط اشتغال، امنیت کاری را از بین برده است، و به دستمزدهای کمتر، کاهش مزایای اجتماعی، و حقوق بازنشستگی برای زنان، انجامیده است، و حقوق زنان در مورد بهداشت، آموزش، و مادری را مورد سختگیری قرار داده است.“ بیانیه در بخش دیگری اشاره می کند: ”ما در باره عمق یافتن بحران ناشی از تضادها و تجاوزهای امپریالیستییی که خطر جنگ را افزایش داده اند، نگرانی خود را ابراز می داریم.“
امروزه خطرجنگ افزایش پیدا کرده است، چرا که قانون بین المللی در عمل همان قانون حفظ منافع امپریالیستی شده است: ”موافقتنامه جدید پیمان ناتو که در آبان ۱۳۸۹ (نوامبر سال ۲۰۱۰ ) در لیسبون به امضا رسید خطر جنگ به واسطه این سازوکار(مکانیزم) خونریز امپریالیسم را افزایش می دهد. زنان در سراسر جهان از اولین قربانیان جنگ ها و اشغالگریاند.“
” ما خواستار برچیده شدن تمامی پایگاه های نظامی ایالات متحده و ناتو در سراسر جهان هستیم، و مخالفت خود با استقرار سیستم سپرضد موشکی در نقاط مختلف این سیاره را اعلام می کنیم.“
”ما مدافع جهانی صلح آمیز و عاری از سلاح های هستهای هستیم و بنابراین، حذف و از بین بردن این گونه تسلیحات را خواهانیم، و امپریالیسم را به سبب نظامی کردن این سیاره، محکوم می کنیم.“
”ما از میان برداشتن همه شکلهای تبعیض و خشونت نسبت به زنان، محرومیت آنان از دستیابی به آموزش و اشتغال مناسب، قاچاق زنان و کودکان و سوءِ استفاده جنسی از آنان، فحشا، قاچاق مواد مخدر، همچنین از بین بردن تمامی مانعها به منظور دسترسی به منبعهای مالی و اشتغال با شرایط برابر، که استقلال اقتصادی زنان را ممکن می کند را خواهانیم.“
”ما از قیام مردم و زنان مصر، تونس، و یمن حمایت می کنیم، و نیروهای ضد انقلابی را که از سوی ایالات متحده و رژیم های ارتجاعی عربی حمایت می شوند، محکوم می کنیم.“
بیانیه در انتها تصریح می کند:
”برای دستیابی به برخوردی عادلانه و برابر، و توانمند کردن زنان به منظور دست یافتن به حقوق خود، همکاری تمامی جنبش های مردمی و نیروهای ترقی خواه در سطح ملی و بین المللی به هدف ایجاد جامعهیی عاری از بهرهکشی، ضروری است. در این راستا، تنها راه ”مبارزه سازماندهی شده و استوار زنان و مردم تنها راه است.“
پیام ”تشکیلات دمکراتیک زنان ایران “ به: ”کنگره فدراسیون دموکراتیک جهانی زنان“
رفقا و دوستان گرامی!
تشکیلات دمکراتیک زنان ایران – یکی از قدیمی ترین اعضای ”فدراسیون“ – درودهای گرم خود را به کنگره پانزدهم ”فدراسیون“ و به تک تک زنان نماینده شرکت کننده در این کنگره تقدیم می دارد. هر چند که مایل بودیم در جلسه کنگره حضور و شرکت میداشتیم، اما به سبب برخی مشکلها این امر میسر نگردید. ما ضمن ستایش از مبارزه ”فدراسیون“ در راه جهانی عاری از جنگ و خشونت و فقر و بهرهکشی، و نیز به منظور همبستگی بین المللی با مبارزه برضد سرکوبگری و همه شکلهای خشونت، به خصوص خشونت دولتی نسبت به زنان، پشتیبانی خود را از کارزارهای مختلف این “فدراسیون“ در حمایت از مبارزات زنانی که با ارتجاع و امپریالیسم و سیاست های نولیبرالی آن مبارزه می کنند، اعلام می داریم، و در این جا، به طور خیلی خلاصه، نظر شما را به وضعیت مبارزات زنان در ایران جلب می کنیم، که در شرایطی سخت با رژیمی تاریک اندیش وسرکوبگر و زن ستیز مبارزه می کنند، رژیمی که با وجود سر دادن شعارهای پوپولیستی(عوامفریبانه)، و با پیروی از نسخه های اقتصادی و اجتماعی بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، و دیگر نهادهای غارتگر بین المللی، و اجرای کامل این نسخهها، شرایط فاجعه باری را به مردم میهن ما به ویژه زنان تحمیل کرده است که تشدید فقر وبیکاری، فحشا و اعتیاد وسوءِ تغذیه، در کنارِ قراردادهای موقت کاری و تلاش در تغییر قوانین کار و اخراج های بی رویه، از نمونههای بارز آن است.
اولین قربانیان سیاست هایی که در بالا نام برده شد، مطابق مرسوم، زنان ایران اند، که بنا بر آمارهای رسمی، نرخ بیکاریشان در کشورمان %۴۰ ، یعنی دو برابر نرخ بیکاری مردان است. فاجعه بارتر اینکه، در کنار مانعهای حقوقی و مدنی و عدم توجه به اشتغال زائی برای زنان از سوی دولت، و تصویب لایحههای گوناگون ضد زن با توجیههای شرعی، در عمل بخش پرشماری از زنان زحمتکش و کارگر ایران به کارگاههای کوچک و یا به بازارهای غیر رسمی کار، که خارج از شمول قوانین کارگری اند، سوق داده می شوند. برای مثال، کارگاههای کوچک که کمتر از ده نفر کارگر دارند، مشمول نظارت قانون کار نمیشوند و کارفرما به راحتی میتواند کارگران را اخراج کند و از مزایای کارگری و بیمه، وجز اینها، نیز خبری نیست. در این نوع کارگاهها، کارفرمایان زنان مجرد را استخدام میکنند و حتی به طور علنی ازدواج زنان و دختران را ممنوع اعلام می دارند. زنان در صورت بچه دار شدن شانس بسیار کمی برای بازگشت دوباره به کار دارند. امکانهای رفاهی، اگر وجود داشته باشند، فقط در کارخانه های بزرگ است. به علاوه، با سیاست تبعیض جنسیتی شانس زنان برای استخدام درکارخانه های بزرگ بسیار پایین است، و زنانی که از قبل در این گونه کارخانه ها کار می کردند با سیاست تعدیل اقتصادی نیز اولین نیروئیاند که اخراج می شوند. همان طور که در کنفرانس پکن به صراحت آمده است، مهمترین راهکار اقتصادی و اجتماعی زنان را اشتغال و افزایش مشارکت اقتصادی آنان تشکیل می دهد، و در این راه دولت ها ملزم به اصلاحات قانونی و اداری برای دستیابی مساوی زنان و مردان به منبعهای اقتصادیاند، اما رژیم واپسگرا و ارتجاعی ایران با سیاست تبعیض جنسیتی در همه زمینه ها، از جمله در عرصه اقتصادی، دامنه انتخاب شغل را برای زنان محدودتر ساخته و سیاست خانه نشینی زنان را با تصویب قوانین مختلف در این زمینه دنبال می کند، که این امر در دولت ارتجاعی احمدی نژاد شدت بیشتری یافته است. بنا بر آمارهای رسمی، در حالی که در طول ۳۰ سال گذشته (از سال ۱۳۵۵ تا سال ۱۳۸۵) شمار زنان باسواد ۵ برابرشده و میزان آن ۵۰۰% بالا رفته است، اما نرخ اشتغال زنان در این مدت از ۱۲ % در سال ۱۳۵۵، به ۴ / ۱۶ % در سال ۱۳۸۵ رسیده که تنها ۴ / ۴ % درصد افزایش داشته است .
در حوزه مسئلههای حقوقی، زنان خواهان لغو قوانین زن ستیز در قانون اساسی و قوانین مدنیاند، یعنی قوانینی که زنان را شهروندان درجه دو محسوب می دارد و پایمال کردن حقوق زنان را زیر پوشش قوانین شرعی مجاز می شمرد. متاسفانه زنان ایران برای رسیدن دوباره به برخی دستاوردهایی که از راه مبارزات خود در گذشته به دست آورده بودند مثل: داشتن حق طلاق، لغو چند همسری، حق قضاوت، وجز اینها، نیز باید مبارزه کنند. زنان ایران خواستار حق اشتغال، حق شهادت برابر، حق برابر در ازدواج، حق ارث، حق مسافرت بدون اجازه همسر، حق حضانت از فرزند، لغو چند همسری، وتعیین سن کیفری دختران به ۱۸ سال، و به طور کلی خواهان پیوستن ایران به کنوانسیون منع هرگونه خشونت وتبعیضاند. خواسته های زنان کارگر علاوه برلغو تبعیضهای جنسیتی نام برده شده در بالا و خواستههای عام کارگری، حق برابر در پرداخت دستمزد، استخدام، برخورداری از آموزش حرفهای، و لغو همه تبعیضهایی که بهرهکشی مضاعفی را به آنان تحمیل می کند را نیز دربر میگیرد.
زنان ایران از تشکیل هرگونه تشکل صنفی و سیاسی خود محرومند و تشکل های مدنی آنان به طرز وحشیانه ای سرکوب شده است و هرگونه حرکت مسالمت آمیز آنان از سوی رژیم کودتائی با شکنجه و زندان پاسخ داده می شود. همان طور که اطلاع دارید، اعضای تشکیلات دمکراتیک زنان در دهه ۱۳۶۰ به شدت سرکوب شدند. مبارزات قهرمانانه آنان در زندان های رژیم، همراه با دیگر زندانیان سیاسی زن، از صفحههای درخشان تاریخ مبارزات مردم میهن ما را تشکیل میدهد. مبارزات سال های اخیر زنان با قوانین قرون وسطائی و لایحههای زن ستیز، و همچنین برضد رژیم کودتائی، با وجود همه دشواریها، ادامه دارد. هم اکنون زنان و دختران زندانی سیاسییی که فقط در تهران شمار آنان ۳۴ نفر اعلام شده است، در بد ترین شرایط ضد انسانی در زندان های قرون وسطائی رژیم واپسگرا به سر می برند که در بین آنان از پیر و جوان، فعال حقوق زنان، فعال صلح گرفته تا مبارزان شجاع دانشجوئی، وکیل دادگستری، دختران خبرنگار، زنان کارگر، خانه دار، و حتی مادران عزادار- که فرزندان مبارزشان به وسیله رژیم ولایت فقیه اعدام شدهاند- دیده می شود. نقش موثر زنان میهن ما در سال های اخیر از جمله برپائی کارزارهای مبارزه برای صلح و تاسیس سازمان مادران صلح، شرکت فعال مبارزهجویانهشان در کارزارهای ضد جنگ و نیز سازماندهی کارزار یک میلیون امضا بر ضد تبعیض جنسیتی در کنارِ تلاش برای برقراری پلهای ارتباطی با جنبش کارگری و دانشجوئی، نشانگر نمونههای درخشانی از مبارزات پیگیر و حماسی زنان کشور ماست .
رفقا و دوستان عزیز!
ابر سیاه و شوم جنگ بر میهن ما سایه افکنده است، و به منظور دور کردن این تهدید، توده ها به ویژه زنان شجاع و مبارز کشورمان نبردی سخت را در شرایطی دشوار به پیش می برند. در این شرایط، از طرفی رژیم به منظور سرپوش گذاشتن بر معضلهای اقتصادی و اجتماعی داخلی و سیاست های ضدمردمی و واپسگرایانهاش به سیاست تشنج آمیز خارجی پناه می برد که مطلوب امپریالیسم است، و از سوی دیگر امپریالیسم در جهت دست یافتن به هدف های جنگ افروزانهاش با تحریم اقتصادی کشورمان زندگی زحمتکشان و به خصوص زنان را روز به روز وخیم تر می سازد. در نتیجه، مردم ما و زنان باید در دو جبهه، هم با سیاست های جنگ طلبانه و مخرب امپریالیستی و هم با سیاست های ارتجاعی رژیمی ضد مردمی که با اجرای سیاست های اقتصادی نولیبرالی تبعیض طبقاتی و جنسیتی را شدت بخشیده است، مبارزه کنند، و در این راه به پشتیبانی و حمایت افکار عمومی مترقی و به ویژه جنبش ترقیخواه جهانی زنان نیازمندند.
ما از شما می خواهیم که با همبستگی خود با مبارزات مردم ایران و رساندن صدای اعتراض زنان ایران به گوش جهان، ما را در دستیابی به خواسته های دمکراتیکمان یاری دهید. ما خواهان حمایت فعال و متقابل از سوی کارزارهای تشکل های دمکراتیک و مستقل زنان هستیم. با آرزوی موفقیت هرچه بیشتر در برگزاری پانزدهمین کنگره “فدراسیون جهانی زنان دمکرات”، همبستگی پرشورمان را با مبارزات زنان مبارز و مترقی سراسر جهان برضد جنگ و فقر، و محو هرگونه خشونت و ستم جنسی و طبقاتی اعلام می داریم. ”
به نقل از نامه مردم، شماره 893، 4 اردیبهشت ماه 1391