سازمان دهیِ اعتراضهای پراکنده کارگری، وظیفه بیدرنگِ مرحله کنونی
طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان میهن ما بدون سازمان دهیِ حرکت های اعتراضی پراکنده کنونی، نخواهند توانست حقوق و منافع صنفی- سیاسی خود را تامین کنند. فقط در پرتو مبارزهیی متشکل و هماهنگ می توان به یورش ارتجاع پاسخ قاطع و موثر داد.
جنبش اعتراضی کارگران و زحمتکشان در چهار گوشه کشور، در طول هفته های اخیر، گسترش یافته است. این اعتراضها به ویژه بر سر یک رشته خواسته های معین مانند: پرداخت دستمزدهای معوقه، جلوگیری از خصوصی سازی، تامین امنیت شغلی، و موضوع حیاتی قراردادهای موقت، جریان داشته و دارد. با بررسی این اعتراضها، که در شکلهای مختلف مانند: اعتصاب چند ساعته، گردهمایی در مقابل درِ کارخانه یا اداره کار، مسدود ساختن جاده ها- در موردهایی اندک- امضای تومار، و جز اینها، ابراز میشوند، می توان دو ویژگی مشخص را به وضوح دید: نخست اینکه، کلیه این اعتراضها عمدتا سازمان نیافته و در اغلب موردها بدون برنامه ریزی از پیش بودهاند، و مشخصه تدافعی داشتهاند. ویژگی دوم اینکه، پراکنده بودهاند و از سطح لازم همبستگی بین کارگران اعتصابی و معترض برخوردار نبودهاند از یک طرف، و از طرف دیگر از سوی رشته ها، واحدهای صنعتی، همکاران، و زحمتکشان شاغل دیگر در همان کارخانه یا مؤسسه در حرکتهای اعتراضییی که انجام پذیرفته پشتیبانی نشدهاند.
برای نمونه می توان به تجمع کارگران “پولاد زاگرس“ در اواخر فروردین ماه و در آستانه روز جهانی کارگر اشاره کرد. زمانی که کارگران این واحد صنعتی در مقابل فرمانداری قروه تجمع کرده و مخالفت خود را با اخراج ها اعلام می داشتند، با وجود خواست های مشترک، از حمایت و پشتیبانی دیگر واحدهای پولاد و فلز کاری کشور برخوردار نشدند. درحالی که مسئله اخراجها فقط به کارخانه پولاد زاگرس مربوط نمیشد، این موضوع در واحد صنعتی در “پولاد کاویان“ و مجتمع عظیم “ذوب آهن اصفهان” نیز وجود داشت و نارضایتی کارگران این مرکزها را برانگیخته بود. نمونه دیگر، تجمع کارگران “شرکت لوله سازی خوزستان“ در مقابل استانداری بود. با اینکه استان خوزستان از قطب های صنعتی و کارگری کشور به شمار می آید و کارگران کلیه واحدها و رشته های تولیدی- خدماتی فعال در این استان از پیامدهای ویرانگر اخراجها، دستمزدهای معوقه، و قراردادهای موقت در امان نبوده و نیستند، با اینهمه، ما شاهد کارزار همبستگی و پشتیبانی از کارگران لوله سازی خوزستان نبودیم. مورد مشابه دیگر، اعتراض ۸۰۰ تن از کارگران ”صنایع فلزی ایران“ به پرداخت نشدن ۸ ماه دستمزدشان بود که از همبستگی ضرور برخوردار نگردید. آنچه مورد اشاره قرار گرفت، گواه روشنی است بر وجود دو ضعف اساسی در جنبش اعتراضی کنونی کارگران میهن مان. دلیلهای عینی و ذهنی معینی سبب پیدایش این عاملهای باز دارندهاند. رشد اقتصاد انگلی و غیرمولد و ضعیف ساختن بیش از پیش بنیه تولیدی- صنعتی کشور در سالهای اخیر نمیتواند بر چگونگی حرکتهای طبقه کارگر ایران اثرگذار نبوده باشد. رواج قراردادهای موقت، رشد کارگران پروژهای در کنارِ رکود و تعطیلی واحدها و مرکزهای صنعتی، بر چگونگی سطح مبارزاتی جنبش کارگری ایران اثرهای منفی جدی داشته است. اینکه کماکان اعتراضهای کارگری جنبه تدافعی داشتهاند و از سازمان یافتگی ضرور برخوردار نیستند، به میزان زیادی نتیجه اثر چنین عاملهاییاند. از جانب دیگر، ضربههای ارتجاع ایران بر جنبش کارگری در طول سه دهه اخیر، کشور را از مبارزان، کادرها، و رهبران باتجربه و آبدیده محروم ساخته است. این موضوع در کنار سرکوب و پیگرد سیستماتیک جنبش کارگری- سندیکایی از سوی واپس گرایان سبب گردیده تا بخش هایی از طبقه کارگر ایران از آگاهی کافی برخوردار نشوند، تکامل طبیعی جنبش با مانعهای بی شماری روبه رو گردد، و نوعی کندی حرکت در مسیر تکاملی مبارزات سازمان یافته جنبش کارگری را شاهد باشیم. در واقع، اجرای برنامه های اقتصادی- اجتماعی ضد مردمی نظیر تعدیل اقتصادی، اصلاح ساختار اقتصادی، و اکنون هم برنامه آزاد سازی اقتصادی، و به طور کلی، راهکارهای رژیم ولایت فقیه درحل معضل انباشت سرمایه در طول دهه های اخیر، ضربه هایی جدی به موقعیت، جایگاه، و کیفیت مبارزاتی جنبش کارگری ایران وارد آورده اند. به هر روی، این مجموعه عاملهای منفی، معضل های غیر قابل حل نبوده و نیستند. به رغم همه مشکلهای رویاروی جنبش کارگری- در مقام بخش جدایی ناپذیر از جنبش همگانی خلق برضد استبداد و دیکتاتوری و برای طرد رژیم ولایت فقیه- این جنبش هنوز از توان و امکانهای معین برای تقویت و تحکیم موقعیت خود برخوردار است. مبارزه قهرمانانهیی که هم اکنون برای احیای حقوق سندیکایی در ژرفای محیط های کارگری جریان دارد، و می توان به آن امیدها داشت، خود گواهِ استعداد و توان جنبش کارگری برای رشد، گسترش، و تحکیم موقعیت آن در آیندهیی نه چندان دور است.
نکته بسیار پراهمیت، فعالیت همه جانبه، هوشیارانه، و توام با شکیبایی، و افشاندن بذر آگاهی طبقاتی در بین کارگران است. به کارگیری همه روش ها و روزنه ها، این امکان را به فعالان کارگری می دهد که با وجود پیگرد و سرکوب، فعالیت سازمانگرانه خود را پیش برده و در راه وحدت صف های طبقه کارگر ایران گام های مطمئن بردارند. بی گمان فعالیت و مبارزه برای تامین منافع زحمتکشان و پیوند و تلفیق مبارزه صنفی و سیاسی می باید بر بستر واقعیت های موجود جنبش کارگری کشور صورت بگیرد. دراین زمینه به کارگیری روش ها و شعارهای مبارزاتی مناسب و سمت دهی و سازمان دهی اعتراضها از اهمیت برخوردار است. در این زمینه مبارزه کارگران را فقط در بُعد صنفی دیدن خطای آشکار است. این نظر و دیدگاه که فعالیت تشکل های مستقل کارگری برضد سیاست ها و برنامه های اقتصادی-اجتماعی ارتجاع حاکم را ”تندروی“ یا ”افراطی“ می نامد در مرحله کنونی برای رشد و تقویت جنبش سندیکایی زحمتکشان کشور بسیار زیان بخش و خطرناک است. باید تاکید کرد، ضمن اینکه بهره بردن از همه شیوه ها و روش های منطبق با اوضاع مشخص امری ضروری است، تبلیغ برخی روش ها که در جریان مبارزه جاری و نیز در طول سالهای اخیر ناکارآمدی و سترونی خود را نشان داده و اثبات کرده اند، نمی تواند برای ارتقاءِ سطح رزمندگی جنبش کارگری مفید و موثر باشند. محفلهای معینی، امسال پیش از روزجهانی کارگر، با ارایه روش هایی چون:”ده دقیقه سکوت در محیط کار در روز اول ماه مه“، و موردهایی از این قبیل، به زعم خود کوشیدند مبارزات اعتراضی کارگران را تقویت و تجهیز کنند. چنین روش هایی با اوضاع کنونی کشور، سطح آگاهی و توان جنبش کارگری- سندیکایی ایران ناهمخوان، نامتجانس، و بیگانه است. جنبش اعتراضی کارگران کشور با همه ضعف ها و کمبودها از میزان مشخصی از آگاهی و توان برخوردار بوده است، و نسبت به این روش های ناکارآمد و خنثی به مراتب آمادگی بیشتری دارد. برای درک توانایی های موجود جنبش کارگری و برای نمونه باید به موضع شماری از سندیکاهای مستقل در قبال مسایل کارگران کشور به مناسبت “روز جهانی کارگر“ اشاره کرد:
اطلاعیه هیئت بازگشایی سندیکای کارگران فلز کار و مکانیک به مناسبت اول ماه مه امسال، با تاکید برحقوق، منافع، و خواسته های طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان، و افشای قاطعانه اثرهای فاجعه بار برنامه آزاد سازی اقصادی، از جمله بر تامین حقوق سندیکایی زحمتکشان و برخورداری آنان از آزادی اجتماعات پافشاری شده است. همچنین سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، اتحادیه کارگران پروژه ای، هیئت موسس کارگران نقاش ساختمان، و کانون مدافعان حقوق کارگر، نیز با انتشار بیانیهیی مشترک، ضمن ارایه خواست های اساسییی مانند آزادی تشکلهای مستقل کارگری، لغو قراردادهای موقت، دستمزد عادلانه، آزادی کارگران زندانی، و همچنین برخی خواست های عام دمکراتیک مانند لغو مجازات اعدام، رفع تبعیض های جنسیتی، قومی، و مسئلههایی از این قبیل، بر اراده طبقه کارگر ایران برای تامین حقوق سیاسی و صنفی خود تاکید کردند. به علاوه، سندیکای کارگران شرکت واحد در اول ماه مه با انتشار اطلاعیهیی، تامین حقوق سندیکایی، الغای قراردادهای موقت، رسیدگی به حقوق بازنشستگان، و موضوع تامین اجتماعی را پیش کشید و پیگیری آن را ضروری دانست. موضع این تشکل های مستقل کارگری، در عین حال هوشیاری، آگاهی طبقاتی، و توان بالقوه جنبش کارگری- سندیکایی را نشان می دهد.
به هر روی، باید با توجه به میزان آمادگی و شرایط واقعی کار و زندگی کارگران و زحمتکشان، شعارها و روش ها مطرح، گزینش، ترویج، و تبلیغ شوند.
تجربه مبارزه چند سال اخیر و شکل گیری چندین سندیکای مستقل نشان می دهد که می توان در پرتو فعالیت مؤثر و خستگی ناپذیر بر معضلها چیره شد، و با سازماندهی اعتراضهای کارگری، نیروی زحمتکشان را به حرکت درآورد.
در مرحله حساس و تعیین کننده کنونی، غلبه بر دو ضعف اساسی و اصلی جنبش اعتراضی (سطح نامطلوب سازمان یافتگی، و همبستگی) وظیفه بیدرنگ مبارزان و فعالان کارگری است.
به نقل از نامه مردم، شماره 894، 18 اردیبهشت ماه 1391