کودتای ارتجاعی ”سریعالسیر“ پاراگوئه ، درسی در مبارزه برای عدالت اجتماعی
به دنبال یک اقدام کودتائی در روز دوم تیرماه (۲۲ ژوئن)، نیروهای راستگرا در مجلس سنای پاراگوئه با رأی ۳۹ به ۴، ”فرناندو لوگو“، کشیش ترقی خواه و چپگرا، را از ریاست جمهوری پاراگوئه خلع و معاون او ”فدریکو فرانکو“ را در مقام رئیس جمهوری جدید انتخاب کردند. نشانه های مستندی دال بر اینکه دولت ایالات متحده از این کودتا مطلع بوده و کودتاچیان را به این اقدام ترغیب کرده است، وجود دارد.
سفارت آمریکا در پاراگوئه مطمئناٌ از این اقدام مطلع بوده است. در ۹ فروردینماه ۱۳۸۸ (۲۸ مارس ۲۰۰۹)، سفیر آمریکا در تلگرامی برنامه کودتا گران را به شرح زیر توصیف کرد: ” هدف آن ها سرمایه گذاری روی هر قدم اشتباهی از سوی لوگو برای غلبه بر بن بست سیاسی در کنگره، استیضاح او، و اطمینان از برتری سیاسی خود، است.“
سرعت عمل سنای پاراگوئه حیرت شهروندان را برانگیخت، و رئیس جمهوری، فرناندو لوگو، سرنگونی ۴۸ ساعتۀ خود را یک ”کودتای سریعالسیر“ خواند. این کودتای پارلمانی در سومین سالگرد کودتای نظامیان در هندوراس که طی آن رئیس جمهوری منتخب و چپگرای کشور از مقام خود برکنار شد، صورت گرفت. تمامی نیروهای چپ و مترقی جهان با صدور بیانیه هایی این اقدام سنای پاراگوئه بر ضد رئیس جمهوری منتخب مردم را محکوم کردند. پیمان کشورهای مترقی آمریکای لاتین موسوم به ”مرکسور“ خواستار ابقای رئیس جمهوری لوگو شد، و عضویت پاراگوئه را در این پیمان معلق کرده و حاضر به قبول شرکت نماینده دولت جدید در نشست اخیر این پیمان نشد. فرناندو لوگو اعلام کرده است که، بر ضد کودتا مبارزه خواهد کرد. انتخابات بعدی ریاست جمهوری قرار بود که در فروردین ماه آینده انجام شود. در دوره قبل از انتخاب فرناندو لوگو، نظامی گرایان مورد حمایت امپریالیسم در پاراگوئه حکومت می کردند. آلفردو استراسنر، دیکتاتور نظامی پاراگوئه، از سال ۱۹۵۴ تا سرنگونی خود در یک کودتای نظامی در سال ۱۹۸۹، با حمایت آمریکا در پاراگوئه حکومت میکرد. استراسنر مورد حمایت حزب ”کالورادو“ی پاراگوئه بود و نقش مهمی در اجرای برنامههای جنایتکارانۀ آمریکا برضد نیروهای چپ آمریکای لاتین بازی کرد. در آوریل ۲۰۰۸، به دنبال وعدههائی برای حمایت از زحمتکشان، به خصوص اجرای یک اصلاحات ارضی واقعی، کشیشِ کاتولیک فرناندو لوگو، به ریاست جمهوری پاراگوئه انتخاب شد. ولی چون لوگو نماینده حزب سیاسی مشخصی نبود در عمل مجبور به اتکاء به ائتلاف بیثباتی در گنگرۀ پاراگوئه شد.
اتکای رئیس جمهوری لوگو به دو حزب میانۀ“حزب لیبرال رادیکال”، حزب فدریکو فرانکو، و حزب ”اتحاد ملی شهروندان“، به رهبری ژنرال سابق ”لینو اوویدیو“ در کنگره، موجب رنجش نیروهای چپ شده بود. این نیرو ها انتظار داشتند که لوگو به عوض اتکا به نیروهایی که حمایتشان در کنگره از او مشروط بود، به جنبش تودهای سازمان دهی شده، جنبشهائی از نوع ونزوئلا و بولیوی تکیه بکند. نیروهای راست لوگو را متهم به اینکه زیاده خواهی و انتظارات زحمتکشان را تحریک می کند، و سعی در شرکت کامل پاراگوئه در پروژۀ ائتلاف اقتصادی منطقه ای (همراه با کشور های مترقی منطقه مانند آرژانتین، اوروگوئه، اکوادور، برزیل، بولیوی، ونزوئلا) و وطنپرست نبودن، کردهاند.
بهانۀ عمدۀ نیروهای راست در کودتای پارلمانی خود برضد لوگو، درگیری بین پلیس و مردم بیزمین در منطقۀ گوراگوتی در نزدیکی املاک ”بلس رگولمه“، سیاستمداری از حزب کالورادو، بود. مردم بیزمینی که قصد اشغال املاک رگولمه را داشتند، معتقدند که رگولمه آن املاک را به طور غیرقانونی در زمان دیکتاتوری استراسنر به تصاحب خود درآورده است. در درگیری مزبور حداقل ۱۷ نفر کشته شدند، که شش نفر آنان مأمورین پلیس و بقیه کشاورز بودند. رئیس جمهوری لوگو از این واقعه اظهار تأسف کرد و وزیر کشور و رئیس پلیس را از کار برکنار کرد. با وصف این، در روز اول تیرماه تمام اعضاء حزب ”لیبرال رادیکال“ در کنگره قطع حمایت خود از رئیس جمهور لوگو را اعلام کردند و به همراه اعضاء حزب کالورادو و حامیان اوویدیو به برکناری لوگو رأی دادند. در روز جمعه، دوم تیر، دادگاهی در سنا تشکیل شد، که لوگو آن دادگاه را تحریم کرد.
اتهامهای اصلیای که سنای راستگرای پاراگوئه، به واسطۀ آنها رئیس جمهوری منتخب با رأی دمکراتیک مردم را برکنار کرد ”عدم کفایت در اجرای مسئولیتهای خویش“، اجازه دادن به نیروهای چپ برای برگزاری گردهمائیای در یک پادگان نظامی در سال ۲۰۰۹، اجازه دادن به ۳۰۰۰ کشاورز بیزمین، به اشغال غیرقانونی مزرعۀ لوبیای ژاپنی متعلق به یک مالک برزیلی، قصور دولت لوگو از دستگیری اعضاء گروه چریکی چپ ”ارتش خلق پاراگوئه“، و امضاء مقاولهنامۀ بینالمللی چپ، قبل از ارائۀ آن برای تائید کنگره بود. پاراگوئه با جمعیت ۵/ ۶ میلیون نفری یکی از فقیرترین کشورهای آمریکای جنوبی است. دو درصد از جمعیت کشور، ۸۰ درصد زمینهای کشاورزی را در اختیار دارند، که از آن برای پرورش گاو و کشت و صادر کردن لوبیای ژاپنی و توتون استفاده میکنند. حزب کمونیست پاراگوئه که یکی از حامیان مبارزۀ انتخاباتی لوگو در سال ۲۰۰۸ بود، در سالهای اخیرمنتقد امتیاز دادن و تکیۀ لوگو به نیروهای راست بوده است. حزب کمونیست پاراگوئه در رابطه با کوشش سنا برای برکنار کردن رئیس جمهور لوگو، در اعلامیهیی سوء استفاده نیروهای راست از کشتار گوراگوتی، و مرگ ۱۱ دهقان بی زمین در روند مبارزۀ طولانی خود برای دستیابی به زمین، را محکوم کرد و اظهار داشت که این اقدام غیرقانونی ”موضع عمیقاً ضد دمکراتیک سیاستمداران راستی را که به رای مردم به رئیس جمهوری و آغاز پروسهیی برای تغییر در آوریل ۲۰۰۸ دهن کجی میکنند را مشخص می کند.“ حزب کمونیست پاراگوئه با اشاره به یک نظرخواهی عمومی که نشان داد ۶۷ درصد مردم با این کودتا مخالف هستند، خواهان مقاومت توده ای در مقابل کودتاگران شد و حمایت و تقوت ”جبهه ائتلاف چپ“ که از رئیس جمهور لوگو حمایت می کنند، خواهان گردید.
حزب توده ایران، همراه با همه نیروهای مترقی جهان، کودتای پارلمانی اخیر را قاطعانه محکوم کرده وهمبستگی عمیق خود با حزب کمونیست پاراگوئه و مبارزۀ دمکراتیک مردم پاراگوئه برای دستیابی به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی اعلام کرده است.
به نقل از نامه مردم، شماره 898، 12 تیر ماه 1391