در سایه تحریمهایِ مداخلهجویانه: خصوصی سازیِ صنایع
تغییر رییسِ “سازمان خصوصی سازی”، در میان صنعتگران و فعالان اقتصادی کشور با واکنش جدی روبهرو شد. این تغییر که از سوی مسئولان دولت ضد ملی احمدی نژاد انجام شد، حرکت به سمت “خصوصیسازی“ بیشتر و “مقررات زدایی“ دانسته شده است.
روزنامه دنیای اقتصاد، ۱۰ مرداد ماه، گزارش داد: ”در شرایطی روز گذشته خبر تغییر رییس سازمان خصوصی سازی منتشر شد که همزمان با این رخداد جزییاتی هم از فهرست شرکتهای قابل واگذاری در سال ۹۱ در اختیار دنیای اقتصاد قرار گرفت. در این فهرست ۳۴۰ شرکت دولتی از طرق مختلف قابل فروش و واگذاری اعلام شده است. هر چند این فهرست با بیش از ۴ ماه تأخیر منتشر میشود، ولی شفاف شدن واگذاریها همزمان با تغییر رییس خصوصیسازی میتواند یک پیام مهم داشته باشد … اخبار منتشره در سایتها و خبرگزاریها از جابهجایی قدرت در سازمان خصوصی سازی حکایت دارد … پیمان نوری پنجمین مدیری است که از این سازمان خداحافظی میکند. عملکرد پیمان نوری در سازمان خصوصیسازی به دلیل … روند کُند انجام واگذاریها از طریق بازار سهام یکی از پرحاشیهترین دورههای خصوصیسازی به شمار میرود.“
در ادامه گزارش، فهرست نام شرکتهای قرار داده شده در لیست واگذاری منتشر شده است که در آن به شرکتها و کارخانههایی مانند: “گروه صنعتی نقش ایران”، “نورد و پروفیل پارس”، “سیمان شمال”، “ریخته گری ماشین سازی تبریز”، “پتروشیمی گلستان”، “پتروشیمی باختر”، “شرکت ملی حفاری نفت ایران”، “شرکت خدمات و ترابری و پشتیبانی نفت”، “شرکتهای آب و فاضلاب آذربایجان شرقی”، “آبفا اردبیل”، “شهرکهای صنعتی گیلان”، “پالایش گاز سرخون جزیره قشم”، “پالایشگاه پارسیان”، “آبفاکرمانشاه”، و جز اینها، میتوان اشاره کرد.
این جابهجایی قدرت در سازمان “خصوصیسازی“ در ادامه فعل و انفعالهای مهم در درون حاکمیت و مناسبات سیال میان کانونهای قدرت و ثروت انجام میگیرد، و نشان میدهد که، در اوضاع کنونی و زیر سایه تحریمهای مداخلهجویانه امپریالیستی، خصوصیسازی و چوب حراج زدن به ثروت ملی با وسعت، قوت، و شدت جریان دارد. در همین حال، مرکزهای بزرگی مانند: “بنیاد تعاون سپاه”، “تعاون ناجا (نیروی انتظامی) “ و “قرارگاه خاتمالانبیاء”، همراه با بنیادهای انگلی، کماکان با استفاده از معافیتهای مالیاتی به چپاول ثروت ملی و تصاحب شرکتهای در لیست خصوصیسازی قرار داده شده مشغولند. روزنامه اعتماد، ۱۱ مرداد ماه، در گزارشی، با اشاره به خصوصیسازیهای بسیار سریع در چارچوب “اقتصاد مقاومتی“ مورد نظرِ ولی فقیه، نوشت: ”چرا مراکز اقتصادی بزرگی مانند بنیاد تعاون سپاه، بنیاد تعاون ناجا و قرارگاه خاتم که هم اکنون پروژههای عظیم را در دست دارند و دارای گردش مالی فوقالعاده هستند … [و] چرا بنیادهایی که فعالیت فرهنگی دارند، به جای پرداخت مالیات و استفاده از بودجه عمومی، از معافیت مالیاتی برخوردارند؟ نهادها و بنیادها هم مثل مردم … مالیات بپردازند. … بخش مهمی از اقتصاد ملی ما را نهادها و بنیادها تشکیل میدهند که علاوه بر مأموریتهای ذاتی خود، به فعالیتهای اقتصادی و درآمد زا هم میپردازند.“
خصوصیسازی سریع در سایه تحریمها، به فربهتر شدن این “بنیادها“ و “نهادهای انگلی“ منجر شده است. برای نمونه، ایسنا، ۱۱ مرداد ماه، با تاکید بر سخنان ولی فقیه در خصوص اجرای ابلاغیه اصل ۴۳ در چارچوب “اقتصاد مقاومتی”، نوشت: “ صاحبان هواپیماهای شخصی مجوز تاسیس فرودگاه میگیرند … تاکنون در چادگان و چالوس مجوزهایی برای تاسیس فرودگاه خصوصی داده شده است.”
در کشوری که مردم برای تهیه نیازمندیهای اولیهیی مانند مرغ صفهای طولانی میکشند، و کارگران و کارمندان با توجه به سطح دستمزد خود، قادر به تأمین نیازهای بدیهی معیشتی نیستند، لایهیی کوچک و اندکشمار از جامعه، که با تولید نیز بیگانه است، با خصوصیسازیِ ثروتهایِ همگانی، بر میزان قدرت و نفوذ خود میافزاید و حتی فرودگاه خصوصی تاسیس میکند.
چنین است ماهیت ضدمردمیِ رژیم ولایت فقیه و اثرهای فاجعه بار برنامههای اقتصادی- اجتماعی آن برای اکثر مردم ایران!
به نقل از نامه مردم، شماره 902، 6 شهریور ماه 1391