در همبستگی با طبقه کارگر آفریقای جنوبی – ساده نگری، دشمنی و حمله به نیروهای مترقی در آفریقای جنوبی به نفع کدام نیروهاست؟
رخداد فاجعه بار معدن پلاتین ”ماریکانا“، در نزدیکی ”روستنبرگ“، واقع در استان شمالغرب آفریقای جنوبی، در روز پنج شنبه، ۲۶ مردادماه (۱۶ آگوست)، که در جریان آن ۳۵ معدنچی معترض از سوی پلیس به قتل رسیدند، تحولهای این کشور را در مرکز توجه افکار عمومی جهان قرار داده است.
در روزهای قبل از واقعه تیراندازی نیروهای پلیس در رویارویی با یورش هزاران معدنچی برافروخته و خشمگین، در نتیجه برخوردهای خشونت بار در میان گروه هایی از کارگران۱۰ نفر و از جمله دو افسر پلیس به قتل رسیده بودند.
تلویزیون و روزنامههای آفریقای جنوبی، از تیراندازی افسران پلیس با سلاحهای خودکار به صفهای پرشمار معدنچیان اعتصابی که قمه و نیزه به دست داشتند و برای شکستن صف پلیس که مانع رسیدن آنان به مرکز اداری معدن میشدند هجوم آورده بودند، تصویرهای تکاندهندهیی را مخابره کردند. میزان تلفات جانی این فاجعه در سالهای پس از سقوط رژیم آپارتاید بی سابقه بوده است. جاکوب زوما، رئیس جمهوری آفریقای جنوبی، جلسه خود با وزرای دولتهای عضو“جامعه توسعه آفریقای جنوبی“، که در آن او قرار بود آنان را در جریان پیشرفت توافق سیاسی جهانی در رابطه با زیمبابوه بگذارد، ناتمام گذاشت و به کشور بازگشت. زوما در سخنان مهمی در این ارتباط، گفت: ”همه ما از رویدادهای چند روز و چند ساعت گذشته در پیرامون معدن ماریکانا متأثر و متأسفیم. جان باختن کارگران و نیروهای پلیس، تأسفبار و غمانگیز است. این نوع رخدادها چیزی نیست که ما بخواهیم به آنها عادت کنیم و در دموکراسیای پایبند به حاکمیت قانون شاهد آن باشیم یعنی در جایی که ما برای فراهم آوردن زندگیای بهتر برای همه مردم تلاش میکنیم.“
موضع ترقیخواهان آفریقای جنوبی
جاکوب زوما در ادامه سخنرانی خود در زمینه فاجعه معدن ماریکانا از جمله گفت: ”ما وقوع چنین رویدادهایی را، آن هم بهویژه در کشوری که در آن سازمانیافتگی جنبش کارگری در سطحی بسیار بالاست، توقع نداریم. ما سندیکاهایی داریم که در سازماندهی کارگران در چارچوب قوانین کار کشور، سالها تجربه دارند. … رخدادهای چند روز گذشته را متأسفانه در کشوری شاهد بودهایم که سخت در حال تلاش برای از سر راه برداشتن دشواریها و چالشهایی از قبیل فقر، بیکاری، و نابرابری است. … ما این تلاش را در شرایط صلح و ثبات، و در همکاری با همه بخشهای کشورمان به پیش میبریم.
ما بهویژه به مردم آفریقای جنوبی اطمینان میدهیم که، برای تضمین اینکه این کشور و ملت همچنان صلحجو، باثبات، مولّد، و کوشنده باقی بماند، و بهبود کیفیت زندگی همه، بهویژه تنگدستان و طبقه کارگر را در مرکز توجه خود قرار دهد، کاملاً خود را متعهد میدانیم … ما میتوانیم به ضد هر نهادی اعتراض مسالمتآمیز کنیم. این یکی از بنیادهای دموکراسی ماست که با دشواری آن را به دست آوردهایم. در چنین پسزمینهیی است که ما باید حقیقت آنچه را در اینجا رخ داد دریابیم. در همین ارتباط، من تصمیم گرفتهام کمیسیون تحقیقی تشکیل دهم تا بتوانیم به ریشه واقعی این رخداد پی ببریم و درسهای لازم را از آن بگیریم.“
بررسی عاملهایی که باعث شد حرکت اعتراضی بخشی از معدنچیان فقرزده معدن ”ماریکانا“ در کشوری که ساختارهای سندیکایی و اتحادیههای کارگری معتبر و ترقیخواه نقش کلیدی در جامعه ایفا میکنند به چنین فاجعهیی بینجامد، به سرعت در دستور کار ارگانهای رسمی دولت آفریقای جنوبی و نیروهای مختلف در این کشورها و دیگر کشورهای جهان قرار گرفت. ”سندیکای سراسری معدنکاران آفریقای جنوبی“، که بیش از ۳۳۰۰۰ عضو دارد، و از قدرتمندترین ساختارهای سندیکایی کشور است، در هماهنگی کامل با ”کنفدراسیون اتحادیههای کارگری آفریقای جنوبی”(کوساتو)، سازمان رهبری کننده جنبش سندیکایی این کشور، موج خشونت را محکوم کرد و تحقیق کامل در رابطه با عاملهای به وجودآورنده این فاجعه را خواستار گردید. ”کوساتو“ رخدادهای معدن پلاتین ”ماریکانا“ که در کنترل کمپانی ”لونمین“ است را ”ضایعه بزرگی برای نوع بشر و بهویژه طبقه کارگر“ دانست.
”کوساتو“ به خانوادهها و دوستان همه آنانی که در این خشونت جان خود را از دست دادند تسلیت میگوید و مجدداً از کارگران میطلبد تا در برابر تلاش وقیحانهای که برای تفرقه انداختن در بین کارگران و ضعیف کردن آنان صورت میگیرد، نهایت نظم و اتحاد را حفظ کنند.
کمیته اجرایی مرکزی ”کوساتو“، اقدام ”افراییم مفالهله“، رئیس پیشین ”ساتاوو“ (SATAWU) را در ایجاد تشکیلات انشعابی موسوم به”ناتاوو“ (NATAWU) را محکوم میکند. کمیته اجرایی مرکزی، بهویژه، استفاده این سندیکای انشعابی از ابزار خشونت و ارعاب، و استفاده غیرقانونی آن از آرم ”کوساتو“ به منظور ایجاد این تصور دروغین که این سندیکای انشعابی وابسته به ”کوساتو“ است، به شدت محکوم میکند.
کمیته اجرایی مرکزی تصمیم دارد جلسهیی اضطراری از رهبری سندیکاها برگزار کند تا در آن درباره آنچه به صورت راهبردی سیاسی و هماهنگ شده در مورد ایجاد ”سندیکا“های منشعب و ایجاد تفرقه در جنبش سندیکایی، همراه با استفاده از ارعاب و خشونت، از سوی رهبران پیشین ناراضی سندیکاها در پیش گرفته شده است، بحث و گفتگو کند.
”کوساتو“ از همه کارگران میخواهد که در مقابله با این چالش، که جدیترین چالش در برابر قدرت و اتحاد کارگران در این سالهایی بوده است که پشت سر گذاشتهایم، هوشیاری و آرامش خود را حفظ کنند.
”حزب کمونیست آفریقای جنوبی“، در بیانیههایی که در روز های قبل و بعد از این فاجعه منتشر کرد، نقش نیروهای وابسته به انحصارهای سرمایهداریِ کنترلکننده معدنها، که سعی دارند امتیازهایی که کارگران به برکت سازماندهی و مبارزه بیامان خود در سالهای اخیر به دست آوردهاند پس بگیرند، مورد توجه قرار داد. بیانیه روز۲۴ مردادماه (۱۴اوت) حزب کمونیست خاطرنشان میکند: ”دریافت گزارشها و خبرهای مربوط به خشونت در کارگاههای معدن ”لونمین“ تأثر و نگرانی شدید حزب کمونیست آفریقای جنوبی را موجب شده است. به خانواده، دوستان، و خویشاوندانی که در این موج حملههای نابخردانه برای بهاصطلاح حل و فصل اختلافها در محل کار، عزیزان خود را از دست دادند، صمیمانه تسلیت میگوییم. این درست نیست که در یک دموکراسی، کارگران آفریقای جنوبی نتوانند آزادانه و بدون ترس و واهمه به سازمانهای صنفی خود بپیوندند، بهویژه با توجه به تاریخ بخش معدن در کشور ما که در آن در دوران آپارتاید، جنگها و کشتارهای قبیلهای امری روزمره بود. در مبارزه برای به دست آوردن حقوق سندیکایی، فعالان بسیاری جان خود را از دست دادند. این پذیرفتنی نیست که امروز برای مجبور کردن کارگران معدن به پیوستن به یک سندیکای خاص، به زور توسل شود. کارفرمایان معدنها به سبب همدستی در تلاشهایی که به منظور ضعیف کردن ”سندیکای سراسری معدنکاران“ صورت گرفت، و زمینه را برای اغتشاش و هرجومرج فراهم آورد، مسئولیت پیامدهای اقدامهای خود را باید به عهده بگیرند. اگر کارفرمایان در چارچوب مفاد موافقتنامههای موجود صادقانه عمل کرده بودند، هرگز چنین اتفاقی نمیافتاد. این کارفرمایان حریص، در تلاش بیوقفهشان برای کسب سود، در خارج از چارچوب موافقتنامههای مذاکرات جمعی عمل کردند که در نتیجه، بهجای کسب پول بیشتر، دستهایشان به خون آغشته شد. برای حزب کمونیست آفریقای جنوبی کاملاً روشن است کسانی که انگیزههای پنهانی در ضربه زدن به قدرت سیاسی و توان مذاکره ”سندیکای سراسری معدنکاران“ دارند، دست به این خشونت و کشتار زدند تا این سندیکا را ضعیف کنند. این طور که معلوم است، نهادهای اجرا کننده قانون نیز تا حد زیادی مایل به این کار بودهاند. بر عهده ”سندیکای سراسری معدنکاران“ است که به منظور تأمین جانی اعضای خود، گامهای بیشتری بردارد؛ در غیر این صورت، نقش پرافتخار آن را با گلوله از میان خواهند برد. حزب کمونیست آفریقای جنوبی از پلیس میخواهد که هرچه سریعتر عمل کنند تا اوباشانی که گلوله را جایگزین دلالت و گفتگو کردند، مطابق قانون به سزای اعمالشان برسند.“
”کمیته مرکزی حزب کمونیست آفریقای جنوبی”، در بیانیه پایانی پلنوم خود، در روز ۲۹ مردادماه(۱۹ اوت)، خواهان رسیدگی مقامهای مسئول کشور در رابطه با عاملهای پایهای که فاجعه تیراندازی پلیس به کارگران معدن را باعث شده است، خواستار شد. پلنوم کمیته مرکزی با ابراز همدردی با تمام کسانی که عضوی از خانواده و یا همکاران خود را در حادثه غم بار ماریکانا از دست داده اند، از تصمیم رئیس جمهور زوما در رابطه با تشکیل کمیسیون تحقیق استقبال می کند. مهم این است که دامنه تحقیق این کمیسیون گسترده و فرا گیر باشد. حزب کمونیست آفریقای جنوبی در همین بیانیه تلاش های کمپانی های اداره کننده معدن را برای نقض موافقت نامه های دست جمعی با سندیکاها در رابطه با دستمزد و شرایط کار مورد توجه قرار داده و این سیاست ها را از جمله عامل های فاجعه معدن ماریکانا دانست. حزب کمونیست آفریقای جنوبی در این بیانیه به شواهدی اشاره می کند که نشان می دهد کمپانی های اداره کننده معادن خواهان ایجاد تفرقه در صفوف سندیکاهای کارگری و شکستن قدرت ”یکپارچه سندیکای سراسری معدنکاران“ هستند.
تأملی بر برخی موضع گیری های ضد نیروهای مترقی آفریقای جنوبی!
طبیعی است که نیروهای سیاسی کشورمان در قبال چنین رخداد با اهمیت و مهمی موضع گیری و اظهار نظر کنند. حزب توده ایران همدوش با رفقای حزب کمونیست آفریقای جنوبی و زحمتکشان آفریقای جنوبی با قریانیان این فاجعه همدردی کرده و در کنار خواستار شدن رسیدگی به خواستههای به حق کارگران معدنچی در رابطه با دستمزدهای کافی و شرایط کاری و معیشتی مناسب خواهان برچیده شدن عاملهای خشونتزا در محیطهای کارگری است. اما متأسفانه باید گفت که، فقر تئوریک، عدم آشنائی با تحولهای بینالمللی، و ضعف آشنائی با روند تحولهای سالهای اخیر آفریقای جنوبی، ارزیابی غرض ورزانه از ماهیت سیاستهای نیروهای رهبری کننده تحولهای سیاسی- اجتماعی در آفریقای جنوبی، عدم درک ضرورت مرحله بندی تحولها در کشورهای در حال توسعهیی مانند آفریقای جنوبی باعث گردیده است که شاهد برخی نظرها باشیم که نه فقط به کلی نادرستاند، بلکه خطر انتقال درکهای گمراه کنندهیی را هم به جنبش کارگری کشورمان در خود دارند.
تلاش در راه الغای این نظر که در آفریقای جنوبی دولتی ضد مردمی حکومت میکند و چشم بستن بر این حقیقت که دولت کنگره ملی آفریقای جنوبی در واقع منعکس کننده سیاستهای عملی بخشهای انقلابی این کشور و از جمله حزب کمونیست آفریقای جنوبی و کنفدراسیون اتحادیه های کارگری آفریقای جنوبی ”کوساتو“ است، در عمل به شدت گمراه کنندهاند. این امر به ویژه هنگامی موضوعیت پیدا میکند که در نظر بگیریم که یک جنبه برجسته فعالیت نیروهای مدافع طبقه کارگر در ایران در راستای ایجاد اتحادیههای کارگری، و به رسمیت شناختن و به اجرا گذاشتن مقاوله نامههای ۸۷ و ۹۸ سازمان بینالمللی کار از سوی دولت، و به وجود آوردن شرایط قانونمند و مساعد برای فعالیت موثر و واقعی نیروهای سیاسی ترقی خواه، چپ، و طرفدار سوسیالیسم در ایران بوده است، که از جمله دست آوردهای نیروهای کمونیست و جنبش کارگری در آفریقای جنوبی است.
از تأسف بار ترین نمودهای چنین برخورد مخرب و گمراه کنندهیی انتشار مقالهیی از ”ارژنگ سیاسی“، با عنوان: ” قتل عام کارگران معدن آفریقای جنوبی – دو نقطه عطف، آگوست ۱۹۴۶ – آگوست ۲۰۱۲ ” در پایگاه اینترنی ”اخبار روز“ است. نویسنده این مقاله مفصل، نه فقط عدم درک صحیح و مبتنی بر حقایق از تحولهای پر اهمیت آفریقای جنوبی در دو دهه اخیر و ماهیت انقلاب دموکراتیک ملی آن که به سقوط رژیم آپارتاید انجامید را به نمایش میگذارد، بلکه اساساً سعی دارد که نقش نیروهای آگاه، متشکل، و مترقی در چنین تحولی را تخطئه کند. خواننده مقاله به عوض آگاهی پیدا کردن از نقش استراتژیک سندیکاهای کارگری در تحولهای سیاسی انقلابی و حمایت از آنها، در اینکه اصولاً آیا نیروهای چپ و کمونیست و ساختارهای سندیکایی میتوانند مدافع حقوق و خواستههای کارگران و زحمتکشان باشند به شک و تردید درمیغلتد. مقاله ”ارژنگ سیاسی“ زحمتکشان را به اعتماد نکردن به سندیکاها و نیروهای سیاسی با برنامههای مدون و علمی فرامیخواند، جنبشهای رهایی بخش را تخطئه میکند، و به جای آنها، نیروهای ارتجاعی و معتقد به جادو و جنبل را در مقام منجی معرفی میکند.
”ارژنگ سیاسی“ از تاکتیک های ”اتحادیه انجمن کارگران معدن و ساختمان“ (امکو)، (یک جریان ضد کمونیستی که برپایه باورهای واپسگرا شکل گرفته است) در رابطه با این رخدادهای تراژیک از جمله ایجاد درگیری با اعضای ”اتحادیه ملی معدنچیان“ برای جلوگیری از حضور آنان در محل کار خود حمایت میکند. او برای جا انداختن استدلال مخدوش خود در تعریف ترکیب طبقاتی جنبش ضد آپارتاید چنان نقشی به سرمایهداری سیاه پوست و رنگین پوست و حتی سفید پوست میدهد که گویا این طرفداران سرمایهداری بودهاند که انقلاب دموکراتیک ملی آفریقای جنوبی را هدایت میکردهاند. او با ضد و نقیض گویی مدعی میشود که ”بخشی از جنبش ضد آپارتاید را سرمایهداری بوروکراتیک تشکیل میداد. ولی اکثریت اعضای جنبش علیه رژیم آپارتاید را کارگران و دانشجویان و دیگر اقشار مردم تشکیل میدادند که در فقر و فلاکت و تحقیر به سر میبردند. … بخش مهمی از سرمایهداران بوروکراتیک را مدیران و دانشجویان و رهبران اتحادیهها تشکیل میدهند که از سرمایه مالی چندانی برخوردار نیستند.“ و آنگاه در یک پاراگراف پایینتر، برای پوشاندن تناقضهای آشکار در تئوریبافیهای خود، مدعی میشود که گویا ”تایید این بخش از سرمایه بر مبارزه صنفی و حق اتحادیه برای کارگران و دولتی کردن صنایع و نظیر آن بخشی از نسخه پیش ساختهای است که بر مبنای منافع دراز مدت آن بنا شده است. استفاده وسیع از ادبیات کمونیستی و چپ به دلیل منافع اینها برای بسیج طبقه کارگر به عنوان سیاهی لشکر خود سالهاست که تفکیک اینها را از جنبش کمونیستی کارگران مشکل نموده است. حزب کمونیست آفریقای جنوبی که خود عضو کنگره ملی آفریقای جنوبی میباشد، نماینده این بخش از سرمایه بوروکراتیک میباشد.“!!
”ارژنگ سیاسی“ که به نظر می رسد درک واژگونه و آنارشیستیای از مبارزه سیاسی دارد، علاقهیی به این حقیقت ندارد که آفریقای جنوبی در طول ۱۸ سال اخیر گامهای مهمی در راستای فقرزدایی و تأمین عدالت اجتماعی برداشته است که نه فقط تأیید و تحسین جنبش کمونیستی جهان را برانگیخته است، بلکه توجه ساختارهای بینالمللیای نظیر نهادهای تخصصی اقتصادی- اجتماعی“ سازمان ملل“ را همچون نمونههای عملی در این زمینهها به خود جلب کرده است. اگر او آگاهی از شرایط دهشتناک و غیر انسانی زندگی میلیون ها سیاه پوست در سالهای قبل از سرنگونی آپارتاید، از جمله در شهرک ”سووتو“، یکی از مرکزهای اصلی جنبش ضد نژاد پرستی، داشت بر دستاوردهای ادامه یابنده و مهم سالهای اخیر- که فراهم کردن اشتغال، مسکن، امنیت، حق شهروندی، حق تعیین سرنوشت کشور از طریق نهادهای قانونمند اجتماعی- سیاسی را ممکن کرده است- چنین یکسره قلم نمیکشید و از صورت مسئله حذف نمیکرد.
آفریقای جنوبی امروز کشوری است که در آن رئیس جمهوری و رهبر حزب حاکم آن را می توان به دلیل حمایت از نولیبرالیسم و پاسخ ندادن به خواستههای برحق اقتصادی و اجتماعی زحمتکشان با رای ساختارهای دموکراتیک، ”کنگره ملی آفریقای جنوبی“ به شکلی کاملاً دمکراتیک برکنار کرد. آیا آقای ”ارژنگ سیاسی“ میتواند هیچ کشوری را در جهان نشان دهد که چنین تغییر با اهمیتی در آن با چنین شیوه دموکراتیکی ممکن باشد؟
البته نقطه نظرهای آنارشیستی ”ارژنگ سیاسی“ به او اجازه نمیدهد که واقعبینانه به ارزیابی شرایط در آفریقای جنوبی بپردازد. او به عوض آن، در گوشه گوشه این مقاله طویل به فحاشی سیاسی به حزب توده ایران و حزبهای کمونیست جهان و سیاستهای آنها در ضرورت حاکم شدن طبقه کارگر بر سرنوشت خود از طریق سازمانهای صنفی- سیاسی پیشاهنگ خود، میپردازد. او به مبارزه طبق برنامه و هماهنگ با شرایط عینی و ذهنی جامعه علاقهیی ندارد. او مخالف جدی نقش کمونیستها در سازماندهی مبارزه است.
آفریقای جنوبی در مسیر گذار
البته نه حزب توده ایران و نه حزب حاکم و نیروهای مترقی در جامعه آفریقای جنوبی معتقد نیستند که در آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۴ انقلاب سوسیالیستی صورت گرفته است، و یا اینکه در این کشور نظم سوسیالیستی جاری است، و یا اینکه در این کشور وسیع و پرجمعیت که برای دههها با اکثریت سیاهپوستانش همچون بردگان و انسانهای درجه سوم برخورد میشد، بیکاری و بی سوادی در آن همه گیر بود و ساختارهای اجتماعی آن در دوره رژیم آپارتاید و تا سال ۱۹۹۴ به شدت آسیب دیده و بیمار بودند، تمامی معضلهای اقتصادی- اجتماعی حل شدهاند. حقیقت اینست که، ائتلاف سهگانه حاکم مرکب از: ”کنگره ملی آفریقا“، ”حزب کمونیست آفریقای جنوبی“، و ”کوساتو“، همراه با برنامهیی مدون، برای تغییر ساختارهای استثمارگرانه و تبعیضگرانه دوره آپارتاید و مسلط کردن اکثریت مطلق سیاهپوست بر سرنوشت خود از طریق سهیم کردن واقعی آنان در مدیریت سیاسی- اقتصادی کشور، در تلاشند. حزب کمونیست آفریقای جنوبی در توضیح روند کنونی میگوید: ”مبارزه برای هژمونی طبقه کارگر، جایگزینی (آلترناتیوی) در مقابل مشخصه ویژه مبارزه دموکراتیک ملی ما که در آن طبقههای دیگر هم شرکت دارند، نیست، بلکه برعکس، پیششرطی به منظور پیشبرد، تحکیم، و دفاع موفق از آن است.“ نقش برجسته اتحادیههای کارگری آفریقای جنوبی، و به ویژه “اتحادیه ملی معدنچیان“ که رهبران و کادرهای برجسته حزب کمونیست از میان آن برخاستهاند، و یا ” کنفدراسیون اتحادیههای کارگری آفریقای جنوبی“ (کوساتو) که در همپیوندی با حزب کمونیست آفریقای جنوبی برای سوسیالیسم در آفریقای جنوبی مبارزه میکند، در این مسیر اهمیت راهبردی(استراتژیک) دارند، و به همین سبب است که کمپانیهای انحصاری آفریقای جنوبی، چپ افراطی، آنارشیستها، در اتحادی نامقدس، برضد آن عمل میکنند.
برای مبارزانی که در راه تحولهای سیاسی – اجتماعی بنیادین در میهن ما ایران میرزمند، بسیار اهمیت دارد که تجربه کشورهایی نظیر آفریقای جنوبی و روند بغرنج مبارزه برای پیشبرد جامعه در راستای جامه عمل پوشاندن به ایده آلهای تودههای زحمتکش در آنجا را مطالعه کنند. جنبش مبارزاتی مردم میهن ما در رابطه با راهکارهای موثر به منظور سازماندهیِ زحمتکشان، برپاییِ جبهههای متحد برای به جلو بردن مبارزه مرحلهای تودهها، نقش حزبهای مترقی در ارائه طریق در این مسیر، به آموختن تجربههای مبارزاتی خلقهای دیگر نیازمند است. در این راستا توجه و فهمِ شرایط عینی و ذهنیِ جامعههایی از این گونه، شناختن بافت طبقاتی، ترکیب اقتصادی، و تاریخ مبارزاتی آنها، اهمیت فراوانی دارد.
به نقل از نامه مردم، شماره 902، 6 شهریور ماه 1391