گفتوگوی ”نامه مردم“ با رفیق محمد مختار الخطیب، ”دبیر کل حزب کمونیست سودان“: اوجگیریِ جنبش توده ای، برای سرنگونیِ دیکتاتوری در سودان
مرحله جدید جنبش اعتراضی مردم سودان، که در اواخر خردادماه با تظاهرات دانشجویان دانشگاه خارطوم در روز ۲۷ خردادماه آغاز شد، با پیوستن قشرهای مختلف اجتماعی به آن، به چالشی جدی برای رژیم عمر البشیر، دیکتاتور سودان، تبدیل شده است. شرکت فعال و پررنگ ده ها هزار نفر در تظاهرات اعتراضی در پایتخت و شهرهای اصلی کشور در شمال، شرق، و غرب کشور از سوی بسیاری از تحلیل گران در حکم آغاز پایان رژیم کودتا در سودان ارزیابی شده است.
بیانیه های منتشرشده از سوی “حزب کمونیست سودان”، در دو ماهه اخیر، ابعاد جنبش مردمی برای ”خاتمه دادن به دوره ۲۳ ساله حکمروائی تیره روزی و شوربختی“ را ترسیم می کنند. رژیم عمر البشیر به ”سرکوب بی سابقه روی آورده است“. به نیروهای امنیتی و انتظامی ماموریت داده شده است تا به هر قیمتی که شده است این جنبش قدرتمند مردمی را در خون فعالانش غرقه کنند. “بیانیه حزب کمونیست سودان”، حزب های کمونیست و نیروهای ترقیخواه جهان را فرا خوانده است تا همبستگی خود با جنبش مردم سودان و حمایت از مبارزه مردم سودان برای دموکراسی، عدالت اجتماعی، و خواست محوری آزادی زندانیان سیاسی را گسترش دهند.
بر پایه این تحول، نماینده “کمیته مرکزی حزب توده ایران“ در ملاقات هائی با نمایندگان “کمیته مرکزی حزب کمونیست سودان”، در ۱۰ تیرماه و اول مرداماه، درباره وضعیت جنبش مردمی در سودان گفتوگو و آن را بررسی کرد. نماینده “کمیته مرکزی حزب توده ایران”، همبستگی همه جانبه حزب توده ایران و نیروهای ترقیخواه میهن را با جنبش اصیل مردم سودان اعلام کرد. در پی این ملاقات ها، رفیق “محمد مختار الخطیب”، دبیر کل حزب کمونیست سودان، که در بهار امسال و به دنبال درگذشت رفیق فقید “محمد ابراهیم نوقود”، رهبری سیاسی حزب را به عهده گرفته است، پذیرفت تا گفتوگویی در باره تحولهای اخیر سودان با “نامه مردم”انجام دهد.
رفیق “محمد مختار الخطیب”، در شهر “اتبارا“، مرکز سیستم راه آهن سودان، در خانوادهیی کارگری به دنیا آمد. پس از گذراندن دوره آموزش ابتدائی و متوسطه در “اتبارا“، تحصیلات خود را در رشته کشاورزی در “انستیتو شباط“ ادامه داد. او در مقام سندیکالیستی فعال در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰) به “حزب کمونیست سودان“ پیوست. پس از روی کار آمدن دولت دیکتاتوری، رفیق “مختار“ از کار خود در بخش دولتی اخراج شد. او سپس به طور تمام وقت به کار حزبی پرداخت. پس از انجام وظیفه در مقام دبیر حزبی در سازمانهای حزبی در شهرهای ”حالفا الجدیدا“ و ”اتبارا“، رفیق “مختار“ به عضویت در کمیته مرکزی حزب انتخاب شد، و مسئولیت شعبه امور کشاورزی و مسائل دهقانان را به عهده گرفت. در کنگره پنجم حزب کمونیست سودان، در ژانویه ۲۰۰۹، به عضویت در هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب انتخاب شد. پس از درگذشت رفیق فقید “محمد ابراهیم نوقود“، رفیق “محمد مختار الخطیب” به مقام دبیر سیاسی حزب کمونیست سودان انتخاب شد. رفیق “مختار“ و همسر او دو دختر و یک پسر دارند.
گفتوگوی رفیق “محمد مختار الخطیب”، دبیر کل حزب کمونیست سودان با “نامه مردم” را در زیر میخوانید:
نامه مردم: در ماههای اخیر، نشانههایی از اوجگیری جنبش اعتراضی توجهبرانگیزی را در سودان شاهد بودهایم. حزب برادر کمونیست سودان نیز در ماه ژوییه (نیمه مرداد ماه) نامه سرگشادهیی در همین ارتباط به همه حزبهای کمونیست و کارگری فرستاد. چه عاملهایی در شکلگیری این مرحله از مبارزه در سودان دخیل و مؤثر بودهاند؟ لطفاً در مورد این مرحله مبارزه مردم سودان توضیح دهید.
رفیق مختارالخطیب: مبارزه کنونی در سودان در شرایط نسبتاً پیچیده مداخله بینالمللی در امور کشور صورت میگیرد. رژیم اسلامی کنونی این مداخله را با آغوش باز پذیرا بوده و حتی در موردهایی خواستار آن بوده است. امروزه، هر مسئله داخلیای که گریبانگیر کشور است، از جنگ داخلی در “دارفور“، مسئله سرزمینهای “کُردُفان جنوبی”، و “نیل آبی“ گرفته تا مناقشه دولت “سودان جنوبی“، در سازمان ملل متحد، در اتحادیه عرب و در سازمان وحدت آفریقا مورد بحث قرار میگیرند. برای هر یک از این مسئلههای داخلی کشورمان، بسیاری پیشنهادها و راهحلها از سوی کشورها و سازمانها و نهادهای گوناگون ارائه میشوند. همه این راهکارهای بینالمللی و منطقهای محکوم به شکست بودهاند و خواهند بود، آن هم به این دلیل ساده که، به این مسئلهها از دیدگاه منافع آن سازمانها و کشورها و رژیم حاکم بر سودان برخورد میشود. منطقی را که پشت این شیوه برخورد وجود دارد، فرستاده ویژه آمریکا به سودان بهروشنی بیان کرد. او که اخیراً در نشستی در ”ناتو“ صحبت میکرد گفت که، آمریکا و “جامعه بینالمللی“ تغییری تدریجی را در سودان خواهانند و با تغییر از نوع ”بهار عربی“ مخالفند. رژیم حاکم بر سودان نیز بهخوبی متوجه این پیام شد.
چیزی که هم آمریکا و هم اتحادیه اروپا و هم رژیم حاکم بر سودان فراموش میکنند این است که، وقتی پای تغییر و دگرگونی در سودان در میان باشد، مردم سودان برنامهها و هدفهای خود را دارند که عبارت است از: برانداختن رژیم حاکم و برقراری یک جایگزین دموکراتیک ملی، که همه سازمانها و گروهها و حزبهای سیاسی مدافع و پشتیبانِ آرمانهای اصلی سندِ ”گزینه دموکراتیک“، مشارکت برابر در آن داشته باشند.
با وجود همه اینها، مبارزه ملت ما همچنان ادامه دارد. من به طور جدّی معتقدم که مسیر برانداختن رژیم مسیری سرراست نیست؛ این مسیر بالا و پایینها و زیگزاگهای ویژه خود را دارد. بنابراین، اگرچه شاید پیش از این افولی در حرکت تودهای مشاهده میشد، اما باید گفت که دیر یا زود مردم بار دیگر به خیابانها خواهند ریخت، چون مسئلههای موجود هنوز حل نشده باقی ماندهاند. آنچه مردم میخواهند، دگرگونیای بنیادی است که راه را برای به سرانجام رساندن و کامل کردن وظیفههای انقلاب دموکراتیک ملی هموار سازد. امروزه در کشور ما بیشتر از ۲۰۰۰ زندانی سیاسی وجود دارد، و ۹ روزنامه مستقل به طور دائم یا موقت بسته شدهاند. چاپ و نشر ”المیدان“، نشریه ارگان مرکزی حزب ما، از ماه مارس امسال (اواخر اسفندماه ۹۰) بهاجبار متوقف شده است و اکنون فقط به صورت الکترونیکی منتشر میشود. شماری از کادرها و فعالان حزبی در بازداشت به سر میبرند، و خبر داریم که حتی برخی از آنان شکنجه هم میشوند. اما پیکار ادامه دارد و ما امیدوارانه سپیدیِ پایان شب سیه را در آینده نه چندان دور میبینیم.
نامه مردم: چه طبقهها و قشرها و لایههای اجتماعیای در پیکار جاری شرکت دارند؟ آیا اپوزیسیون سودان، مخالفان رژیم عمر بشیر، متحدند و بر سر هدفهای مرحله بعدی مبارزه در راه تغییر در سودان توافق دارند؟
رفیق مختار الخطیب: همینجا باید تأکید کنم که، میراث انقلابی مردم سودان در براندازی رژیمهای دیکتاتوری، میراثی غنی و گرانبهاست. در اکتبر سال ۱۹۶۴ (پاییز ۱۳۴۳)، از راه تظاهرات تودهای، اعتصابهای سیاسی سراسری، و با حمایت عنصرهای مترقی ارتش، حکومت نظامی “ابراهیم عبود“، نخستین دیکتاتوری نظامی کشور، به زیر کشیده شد. این ضربهیی بزرگ به امپریالیسم آمریکا بود که تلاش داشت حلقه محاصرهیی دور رژیم مصر بکشد و از رژیم سودان همچون تختهپرشی برای تهاجم به آفریقا استفاده کند. در آوریل سال ۱۹۸۵ (فروردین ۱۳۶۴) پیکار موفقیتآمیز دیگری داشتیم. در مقابل نقشههای امپریالیسم آمریکا که به دنبال جایگزین کردن سرهنگ “جعفر نُمیری“ با معاون او بود، مردم بار دیگر توانستند یک دیکتاتوری نظامی دیگر را سرنگون کنند. در هر دو موردی که اشاره کردم، حضور فعال یک جنبش تودهای گسترده بود که به رسیدن به هدف دلخواه کمک کرد. اما همینجا باید اضافه کنم که، متأسفانه در هر دو تجربه، رسیدن به هدف نهاییِ مورد انتظار، یعنی صورت گرفتن تغییری بنیادی در رژیم حکومتی چنان که بتوان راه را برای ایجاد یک شالوده محکم دموکراتیک باز کرد و بر اساس آن بتوان مسئلههایی که کشور با آن روبهروست را حل کرد، مقدور نشد. درنگ و سستی حزبهای بورژوایی، و عهدشکنی و خیانت آشکار برخی از رهبران جنبش، راه را برای قبضه کردن قدرت از سوی اسلامگراها هموار کرد.
اما این بار، حزب ما همراه با دیگر نیروهای شرکت کننده در جنبش، تلاش دارد کمبودها و کاستیهای تجربههای گذشته را برطرف کند. ما صرفاً به دنبال تغییر، هر تغییری که باشد، نیستیم. ما خواهان براندازی رژیم و ساختن یک گزینه دموکراتیک واقعی هستیم. آنچه در این مسیر لازم است، استقرار یک دولت انتقالی با یک برنامه دموکراتیک روشن و برای مدت دستکم سه سال است.
امروزه، زمانی که ۹۵ درصد مردم سودان زیر خط فقر زندگی میکنند، زمانی که میزان بیکاری از ۳۰ درصد گذشته است و در میان جوانان حتی از ۵۵ درصد هم بیشتر است، و در حالی که جنگهای داخلی پهنهیی بیش از یک سوم کشور را در بر گرفته است، سخن گفتن از نیروهای اجتماعی خاصی که در پیکار جاری شرکت دارند، دشوار است. اما میتوان گفت که دانشجویان، جوانان، زنان و نمایندگان اقلیتهای ملی در خط مقدم این مبارزه جای دارند. جبههیی سراسری که رهبریِ مبارزه را برعهده بگیرد، وجود ندارد. در شمال، نهاد هماهنگ کنندهیی نهچندان سازمانیافته عمل میکند که مشتمل است بر حزبهای سیاسی، اتحادیههای صنفی، سازمانهای جوانان و نهادهای مدنی عمده. همین گروه است که سند ”گزینه دموکراتیک“ را تنظیم و منتشر کرده است. نیروهای مسلّح متحد شده در ”جبهه انقلابی سودان“ نیز پشتیبانی کلی خود از این سند را اعلام کردهاند و گفتهاند که در مبارزه کنونی، جنبش تودهای و مبارزه مسلّحانه را مکمل یکدیگر میدانند. گروههای دیگری نیز در خارج از کشور وجود دارند که حضور چشمگیری در داخل کشور ندارند، ولی به هر حال بخشی از اپوزیسیوناند.
نامه مردم: این طور که از گفتههای شما برمیآید، نیروهای “حسن عبدالله الترابی” نیز در این جبهه شرکت دارند. با توجه به نقش او در کودتایی که در ژوئن ۱۹۸۹ (تابستان ۱۳۶۸) به قدرتگیری اسلامگراها و تشکیل دولت از سوی آنان منجر شد، شرکت این نیروها را در جبهه متحد چگونه ارزیابی میکنید؟
رفیق مختار الخطیب: حزب ”کنگره مردمی“، به رهبری “الترابی”، زیر چتر همان ائتلاف نهچندان سازمانیافته که پیشتر به آن اشاره کردم، فعالیت میکند. گفتنی است که، “الترابی“ چندین بار و در مناسبتهای مختلف، از خودش و حزبش به علت نقشی که در کودتای سال ۱۹۸۹(تابستان ۱۳۶۸) داشتند، انتقاد کرده است. تا اینجا، موضعهای این گروه در چارچوب ائتلافی که گفتم، میهندوستانه و همخوان با موضع آن در مخالفت با رژیم بوده است. “الترابی“ سالهای زیادی را در زندان گذرانده است. در حال حاضر، معاون او و شخصیت شماره دو حزبشان نیز در بازداشت به سر میبرد.
نامه مردم: چه نیروهایی جزو ”جبهه انقلابی سودان“اند؟
رفیق مختار الخطیب: همه اعضای اپوزیسیون مسلّح ”جبهه انقلابی سودان“ جزو گروه هماهنگیاند، اما همه پشتیبان یک مبارزه مشترکاند. این گروه مشتمل است بر: “جنبش رهاییبخش مردم سودان“ (بخش شمال) که در منطقه ”کُردُفان جنوبی” و “نیل آبی“ مبارزه مسلحانه میکند، و نیز جنبشهای مقاومت مسلحانه “دارفور“، یعنی دو جناح از جنبش رهاییبخش سودان و ”جبهه عدالت و برابری“.
نامه مردم: “حزب کمونیست سودان“ چه نقش و سهمی در مبارزه جاری دارد؟
رفیق مختار الخطیب: همانطور که پیشتر گفتم، حزب ما نیز جزو همان ائتلاف است. اما باید بگویم که، ما اگرچه برای تلاشهایی که به تنظیم و پذیرش سندِ ”گزینه دموکراتیک“ منجر شد ارزش زیادی قائلیم ، اما آن را یک کارپایه حداقل برای فعالیت مشترک میدانیم. ما به عنوان یک حزب مستقل با ماهیت طبقاتی متفاوت و ویژه خود، به آینده کشور از زاویه دید خود نگاه میکنیم، و براندازیِ رژیم حاکم را گامی در راستای کامل کردن وظیفه انقلاب ملی و دموکراتیک میدانیم. ما دوره انتقالی را، دوره پایهریزی شالوده یک سودان دموکراتیک برای یک دوره کاملاً نوین رهایی ملی و اجتماعی، و همچنین دستیابی ملیّتهای متفاوت به عدالت و برابری میدانیم. به همین دلیل، ما رابطه مستقل خود با همه نیروهای اپوزیسیون را حفظ میکنیم، و تا آنجا که امکان داشته باشد، تلاش میکنیم تا به زمینههای مشترک فعالیت، و فعالیتهای متحد در تمام سطحها- از میان مردم گرفته تا رهبری- برسیم. ما با تلاشهای امپریالیستی آمریکا برای تحمیل نوعی توافق بین بخشهایی از “حاکمیت“ و “حزبهای درون اپوزیسیون”، بهشدت مخالفیم.
نامه مردم: در ماه ژوییه گذشته (تیر ۱۳۹۰)، “سودان جنوبی“ از بقیه کشور سودان جدا شد و همچون یک کشور مستقل، جدیدترین عضو سازمان ملل متحد شد. حزب کمونیست سودان چه نظری درباره این جدایی دارد؟ اینک در “سودان جنوبی“ فعالیتهای حزبی به چه صورت انجام میشود؟
رفیق مختار الخطیب: جدایی “سودان جنوبی“ گواه روشنی بر شکستِ رهبری سیاسی در هر دو بخش سودان در حلوفصل دشواریهای اصلی کشور و سختیهای تاریخییی است که بر مردم سودان تحمیل بشدهاند. اجرای“موافقتنامه جامع صلح“ در سال ۲۰۰۵، با دگرگونی ریشهای در کشور باید همراه میبود. اجرای درست این توافق، کاربردِ شیوههای حکومت علنیتر و شفافتر، برقرار بودن حکومت قانون، برپایی دموکراسی، برآورده کردن نیازهای اساسی مردم “جنوب“، و بیش و پیش از همه، توزیع عادلانه قدرت و ثروت را لازم داشت. هیچیک از این موردها عملی نشدند. علاوه بر این، نیروی عمده پشتیبانِ ساختمان ”سودان نوین“، “جون قرنق” فقید، ترور شد، و جناحِ راستِ ”جنبش رهاییبخش مردم سودان“ جای او را گرفت. همینقدر کافی است بگویم که، درآمدِ نفت (در فاصله سالهای ۲۰۰۵ تا – ۲۰۱۱) که بر ۷۰ میلیارد دلار آمریکا بالغ بود، میان دولت دولتِ “البشیر“ و دولتِ “سیلفا کییر”، رئیس جمهوری “سودان جنوبی”، تقسیم شد، و خیلی ساده حیفومیل شد و از بین رفت، بیآنکه در زندگی سودانیها- در هر دو پاره کشور- تغییری به وجود آورد.
پس از تأسیس جمهوری “سودان جنوبی“، کمیته مرکزی “حزب کمونیست سودان“ در نشستی مشترک با رهبریِ شعبههای “حزب“ در “جنوب سودان” به توافق رسید که، “حزب کمونیست سودان جنوبی“ را تشکیل دهد. چندی بعد، “حزب کمونیست سودان جنوبی“ کنگره مؤسسان خود را برگزار کرد و کمیته مرکزیاش را برگزید. رفیق “ژوزف مودِستو“، که پیشتر عضو هیئت سیاسی “حزب کمونیست سودان“ و عضو پارلمان سودان بود، به مقام دبیرکل حزب جدید انتخاب شد. تأکید بر این نکته مهم است که، بین رهبری دو حزب، نشستهای مشاورهای به طور مرتب و منظمی برگزار میشود.
نامه مردم: مراسم خاکسپاری رفیق فقید “محمد ابراهیم نوقود”، دبیرکل حزب، در ماه مارس (فروردین) امسال، نشانگر ریشهدار بودن “حزب کمونیست سودان“ و نفوذ و اعتبار آن در بین سودانیها بود. وضعیت کار و فعالیت حزب در این روزها به چه صورت است؟
رفیق مختار الخطیب: رفیق فقید “محمد ابراهیم نوقود” نهتنها دبیرکل حزب ما، بلکه رهبری ملی و قهرمان خلق بود. او رهبری شجاع و اندیشمندی گرانقدر بود. او تا مغز استخوانش کمونیست بود. سببِ شرکت آن جمعیت بیش از یک میلیون نفری در مراسم خاکسپاریِ او، همین بود. این جمعیت پرشمار، از روی علاقه و عشقی که به یکی از برترین فرزندان کشور و به سابقه طولانی حزب ما در خدمت به مردم و میهن داشتند، در خاکسپاری آن رفیق شرکت کردند.
حزب ما از زمانی که تأسیس شد تا کنون، به طور عمده در وضعیت ”غیرقانونی“ فعالیت کرده است، بهجز دورههای کوتاهی مثل حالا که حضور و فعالیتی نیمهقانونی دارد. ما میدانیم که “اخوانالمسلمین“ بزرگترین خصم ماست. ما فریب وعده و وعیدهای توخالی دادن برای دموکراسی را نمیخوریم. ما هوشیار و مراقبیم، و اگرچه به مبارزه برای حفظ حقوق خود به لحاظ داشتن فعالیت قانونی ادامه میدهیم، اما برای روز مبادا هم خود را آماده نگه میداریم.
نامه مردم: امروز، ۲۰ ماه پس از آغاز روندی که آن را ”بهارِ عربی“ نام دادند، “حزب کمونیست سودان“ روند دگرگونیهای کشورهای آفریقای شمالی و خاورمیانه را در پرتو این رخدادهای حادّ و بیسابقه چگونه میبیند؟
رفیق مختار الخطیب: موضع ما در مورد بهاصطلاح ”بهارِ عربی“ این است که، ما از پیکار ملتهای عرب برای دموکراسی، احترام به حقوق بشر، برضد فساد و رژیمهای دیکتاتوری، استقبال میکنیم. بهرغم تفاوتهای موجود و اثرگذاریهای آن خیزشها در کشورهای عربی، حزب ما از مبارزه ملتها در همه کشورهایی که مردمشان برای آرمان والای دگرگونیهای ترقیخواهانه میرزمند، حمایت میکند. ما از کامیابیهای مردم در “تونس” و “مصر“ خشنود بودیم و از آن استقبال کردیم. ما از “اپوزیسیون سوریه“، که با تکیه تنها بر نیروهای خودش، خواهان تغییرهای دموکراتیک و مسالمتآمیز در حاکمیت است، حمایت میکنیم. ما با مداخله امپریالیستی و ارتجاعی در سوریه مخالفیم. به همین ترتیب، ما مداخله نظامی ارتجاعیِ حکومتهای کشورهای خلیج فارس را در “بحرین“ محکوم میکنیم.
روشن است که وقتی میلیونها تن از مردم عرب در شماری از کشورهای عربی به خیابانها میآیند و خواستار دستیافتن به حقوق خود میشوند و شعارهای نویی میدهند که فشرده و بیانگر خواستهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی آنان است، برای برخی این تصور به وجود آید که صدای این میلیونها مردمی که خیابانهای “تونس“، “مصر“، “بحرین“، “یمن“، و کشورهای دیگر را به تسخیر خود در آوردند، به سرانجام مطلوبِ خود خواهد رسید. اما وقتی آبها از آسیاب افتاد و اوضاع آرام شد، حاصل کار کمتر از آنی بود که مردم تصورش را میکردند و انتظارش را داشتند، بهویژه از دید انقلابیهای جوانی که فکر میکردند خیلی راحت به هدف میرسند. اما اینک آشکار شده است که، آنانی که تا کنون نخستین میوههای خیزش را نوبَر کردهاند، بهویژه در “تونس“ و “مصر“، نیروهاییاند که به رژیم سابق نزدیک بودند، یا اینکه در خیزشهای مردمی نقشی دست دوم ثانویه داشتند، یا زمانی به جنبش پیوستند که احتمال تغییر در زمان آینده نزدیک بود.
بدیهی است که موفقیت هر انقلاب- بر پایه تجربه اخیر ما، و با تکیه بر تجربه تاریخ انقلابی ملتمان- به وجودِ دو عامل مشروط است: عینی و ذهنی. زمانی که تودهها به خیابانها آمدند، نشانه قطعیِ آن بود که عامل عینی آماده است و وجود دارد. این بدان معنا بود که مردم دیگر حاضر به پذیرش نخبگان حاکم نبودند، و اینکه طبقه حاکم هم دیگر قادر نبود بر اساس همان شیوههای موجود، به حکومت ادامه دهد. رسیدن به این نقطه، حاصل انزوای محفلهای حاکم و از میان رفتن علت وجودی آنها بود. مشکلِ مردمی که به خیابانها آمده بودند، نبودِ رهبرییی سازمان یافته و برنامهیی مدوّن برای تغییر بود. به عبارت دیگر، انفجاری که صورت گرفت، فاقد رهبری انقلابی بود. و از سوی دیگر، نیروی سیاسییی آماده وجود داشت که “ارتش“ و “اخوانالمسلمین“ نمایندگان آن بودند. در نبودِ رهبری انقلابی، همین نیروهای نظامی و اسلامگرا خلاً ناشی از سرنگون شدن نخبگان حاکم را پر کردند.
نامه مردم: میان آنچه در “سودان“ رخ داد از یک سو، و به قدرت رسیدن بنیادگراهای اسلامی در “ایران“، و مبارزه همه جانبه مردم و نیروهای ترقی خواه و دموکراتیک برای تغییر های بنیادین، همانندیهایی دیده میشود. آیا شما میان رخدادهای سیاسی در این دو کشور مشابهتهایی میبینید؟
رفیق مختار الخطیب: همانندیهای بسیاری در این دو مورد وجود دارد، که مبتنی است بر شور و روحیه انقلابی مردم دو کشور، و نقش و نفوذ مهمی که دو حزب برادر در روندِ مبارزه دو ملت ما برای دستیابی به دموکراسی، و رهایی ملی و اجتماعی داشتهاند. به همّت حزب توده، ایران نخستین کشور در منطقه خاورمیانه بود که ملی کردن منابع طبیعی خود را مطرح و دنبال کرد. “مصدق“، در مقام یکی از نخستین رهبرانی که در برابر انحصارهای نفتی و امپریالیسم آمریکا و انگلیس ایستاد، جای ویژهیی در تاریخ دارد. این پیکار، در جریان سرنگون کردن رژیم شاه و سهمی که حزب توده در آن داشت، ادامه یافت. حزب شما، سالها پیش از ”بهارِ عربی“، در روند دموکراسیخواهی نقش مهمی بازی کرد. حزب ما نیز در سرنگون کردن دو رژیم دیکتاتوری در سالهای ۱۹۶۴(پاییز ۱۳۴۳) و ۱۹۸۵(فروردین ۱۳۶۴)، همان نقش و سهم را داشت. ما مشتاقانه منتظر دیدن حاصل کار دو حزب در شکست دادن و عقب راندن رژیمهای دیکتاتوری حاکم بر دو کشورمان هستیم. در این ارتباط، اشاره به حمایت رژیم ایران از دولت “البشیر“ حائز اهمیت است. همه مسئولان و مقامهای امنیتیِ “سودان“ در “ایران“ آموزش دیدهاند. دولت رفسنجانی (سال های ۱۳۶۸- ۱۳۷۶) نقشی محوری در حمایت از “رژیم سودان“ داشت. ما پیکارهای همانندی را به پیش میبریم، و پیروزیهای همانندی هم خواهیم داشت.
خوشحالیم که موضعگیریهای ما را در ”نامه مردم“ بازتاب میدهید. رابطه میان دو حزب ما به سالها مبارزه با دشمنانمان، و نیز اختلافنظرهایی که با برخی از دوستانمان داشتیم برمیگردد. برخی از ”دولتهای سوسیالیستی“ در دوره جنگ سرد، نظر لطفهائی به رژیم شاه و رژیم دیکتاتوری در سودان داشتند. در آن زمان، قانون نانوشتهیی بود که حزبهای کمونیست، بهویژه در منطقه ما، نخست میبایست همبستگی با کشورهای سوسیالیستی را بپذیرند، و به همان ترتیب، مبارزه ملی باید به این امر معطوف میبود. هر دو حزب ما در مبارزه خود، اولویتهای خاص خود را داشتند، و آرمان خود را به سود منافع ملت خود به پیش بردند. برای شما در مبارزهتان با ارتجاع و توطئههای امپریالیستی، موفقیت کامل آرزو داریم.
به نقل از نامه مردم، شماره 903، 20 شهریور ماه 1391