مسایل سیاسی روز

تحریم های اقتصادی به زیان چه کسانی است؟

مجری برنامه می پرسد: ”ما شنیده ایم که [در عراق، بر اثر تحریم‌ها] بیش از نیم میلیون کودک جان خود را از دست داده‌اند، یعنی بیش از تعداد کودکانی که در هیروشیما مردند؛ آیا این اقدام ارزش چنین هزینه ای را داشت ؟“
”مادلین آلبرایت“، وزیر خارجه آمریکا در سال های۱۳۶۸( ۱۹۹۰)، با صراحت پاسخ می‌دهد: ” ما معتقدیم که ارزش آن را داشت“ [برنامه ”۶۰ دقیقه ”، ۲۳اردیبهشت‌ماه ۱۳۷۵(۱۲ماه مه ۱۹۹۶)].

به دنبال اعلام و به کارگیریِ سیاست تحریم نفتی ایران از سوی ”اتحادیه اروپا“ در بهمن ماه سال گذشته، بار دیگر و در ادامه عدم توافق بین ایران و اتحادیه اروپا در مورد مسئله‌های مورد اختلاف، اتحادیه اروپا در جلسه خود در ۲۴مهرماه، تحریم‌های بیشتری را برضد ایران آغاز کرد که شرکت ملی نفت ایران و ۲۵ شرکت وابسته به آن، شرکت ملی گاز ایران و شرکت ملی پالایش و پخش فراورده‌های نفتی ایران را دربر می‌گیرد.
در همین باره، وزیر امور خارجه انگلستان، ویلیام هیگ ”، با قبول تاثیر این تحریم‌ها بر زندگی مردم، بدون پرداختن به پیامدهای فلاکت بار آن در زمان حال و در دراز مدت در آینده، تحریم‌ها را در نهایت به سود مردم ایران می داند، و می گوید:
”همان طور که پیش‌تر گفتم من از اینکه تحریم‌ها بر اقتصاد ایران تاثیر گذاشته را رد نمی‌کنم. ولی هدف نخستین ما برای فشار آوردن بر حکومت ایران ضربه زدن به مردم عادی نیست. واضح است که بر زندگی مردم عادی تاثیر می‌گذارد. اما حل مناقشه هسته‌ای به نفع‌‌ همان مردم ایران نیز هست. بد‌ترین چیز برای مردم ایران این است که حکومت‌شان برنامه هسته‌ای را ادامه دهد. چرا که این موضوع یا به جنگ ختم می‌شود یا به گسترش تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه“(مصاحبه با “رادیو فردا”، ۲۴مهرماه ۱۳۹۱).
به رغم آغاز این تحریم‌ها، ”اتحادیه اروپا“، در روز ۲۸ مهرماه، و در نشست سران خود، بار دیگر ایران را به تحریم‌های بیشتر تهدید کرد.
به دنبال تصمیم های اخیر اتحادیه اروپا، دایره تحریم های اقتصادی ایالات متحده و کشورهای اروپایی به دور کشورمان هرچه تنگ تر شده است، که نتیجه آن افزایش نابسامانی های بیشتر اقتصادی، تورم در قیمت کالاهای ضروری، و تلاطم بی سابقه در بازار سکه و ارز بوده است. قیمت ارزهای معتبر خارجی به بیش از ۳ تا ۴ برابر رسیده است، قیمت ارزاق عمومی نجومی شده اند و بیماران نیز در دست یابی به داروهای ضرور خود با مشکل‌های جدی‌ای روبه‌رو شده اند که زندگی‌شان را در معرض خطر قرار داده است. کشورهای اروپایی و ایالات متحده مدعی‌اند که، با افزایش تحریم های اقتصادی می توانند رژیم ولایت فقیه را به تجدید نظر در ”سیاست های اتمی ” خود وادار کنند، و در نتیجه امیدوارند که از طریق آن زمینه های ”تغییرهای سیاسی“ در ایران را فراهم آورند. و البته سران رژیم ولایت فقیه با دروغ پردازی و عوام‌فریبی و به رغم وخیم تر شدن جدی شرایط اقتصادی برای زحمتکشان، تحریم ها را بی اثر می خوانند و همچنان مدعی‌اند که مردم در شرایط ”خوبی“ به سر می‌برند، و تلاش می ورزند تا بر نابسامانی اقتصادی حاکم بر کشورسرپوش بگذارند. محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری دولت کودتا، چندی پیش مدعی شد که، ذخیره های ارزی کشور آن‌قدر وسیع است که اگر تحریم ها سال ها هم ادامه پیدا کند، ایران تحمل آن را خواهد داشت[!] با نیم نگاهی به خبرهای منتشر شده در مطبوعات مجاز کشور، بی اعتباری گفته‌های احمدی نژاد و سران رژیم به روشنی آشکار می‌شود. صدمه های ناشی از به کارگیری تحریم در عرصه‌های اقتصاد و تولید، به توقف تولید در برخی صنایع، و پائین آمدن محسوس سطح تولید در دیگر واحدهای تولیدی منجرگردیده است. کمبود مواد اولیه، ماشین آلات صنعتی، و لوازم یدکی، تعطیلی برخی شرکت های تولیدی، از جمله در عرصه تولید برق، را به طورعملی موجب شده‌اند. میلیون ها کارگر یا شغل خود را به دلیل تعطیلی واحد های تولیدی از دست داده اند و یا اینکه ماه‌ها حقوق نگرفته اند. به عنوان مثال، می توان به نمونه فیلم ویدئوئی‌یی که روز۳۰ فروردین‌ماه روی شبکه اینترنت قرار گرفت اشاره کرد. در این فیلم ویدئویی که در جریان سفر استانی هیئت دولت کودتا به استان هرمزگان برداشته شده بود، به وضوح دیده می شود که پیرمرد کارگری خود را به خودروی محمود احمدی نژاد و هیات همراه او در بندر عباس می رساند، و فریاد می زند: ”احمدی نژاد من گرسنه ام، گرسنه ام، حقوق نگرفته ام.“
به راستی سیاست تحریم ها به سود چه کسانی تمام می شود؟ نگاهی به تاثیر این تحریم ها در چند مدت اخیر به خوبی نشان می دهد که بالاترین صدمه ها در حال حاضر به مردم عادی و زحمتکش کشور وارد شده است، صدمه هایی که در آینده به طور یقین بُعدهای وسیع تر و هولناک تری به خود خواهد گرفت .
تجربه سال های ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۲، در رابطه با کشور همسایه مان، عراق، در دوره حکم‌روائی صدام حسین، حاکی از آن است که تحریم های اقتصادی در خلال بیش از یک دهه نه تنها قشرهای وسیعی از مردم عادی کشور عراق را به فقر سیاه کشاند، بلکه در نهایت به ویرانی اقتصادی کشور و ایجاد ناهنجاری‌های دیرپا و غیر مرسوم، از نظر اجتماعی- فرهنگی، انجامید. آغاز تحریم های سیستماتیک برضد یک کشور، در عمل جنگ تمام عیاری است که نه با رژیم حاکم بلکه برضد مردم و زحمتکشان آن کشور صورت می گیرد.
آنچه که تجربه عراق نشان می دهد آن است که حمله به عراق در اسفند ۱۳۸۱، اشغال و کنترل آن، سر آغازِ جنگ ایالات متحده با مردم عراق نبود، بلکه این جنگ سال ها پیش از آن و با شروع تحریم ها از سوی ایالات متحده و متحدانش بر ضد مردم عراق آغاز شده بود، جنگی بر ضد مردان، زنان، و کودکان عراقی؛ جنگی که در وهله اول به آسیب پذیرترین قشرهای یک جامعه، به زحمتکشان، سالمندان، کودکان و معلولان، صدمه زد. جنگی که با آغاز خود، و سال ها پس از پایانش، فاجعه‌های عظیمی را به صورتی خشن و دردآور در حیات اجتماعی و فرهنگی عراق موجب شد و اثرهای خود را باقی گذاشت، فاجعه‌هایی که همچنان و با شدت تمام با زندگی مردم این کشور عجین شده‌اند.
شاید نزدیک به یک دهه پس از حمله و اشغال نظامی عراق دیگر سخنی از تحریم ها در رابطه با این کشور درمیان نباشد، و شاید دیگر بمباران‌های هوایی و شلیک گلوله‌های توپ‌های دوربُرد را شاهد نباشیم، و شاید به ندرت یک تانک آمریکایی را در خیابان های بغداد ببینیم، و یا در حال حاضر، سربازان آمریکایی کمتری در معرض دید مردم باشند، سربازانی که در زمان اشغال عراق، با خشن ترین، غیر انسانی ترین، و وحشیانه ترین شیوه ها، علاوه بر به دست گرفتن کامل مهارِ سیاسی و اقتصادی کشور، وقیحانه ترین اهانت ها را به مردم عراق روا داشتند.
شاید برای بسیاری در خارج از مرز های عراق واقعیتِ اثرهای مخربِ به‌جا مانده از یک دهه تحریم ها و پس از آن جنگ و اشغال این کشور بر زندگی مردم، و فاجعه‌های انسانی، اجتماعی، و اقتصادیِ بر آمده از آن‌ها، چندان ملموس نباشند، فاجعه‌هایی که اشاره به بخش کوچکی از آن‌ها می تواند عمق مصیبت‌هایی را که زخم ها و نشانه هایِ آن نسل ها بعد از نسل بر حیات اجتماعی- سیاسی عراق نقش و حک کرده است، بسیار نمایان تر سازد.
روزنامه ”اینترناشنال هرالد تریبون“، تیرماه ۱۳۸۶(ژوییه ۲۰۰۷)، در باره شرایط انسانی مردم عراق نوشت: ” یکی از بزرگ‌ترین فاجعه‌های انسانی، و به سرعت در حال گسترش، در عراق جریان دارد که در زمره کوچک‌ترین کشورها است. بیش از ۴‌میلیون نفر، یک نفر از هر هفت نفرعراقی، از خانه های خود گریخته اند، که این گریز وسیع ترین جابه جایی مردم در چند دهه اخیر در خاور میانه بوده است. ادامه خشونت ها نه تنها سبب مرگ بسیاری از غیر نظامی ها شده است( قریب یک صد کشته در هرروز)، بلکه همچنین سبب کُندیِ نقل و انتقال ها و محدویت نیروهای کمک رسان، از جمله مددکاران، شده است که این امر نیز دسترسی به خدمات عمومی را محدودتر ساخته است، و این به مفهوم وخیم تر شدن شرایط زندگی مردم است … تمامی این‌ها به این معناست که قریب ۸ میلیون عراقی در حال حاضر به کمک های انسانی و امنیت نیازمندند؛ از جمله بیش از ۲‌میلیون نفر از آنان به کشورهای همجوار پناهنده شده اند و ۲/۲ میلیون نفر نیز در داخل کشور آواره‌اند، و اکثریت آنان نیز زنان و کودکان اند.“
پیش از اشغال نیز روند طولانی تحریم ها آسیب های انسانی و اجتماعی جبران ناپذیری را به مردم عراق تحمیل کرد که برای جبران بخش بزرگی ازاین آسیب ها، در بهترین شرایط، به ده ها سال برنامه ریزی دقیق، سرمایه گذاری های وسیع، و کار سخت نیاز است.
”یونیسف“ در گزارشی با اشاره به تحول‌های عراق و شرایط کودکان می‌نویسد: ”… به دلیل ده ها سال جنگ و تحریم… ۱۵ میلیون کودک عراقی با چندین مسئله جدی مواجه‌اند، که از آن جمله اند:
هر ساله حدود ۳۵ هزار نوزاد پیش از رسیدن به یک سالگی می میرند؛
بیش از ۵/۱ میلیون کودک زیر ۵ سال دچار سوءِ تغذیه اند؛
نزدیک به ۷۰۰‌هزار کودک از تحصیلات ابتدایی محرومند و صدها هزار نفر پیش از پایان تحصیلات وادار به ترک تحصیل می شوند؛
۵/۲ میلیون کودک دسترسی به آب سالم ندارند و ۵/۳ میلیون نفر دیگر به سیستم فاضلاب دسترسی ندارند؛
قریب ۸۰۰‌هزار نفر بین سنین ۵ تا ۱۴ سال کار می کنند‌[گزارش یونیسف،۱۹اردیبهشت ۱۳۹۰(۹ ماه‌مه ۲۰۱۱)].
نیز، بنا به گزارشی از ”بی بی سی“، ۵ خرداد‌ماه ۱۳۷۹(۲۵ماه مه ۲۰۰۰)، میزان مرگ نوزادان در عراق بین سال های۱۳۶۳ تا ۱۳۶۸(۱۹۸۴ تا ۱۹۸۹) برابر با ۴۷ نوزاد در هر هزار تولد بود که پس از به اجرا در آمدن تحریم ها، این رقم بین سال های۱۳۷۳ تا ۱۳۷۸(۱۹۹۹ تا ۱۹۹۹) برابر با ۱۰۸ کودک در بخش جنوبی عراق بود و در شمال کشوراین رقم بر۱۳۱ کودک بالغ می شد.
همچنین بنا به گزارش دیگری از یونیسف، در سال۱۳۸۲( ۲۰۰۳) بیش از ۲۰ درصد از کودکان عراقی ، به دلیل شرایط اقتصادی وخیم، مهاجرت های عمومی و اجباری از تحصیل باز مانده اند، که به دنبال آن افزایش بی سابقه‌ای در تعداد کودکان کارگر دیده شده است، و این در حالی بود که در سال۱۳۵۹(۱۹۸۰) در عمل ”هیچ“ کارگر خردسالی در عراق وجود نداشت. بنا به همین گزارش، میزان درآمد سرانه در عراق از ۳۵۱۰‌دلار در سال۱۳۶۸(۱۹۸۹)، به ۴۵۰‌دلار در سال۱۳۷۵(۱۹۹۶) کاهش یافت، که دلیل آن اُفت سریع ارزش دینار عراق بود. این کاهش دینار در واقع از کاهش شدید قدرت خرید مردم حکایت می کرد. گزارش در ادامه می گوید: ”عراق در زمره معدود کشورهای خاورمیانه بود که بر تحصیل زنان سرمایه گذاری کرده بود، اما با وخیم‌تر شدن شرایط اقتصادی و با افزایش نظامی‌گری، عده زیادی از زنان خانه نشین شدند، و در نتیجه، روندی افزایشی در کاهش موقعیت های شغلی برای زنان آغاز گشت.“
پس از به کارگیری نوع های متفاوتی از تحریم، از نوع گسترده تا ”هوشمند“ در طول بیش از یک دهه، و بمباران های ایالات متحده و انگلستان و متحدان ناتویی آن ها، شرایط زندگی مردم هرچه وخیم تر شد، و صدمه‌های آن علاوه برتخریب محل زندگی و کار مردم، فاجعه‌های دراز مدت اجتماعی و انسانی را نیز به همراه داشت. مردم عراق هنوز با این فاجعه‌ها درگیرند، و به طور یقین تا سال های متمادی با پیامدهای آن دست به گریبان خواهند بود.
در سال۱۳۷۷ ( ۱۹۹۸)، بین روزهای۲۵ تا ۲۸ آذرماه ( ۱۶ تا ۱۹ دسامبر)، عملیاتی به نام ”روباه صحرا“ آغاز شد که بنا به گزارش روزنامه گاردین، از آغاز این عملیات تا آبان‌ماه ۱۳۷۹ (نوامبر ۲۰۰۰)، انگلستان با بیش از ۸۴ تُن بمب، منطقه‌های جنوبی و شمالی عراق را بمباران کرده بود، در حالی که در شش سال پیش از آن، در جریان پایان دادن به اشغال کویت از سوی عراق، این رقم برابر با ۵/۲ تُن بود. ایالات متحده نیز در همین مدت با بیش از ۸۵۰ تن بمب این منطقه‌ها را بمباران کرد( گاردین، ۲۱ آبان‌ماه ۱۳۷۹ [ ۱۱ نوامبر ۲۰۰۰] ). طبق گزارش رسانه های جهان، مواد رادیو آکتیو به کارگرفته شده در ساختمان برخی از این بمب‌ها، آلودگی های جدی و دیرپای محیط زیستی را باعث شده اند. آلودگی محیط زیست در پس این بمباران ها، فاجعه انسانی دیگری را پدید آورد که از نمونه های بارز آن، افزایش سرطان خون و سرطان سینه بود که در واقع بالا ترین آسیب ها را به کودکان و زنان تحمیل کرد.
بنا به یک گزارش تحقیقی که از سوی دانشکده پزشکی بصره، در سال۱۳۸6 (2007)، انتشار یافت: ” حداقل ۴۵ درصد از مرگ و میرها در استان های جنوبی، به دلیل سرطان بودند … بیشترین تعداد مرگ ها در بصره و میسان به دلیل سرطان بود (منطقه‌هایی که بیشترین بمباران ها در آنجا صورت گرفت). در آنجا سرطان خون در میان کودکان در مقایسه با سال ۲۰۰۵ ، ۲۲ درصد افزایش نشان می داد. در میان زنان نیز سرطان سینه در مقایسه با سال۱۳۸۴ ( ۲۰۰۵ )، بیش از ۱۹ درصد افزایش یافته بود.“ همچنین: ”به دلیل نشر مواد رادیو اکتیو [ناشی] از بمباران های ایالات متحده و انگلستان عده زیادی از کودکان با نقص عضو متولد شدند. هر روز سه کودک (در منطقه‌های بمباران شده) به هنگام تولد یا با نقص عضو ارگان های داخلی به دنیا می آمدند و یا بدون اندام های خارجی بودند.
این‌ها تنها بخش ناچیزی از فاجعه‌هایی است که به دلیل تحریم ها و سپس جنگ اعلام نشده، قبل از آغاز تجاوز نظامی و اشغال نهایی عراق در اسفندماه ۱۳۸۱، بر سر مردم عراق آمده است، و بررسی عمیق تر آن‌ها نمایان‌گر اعتقاد واقعی ایالات متحده و انگلستان، و متحدان ناتویی آن ها، به ”دمکراسی“ ، ” حق حاکمیت ” کشورها، و ”حقوق بشر“ خواهد بود. نمونه‌یی از این اعتقادها را می توان در نظرهای خانم ”مادلین آلبرایت“، سفیر وقت ایالات متحده در سازمان ملل دید. درپاسخ به سئوال مجری برنامه ”۶۰ دقیقه ”، ۲۳ اردیبهشت‌ماه ۱۳۷۵ ( ۱۲ماه مه ۱۹۹۶)، که پرسیده بود: ” ما شنیده ایم که بیش از نیم میلیون کودک[در اثر تحریم‌ها] جان خود را از دست داده اند ، یعنی بیش از کودکانی که در هیروشیما مردند، آیا این حرکت ارزش چنین هزینه‌ای را داشت ؟“، خانم ”آلبرایت ” با صراحت پاسخ داد: ” ما معتقدیم که ارزش آن را داشت.“
این همان باوری است که در پسِ شعارهای به ظاهر ”عدالت جویانه”، ”خیر خواهانه ” و ”انسان دوستانه” سران کشورهای امپریالیستی و سرمایه داری بین‌الملی در رابطه با میهن ما نیز نهفته است. سرمایه داری جهانی تنها به دنبال منافع چپاول‌گرانه خود و به کنترل در آوردن کشورهای منطقه، و به دنبال آن، دست یابی به منبع‌های عظیم نفتی و دیگر ذخیره‌های غنی این کشورهاست، کشورهایی که در پسِ خرابی و ویرانی های وسیع‌شان می توانند بازارهای پر درآمد و جدیدی را نیز برای سوداگری‌های آن‌ها باز کنند. در این میان سران بی کفایت، واپس گرا، و ضد مردمی این کشورها هم با سنگر گرفتن در پشت شعارهای عوام فریبانه و به ظاهر ” ضد امپریالیستی“ و دم زدن از دفاع از ”استقلال ملی”، و با بی‌درایتی به تنش‌ها افزودن، زمینه دخالت کشورهای امپریالیستی را فراهم می سازند. حقیقت اینست که، رژیم حاکم بر میهن ما برای ادامه حیات سرکوبگرانه خود سیاست هایی را در پیش گرفته است که می تواند آینده‌یی نظیر عراق در دوران حاکمیت صدام حسین را برای میهن ما رقم زند. نیروهای میهن پرست از اینکه جناح های جنگ طلب رژیم که ”جنگ را نعمت“ می دانند بر این تنش ها هرچه بیشتر دامن می زنند، نمی توانند نگران نباشند.
تحریم های به کارگرفته شده به ضد کشورمان در سال های اخیر، در واقع جنگی است اعلام نشده به ضد مردم که علاوه بر تحمیل بار سنگینی از فاجعه‌های انسانی و اجتماعی، امکان نیروهای دمکرات و مترقی را به منظور سازمان‌دهیِ ضروری مردم و زحمتکشان دشوارتر کرده‌است، و دامنه نفوذ جنبش حق طلبانه را محدودتر خواهد ساخت، ودر نتیجه، زمینه را برای فشار هرچه بیشتر رژیم ولایت فقیه برضد مردم فراهم خواهد کرد. حزب توده ایران، از همان ابتدای شروع اعمال سیاست تحمیل تحریم های اقتصادی کشورهای امپریالیستی در رابطه با ایران، آن را مغایر با منافع زحمتکشان میهن ارزیابی کرد و مخالفت اصولی خود را با آن اعلام داشت. حزب توده ایران در این رابطه کارزار تبلیغاتی بین‌المللی وسیعی را به منظور خاتمه دادن به این سیاست خشن امپریالیستی، که قربانیان اصلی آن مردم زحمتکش میهن و اقتصاد کشور است، سازمان داده است.

به نقل از نامه مردم، شماره 906، 1 آبان ماه 1391

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا