تأملی بر رویدادهای ایران
تاریکاندیشان در ستیز با ارزشهایِ ملی و مردمی
مخالفت با سیاست تفکیکِ جنسیتی، در دانشگاهها
تاریکاندیشان در ستیز با ارزشهایِ ملی و مردمی
در طول بیش از سه دهه اخیر، دشمنی، رویارویی، تخریب، و دروغپردازی در زمینه ارزشهای تاریخی ، و هویت ملی ایران و ایرانی، از ویژگیهای بارز رژیم ولایت فقیه بوده است. مخالفتهای صریح خمینی با اندیشههای والای ملی و مردمی در سالهای نخست انقلاب، و بیزاری او از فرهنگ و سنتهای مردمی و تاریخی ایران بر کسی پوشیده نمانده است. اصولاً واپسگرایان همواره با فرهنگ و هویت ملی در ستیز بودهاند، و در تبلیغات سه دهه گذشته خود از هیچ کوششی برای تخریب تاریخ کشور و جایگزینی آن با خرافه و دیدگاههای قرونوسطایی فروگذار نکردهاند.
در همین زمینه، پس از آنکه در اقدامی سازمانیافته برضد ارزشهای ملی و مردمی تبلیغات گستردهای صورت گرفت، مصباح یزدی در موضعگیریای آشکارا ارتجاعی، میهندوستی و ارزشهای ملی و مترقی را ”خیانت به خونِ شهدا و شعار دوران جاهلیت“ نامید. ایلنا، ۱۲آذرماه، گزارش داد: ”آیتالله محمد تقی مصباح یزدی رییس موسسه آموزشی و پژوهشی… خمینی گفت، ارزشهای ملی توسط انسانهای تنزل یافته مطرح میشود. چقدر انسان باید تنزل پیدا کند که بهجای… ارزشهای الهی، ملیت و ایرانیت را مطرح کند… نگاه صرف ملیگرایی، بدون خدا محوری است که از درونش شعار نه غزه نه لبنان [جانم فدای ایران] بیرون میآید… تلاش در راه حفظ وطن چیز کوچکی است که در بین حیوانات نیز مشاهده میشود… طرح مباحث وطندوستی شعار دوران جاهلیت است.“
چنین موضعگیری و سخنانی از سوی روحانیونِ حکومتی و محفلهای قشری و کهنهپرست به هیچ روی تازگی نداشته و دور از انتظار هم نیست. بر اساس چنین دیدگاه ضدملی و واپسگرایانهای است که در خلال سه دهه اخیر هویت ملی و میراث پرافتخار خلقهای میهن ما در معرض تخریب قرارگرفتهاند و نوعی از خرافه در پوششهای مختلف از سوی نهادهایی چون “موسسه پژوهشی و آموزشی خمینی” به ریاست مصباح یزدی، بیت رهبری، دولت ضدملی احمدینژاد، و جز اینها، در جامعه رواج داده شدهاند.
پرواضح است که نزد تاریکاندیشان میهن، و حس و غرور ارجمند میهندوستی، بیارزشند و نسبت به آنها بیعلاقه. یا بهتر گفته باشیم، آنان فاقد این حس انسانی و آرمانگرایانه اصیلند. برای نیروهای مترقی ایران ازجمله بخشی از نیروهای معتقد مذهبی، میهندوستی اندیشه و ارزشی والا و بسیار گرانمایه است. میهندوستی یعنی عشق و علاقه به میهن و به مردم. میهندوستی آرمان والای مردمی است. به گواهی تاریخ، همواره این تودههای محروم و زحمتکش جامعه بودهاند که پرچم میهنپرستی واقعی را تا آخرین مرزهای ایثار بر دوش کشیدهاند.
فراموش نکنیم که، موسسه آموزشی و پژوهشی خمینی به ریاست مصباح یزدی، از زمره نهادهای پرنفوذ در رژیم ولایت فقیه است که در آموزش و تربیت کادرهای ارشد امنیتی و نظامی حکومت نقش دارد. از این روی، نباید از کنار چنین موضعگیریهای ضدملیای که مصباح یزدی و کسانی چون او طرح و تبلیغ میکنند، بهسادگی گذشت. میهندوستی یعنی مبارزه در راه استقلال ملی، پیشرفت، تکامل اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی و نیز پیکار با سلب شخصیت ملی، و مبارزه با استعمار و سلطه امپریالیسم. میهندوستی پیکاری است برای سربلندی ملی و تکامل ارزشهای مادی و معنوی میهن و سعادت تودهها. مصباح یزدی و مصباح یزدیها کوچکتر و بیارزشتر از آنند که بتوانند برضد ارزش والای میهن دوستی و تعهد به تودههای محروم عرضاندام کنند. مثلی مردمی میگوید: گُنگ اندر حدیث و در آواز/ بِه که بسیار گوی بیهده تاز.
مخالفت با سیاست تفکیکِ جنسیتی، در دانشگاهها
از زمان اجرای سیاست قرون وسطاییِ تفکیکِ جنسیتی در دانشگاهها، مخالفت با این سیاست از سوی دانشجویان، استادان متعهد، خانوادههای دانشجویان، و بهطور کلی اندیشههای همگانی، ابرازشده است، و با گذشت زمان گسترش نیز یافته است. چندی پیش در جریان نشست بررسی سیاستهای تفکیکِ جنسیتی، که میزبان آن انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی، انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود، گروهی از استادان دانشگاه به این سیاست انتقاد کردند و آن را مردود دانستند. یکی از اعضای هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در ردِ نظریه مدافعان سیاست تفکیکِ جنسیتی که عضوِ “شورای عالی انقلاب فرهنگی“اند، اعلام کرد: ”اکثریت مردم ایران در روستاها و محیطهای مختلف زندگی میکردند و نمیتوان در تاریخ حیات اجتماعی مردم [ایران] ردپای تفکیکِ جنسیتی را جستجو کرد . . . نظر من نسبت به این سیاستها، به خصوص تفکیک فیزیکی کاملاً منفی است. دقت بفرمایید مصوبهای در سال ۱۳۶۶ در شورای عالی انقلاب فرهنگی وقت به تصویب میرسد، چگونه میشود از سال ۱۳۸۸ این سیاستِ به بایگانیرفته به اجرا گذاشته میشود؟ اگر بخواهیم از باب جامعهشناسی به موضوع نگاه کنیم باید گفت این سیاست مثل سایر سیاستها با موفقیت توأم نخواهد بود . . . سیاست [تفکیک جنسیتی] با شکست مواجه خواهد شد. چرا که با زور فیزیکی نمیتوان رفتاری[را] عوض کرد.“ این استاد و کارشناس علوم اجتماعی، در پایان، خطاب به وزیر علوم دولت ضدملی احمدینژاد، گفت: ”به گفته وزیر علوم بر اساس یک تحقیق دریک استان [کدام استان؟] ۸۰درصد والدین دانشجویان با تفکیک جنسیتی موافق بودند اما سؤالم این است مگر دانشجو صغیر است که از پدر و مادرش در این زمینه سؤال میکنند . . . حتی اگر یک فرد ۱۸ ساله تحصیل نکرده و به دانشگاه نرفته باشد، خودش میتواند مالکیت داشته باشد و در حوزه اجتماعی تصمیم بگیرد، دانشگاه صغیر نیست بلکه مجموعهای از دانشجویان است. چنین نظرسنجی در مورد طرح تفکیک جنسیتی از مجموعه دانشگاههای کشور به عمل آمده است . . . اینکه گفته میشود در راستای اسلامی کردن جامعه جوان، سیاست تفکیک جنسیتی اعمال میشود باید گفت که همه میدانیم با عامل فیزیکی هیچ اندیشهای را نمیتوان تغییر داد.“ درادامه این نشست، که دانشجویان دختر و پسر نیز همراه با سخنانی، قاطعانه سیاست تفکیک جنسیتی را به باد انتقاد و تمسخر گرفتند، یکی از پژوهشگران ارشد “موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی کشور” بامحکومکردن به کارگیریِ سیاست تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، این اقدام را نگرانکننده و در راستای اعمال خشن تبعیض جنسیتی میان زنان و مردان نامید و خاطرنشان ساخت: ”سیاست تفکیک جنسیتی در جستجوی رضایت بخشی اجتماعی نیست. پشت این سیاستهای جنسیتی گفتمان مسلط یعنی قدرت وجود دارد. این فکر قدیمی . . . و عادتهای پدرسالاری و تابوهایی که ریشههای بدوی دارد با شریعتگرایی ظاهربینانه و تحجرهایی که در ذهن وجود دارد، تشدید هم شده است . . . در تبارشناسی سیاستهای جنسیتی ریشه در انقلاب فرهنگی [ابتدای انقلاب] دارد و اصل استقلال دانشگاه را مخدوش کرده است . . . ما را در جهان به فرهنگ بالایمان و هویت و اخلاقمان میشناسند و زن و مرد ما در تاریخ ما کنار هم بودهاند. . . .“
مخالفت فزاینده با سیاست ارتجاعی تفکیک جنسیتی در دانشگاه و مرکزهای آموزش عالی به ویژه از سوی استادان، نگرانی جدی واپسگرایان را برانگیخته است. در ماههای اخیر، علاوه بر پیگرد دانشجویان، ایجاد جو هراس در فضای دانشگاهها و اجرای سیاست تفکیک جنسیتی، گردانندگان قوه قضاییه خواستار کنترل بیشتر بر دانشگاهها و خوابگاههای دانشجویی شدهاند. چنین سیاستهایی نشاندهنده ژرفای هراس ارتجاع از توان جنبش دانشجویی و میزان اثرگذاری این جنبش بر رویدادهای حال و آینده میهن ماست.
به نقل از نامه مردم، شماره 911، 11 دی ماه 1391