نشستِ بینالمللیِ حزبهای کمونیست جنبشِ بینالمللیِ کمونیستی – امروز و فردا
* در نشستِ بینالمللی حزبهای کمونیست به میزبانی حزب کمونیست فدراسیون روسیه بر دو ضرورت تأکید شد: تقویتِ عاملِ ذهنی به منظور بهرهگیری از وضعیت عینیِ خیزش انقلابی کنونی، و طرح و عملِ مشترکِ حزبهای کمونیست!
* مبارزه بخشهای بهرهکشیشده جامعه در عرصههای گوناگون، از جمله برای زندگیای بهتر، در دفاع از آزادیها و حقوق دموکراتیک خود، و جز اینها، همگی، برای مردم ما دربردارنده موضوعهایی بااهمیتاند. فقط از راه مبارزه پیگیر پیرامون همه این موضوعهای گوناگون است که میتوان عاملِ ذهنی را تقویت کرد.
* برنامه کار اجتماعی- اقتصادی بنیادگراییِ اسلامی، واپسگرایانه و قهقرایی، و الزاماً ضدکمونیستی، است. بنابراین، در بنای جنبش جهانی ضدامپریالیستی ما، اینگونه بینشهایِ“ضدامپریالیستی“، که به بنیادگرایان متعلق است، جایی ندارند.
همزمان با نودمین سالگرد بنیادگذاریِ اتحاد شوروی (دیماه ۱۳۰۱خورشیدی)، و در آستانه “کنگره پانزدهم” و بیستمین سالگردِ فعالیت حزب کمونیست فدراسیون روسیه [ پس از انحلالِ حزب کمونیست شوروی]، نشستی بینالمللی با شرکت دوازده حزب کمونیست، از ۲۵ تا ۲۶ آذرماه، در مسکو برگزار شد. مضمونِ اصلی مورد بحث این نشست، که به دعوت و میزبانی حزب کمونیست فدراسیون روسیه برپا شد، ”جنبش بینالمللی کمونیستی: امروز و فردا“ بود، و هدف از آن، بحث درباره دشواریها و چشماندازهای جنبش جهانی کمونیستی در پسزمینه بحرانِ جهانی مالی و اقتصادی کنونی و رشدِ جنبشهای مردمی و ترقیخواه در جهان بود. در این نشست- که سه هفته پس از “چهاردهمین نشست بینالمللی حزبهای کمونیست و کارگری جهان” در بیروت- برگزار میشد، علاوه بر میزبان، حزبهای کمونیست چین، ویتنام، کوبا، برزیل، پرتغال، یونان، اوکراین، بوهم و موراوی(جمهوری چک)، لبنان، و دو حزب کمونیست از هندوستان شرکت داشتند. حزبهای شرکت کننده در نشست، دیدگاههای خود درباره مسئلههای مشخص کشور خود و نیز مسئلههای بینالمللی را با دیگران در میان گذاشتند. اینکه تقریباٌ پس از فاصله زمانیای ۲۵ساله “حزب کمونیست فدراسیون روسیه“ ابتکار دعوت، سازماندهی، و میزبانی چنین نشست مهمی را در مهد انقلاب اکتبر برعهده گرفت، در پیروزیهای گسترده کمونیستهای روسی و گسترشِ نفوذ و اثرگذاریِ آنها در کشور، و همچنین کامیابیها و چشماندازهای امیدبخش فعالیت دیگر حزبهای کمونیست- حاکم یا قدرتمند- در کشورهای دیگر، ریشه دارد. حزب کمونیست فدراسیون روسیه در انتخابات پارلمانی اخیر این کشور تقریباً ۲۰درصد رأیها را بهدست آورد، و عده نمایندگان خود را در “دوما“(مجلس نمایندگان روسیه) افزایش داد.
”گنادی زیوگانوف”، صدر کمیته مرکزی “حزب کمونیست فدراسیون روسیه”، در سخنان خود در مراسم گشایش این نشست، همراه با خوشامد به نمایندگان حزبهای شرکت کننده، به همزمانیِ این چنین همایشی از حزبهای کمونیست پس از سالها در مسکو با هفتادمین سالگرد نبردِ تاریخی “استالینگراد“ و شکست نیروی نظامی ارتش فاشیست “هیتلر“ نیز اشاره کرد، یعنی نبردِ تاریخیای که به تسیلم صدها هزار تن از سربازان آلمان نازی، عقبنشینی ارتش آلمان فاشیست، و سرآغاز شکستهای پیدرپی آن ارتش منجر شد، و در نهایت، به شکست قطعی آن انجامید، و پرچم سرخ بر فراز رایشتاگ برلین و مقرّ هیتلر، به اهتزار درآمد. زیوگانف سپس به ادامه و گسترش بحران اقتصادی سرمایهداری جهانی اشاره کرد، و پیشبینی کرد که، به احتمال زیاد، این وضع در یکی دو سال آینده وخیمتر نیز خواهد شد. او گفت: ”همه حزبهای شرکت کننده در نشست، در دو مورد با یکدیگر اشتراک نظر دارند: “یکی اعتقاد راسخ به انگارههای انقلابی مارکسیسم- لنینیسم، و دیگری اینکه در نظام سرمایهداری هیچ راهحلی برای این بحران وجود ندارد و تنها راه واقعی رهایی و آزادی انسان، برقراری سوسیالیسم پس از سرنگون کردن سرمایهداری است. بر این پایه است که ما باید از تاریخ و تجربههای آن بیاموزیم و سوسیالیسم نوینی را در آینده بسازیم.“ رفیق زیوگانوف، بهاختصار، به تلاش حزب برای بهروز کردنِ برنامه سیاسیاش در آستانه “کنگره پانزدهم” اشاره کرد، که از آن جملهاند: نشستها، همایشها، و همکاریهای گوناگون با حزبهای کمونیست و چپ دنیا. او اطلاع داد: ”ما اخیراً گروهی از روزنامهنگاران و سیاستمداران حزبی را برای آموزش به چین فرستادیم. آنان به چشم خود دیدند که اصلاحات اقتصادی زیر نظارتِ حکومت حزب کمونیست چه اثرهای بزرگی داشتهاند.“ او در ادامه صحبتهایش به دور تازه تجاوزگریهای امپریالیسم، توسعهطلبی ”ناتو“، و وضعیت سوریه نیز اشاره کرد. کارِ نشست با برگزاری دو میزگرد ادامه یافت. در میزگرد نخست، نمایندگان حزبهای شرکت کننده به ارائه دیدگاههای حزبهای خود پرداختند، و در میزگرد دوم، به پرسشهای مطرح شده در ارتباط با این دیدگاهها، پاسخ داده شد.
رفیق “سیتارام یهچوری“، عضو هیئت سیاسی “حزب کمونیست هندوستان“(مارکسیست)، از جانب این حزب سخن گفت، و یادآوری کرد که، آخرین باری که در چنین نشستی در مسکو حضور داشته است، ۲۵ سال پیش و همزمان با هفتادمین سالگرد انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر بوده است، که مدت زمان کوتاهی پس از آن، اتحاد شوروی از هم فروپاشید. او درباره درسآموزی از تجربههای گذشته به پنج مورد اشاره کرد: ”۱. این تجربهها تأیید کننده این واقعیتاند که عصاره مارکسیسم، همانطور که لنین گفت، در ”تحلیل مشخص از شرایط مشخص“ نهفته است؛ ۲. فروپاشی اتحاد شوروی بههیچوجه نفی کننده دانشِ آفرینشگر مارکسیسم- لنینیسم یا خواست بشر برای دستیابی به ایده سوسیالیستی نیست؛ ۳. دوره گذار از سرمایهداری به سوسیالیسم آنطور که پیش از این و بهاشتباه تصوّر میشد، از مسیر خطی مستقیم نمیگذرد. این مسیر دربردارنده دورههایی از شدت یافتن مبارزههای طبقاتی، دورههایی از فراز و نشیبهای بسیار، پیشرَویها، و عقبگردهاست. اگرچه قرن بیستم بهطور عمده دوره پیشرَوی بود، اما چنین نماند، و قرن بیستم و یکم هم با دورهیی از عقبگردها آغاز شد؛ ۴. سرمایهداری، هر اندازه هم که بحرانش شدید باشد، هرگز بهخودیخود فرونمیپاشد، و بالاخره اینکه: ۵. در هر مقطعی از تاریخ، و از جمله در دوره گذار، پیشرَویِ نیروهای سوسیالیسم به برداشت مشخص سیاسی و ارزیابیای درست از توازنِ نیروهای طبقاتی بستگی دارد. در اوضاع امروزی، این توازن به سودِ امپریالیسم تغییر یافته است.“
رفیق “یهچوری”، در میزگرد دوّم، به اهمیت تقویت عاملِ ذهنی، و همچنین لزوم پیشبُردِ مداوم مبارزه طبقاتی، برپایه شعارهای مرحلهای، اشاره کرد، و در ارتباط با برداشتهای ذهنیگرایانه و چپگرایانه برخی حزبها، گفت: ”در کشور من، مبارزه بخشهای بهرهکشیشده جامعه در عرصههای گوناگون، از جمله برای زندگیای بهتر، در دفاع از آزادیها و حقوق دموکراتیک خود، و جز اینها، همگی، برای مردم ما دربردارنده موضوعهایی بااهمیتاند. فقط از راه مبارزه پیگیر پیرامون همه این موضوعهای گوناگون است که میتوان عاملِ ذهنی را تقویت کرد. من موافق این نیستم که چنین مبارزههایی به معنای سوسیال- دموکرات کردنِ جنبش کمونیستی است، و اینکه تنها پاسخ به سرمایهداری، به برقراریِ سوسیالیسم منحصر است. البته در تحلیل نهایی، راهحل نظام سرمایهداری، سوسیالیسم است، و این مبارزههای موضوعی، در عرصههای گوناگون، چارهسازِ نظام سرمایهداری نیستند. اما پیشبُردِ این مبارزهها، روندی است که از طریق آن میتوانیم بدیلِ سیاسیِ مورد نظرمان، یعنی سوسیالیسم، را گامبهگام و آجربهآجر، تقویت کنیم و محکم سازیم، و در نهایت، به آن برسیم. شاید در برخی از کشورها چنین مبارزههایی موضوعیت نداشته باشند، اما معضلها و مبارزههایی از این گونه [در شرایط مشخص] کشورهایی مانند هندوستان، واقعیتی مشخص است و تقویت آن ضروری است… اهمیت ویژگیهای ملی در همینجاست، که رفقای چینی ما نیز در توضیح سوسیالیسم با ویژگیهای چینی، به آن اشاره کردند.“ رفیق “یهچوری” سپس به لزوم در پیش گرفتن رویکردهایی تا حد امکان همسو از سوی جنبش جهانی کمونیستی در مورد برخی از موضوعهای بسیار مهم جهانی اشاره کرد. او از جمله با اشاره به ”بهار عربی“ گفت که، “بهار عربی” نشانگر آرمانهای دموکراتیک مردم و برضد رژیمهای خودکامه و استبدادی است؛ او در ادامه گفت که، برخی از چنین رژیمهایی ممکن است موضعی ضدامپریالیستی داشته باشند، اما آیا میشود به این نام، از چنین رژیمهای خودکامهیی دفاع کرد و آمال و آرزوهای دموکراتیک مردم را نادیده گرفت؟ بدیهی است که نمیتوان به نام دموکراسی، جادهصاف کن هدفهای امپریالیستی در کشور یا منطقه خاصی شد. او سپس به موضوع بنیادگرایی اسلامی پرداخت، و گفت: ”در بسیاری از کشورها، بنیادگرایی اسلامی در مقام نیرویی پرقدرت در مخالفت با امپریالیسم آمریکا ظهور کرده است. در بسیاری از موردها، این امپریالیسم آمریکا بود که نیروی لازم را برای پیشبُردِ هدفهای راهبردیشان در اختیار این بنیادگرایان قرار داده است، و سدی در راه به قدرت رسیدن رژیمهای ترقیخواه و هوادار سوسیالیسم برپا کرده بود. این نیروهای بنیادگرا از این حمایت برای ضعیف کردن، و در برخی از موردها، برای تارومار کردن جنبشهای چپ کمونیستی استفاده کردند، که نمونههای آن را در کشورهای عربی و دیگر کشورها میبینیم. برنامه کار اجتماعی- اقتصادی بنیادگراییِ اسلامی، واپسگرایانه و قهقرایی، و الزاماً ضدکمونیستی، است. بنابراین، در بنای جنبش جهانی ضدامپریالیستی ما، اینگونه بینشهایِ “ضدامپریالیستی“، که به بنیادگرایان متعلق است، جایی ندارند. بحث و بررسی همهجانبه و ژرف درباره چنین موضوعهایی، و رسیدن به شناختی روشن از آنها، در این گونه نشستهایمان در آینده، حائز اهمیت است.“ رفیق “سیتارام یهچوری” سپس از مبارزههای رهاییبخش ملی پس از جنگ جهانی دوم و پیروزی این جنبشها به رهبری کمونیستها در کشورهایی مانند چین، ویتنام، و کره یاد کرد، و خاطر نشان کرد که، برای جلوگیری از گسترش و پیروزی چنان جنبشهایی، امپریالیسم از جمله دست به ترور رهبرانی همچون پاتریس لومومبا زد، که تازهترینِ این گونه ترورها کشتن “کریس هانی”، رهبر “حزب کمونیست آفریقای جنوبی“ در سال ۱۹۹۳(۱۳۷۲) بود. او در ادامه گفت: ”ما در پیشبینیِ توطئهها و مانورهای امپریالیسم باید هوشیارتر باشیم. امپریالیسم اکنون ۶۰درصد نیروهای دریایی خود را به اقیانوس هند گسیل کرده است که واضح است که بهمنظور کنترل منطقه “آسیا- پاسیفیک(اقیانوس اطلس)”، و رسیدن به هدف راهبردیِ ”مهارِ چین“ است.“ او خواستار آن شد که در آینده درباره این حرکتهای امپریالیسم و اثرگذاریِ آنها بر کشورها و نیروهای انقلابی منطقه، بحث شود.
”نوُیِن تهکی“، عضو کمیته مرکزی “حزب کمونیست ویتنام”، سخنران هیئت نمایندگی آن حزب در نشستِ مسکو بود. به گزارش رسانههای رسمی ویتنام، “نوُیِن تهکی” بر حمایت حزب کمونیست ویتنام از جنبش جهانی کمونیستی و کارگری در مبارزه برای هدفهای مشترک صلح، دوستی، همکاری، و توسعه جهانی، و همچنین بر تقویت رابطه آن با دیگرحزبهای کمونیست و کارگری تأکید کرد.
دکتر “ماری ناصیفالدبس”، مسئول روابط خارجی و معاون دبیرکل “حزب کمونیست لبنان”، از دیگر سخنرانان این نشست پراهمیت بود. موضوع اصلی صحبت رفیق لبنانی، ضرورت تنظیم برنامه عمل مشترکی از سوی حزبهای کمونیست، بود. او ضمن توجه به طرحها، برنامهها، و اقدامهای مشترک قدرتهای امپریالیستی، از جمله حرکت همسوی آنها در برپا کردن فضای جنگی همانند جنگ جهانی سوّم (در افغانستان، در خاورمیانه، در آمریکای لاتین، و آفریقا)، و در اختیار داشتن نهادهایی جهانی همچون “بانک جهانی“، “صندوق بینالمللی پول“، “شورای امنیت سازمان ملل“، و نیز ”ناتو“، به نبودِ چنین همسوییهایی بین حزبهای کمونیست، اشاره کرد و گفت: ”میبینیم که چگونه از رژیمهای اسلامی (مثلاً در مصر) برضدِ خیزشهای مردمی حمایت میکنند، و برخی از ما هنوز به این خیزشها مشکوکیم… در موردهای گوناگونی میبینیم که از اوضاع مشخصی در جهان تحلیل یکسانی نداریم.“ او همچنین به اهمیت حضور در قلب جنبشهای مردمی، تقویت آنها، و احتمالاً رهبری آنها از سوی کمونیستها، اشاره کرد. لزوم رهبریِ جبهه ضدامپریالیستی و ضدسَلفیای در سوریه – که در عین حال در راه دگرگونیهای دموکراتیک واقعی نیز برزمد- از دیگر نکتههای مورد توجه رفیق “ناصیفالدبس“ بود. او در ادامه پیشنهاد کرد که، از رفقای چینی و ویتنامی که حکومت کشورهای مهمی را در منطقه در دست دارند، بپرسیم جنبشی مانند آنچه که کوبا در آمریکای لاتین رهبری میکند، چگونه میتوانیم در منطقه خودمان بهوجود آوریم و تقویت کنیم. او همچنین توجه شرکت کنندگان در نشست را به برپاییِ جبهه بینالمللیای برضد امپریالیسم جلب کرد، و گفت: ”ما باید این جبهه را نه فقط با حزبهای کمونیست، بلکه همچنین با حضور همه آنانی که برای دنیایی نو، دنیایی صلحآمیز، دموکراتیک، و عادلانه میرزمند، تشکیل دهیم.“ او با توضیحهایی درباره وضعیت بحرانی لبنان و سوریه و فلسطین و خطر راهاندازی جنگ بزرگ دیگری از سوی اسرائیل، و با تأکید مجدد بر تقویت دیدگاهها و عمل مشترک، سخنان خود را این طور به پایان برد: ”ما معتقدیم که سوسیالیسم آینده بشریت است، اما آنچه ”خوشبینی تاریخی“ میخوانیمش، بهتنهایی کارساز نیست. برای دستیابی به هدفهایمان، باید گزینههای درست را انتخاب کنیم.“
رفیق “الیسوس واگناس“، عضو کمیته مرکزی و مسئول شعبه بینالمللی “حزب کمونیست یونان”، سخنران این حزب در نشست مسکو بود. او در میزگرد نخست، ضمن اشاره به ژرفتر شدن بحران سرمایهداری جهانی که نشان دهنده بنبست و محدودیت شیوه تولید سرمایهداری است، گفت: ”اگر عاملِ ذهنی و در درجه نخست حزب کمونیست و جنبش کمونیستی نتواند راهبردی انقلابی تدارک ببیند، سرمایهداری بهخودیخود سرنگون نخواهد شد و مثل ”سیب رسیده“ از درخت نخواهد افتاد.“ او ضمن یادآوری تلاشهای “حزب کمونیست یونان“ از سال ۱۹۹۸، که نخستین نشست بینالمللی حزبهای کمونیست و کارگری را سازماندهی کرد، به دیگر نشستهای محلی، منطقهای، اروپایی، و بینالمللی این حزب اشاره کرد که برای تنظیم سیاستها و عمل مشترک میان کمونیستها- با وجود تفاوتهای نظریای که دارند- پیرامون فعالیتهای ضدامپریالیستی، از جمله برضد دخالتهای امپریالیستی در سوریه و برضد تدارک جنگی امپریالیستی با ایران، کوشیده است.
به نقل از نامه مردم، شماره 911، 11 دی ماه 1391