مسایل سیاسی روز

”که کار آدمی برجاست گر جسمش فنا گردد“

رفیق محمد علی روزبهان، روز 8 ژانویه 2013 در سن 82 سالگی، برای همیشه چشم برجهان فانی فرو بست و تا پایان هستی، دیار خاکی را ترک نمود.

رفیق محمد علی روزبهان، روز 8 ژانویه 2013 در سن 82 سالگی، برای همیشه چشم برجهان فانی فرو بست و تا پایان هستی، دیار خاکی را ترک نمود. رفیق روزبهان نمونه یک انسان آ گاه، فداکار، با گذشت و شکیبا بود که در سراسر حیات گوهر بار خود از منافع و حقوق اجتماعی طبقات محروم دفاع کرد. رفیق روزبهان از همان آغاز جوانی، همراه دیگر ایرانیان آرادیخواه و مبارز میهن مان، به جنبش احتماعی دوران خود پیوست وبه عضویت سازمان جوانان حزب در آمد و سرنوشت خود را به حزب توده ایران پیوند زد و تا پایان زندگی پر بار خود بر سر اعتقاداتش پایبند ماند و نقش خود را بر پیشانی تاریخ حک کرد. نوید آزادی و رهایی از زنجیرهای استبداد، امید روشن و دلگرمی بود که روح سرکش و نا آرام او را بر آن می داشت که همراه دیگر پیش آهنگ های جنبش اجتماعی میهن مان در صف اول مبارزات مردم مان باشد و با سلاح آگاهی و شناخت، برای دگرگونی و تحول جامعه مان تلاش نماید. پیش از کودتای 28 مرداد 32، هنگامی که نیروهای استبداد گر زمینه ی استیلای دوباره خود را بر کشور آماده می کردند رفیق روزبهان به خاطر فعالیت های حزبیش، همراه دیگر مبارزان حزبی در شهر رشت دستگیر و به زندان افکنده شد.
پس از کودتای 28 مرداد 32 ، رفیق روزبهان به دلیل فشار کودتاگران و امکان دستگیری دوباره، مجبور به ترک شهر رشت شد و همراه خانواده اش به تهران کوچ نمود. وپس از مدتی به عنوان کارمند به استخدام دانشگاه بزشکی تهران در آمد. در طی سال های خفقان دوران پهلوی، رفیق روزبهان فعالانه مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه مان را دنبال می کرد و ارتباط و تماس خود را با محفل های سیاسی و اجتماعی ادامه داد و لحظه ای از پاشیدن بذر آگاهی در بین دانشجویان، محیط کار وزنگی اش کوتاهی ننمود. به پاس همین مبارزات آگاهانه و پیگیرانه بود که در جریان انقلاب، هنگامی که هنوز نیروهای ارتجاعی و واپسگرا هجوم گسترده خود را به دانشگاه و دانشجویان پیشرو آغاز نکرده بودند، به عنوان یکی از اعضای شورای سرپرستی 5 نفره دانشگاه تهران انتخاب شد. پس از انقلاب، با انجام سخنرانی های متعدد و روشنگرانه دربین دانشجویان در دانشگاه تهران کوشش می نمود در جهت تعمیق انقلاب مردمی سال 57 بکوشد و به خطراتی که آن را تهدید می کرد بپردازد و تجربه خرد را به دانشجویان جوان و جویای آگاهی منتقل کند. پس از تسلط نیروهای واپسگرای مذهبی بر دانشگاه و میهن مان، رفیق روزبهان که از سوی رژیم احساس خطر می کرد مجبور به ترک دانشگاه شد و پس از چندی به کشور بلژیک مهاجرت نمود.
سال های مهاجرت و دوری از میهن، سال های غم انگیزی برای ایرانیانی همانند رفیق روزبهان بود. دیگر این خاک نه همان خاک، مردم نه همان مردم، طلوع وغروب و گرمای خورشید نه همان طلوع و غروب و گرمای خورشید بود ولی یادها و خاطره‌ها همان یاد ها و خاطره ها بودند. هنوز هنگامی که از سرزمین، اعتقاد و اندیشه هایش صحبت می کرد درونش دوباره گرم می‌شد حرارت می گرفت و دوباره احساس جوانی و سر زندگی می کرد.
این چگونه آتش عشق، روشنایی و حقیقتی بود که هرگز در او خاموش نشد.
راهش پررهرو و پایدار باد.

به نقل از نامه مردم، شماره 912، 25 دی ماه 1391

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا