”هتل اوین“: جایی که بیرون آمدن از آن آسان نیست
این هفته چهار نفر از نمایندگان مجلس ایران از زندان بدنام و منفور اوین در تهران بازدید کردند، و سپس اعلام داشتند که، این زندان محل مناسبی است برای منظوری که به خاطر آن برپا شده است. جِین گرین، از سازمان دهندگان ”کمیته دفاع از حقوق مردم ایران“، طی مقالهیی افشاگرانه که در روزنامه ”مورنینگاستار“، چاپ لندن، ۲۵ ژانویه[۶ بهمنماه]منتشر شد، نگاهی دارد به واقعیتهای زندگی در زندانهای ایران، بهویژه وضعیت زندانیان سیاسی.
زندان اوین در تهران حدود ۳۰ سال است که مرکزی نفرتانگیز برای مجازات حبس، شکنجه، و اعدام مخالفان رژیم ایران بوده است. در طی این سالها، سازمانهای حقوقبشری، چه در ایران و چه در خارج از کشور، به مناسبتهای مختلف، نمونههایی از شکنجههای وحشیانه و بدرفتاری با زندانیان را ارائه دادهاند و از دولت ایران خواستهاند که به بدرفتاری و اذیت و آزار زندانیان، و بهویژه زندانیان سیاسی، پایان دهد. با این وصف، جالب است که یکی از نمایندگان مجلس ایران و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی این مجلس، که همراه با سه نماینده دیگر مجلس از زندان اوین بازدید کرده است، پس از شش ساعت بازدید از این زندان میگوید: ”این زندان نبود که ما از آن بازدید کردیم، بلکه هتل اوین بود.“ این نخستین بار نیست که مقامهای رسمی رژیم از زندان اوین با اسامی معصومانه و بیآزاری نام میبرند تا جنایتهایی را که در پشت دیوارهای آن انجام گرفته و میگیرد، پنهان کنند. در دهه ۱۳۶۰، رئیس منفور و بدنام این زندان، اسدالله لاجوردی، آن را ”دانشگاه اوین“ توصیف کرد، که همه زندانیان در آن چیزهای تازهیی یاد میگیرند. اما این بهاصطلاح یادگیری و آموزش از طریق شکنجه بود، نه از روی کتاب؛ و همه فارغالتحصیلان، انسانهایی خرد شده و در هم شکسته بودند. همین چندی پیش بود که در پی فعالیتهای زندانیان سیاسی افشا شد که عامل مرگ وبلاگنویس ایرانی، ستّار بهشتی، در بند ۳۵۰ زندان اوین، شکنجه بوده است. به دنبال این افشاگری، دولت ایران اقدامهای تضییقی و سرکوبگرانه را نسبت به زندانیان شدت بخشید. یکی از این اقدامهای ایذایی و سرکوبگرانه، تبعید کردن زندانیان سیاسی به زندانهایی است که در آنها جانیان خطرناک نگهداری میشوند؛ یا فرستادن آنان به زندانهایی است که در شهرهای دور از محل زندگی زندانی قرار دارند، تا خانواده زندانی بهآسانی به او دسترسی نداشته باشد. اخیراً ۳۹ زندانی سیاسی بند ۳۵۹ زندان اوین نامهیی به آیتالله آملی لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، فرستادند که در آن به وضعیت ابوالفضل قدیانی اشاره شده و بدان اعتراض کردهاند. روز ۲۵ دی ماه، ابوالفضل قدیانی را از بند ۳۵۰ اوین به زندان قزلحصار منتقل کردند. پیش از انقلاب، در دوره حکومت شاه پهلوی، آقای قدیانی خود جزو زندانیان سیاسی در زندان قزلحصار بود. اما اینک این زندان به طور عمده محل حبس قاچاقچیان مواد مخدّر و زندانیان جانی خطرناک است. نگرانی از در خطر بودن جان آقای قدیانی نیز به همین دلیل است.
موردی دیگر: با توجه به شمار زیاد روشنفکران و دانشآموختگان زندانی در بند ۳۵۰ اوین، زندانیان این بند بیشتر از ۶۰ ساعت جلسه آموزشی درباره بیش از ۳۵ موضوع گوناگون سازمان دادند. در دو ماه گذشته، جواد مؤمنی، رئیس موقت بند ۳۵۰، برای کارشکنی در فعالیتهای آموزشی زندانیان و بر هم زدن این جلسهها، دستور داده بود که جزوههای آموزشی را که خود زندانیان تهیه کرده بودند، از آنان بگیرند. البته باید گفت که مقاومت یکپارچه زندانیان نیز موفقیتهایی دربر داشت، و در پی دخالت رئیس زندان، وضعیت زندانیان بند ۳۵۰ اوین دوباره به حالت سابق بازگشت. ”کودیر“ اخیراً وضعیت زندانی رضا شهابی، خزانهدار سندیکای شرکت واحد تهران را برجسته کرد که در اعتراض به بدرفتاریهایی که با او شده بود و نیز به خاطر محروم کردن او از مراقبتهای پزشکی لازم پس از جراحی گردن و ستون فقرات که روی او انجام شده بود، به مدت سه هفته دست به اعتصاب غذا زده بود. سرانجام با دریافت وثیقه، به او پنج روز مرخصی دادند تا بتواند به وضعیت سلامتیاش رسیدگی کند، یعنی وضعیتی که بر اثر ضربوشتم در زندان، وخیمتر شده بود.
در آذرماه گذشته، ”کودیر“ همچنین گزارشهایی درباره وضعیت زنان زندانی سیاسی منتشر کرد که در معرض بدرفتاری و اذیت و آزار در زندان اوین قرار گرفته بودند. مسئله بازرسی بدنی و گرفتن خودسرانه لوازم شخصی زندانیان زن، از جمله موضوعهایی بود که مورد اعتراض قرار گرفته بود. ۹ تن از زنان زندانی اوین در اعتراض به این رفتارها دست به اعتصاب غذا زدند. در ادامه این اعتراضها بود که نسرین ستوده، وکیل سرشناس حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه ۹۱، و در پی اعتراض به محرومیت از حق ملاقات با خانوادهاش، دست به اعتصاب غذا زد. ”کودیر“ پیش از آن نیز به وضعیت خانم ستوده در حکم نمونهیی از بدرفتاری مقامهای ایران با زندانیان زن اشاره و اعتراض کرده بود. اخیراً خانم ستوده برای فعالیتی که در زمینه حقوق بشر داشته است، برنده جایزه معروف ساخاروف شد. اینها فقط چند نمونه اخیر از واقعیت زندگی زندانیان سیاسی در زندانهای ایران است. در سی سال گذشته، به نمونههای فراوانی میتوان اشاره کرد که نشان میدهند برخلاف لافزنیهای نماینده مجلس درباره شرایط ”هتل“گونه اوین، این زندان فقط برای حبس کردن مناسب است. جای این زندان ننگین و بدنام در کتابهای تاریخ است.
به نقل از نامه مردم، شماره 913، 9 بهمن ماه 1391