”کمکهای نقدی“، علتِ اصلی مخالفتِ جناحهای حکومتی با اجرایِ ”فازِ دوم حذف یارانهها“
در طول چند هفته گذشته بحث و جدل در رابطه با برنامه حذف یارانهها و اجرای فاز دوم آن، شدت بیشتری گرفته است، و همین امر دامنه تنشها و درگیریهای جناحهای حکومتی را افزایش داده است. این تنشها به خصوص بین رئیس جمهوری و مجلس شورای اسلامی نمودی بیشتر داشته است.
محمود احمدی نژاد در سخنانی که اخیراً در مجلس ایراد کرد از جمله به موضوع حذف یارانه اشاره کرد، و گفت: ”دور اول، مخالفان زیادی داشت، بعضیها میگفتند چون انتخابات است بار منفی برای انتخابات دارد و عده ای دیگر هم میگفتند برای انتخابات بار مثبت دارد اما هدف ما این مسائل نبود زیرا شأن ملت و دولت و مجلس بالاتر از این حرفهاست که بخواهیم سرنوشت ملت را با این مسائل گره بزنیم“ (خبرگزاری فارس۲۷٬ دیماه). وی با بیان اینکه دولت حاضر است خطرها را بپذیرد تا دولتهای بعدی بتوانند به صورت بهتری فعالیت کنند، اظهار داشت: ”مدتی پیش خدمت مقام معظم رهبری بودیم که ایشان رهنمودهایی ارائه کردند که با توجه به آنها مسائل به هم نزدیک میشود، البته امروز هم جلسه مشترکی بین مجلسیها، دولتیها و صاحب نظران برگزار خواهد شد تا طی آن به بحث پرداخته و جمع بندی خواهیم کرد.“ البته از مدتی قبل بر دیگر جناحهای حکومتی معلوم بود که دولت مصمم است “فاز دوم حذف یارانهها” را به مرحله اجرا درآورد، اما ابراز مخالفتها- به خصوص پس از سخنرانی رئیس جمهوری در مجلس- شدت یافتهاند. ابراز مخالفت دیگر جناحهای حکومتی با مرحله دوم هدفمندی یارانهها، ممکن است این توهم را در اذهان عمومی به وجود آورد که، جناحهایی در حکومت در نتیجه به فقر و فلاکت کشیده شدن مردم در مرحله اول، مصلحت را در این دیدهاند که برای جلوگیری از بروز نا آرامی و یا شورش مردم، روند اجرای این طرح به آرامی پیش برود. اما وقتی اظهارات سخنگویان و همفکران این جناحها را مورد بررسی قرار میدهیم پی میبریم که در پسِ پرده این مخالفتخوانیها نه تنها دغدغه معیشت مردم جایی ندارد، بلکه تمامی هَم و غم آنان این مهم[مهم از دیدِ آنان] است که چگونه میتوانند از این راه میزان چپاولگریهایشان را، که به زیان مردم زحمتکش میهن است، افزایش دهند. لاریجانی در نشست با مسئولان “بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران”، با اشاره به اینکه مجلس مصوبهیی در مورد منع اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانهها داشته است، و اینکه مهمترین مشکل کشور در حوزه اقتصاد کشور صنعت بسیار ضعیف و حمایت نکردن از آن است، گفت: “… ما معتقدیم ۳۰۰ هزار میلیارد تومان پول اگر به مردم داده شود یعنی تقاضای خرید جنس افزایش مییابد. شما وقتی دچار رکود اقتصادی هستید یعنی تولیدتان کم است در همین شرایط هم اگر قیمت حاملهای انرژی را اضافه کنید یعنی تولیدتان کاهش مییابد“(روزنامه خراسان، ۹ دیماه). نگرانی لاریجانی از پرداخت بیشتر یارانههای نقدی به مردم از آنجا ناشی میشود که زمزمههایی در جریان است مبنی بر اینکه قرار است میزان این مبلغ به پنج برابر افزایش یابد. قبل از ادامه بحث در رابطه با این قسمت از سخنان لاریجانی، لازم است تذکر بدهیم که، اگر قدرت خرید مردم حالا به هر صورتی افزایش یابد، حتی اگر از علم اقتصاد هم هیچ اطلاعی نداشته باشیم، این امر به رشد تولید و خروج از رکود کمک میکند. یکی از دلیلهای رکود اقتصادی در کشورهای سرمایهداری اتفاقاً این است که مردم قدرت خرید خود را از دست دادهاند. اما برای پیگیریِ بحث، گفتههای محمد نبی حبیبی، از اعضای هیئت موتلفه، بیشتر جای تأمل دارد. وی میگوید: ”اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها مشکل جدیدی پدید نمیآورد به شرطی که دولت قانون هدفمندی یارانه ها را درست اجرا کند، البته ما همچنان وعده اخیر رئیس جمهور در چند برابر کردن یارانه ها را فاقد پشتوانه کارشناسی میدانیم“(مردم سالاری، ۱۱ دیماه). نقطه اشتراک سخنان لاریجانی و حبیبی در مخالفت با فاز دوم، به نگرانی آنان نسبت به افزایش یارانههای نقدی به مردم مرتبط است. البته این ”مخالفت“ها، همراه با چنین مضمونهایی، به این دو نفر منحصر نمیشود، و نمونههای بیشتری میتوان آورد که نشان میدهد لُپ کلامشان دربردارنده همان دیدگاه است. محمد رضا باهنر، نایب رئیس مجلس، با بیان اینکه، این طرحی است که اجرای آن گریزناپذیر است اما این امر باید به تدریج صورت بگیرد، در مخالفت با پرداخت یارانه نقدی به مردم، گفت: ”متخصصین امر سلامت و بهداشت بارها و بارها گفته اند و از قول آنها میگویند اگر درصدی شاید کمتر از نصف نقدینگی که الآن به خانوار تزریق میکنیم اگر به بخش سلامت اختصاص میدادیم میتوانستیم بالای ۹۰ درصد شهروندان کشور را از هزینههای درمان معاف کنیم. … ۳۰ هزار تومان به آنها میدهیم، ۵۰ هزار تومان هزینه تورم را به آنها تحمیل میکنیم، ۵۰ هزار تومان میدهیم، ۸۰ هزار تومان هزینه تورم تحمیل میکنیم؛ بحث ما این است که با دقت بیشتری عمل شود“(خبرگزاری فارس۲۷٬ دیماه). کسانی که مسئلههای کارگری را دنبال میکنند میدانند که، در طول سالهای گذشته مقامهای حکومتی با چنگ انداختن به منابع عظیم مالی “سازمان تأمین اجتماعی”، حاصل سالها دسترنج کارگران را به انواع و اقسام حیلهها به غارت بردهاند. این سازمان ثروتمند و متعلق به کارگران، در صورتی که از سوی نمایندگان واقعی کارگران اداره میشد، قادر بود وضعیت اَسَفبار زحمتکشان میهن را به نحو مطلوبی بهبود ببخشد. بااینهمه، با تمام نارساییهای موجود، “سازمان تأمین اجتماعی“ موفق شده بود خدمات درمانیای را برای کارگران و دیگر زحمتکشان مهیا کند، که به تدریج و در طول سالیان متمادی از کیفیت این خدمات کاسته شده است، و هماکنون مراجعه کنندگان به این مرکزهای درمانی باید برای استفاده از منابع خودشان هزینههایی را هم قبول کنند. محمد رضا باهنر بعید است نداند که کارگران و زحمتکشان صحبتهای مزورانه کسانی چون او را به هیچ عنوان نمیپذیرند، و تمامی این لقلقههای دهان را که به نام حمایت از مردم بر زبان اینان رانده میشوند، پوچ میدانند. باید به آقای باهنر یادآوری کرد که، در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی این طرح ضدِ مردمی به مرحله اجرا درآمد. در آن زمان هیچگونه یارانه نقدی به مردم داده نشد، و نتیجه آن، تورم لجام گسیخته تا مرز ۵۰ درصد، گرانی و افزایش سرسامآور ارز و بدهیهای گسترده خارجی و شورشهای تودهای را شاهد بودیم که با سرکوب خونین از سوی حکومتیان روبهرو شد. حسن نژاد، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، نیز میگوید: ”متأسفانه در مرحله اجرای این قانون پولهایی به جیب مردم ریخته شد که هیچگونه کارایی نداشت و فقط یک نوع نقدینگی محسوب میشد“(تهران امروز۲۷، دیماه). مصباحی مقدم، با ذکر این مهم که خدشهیی به اصل اجرای طرح هدفمندی یارانهها وارد نمیکند و باید تا رسیدن به هدفهای آن، دنبال شود، در سخنانی مشابه، گفت: ”هر کمکی به تولید کشور، کمک به مردم تلقی میشود؛ چرا بنا را بر این بگذاریم که کمک به مردم فقط به این معنا است که پول توی جیب آنها گذاشته شود. به جای ماهی به مردم ماهیگیری بیاموزیم“ (خبرگزاری فارس, ۲۷ دیماه). از بیانات جالب در این زمینه سخنان پورابراهیمی، نماینده کرمان در مجلس، است. او با بیان اینکه از سال ۸۴ حجم نقدینگی از ۹۳ هزار میلیارد به بالغ بر ۴۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، تصریح کرد: ”بخشی از این موضوع قطعاً ناشی از پرداخت یارانههای نقدی در قالب هدفمندی یارانهها است. لذا دولت محترم باید به تبعات منفی توجه کند“ (خبرگزاری فارس، ۲۷ دیماه ). در خبری مشابه، که روزنامه تهران امروز، ۹ دیماه، انتشار داد، مصباحی مقدم نیز، پرداخت یارانه نقدی را، مهم ترین عامل افزایش نقدینگی ارزیابی کرد. ، استناد به سخنان ابراهیم نکو، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، که در میزگرد روزنامه تهران امروز، ۲۵ دیماه، ایراد گردید، در جواب به این گفتهها کمک کننده است. او میگوید: ”ما نزدیک به ۷۰ هزار میلیارد تومان به خانوارها یارانه دادهایم. این مقدار واقعاً رقم بزرگی است.“ روزنامه مردم سالاری،۳۰ دیماه، مقالهیی از مهدی عباسی دارد که در آن، میزان نقدینگی در سال ۸۴ را ۶۰ هزار میلیارد تومان، و این میزان را در حال حاضر بیش از ۴۰۰ میلیارد تومان بر آورد کرده است. حالا اگر آن ۶۰ هزار میلیارد را به این ۷۰ هزار میلیارد یارانه نقدی اضافه کنیم این سؤال به وجود میآید که، بقیه این نقدینگی را چه کسی در اختیار دارد و چگونه به وجود آمده است؟ یارانهها که دو سال است به مرحله اجرا درآمده- و اگر گفتههای باهنر در بالا را مورد استناد قرار بدهیم- باید به این نتیجه رسید که، بر اثر فشارهای تورمی حاصل از حذف یارانهها، دریافتیهای مردم در عمل صرف هزینههای اضافی مایحتاج عمومی و انرژی همچون بنزین، برق، آب، گاز، و جز اینها، میشود، و اینکه تمام این پولها بهطورِمستقیم وارد جیب مردم شده است و آنان را پولدارتر کرده است دروغهای رذیلانهیی است که از سوی افرادی همچون مصباحی مقدم و دیگر همفکرانش بر ضد زحمتکشان میهن بیان میشود. اما گفتههای صادق زیبا کلام در این ارتباط هم جالب و هم تأملبرانگیز است. زیبا کلام، که شیفتگیاش به سرمایهداری جهانی و وابستگیاش به رفسنجانی و تنفرش نسبت به اندیشههای مارکسیستی بر همگان آشکار است و به همین دلیل توانسته تریبونهای زیادی را برای تبلیغ هدفهایش در داخل و خارج از کشور به دست آورد، با تاکید بر اینکه احمدی نژاد اگر بتواند کت تنش را بفروشد، میفروشد و تا آخرین روز ریاست جمهوریاش یارانهها را اضافه میکند، خاطر نشان کرد: ”رئیس جمهور دینامیتی زیر اقتصاد کشور کار گذاشت که هیچ دولتی قادر به خنثی کردن آن نیست. … نه تنها ایران بلکه ثروتمندترین کشورهای دنیا نظیر ژاپن، سویس، سوئد، نروژ، و آمریکا قادر نیستند به ۹۰ درصد مردم کشور ماهیانه و به صورت فلهای ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان و یا بیشتر بدهند. تمام تلاش آقای احمدی نژاد هم این است که این شیوه را تا آخرین روز دولتش ادامه بدهد“ مهر، ۳۰ دیماه). مشکل زیبا کلام و همفکران او در ارگانهای حکومتی این است که، چهره کریه سرمایهداری در کشورهای مختلف را بزک میکنند و در قالب نوشتههای جورواجور به خورد مردم میدهند. منتها موضوعی که کمتر مورد توجه قرار میگیرد این است که، هم اکنون تعداد زیادی از ایرانیان در این کشورها زندگی میکنند و پیشرفتهای فنآوری ارتباطی مانع از آن میشود که نحوه و شیوه زندگی و اداره دیگر کشورها در معرض دید افکار عمومی قرار نگیرد. زیبا کلام بعید است نداند که در اکثر کشورهای اروپایی که وی یکی از شیفتگان آنهاست، هیچگونه هزینهیی بابت خدمات درمانی و بیمارستان بر دوش مردم نیست. قبول چنین هزینههایی از سوی این دولتها، که خود نوعی یارانه به حساب میآید، در جمعبستِ کلی، هزینههایی به مراتب بیشتر از مبلغی که هم اکنون از سوی دولت با عنوان یارانههای نقدی به مردم پرداخت میشود را در بر میگیرد. زیبا کلام بعید است نداند در بیشتر کشورهای اروپایی زمانی که یک نفر از کار بیکار میشود، دولت علاوه بر قبول هزینههای مسکن، مبالغی را هم در هر ماه برای تأمین مایحتاج عمومی به این افراد پرداخت میکند. هم اکنون دولتهای اروپایی به کشاورزان این کشورها نیز سوبسیدهایی پرداخت میکنند. حتی دولتی همچون کوبا- که سیستمی غیرسرمایه داری دارد و از منابع عظیم نفتی محروم است- خدمات آموزشی و درمانی را کاملاً مجانی در اختیار شهروندانش قرار میدهد. در کشورهای آمریکای جنوبی که گرایشهای چپ در آن حاکم است، به طورِمستقیم و غیرمستقیم کمکهای عظیمی به مردم اعطا میشود. بر خلاف نظر زیبا کلام، هم اکنون کشورهای بسیاری در جهان وجود دارند که نه تنها با شیوههای مختلف به مردم کمک میکنند، بلکه میزان این کمکها هم چشمگیرند. البته نباید از نظر دور داشت که، این دستاوردها حاصل سالها مبارزه زحمتکشان این کشورها است، و هم اکنون سرمایهداریِ هار در این کشورها به حذف این دستاوردها مصمم است. سؤال از زیبا کلام این است که، آیا از نظر و دید او وجودِ چنین دستاوردهایی در حکم دینامیت است و یا برای یک جامعهیی در جهت تحقق عدالت اجتماعی لازم است؟ صادق زیبا کلام به خوبی آگاه است که، باراک اوباما، بهرغمِ مخالفت جمهوری خواهان، توانست طرحی نیمبند را به تصویب برساند که در آن شرایط برای میلیونها نفر از آمریکاییان که دسترسی به بیمههای درمانی نداشتند فراهم شود. جناحهای هار سرمایهداری در آمریکا، که قاعدتاً باید از نظر فکری به زیبا کلام نزدیک باشند، در مخالفت با این طرح ابراز داشتند که اجرای آن میلیاردها دلار هزینه را به دولت تحمیل میکند. سؤال از زیبا کلام این است که، تصویب و اجرای این طرح در کشوری که وی شیفته آن است در حکم دینامیت است یا طرحی است که حداقل گوشهیی کوچک از دردها و آلام زحمتکشان را در آمریکا تخفیف میدهد؟ مخالفان فاز دوم، همانطور که در بالا به آنان اشاره شد، معتقدند که دولت باید این پولها را به تولید اختصاص دهد. سؤال اصلی این است که، قبل از اجرای این طرح ضدِ مردمی، مگر وضعیت تولید مطلوب بود؟ از دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و پس از او خاتمی و هم اکنون در دوره احمدینژاد ما تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی را شاهد بودیم. کارگران این واحدها اخراج و بیکار شدند و به دره فقر و بدبختی فرو رفتند. اصولاً این طرح دیکته شده از سوی “بانک جهانی“ و “صندوق بینالمللی پول” قرار نیست زمینه را برای گسترش تولید فراهم کند. هدف، ایجاد اقتصاد دلالی و انگلیای است که با فروش مواد خام همچون نفت، دولتها را تشویق میکند که تولیدات کمپانیهای سرمایهداری را خریداری کنند و آنها را در داخل به فروش برسانند. مخالفان فاز دوم معتقدند که دولت یارانه صنعت را پرداخت نکرده است. خنده دار اینکه، در زمره این مخالفانِ فاز دوم اتاق بازرگانی است که نقش انگلیاش در اقتصاد ایران بر همگان روشن است. مگر در کشورهای سرمایهداری دولت به مرکزهای تولیدی، یارانه بنزین، گاز، برق، و آب میدهد؟ مخالفان میگویند کمکهای نقدی به مردم باید حذف شود، اما یارانه به واحدهای تولیدی و صنعتی پرداخت شود. اگر این جریانها معتقدند که حذف یارانهها به پیشرفت اقتصاد کمک میکند پس فلسفه کمک دولت به مرکزهای تولیدی چه معنایی میتواند داشته باشد؟ نکته کلیدی در همین جا نهفته است. بعد از انقلاب، سردمداران رژیم ولایت فقیه و جیره خواران جنایت کارش، با چوب حراج زدن به مرکزهای تولیدی و خدماتی، که بهطورِعمده هم سوددهنده و استراتژیک بودند، با استفاده از منابع بانکی زیر لوایِ خصوصیسازی، آنها را تصاحب کردند. در صورت عدم پرداخت یارانهها که به آن نام یارانه تولید و صنعت دادهاند، میزان سود دهیِ این بنگاههای تصرف شده نزول خواهد کرد. احمدینژاد به دلیل اختلافهای جدیای که با آنان دارد نمیخواهد سهم شایستهای از درآمدهای نفتی را زیر عنوان یارانه به آنها اختصاص بدهد. همین امر موجب تنش شده است، و مخالفان مترصدند تا با بهتعویق افتادن فاز دوم، پس از انتخابات ریاست جمهوری هدفهایشان را به مرحله اجرا دربیاورند. در اینجا ما به هیچ عنوان قصد حمایت از احمدی نژاد را نداریم، و اصولاً معتقدیم که این طرح از ریشه ضد مردمی و ضد اقتصادی است. واقعیت آن است که، هیچ کدام از جناحهای حکومتی هدف از اجرای این طرح را در جهت کمک به مردم مد نظر قرار نمیدهند، اما اگر قرار است میزان یارانههای نقدی افزایش یابد باید آن را به سود مردم ارزیابی کرد، حالا این مهم با هر هدفی صورت بگیرد. وظیفه نیروهای مترقی است که با روشنگری، ضمن مخالفت با این طرح ضد مردمی، هدفهای چپاولگرانه جناحهای حکومتی را نزد افکار عمومی افشا کنند.
به نقل از نامه مردم، شماره 913، 9 بهمن ماه 1391