”ابر قدرتِ اسلامیِ“ ترکیه، و نقشِ ”ناتو“ در خاورمیانه
ترکیه در سالهای اخیر با در پیش گرفتن دیپلوماسیای ماهرانه، بهره برداری از سیاستهای فاجعه آمیز رژیم ولایت فقیه و انزوای فزاینده ایران در منطقه، و برخورداری از حمایت همه جانبه امپریالیسم، تثبیت نقشِ خود در مقام قدرت برترِ خاورمیانه را توانسته است گام به گام عملی کند. دولت ترکیه با در پیش گرفتن سیاستهای اقتصادیِ نولیبرال سعی کرده است که ترکیه را به مثابه سرپل دستیابی انحصارهای چندملیتی به بازارهای دست نخورده و منابع سرشار نفت، گاز، و مواد اولیه کشورهای منطقه تبدیل کند.
کشورهای محافظهکار عربی، و به ویژه شیخ نشینهای خلیج فارس، که در دهههای اخیر همواره منتقد سیاست خارجی رژیم ولایت فقیه در منطقه و نگرانِ حمایت مداخلهگرانه آن از نیروهای شیعه و تندروی اسلامی بوده اند، بهطورِمشخصی، سیاست های خود را با دولت مسلمان حاکم در آنکارا هماهنگ می کنند.
ترکیه، در چند سال اخیر، همچنین سعی کرده است تا در مقام قدرت اسلامیای قابل اتکاء، ضمن بازی ماهرانه سیاسی در رابطه با مسئله فلسطین، و نمایش روابط نزدیک خود با ایالات متحده، اتحادیه اروپا، و عضویتش در پیمان تجاوزگر ناتو، خود را همچون عنصری مؤثر در موازنه جنگِ قدرت در رابطه با جمهوری اسلامی ایران معرفی کند. عمق یافتن و گسترش روابط سیاسی- دیپلوماتیک بین ترکیه، عربستان سعودی، و قطر، از این نظر تأملبرانگیز است. این مسئله زمانی اهمیت استراتژیک پیدا می کند که، اعلام برپاییِ کنفدراسیون “شورای عربی وحدت خلیج (فارس)“، در اسفندماه ۱۳۹۰، از سوی کشورهای عربی خلیج فارس و تصمیمشان به وحدتِ همهجانبه اقتصادی، سیاسی، و نظامی را در نظر بگیریم. این کنفدراسیون فعالیتهای خود را با اردن، مراکش، و از همه مهمتر ترکیه، هماهنگ میکند. در چنین زمینهیی است که موضعگیریهای دولت ترکیه در رابطه با تحولهای سیاسی خاورمیانه، و به ویژه سوریه و ایران، باید مورد توجه قرار گیرد. در حالی که سران رژیم ولایت فقیه از سیاستهای کشور برادر ترکیه ”اسلامی“ قدردانی میکنند، سران این کشور برادر ”اسلامی“ در سازماندهیِ عملیاتِ به آتش و خون کشیدن سوریه در حکم بازوی قدرتمند پیمان ناتو عمل کردهاند. با گسترش بحران سیاسی خونین سوریه و تلاش آمریکا و متحدانش برای تغییر رژیم این کشور در راستایِ منافع امپریالیسم، دولت ترکیه، در ماههای اخیر، استقرارِ نیروهایِ مجهز به موشکهای پاتریوت ”ناتو“را در مرزهای خود با سوریه ممکن کرد.
حزب “توسعه و عدالت“، حزب حاکم ترکیه، در آذرماه، زیر پوشش و به بهانه تهدیدی که با امکان ”استفاده سوریه از سلاح شیمیایی“ متوجه نیروهای مسلح و ارتجاعیِ زیرِ فرمانِ قطر، عربستان سعودی، و کشورهای همسایه، می شود، خواهان استقرار موشکهای دوربُردِ “ناتو“ در مرزهای سوریه شد. وزیران خارجه کشورهای عضو “ناتو“ نیز بیدرنگ به این ”درخواست ” جواب مثبت دادند، و در پی آن، آمریکا، آلمان، و هلند نیز اعلام داشتند که حاضرند موشکها و نیروهای نظامی خود را در منطقه مستقر کنند.
این شیوه تحرکها در مرزهای دو کشور، یاد آورِ تحرکهای بیسابقه ارتشهای امپریالیستی و نیروهای وابسته به آنها در پیش از آغاز حمله به عراق است، که در جریان آن تحرکها، کشورهای عضو “ناتو“، به بهانه وجود ”سلاح های کشتار جمعی ” (امری که دروغ و ساختگی بودن آن بعداٌ اثبات شد)، حمله به عراق بهقصد اشغال این کشور را آغاز کردند.
دلیل اصلیِ برپا داشتن پایگاههای موشکی “ناتو“ در مرزهای سوریه، در واقع بخشی از برنامه غرب در خاورمیانه است که در آن تلاش می شود تا علاوه بر تهدید مستقیم کشورهایی چون سوریه و ایران، ”نیروهای مسلح“ ارتجاعیِ زیر مهارِ آمریکا، مورد حمایت قرار گیرند، و همچنین با مخالفتهای منطقهای با سیاستهای امپریالیسم نیز به مقابله پرداخته شود.
حزب کمونیست ترکیه نسبت به سیاستهای خطرناک دولت ترکیه در هماهنگی با ایالات متحده و اتحادیه اروپا هشدار داده است، و در اتحاد عملی با جنبش صلح این کشور، کارزارهای ضد جنگ و مداخله در سوریه را آغاز کرده است. سازماندهیِ کنفرانس نیروهای مدافع صلح در نزدیکی مرزهای ترکیه با سوریه در نخستین روزهای آذرماه، و همچنین نشست اخیرِ حزبهای کمونیست کشورهای عضو “ناتو“ در گردهماییای در استانبول، در روزهای ۱۴ و ۱۵ بهمن ماه، ازجمله گامهای مهم عملیای است که کمونیستهای ترکیه بهمنظور افشایِ سیاستهای دولت حزب “توسعه و عدالت“ برداشتهاند. حزب کمونیست ترکیه در بیانیهیی که درباره حضور نیروهای “ناتو“ در این کشور منتشر کرد، از جمله میگوید:
” ناتو بار دیگر در خاورمیانه است تا جنگ جدیدی را برضد سوریه آغاز کند. استقرار موشکهای دوربُرد در مرزهای بین سوریه و ترکیه، تهدیدی جدی برای صلح و خواستِ مردم منطقه است. به دنبال استقرار سربازها و موشکهای دوربُرد آمریکایی در مرزهای ترکیه- سوریه، تظاهرات عظیم ضد ”ناتو“ با حضور هزاران نفر، در شهرهای سراسر ترکیه برپا شد. در تقابل کامل با سیاستهای خصومتآمیز و جنگطلبانه دولت “توسعه و عدالت“ برضد سوریه، اکثریت قریب به اتفاق مردم ترکیه با دخالت در امور سوریه مخالفند. ”
هر چند که حزب “توسعه و عدالت“، دولت حاکم در ترکیه، براین ادعا است که دلیلِ حضور نیروهای “ناتو“ بهمنظور دفاع از مرزهای ترکیه در برابر سوریه است، اما این کشور در واقع در حکم عضوِ وفادارِ “ناتو“، مدافع منافع امپریلیسم در منطقه است، و تلاش می کند تا با فراهم آوردن شرایط لازم، هرچه بیشتر به استقرار نیروهای این پیمان تجاوزگر در منطقه، کمک برساند. ترکیه که از زمان آغاز ناآرامیها در سوریه، سیاستی خصومتآمیز برضد سوریه را آغاز کرده است، علاوه بر کمکهای مالی و نظامی به نیروهای مزدور و مسلح ”ارتش آزادیبخش سوریه“، با پرواز جتهای جنگنده خود برفراز خاک سوریه ، تلاش کرده است تا با تحریک این کشور به مقابله بهمثل، به ایجاد شرایط جنگی بین دو کشور دامن بزند، و به این راه، امکانِ دخالتِ بیشتر “ناتو“ را تسهیل کند. علاوه بر این، یک فاکتور مهم در فعالتر شدن دولت ترکیه در تحولهای سوریه، نگرانی این کشور از قدرتگیریِ جنبش خودمختاری کردهای سوریه است، که در ماههای اخیر درگیریهای نظامی پرشماری با نیروهای به اصطلاح ”ارتش آزادیبخش سوریه ” داشتهاند. گزارشهای این درگیریها، سیاستهای یک بام و دو هوای امپریالیسم در منطقه را بازمیتابند، و ماهیتِ ”دمکراسیِ“ مورد نظرِ امپریالیسم را برملا میکنند.
بنا به گزارش ”لوس آنجلس تایمز ”، ۲۹ دیماه، نیروهای اپوزیسیون ارتجاعی و مسلح سوریه و نیروهای کُرد سوریه برای در کنترل گرفتن شهر ”رأس العین ”- در نزدیکی مرز ترکیه و سوریه- درگیری نظامی داشتند. روز پس از درگیریها، شورای ملی کردستان سوریه، از رهبریِ ” نیروهای مسلح حمایت شده از سوی ترکیه و آمریکا“ خواست تا از عملیات جنایتکارانه و غیرقانونی در منطقههای کُرد نشین، یعنی امری که با اصول و هدفهای انقلاب سوریه مغایر است و آن را به خطر میاندازد، خودداری کنند. البته حمله نیروهای اسلامی افراطی به منطقههای کردنشین را باید در راستایِ برنامههای ترکیه دانست، که از سویی بهمنظور سرکوب کُردهای سوریه است تا بدین وسیله از همکاری کُردهای سوری و ترکیهای جلوگیری کند، و از سوی دیگر کُردهای سوریه را به پذیرش سیاست امپریالیسم در منطقه و پیوستنشان به نیروهای زیر کنترل آمریکا وادار سازد. اما کُردهای سوریه طرفدار تحولی مردمی و بدون دخالت و حضور نیروهای خارجی و بهویژه نیروهای متشکلِ ارتجاعیِ سلفیاند، و از این روی، بهرغم تقابلِ منافع و سیاست با دولت بشار اسد، در برابر این فشارها مقاومت میکنند.
نیروهای افراطی و مسلحِ سلفی، با ادعای اینکه کردها به رژیم اسد وفادارند، این اجازه را به خود دادهاند تا به آنان حمله کنند. اما کُردهای ”رأس العین“ با ردِ این اتهامها، اعلام کردهاند که خود را حامی انقلاب میدانند و از آن دفاع میکنند.
روزنامه “لوس آنجلس تایمز“ مینویسد : ” بنا به گزارشهای فراوانی که منتشر شدهاند، بخشی از نیروهای فعال مذهبی برضد کُردها در این منطقه، به ”جبهه النصره ” متعلقاند که رابطهیی بسیار نزدیک با القاعده دارند. این گروه، بهرغم قرار داشتن در لیست سیاه دولت ”اوباما“ در مورد نیروهای تروریست، با اسلحه آمریکایی و کشورهای عضو ناتو تغذیه میشود.“
نیروهای کُرد سوریه با ردِ شرکت خود در“ اپوزیسیونِ“ ساختهوپرداخته و در مهارِ آمریکا و نیز تغذیه شده با دلارهای نفتی قطر و عربستان، و تسلیح از طریق ترکیه و اسراییل، بر این نظرند که با تغییر ناگزیر سیاستهای حاکم در سوریه، این امکان برای کردها به وجود خواهد آمد تا بتوانند به خواست همیشگی خود که همانا خود مختاری است، دست یابند، در حالی که شورشیان سازماندهی شده از سوی غرب، بر این ادعایند که چنین تفکری سوریه پس از اسد را ”تضعیف ” خواهد کرد.
به نقل از نامه مردم، شماره 914، 22 بهمن ماه 1391