تأملی بر رویدادهای ایران
موجِ بازداشت روزنامهنگاران، و سیاستِ هدفمند برضدِ زندانیان سیاسی
تحریمهای امپریالیستی بهسود چه کسانی است؟
موجِ بازداشت روزنامهنگاران، و سیاستِ هدفمند برضدِ زندانیان سیاسی
ارتجاع حاکم با برنامهیی ازپیش تعیینشده، طی هفتههای اخیر، یورش تازهای برضد فعالان سیاسی- اجتماعی، دگراندیشان، و بهخصوص روزنامهنگاران، سازمانداد. بهگزارش رسانههای همگانی، نیروهای امنیتی، ۹بهمنماه، در طول کمتر از ۲۴ساعت، لااقل ۱۲ نفر روزنامهنگار را بازداشت کردند، و برای گروهی دیگر از خبرنگاران و روزنامهنگاران، احضاریههایی بهشعبههای دادگاههای انقلاب اسلامی ارسال گردید. روز یکشنبه، ۸ بهمنماه، گزمگانِ تاریکاندیشی، با حضور در دفتر ۵ نشریه ازجمله روزنامههای اعتماد، شرق، آرمان، بهار، و هفتهنامه آسمان، شماری از روزنامهنگاران را، در راستای سیاست شدت بخشیدن به سرکوب و پیشگیری از بروز اعتراضهای اجتماعی درآستانه انتخابات ریاستجمهوری، بازداشت کردند. این بازداشتها تا امروز ادامهیافتهاند، و با تهدیدهایی از سوی “وزارت اطلاعات” – که دو اطلاعیه اخیر آن تأیید کننده این واقعیت است- همراه شده است. این اقدامِ ازپیش برنامهریزی شده، درحالی صورت گرفت که ارتجاع حاکم، در چارچوب مهارِ جنبش مردمی در ارتباط با موضوع زندانیان سیاسی، برنامهیی معین را اجرا کرد. محتوایِ اصلی این برنامه، فریبِ افکار عمومی و جوسازی بهمنظور پیشبرد هدفهایی مشخص مانند: مهندسیِ انتخابات ریاست جمهوری آینده است. واپسگرایان از یکسو با شدت بخشیدن به جو امنیتی و بازداشتهای گسترده، سیاستِ سرکوب و پراکندنِ رعب و وحشت را عملی میسازند، و از دیگرسو، برای کاهش نارضایتی مردم و فریب آنان، به رشته مانورهایی حسابشده مانند: آزادی موقتِ برخی زندانیان سیاسی و مرخصی دادن به عدهیی دیگر، دست زدهاند. مرخصی دادن به برخی از روزنامهنگاران، فعالان جنبش سندیکایی، و اصلاحطلبان گرفتار در بند رژیم، در طول هفتههای اخیر، دقیقاً دراین چارچوب صورت گرفت. شماری از اصلاحطلبان شناختهشده و فعالان سیاسی زندانی چندی پیش امکان استفاده از مرخصی و دیدار با خانواده و بستگان خود را پیدا کردند. بیتردید حضور این مبارزان و فعالان بهبند کشیده شده در کنار خانوادههایشان، خرسندی عمیق همه نیروها و حزبهای مترقی و آزادیخواه را بههمراه دارد. درعینحال، نباید لحظهیی این واقعیت را بهفراموشی سپرد که، در سیاست رژیم ولایتفقیه، بهویژه در زمینه سرکوب آزادیها و حقوق دمکراتیک مردم، هیچگونه تغییری بهوجود نیامده است، و حرکتهایی نظیر مرخصی دادن به زندانی مانورهای حسابشدهییاند که ارتجاع، متناسب با فضای سیاسی کشور و در جهت مهار و کنترل جنبش مردمی، به اجرای آنها میپردازد و خواهد پرداخت. بهعلاوه، نباید ازیاد برد که محور اصلیِ برنامه و سیاست ارتجاع حاکم در خصوص زندانیان سیاسی، کماکان بهکارگیریِ فشار و درهمشکستن مبارزان زندانی است. دراین زمینه، به نامه افشاگرانه ۳۹ نفر زندانیِ سیاسی “بندِ۳۵۰ اوین“ باید اشاره کرد، که با خطابی شجاعانه به رییس قوه قضاییه، بهکارگیریِ فشار در مورد زندانیان سیاسی را محکوم کردهاند. دربخشی ازاین نامه آمده است: ”از حدود دو ماه پیش بهدنبال افشای شکنجههای منجر به قتل مرحوم ستار بهشتی بهوسیله جمع کثیری از همبندیهای وی در بند ۳۵۰ اوین، برخوردها، محدودیتها و فشارهای روزافزونی متوجه زندانیان سیاسی در این بند شده است. طی این مدت تعدادی از زندانیان برخلاف ضوابط و مقررات قانونی، تبعید و اجباراً بهزندانهایی با شرایط نامناسب به استانهای دیگر منتقل شدهاند. در ادامهی سیاست مورد اشاره… ابولفضل قدیانی… بدون رعایت ضوابط قانونی و با نقضِ آشکار مقررات و قوانین جاری ازبند ۳۵۰ اوین به زندان قزلحصار، زندانی که پیش از انقلاب درآن محبوس بود، و اکنون زندانیان مواد مخدر و زندانیان خطرناک درآن نگهداری میشوند و هیچ زندانی سیاسی درآن وجود ندارد، منتقل شد… بهعلاوه هنوز بیش از یک روز از تبعید آقای قدیانی نگذشته بود که هفت نفر دیگر از این بند که از دراویش مظلوم نعمتالهی که خود حقوقدان و وکیل دادگستری هستند… را نیز به همان شیوه که توضیح داده شد، برخلاف قانون به سلولهای انفرادی منتقل کردهاند که هنوز از سرنوشت آنان اطلاعی در دست نیست… آقای قدیانی و همبندهای ما قربانی ایستادگیشان دربرابر خودکامگی و اقدامات خلاف قانون قضات و ضابطین قضایی شدهاند.“
زندانیان سیاسی و عقیدتی در واقع گروگانهای تاریکاندیشاناند، و گزمگان استبداد میکوشند با انواع شیوهها آنان را به تسلیم وادارند و از این راه بر جنبش مردمی ضربه وارد آورند. شدت بخشیدن به فشار بر زندانیان سیاسی، و همزمان با آن، درپیش گرفتن رشته مانورهایی حسابشده با هدفِ فریب افکار عمومی و مهارِ جنبش مردمی، سیاست کنونی ارتجاع حاکم در برابر زندانیان سیاسی است. خواستِ آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی، از مهمترین و بیدرنگترین خواستهای حزبها و نیروهای مترقی و آزادیخواه در وضعیت فعلی کشور است. باید با مبارزهیی متحد و مشترک، خواستِ آزادی فوری و بدون قیدوشرط همه زندانیان سیاسی را به درونِ جامعه برد، و با تکیه بر نیروی اجتماعیای سازمانیافته، به رویارویی با استبداد و تاریکاندیشی رفت! درعین حال، میباید با مبارزهیی پیگیر به موج بازداشت، تهدید، و ارعاب روزنامهنگاران پایان داد!
تحریمهای امپریالیستی بهسود چه کسانی است؟
از هنگام شدت یافتن تحریمهای یکجانبه و مداخلهجویانه امپریالیستی برضد میهنمان، میلیونها تن از مردم کشورمان، بهویژه طبقههای محروم جامعه، با مشکلهای عظیم معیشتی روبهروشدهاند، و زندگی و امنیت شغلی آنان در معرض تهدیدهایی جدی قرار گرفته است. اما زیان وارد آوردنِ این تحریمها به زندگی و امنیت شغلی مردم دربردارنده همه واقعیت فاجعهبار آنها نیست. تحریمهای امپریالیستی زاویههای دیگری نیز دارد که اینک با گذشت زمان آشکار میشود. درحالیکه توده مردم بر اثر تحریمهای مداخلهجویانه از دسترسی به نیازمندیهای معمول زندگی، از جمله دارو و خدمات پزشکی محروم شدهاند- و این امر لطمههای انسانی سنگین و گاه جبران ناپذیری به کشور وارد میسازد- سیل کالاهای لوکس، غیرضروری، و بنجل، از کشورهای تحریمکننده ایران، یعنی: کشورهای عضو “اتحادیه اروپا“ و آمریکا، به داخل کشور جریان دارد، و لایهیی کوچک اما متمول در اجتماع و همچنین سردمداران حاکمیت از این واردات بنیانکنِ اقتصاد بیرمقِ کشور سود میبرند و به ثروتاندوزی مشغولند. خبرگزاری ایسنا، ۴ بهمنماه، درگزارشی نوشت: ”رشد ۳۷ درصدی واردات ایران از آمریکا؛ باوجود اعمال محدودیتهای اتحادیه اروپا در روابط مالی و تجاری با ایران آمار نشان میدهد که واردات ایران از سوئیس، هلند و انگلستان طی ۹ ماهه امسال بهترتیب ۶/ ۳۵، ۱۶/۸، و ۴۰ درصد افزایش یافته است. ضمن اینکه ارزش واردات ایران از آمریکا هم درهمین مدت بالغ بر ۸/ ۳۷ درصد افزایش یافته.“
همچنین روزنامه آرمان روابط عمومی، ۵ بهمنماه، در گزارش بخش اقتصادی خود زیر عنوان: ”رشد ۳۷ درصدی واردات ایران از آمریکا“ ، ازجمله یادآوری کرد: ” واردات از کشورهایی مانند ترکیه، سوئیس، هلند، روسیه، تایلند، هند، قبرس، آرژانتین، انگلستان، استرالیا، آمریکا، سریلانکا، پاناما و سوریه افزایش قابل توجهی را نشان میدهد… در ۹ ماهه سال ۱۳۹۱ پنج کشور امارات، چین، ترکیه، کرهجنوبی و سوئیس بهتنهایی حدود ۶۰ درصد از کل واردات ایران را بهخود اختصاص دادند… واردات ایران از هلند، انگلستان و آمریکا افزایش یافته و ارزش واردات ایران از آمریکا 8/ 37 درصد افزایش یافته است.“
نکته درخور توجه اینکه، حجم عظیمی از واردات ایران از کشورهایی چون امارات متحده، پاناما، و تایلند، کالاهاییاند ساخت آمریکا و کشورهای عضو “اتحادیه اروپا“ ، که با واسطهگریِ کشورهای نامبرده در بالا وارد بازار ایران میشوند. بهاین ترتیب باید ترکیه، کرهجنوبی، کشورهای عضو “اتحادیه اروپا” ، بهویژه انگلستان، فرانسه، آلمان، ایتالیا، و هلند را، بهعلاوه آمریکا و استرالیا، بزرگترین صادرکنندگان کالاهای بهطورِعمده لوکس و غیرضروری به جمهوری اسلامی ارزیابی کرد.
صادراتِ کشورهای عضو ”اتحادیه اروپا“ و آمریکا، درسایه تحریمها، و تنها درجهت منافع این کشورها و استبداد حاکم بر میهنمان، افزایش یافتهاند. کالاهای لوکس و غیرضروریِ آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، و هلندی، مورد استفاده لایه متمول و نوکیسههای رژیم ولایتفقیه است، و این درحالیاست که، سلامتی و جان کودکان و خانوادههای کارگری و روستایی بهدلیل کمبود یا نبودِ دارو، بر اثر تحریمها، در معرض تهدیدند. بنابر آمار روزنامه آرمان روابط عمومی، صادرات انگلیس، هلند، ایتالیا، استرالیا، آلمان، و کرهجنوبی به جمهوری اسلامی افزایش چشمگیر داشته است، و این کشورها جزو ۱۰ صادرکننده اصلی کالا به ایراناند.
تحریمها بنیه تولیدی و صنعتی کشور را تخریب کردهاند، و هدف واقعی بهکارگیریِ آنها، تضعیفِ استقلال کشور، حق حاکمیتِ ملی، و پیشرفتِ اجتماعی است. اما با وجود پیگیریِ چنین هدفهایی از سوی امپریالیسم، درهمان حال، کالاهای مصرفی و غیرضروری، از طرف همین کشورها با واسطهگریِ تاجرهای عمده، بنیادهای انگلی، و شرکتهای وابسته یا متعلق به سپاه پاسداران، وارد بازار میشوند، و بین لایههای انگلی سرمایهداری ایران بهمصرف میرسند. تحریمهای امپریالیستی فقط و فقط بهسود استبداد حاکم و لایههای ثروتمند و حامیِ آن در جامعه ایران است. مخالفت با تحریمها و لغو آن، همزمان با مبارزه سازمان یافته با استبداد ولایی و ارتجاع حاکم، وظیفه جدی همه دافعان سربلندی و سعادت مردم ایران است.
به نقل از نامه مردم، شماره 914، 22 بهمن ماه 1391