مسایل سیاسی روز

مبارزه در راه لغو ستم ‌ملی و منافع اساسی خلق‌های ایران

بحث درباره مسئله ملی، و چگونگی برخورد با آن، در چند سال اخیر به‌ یکی از جدی‌ترین موضوع‌های چالش‌برانگیز در میهن ما بدل شده‌ است. رویدادهای پرشتاب بین‌المللی و تحول‌های بغرنج منطقه، درکنارِ فعل و انفعال‌های صحنه سیاسی کشور، به این موضوع بُعدهایی تازه‌ داده ‌است.

مسئله ملی، و مبارزه برای الغای ستم ملی، پدیده‌یی نو درجنبش ضددیکتاتوری وضد امپریالیستی مردم میهن ما نیست. اما تحول‌های اخیر در منطقه و جهان نشان می‌‌دهد که، علاوه بر ارتجاع و امپریالیسم، معدودی از جریان‌های نابالغ و ناسالم سیاسی درصددند ازاین موضوع به نفع منافع کوته بینانه خود بهره جویند و مسیر مبارزه حق‌طلبانه و مشروع خلق‌های کشور را منحرف کنند. ازاین‌روی، تاکید دوباره بر مسئله ملی، محتوای آن، و نیز ارایه تصویری از چالش‌ها و راهکارهای حل و لغو ستم‌ملی، به‌هدف تقویت پیوند مبارزه ملی با پیکار سراسری ضددیکتاتوری و ضدامپریالیستی، ضروری می‌نماید.
یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، و یا به‌عبارت دیگر، گره‌های موجود در بحثِ مسئله ملی، و چگونگی الغای ستم‌ملی، درک نادرست و غیرعلمی، و برداشت کلیشه‌ای و الگوسازی مکانیکی در رابطه با این مسئله است. درواقع، درخصوص مسئله ملی و ویژگی‌ها و مختصه‌های آن در میهن ما، نوعی الگوسازی را شاهدیم که جریان‌ها و نیروهای معینی را به تعمیم‌های مصنوعی و قالب‌سازی‌های ذهنی کشانده‌است. ازسویی دسته‌‌یی از جریان‌ها با انکارمسئله ملی، حقوق و منافع خلق‌های ساکن کشور و محرومیت دردناک آن‌ها را نادیده می‌گیرند و لزوم پیوند مبارزه ملی و سراسری را کم اهمیت می‌دانند، و ازدیگرسو دسته‌‌یی دیگر بدون شناختِ لازم از بافت اجتماعی-تاریخی، مختصه‌های ملی، و ریشه‌های تاریخ کشور، و درعین‌حال به‌دور از درکی خلاق و دیالکتیکی، مسئله ملی در ایران را در قالب‌های ذهنی و انتزاعی‌ای که کم‌ترین پیوندی با واقعیت‌های مسلم علمی، تاریخی، و اجتماعی ندارند، طرح و معرفی می‌کنند.
باید تاکید کرد که، مسئله ملی در کشور ما دارای برخی تفاوت‌ها با دیگر کشورها است. به‌علاوه، هنگام طرح مسئله ملی و ارایه راهکار برای حلِ آن به‌سود برابری کامل خلق‌ها، ما با قالبی ابدی و ازلیِ ازپیش آماده‌یی سروکار نداریم. مسئله ملی درهمه دوران‌ها و مرحله‌ها دارای محتوایی یکسان و تغییرناپذیر نیست. لنین بادقت تمام یادآوری کرده‌است که، مسئله ملی به ویژگی‌های دوران معینِ تاریخی و اوضاع خاص و مرحله مشخص تکامل اجتماعی هرملت بستگی دارد. به‌عبارت دقیق‌تر، به مسئله ملی باید برخورد تاریخیِ مشخصی داشت، به‌این معنا که، برای حل صحیح آن ضروری است تکامل جامعه را در مرحله‌های گوناگون، ویژگی و مشخصه‌های تاریخی-اجتماعی هرکشورِ معین، تناسبِ نیروهای طبقاتی درصحنه جهان و در درون هرکشور، و مهم‌تر از همه، توان و ظرفیت مبارزه توده‌های زحمتکش ملت‌های مختلف، سطح آگاهی، سازمان‌یافتگی، و تشکل‌ آن‌ها را به‌طوردقیق محاسبه کرد و مد نظر قرارداد. بنابراین، مسئله ملی ضمن آنکه برخلاف برداشتِ برخی نیروها واقعیتی کتمان‌ناپذیر در ایران محسوب می‌شود، درعین‌حال مبحثی بغرنج و حساسیت‌برانگیز است که حد اعلای برخورد مسئولانه و انقلابی را می‌طلبد. ازاین‌روی، باید با صراحت خاطرنشان ساخت که، سیاست و عملکرد برخی جریان‌های نوظهور زیر پوشش نام‌های پرطمطراق، و به‌نام دفاع از حقوق این یا آن خلق، به‌ویژه در ماه‌های اخیر، نه‌پذیرفتنی و درجهت خلاف منافع اساسی خلق‌های میهن ماست. صدور فراخوان‌های تحریک‌آمیز و پیروی مستقیم و غیرمستقیم از سیاست‌های قدرت‌های مداخله‌جوی خارجی، نمی‌تواند مبارزه در راه لغو ستم‌ملی و حرکت به‌سمت تامین برابری کامل حقوق خلق‌های ایران ارزیابی شود. اصولاً مبارزه با ستم‌ملی با چنین اقدام‌های مقطعی تحریک‌آمیز و تفرقه‌افکنانه‌یی مرزبندی بنیادین و ماهوی دارد.
عملکرد این دسته از جریان‌ها، در راستای آماج‌ها و نقشه‌های شوم ارتجاع حاکم، دشمنان شناخته‌شده آزادی و سربلندی میهن، و نیز درخدمتِ شعله‌ور ساختنِ آتشِ خصومت و تفرقه و جدایی ملی ‌است!
برای حل صحیح مسئله ملی، آن را باید به‌درستی شناخت. مسئله ملی درمیهن ما زاده دوران رشد سرمایه‌داری در نزدیک به یک قرن اخیر و بخشی از سیاست سرمایه‌‌داری کمپرادور(وابسته‌) است. پس از شکست انقلاب بهمن و تسلط ارتجاع برکشور، این سیاست به‌ویژه از سوی سرمایه‌ بزرگ تجاری[پس از انقلاب] ادامه یافت، و پوششی از قشریت و تاریک‌اندیشی مذهبی نیز به‌خودگرفت.
تمرکز ضدملی و ضددمکراتیک در دوران رضاخان، که با روح انقلاب مشروطیت و دستاوردهای این انقلاب درتضاد قرارداشت. مسئله ملی و ستم‌ملی درکشور ما نتیجه فرایندِ دوگانه رشد سرمایه‌داری وابسته(کمپرادور) و نیز نفوذ و رخنه امپریالیسم درحیات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی ایران است. به‌قول زنده‌یاد علی گلاویژ: ”این تمرکز دارای ماهیت ضدملی و ضددمکراتیک بود و قوامِ ملی در ایران که در زمینه این تمرکز انجام گرفت، شدیداً تحت تاثیر ماهیت ضدملی و ضددمکراتیک آن قرارداشت. این تمرکز ازسویی ایران را در داخل خود متمرکز می‌نمود، ولی از سوی دیگر این ایران متمرکز را زیر سلطه امپریالیسم جهانی ابتدا به سرکردگی انگلیس و سپس به سرکردگی آمریکا قرارداد… ”‌[علی گلاویژ، “درباره سیاست ملی حزب توده‌ایران”، در کتاب: چهل سال در سنگر مبارزه، صفحه ۲۳۱]. برپایه چنین دیدگاه علمی و درستی است که باید در خصوص ستم‌ملی و الغای آن مبارزه کرد. ازاین واقعیت چه نتیجه‌یی حاصل می‌شود؟ برای پاسخ دقیق به ‌این پرسش، استناد به تجربه‌های تاریخی ضروری است. آنچه در زمینه مسئله ملی و مبارزه برای لغو ستم‌ملی در حکم تجربه‌هایی مفید و با ارزش پیشِ ‌روی ما قراردارد، حکومت‌های ملی و خودمختار آذربایجان و کردستان در برهه‌‌یی از تاریخ معاصر میهن‌مان است. هردوی این جنبش‌های ملی از چند ویژگی مشترک برخوردار بودند که امروزه برای ارایه به‌منظور ‌حل مسئله ملی، پراهمیت تلقی می‌شوند. جنبش‌های”۲۱ آذر“ آذربایجان و” ۲ بهمن“ کردستان، مبارزه برای لغو ستم‌ملی و برابری حقوق خلق‌های کشور را در چارچوب پیکار سراسری و جنبش رهایی‌بخش ضد استبدادی و ضد امپریالیستی ارزیابی و معرفی می‌کردند. این دو جنبش ملی و مردمی، حکومت‌های خودمختار در آذربایجان و کردستان را درچارچوب منافع همگانی خلق‌های ایران شکل‌داده و برای آن مبارزه می‌کردند. در واقع جنبش ۲۱ آذر در آذربایجان و ۲ بهمن در کردستان بخش جدایی ناپذیری از نهضت انقلابی و دمکراتیک سرتاسری ایران بودند. به‌علاوه، هردوی این جنبش‌ها به نیروهای صلح‌دوست و ترقی‌خواه در ایران و جهان تکیه می‌کردند، و دارای برنامه‌یی روشن و خلقی به‌سود طبقه‌های زحمتکش و محروم جامعه بودند. چنین تجربه‌‌یی، محک و معیار مناسبی برای پیکار کنونی حزب‌های ملی در راه الغای ستم‌ملی است. در استناد به تجربه‌های تاریخی نکته پراهمیت این‌است که، جنبش‌های ملی تنها در پرتو تقویت پیوند خود با مبارزات سراسری قادر به‌ حل مسئله ملی، لغو ستم‌ملی، وکسب کامیابی خواهندشد.
همچنین به‌جاست که یادآوری کنیم، لنین دراثر خود به ‌نام: ”درباره حق ملتها در تعیین سرنوشت خویش“، با دقت علمی ستایش‌برانگیزی بینشِ مارکسیستی مسئله ملی، را به دست می‌دهد. او می‌نویسد: ”پرولتاریا… درعین حال که برابری حقوق و حق یکسان را در مورد تشکیل دولت ملی قبول ‌دارد، درهمان حال اتحاد پرولترهای همه ملل را بالاتر و ارزنده‌تر ازهمه می‌داند و هرگونه خواست ملی و هرگونه جدایی ملی را از نقطه‌نظر مبارزه طبقاتی کارگران ارزیابی می‌کند… مارکس و انگلس به‌طورکلی به ‌مسأله ملی با نظر کاملاً نقادانه می‌نگریستند و در ارزیابی اهمیت آن شرایط تاریخی را در نظر می‌گرفتند”‌[لنین، منتخب آثار (به‌فارسی)، ص ۲۶۴ و ۲۷۲]. دراین زمینه اشاره‌‌یی گذرا به موضوعی مهم ضروری می‌نماید. هنگام بحث پیرامون لغو ستم‌ملی و ارایه راه‌کاری صحیح برای تساوی کامل حقوق خلق‌ها، به پیوندِ دیالکتیکیِ شکل و مضمون می‌باید توجه کرد و موضوع را به سطحِ شکل تنزل نداده و اسیر فرمول‌بندی‌های غیرعلمی نمی‌باید شد. مضمون و شکل در وحدتی دیالکتیکی قرار دارند، و فراموش نباید کرد که در مسئله ملی و لغوستم‌ملی اولویت با مضمون است.
مسئله ملی و ستم‌ملی در میهن ما واقعیتی انکارناپذیر است. ازاین‌روی، ارایه راه‌حل در خصوص مسئله ملی و برابری حقوق کامل و بی‌خدشه خلق‌های ساکن ایران وظیفه‌‌یی درنگ ناپذیر است. سیاست ارتجاع حاکم در منطقه‌های قومی تاکنون فاجعه‌بار بوده‌ است. در طول ماه‌های اخیر، بازداشت و اعدام گروهی از هم‌میهنان عرب‌مان در استان خوزستان، و همچنین دستگیری‌های گسترده در استان‌های آذربایجان غربی و کردستان، از سوی رژیم ولایت‌فقیه، خشم و نفرت همه نیروهای ترقی‌خواه و میهن‌دوست ازجمله حزب ما را برانگیخته ‌است. در رویارویی با سیاست رژیم، یگانه‌ راهِ درست تقویت پیوندها میان جنبش‌های ملی راستین و مردمی با مبارزه سراسری مردم برضد استبداد ولایی و مداخله خارجی‌ است. در دام توطئه‌های ارتجاع و امپریالیسم نباید افتاد، و با درپیش گرفتن سیاست‌هایی نادرست، آب به آسیاب دشمنان مردم نباید ریخت. منافع هیچ‌یک از خلق‌های ساکن ایران جدای ازهم نیست.
از تفرقه ملی فقط رژیم ولایت‌ فقیه و دشمنان سربلندی و آزادی مردم ایران استفاده می‌برند. حزب ما در برنامه نوین، تصویب شده در ششمین کنگره، باردیگر با صراحت هرچه تمام‌تر دفاع قاطع از حقوق ملی خلق‌ها، الغای ستم‌ملی، و برابری حقوق کامل آن‌ها را مورد تاکید قرار داده است. حزب توده ایران، به‌گواهی تاریخ پرافتخار خود، همواره مبارز ثابت‌قدم و استوار لغو ستم‌ملی بوده ‌است. ششمین کنگره حزب با تصویب برنامه نوین، که در آن بر مسئله ملی تاکید شده است، باردیگر پای‌بندیِ حزب توده‌های کار و زحمت به حقوق و منافع خلق‌های ساکن ایران در معرض داوری قرار گرفته است.
ما برضد ستم‌ملی و همه مظاهر آن مبارزه کرده‌ایم، و مبارزه خواهیم ‌کرد. ایران میهن مشترک همه خلق‌های آن ‌است. حزب ما با احساس مسئولیت میهنی و طبقاتی خود مسئله ملی را در چارچوب برابری کامل حقوق همه خلق‌ها طرح می‌کند. ما هم ستم‌ملی و محرومیت‌های ملی موجود را درنظر می‌گیریم و هم پیوندهای ژرف تاریخی- اجتماعی و فرهنگی، و نیز منافع عمده مشترک سیاسی و اجتماعی موجود میان خلق‌های ایران را، و براین پایه در راه لغو ستم‌ملی استوار و خستگی‌ناپذیر پیکار می‌کنیم!

به نقل از “نامه مردم”، شماره 918، 19 فروردین ماه 1392

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا